eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
613 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
4.5هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
# بسم الله الرحمن الرحیم ۱۴۰۳ این اشک من نشانۀ عرض ارادت است درمجلس عزای توبودن سعادت است هرروزوشب به مادرخودمی کنم دعا زیراکه هرچه داده به من ازولادت است ازکودکی برای حسین اشک ریختم این منصبی است بهردوچشمانم عادت است یک قطره اشک خودبه دوعالم نداده ام زیراکه اشک روضۀ توسعادت است هرجاکه روضه بوده بپا،آمدم حسین کارت به وقت مردن من یک عیادت است عفوم نما،اگرچه گنهکار و بد شدم اماهمیشه حاجت من یک شهادت است مجنون به غیرکوی توراهی نرفته است قبل ازولادتم به توعرض ارادت است # بسم الله الرحمن الرحیم اول_صفر @majnon1396 _________________________ ۱۴۰۳
# بسم الله الرحمن الرحیم ۱۴۰۳ بیا زِدرگه خود،حسین جوابم مکن مرانم ازدرِخود،خانه خرابم مکن گریه کن توهستم اگرچه آلوده ام میان نوکرانت،به بدحسابم مکن به روزمحشرحسین،میان عاشقانت مرابه روسیاهی آنجاخطابم مکن توصاحب بهشتی،مرابه درب دوزخ بابستن پلک خودمولاعذابم مکن آنجابحق زهرا،به اشک روضه هایت به آتش جهنم،توانتخابم مکن فردای محشرآنجادرپیش حوض کوثر باهُرم یک نگاهت آقاتوآبم مکن مجنون وادی تو،دارد هوای لیلی لیلای من کجایی،امشب جوابم مکن @majnon1396 __________________________ ۱۴۰۳
(ع) ۱۴۰۳ کس" همچوزینب این مصیبتها ندیده آسیب دیده شانه ام ای سربریده می سوخت جان خواهرت درکنج خیمه آیم به استقبال تو ای نوردیده سر لوحه ی نجوای شبهایاحسین بود غم دیدی اما مشق غمهایاحسین بود گاهی سرت دنبال مرکب میکشیدند قران زبالای نی ات را میشنیدند دنبال تو اهل و عیالت می دویدند باريسماني زينب را می کشیدند زینب رسیده بر هواخواهیت آنجا آوای او می کرد همراهیت آنجا باهجرتو اهل وعیالت دل سپردند دیدم که ازشمروسنان شلاق خوردند در زیر دست و پای مرکبها دویدند همشیره ات را در اسارت میکشیدند دیدم شراب و وای از بزم‌ حرامی دیدم نگاه هیز نامردان شامی گودال بود و بی خبر تونیزه خوردی دیدم برادرپشت سرتونیزه خوردی دیدم ز پهلو یا کمر تونیزه خوردی دیدم که از چندین نفرتو نیزه خوردی آمدبه گودال وتنت را جستجو کرد با پا لگد زد پیکرت را پپشت و رو کرد غلامی(مجنون کرمانشاهی
رجزحسینی.. ۱۴۰۳ افتاده ام دگربه گمان ازنگاه تو آورده ام دلم به دره بارگاه تو عمری بُودکه وقف عزای توگشته ام همچون سگان نشسته ام آقا به راه تو ازکودکی به زیرعَلَم گشته ام بزرگ باشدسرم به سایة چترپناه تو بنما دعابرای دلِ پُرسعادتم گردم غبارِپایِ غلام سیاه تو مردم همه برای شما گریه کرده اند جانم فدای بی کسی وسوزوآه تو یادم نمی رودزمصیبات یک غروب آن نیزة شکسته شده تکیه گاه تو هرجاوزیده ، ای گل زهراگلاب*** ازقطرة خون خاکی آن قتلگاه تو مجنون نظاره کن توتنش زیرآفتاب هرگزکسی نگفت چه بوده گناه تو _شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) "؛ .. ۱۴۰۳
۱۴۰۳ "ماراتو شاه مُلكِ سُلِيمان نموده ای" مارامریده بوذر و سلمان نموده ای آقایی جهان فقط از آن توبود قاری مرابه آيه ي قرآن نموده ای ای یوسف بریده سره کربلاحسین مارادچاره واژه ى هجران نموده ای ای ناخدایِ كشتىِ انبوه انبیا دربحر عاشقانه چه طوفان نموده ای اشک عزای تو چقدر آبرو دهد مارامقیم خانه رضوان نموده ای توفخر وآبروی بزرگانِ شيعه ای مارامراد ذكرِ مريدان نموده ای ای نقش و ای نگين ه سرانگشتره نبی مارابه نوکری خودحیران نموده ای (مجنون)شدم که تا به سگت یک نظرکنی مارابه یک اشاره توسلطان نموده ای 📝شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ۱۴۰۳ .
🔵اشعارحماسی امام حسین..ع.. ۱۴۰۳ شاها چه شود دست ز افتاده بگیری این خسته زره رازسرجاده بگیری با رنج و مشقت به مقام تورسیدم جزعشق هرآنچه به کفم داده بگیری از فیض سحرگاه تو من فیض نبردم شاید که شبی گوشه سجاده بگیری داغ غم توارث شده نسل به نسلم غم را نتوان از دل غمزاده بگیری مستی کنم از نام خوشت ای شه بی سر خواهم که صبو از من افتاده بگیری ازلطف و کرم بردر کوی تو گدایم ازمانشود مهر خداداده بگیری مجنون به خدا کرده هوای سر کویت برگرد که جان من دلداده بگیری *** شعر.آرمین غلامی(مجنون) ---------------------------------------------- ۱۴۰۳
امام_حسین_علیه_السلام ۱۴۰۳ رزق عالم میرسدبا یک نوایت یاحسین بازآقاکرده ام حال وهوایت یاحسین وصف وشانت باید از پیغمبر و حیدر شنید ما کجا و گفتن از حال و هوایت یاحسین دربهشت جاودان بردرب آن حک کرده اند اولویت هست اینجا با گدایت یاحسین در اذان خود بگویم اشهد ان حسین می شوم وارد به جمع بچه هایت یاحسین گفت مجنون نعمت لیلی فراوان میرسد هرچه دارد این جماعت از دعایت یاحسین ۱۴۰۳
۱۴۰۳ شاه عشاق جهان کرببلایت عشق است توتیاکردن خاکِ کفِ پایت عشق است روضه ی خانگی ماهمه لطف زهراست قندش از مادر تو مزه ی چایت عشق است جان به راه روضه های توسپردن چه خوش است ناله از ما زدن و مرثیه هایت عشق است در رهت جامه دریدن شده کارم همه شب دم گرفتن زغم وسوز ه نوایت عشق است خوشم از اینکه شدم به روضه ها پاگیرت ناله از داغ فراق کربلایت عشق است مادرم شیربه اشک غم تو داده به من گریه های پدرم دراین عزایت عشق است چه شود پای پیاده به زیارت آیم نیمه شب ناله در ایوانِ طلایت عشق است باز (مجنون)حرم کرببلا دعوت شد باز آقابخدا لطف وعطایت عشق است ۱۴۰۳
۱۴۰۳ تیر ونیزه سمت عباسم ز بس انداختند عاقبت بی مشک او را از فرس انداختند چار سویش را گرفتند و سپس بانیزه ها همچوشیر عباس راکنج قفس انداختند دستهایش رابریدندو به روی خاک‌ها پاره ومثله تن عباس را انداختند پیکرو اعضاءِ جسم او به صحرا پخش بود دستهایش را میان خار و خس انداختند وای من پامال تیرونیزه ها شد پیکرش عاقبت سقای لشکر از نفس انداختند وای من با این مصیبت‌ها، رسیده مادرش فاطمه افتادنش را دیده پیش دلبرش غلامی(مجنون کرمانشاهی) کانال تخصصی حاج آرمین غلامی ۱۴۰۳
۱۴۰۳ آرمین غلامی(مجنون) دل دیوانه به یاد حرمت می میرد روزگاریست ز سودای غمت می میرد دلم هر لحظه به یادت همه جا سوزان است آخر الامر به زیر پرچمت می میرد من که از کودکی آقا دخیل تو شدم آخر الامربه پای علمت می میرت هیئتی زاده ام و تا به ابدسینه زنم دل شیدا زده پیش قدمت می میرد روزگاریست که من نوحه برایت خوانده ام دل پر درد به یاد المت می میرد من مجنون به عزا خانه ی تو آمده ام بنگر ذره به اوج عظمت می میرد ************** الماس دیده را به کس آسان نداده اند این فیض را همیشه فراوان نداده اند باید که در عزای حیسنی گریه نمود زیرا اثر به هر دل سوزان نداده اند دلهای ما حسینه اشک و ناله است جز اشک روضه فرصت جبران نداده اند شکر خدا که پای غمت سینه ها زده ام بر هر کسی که جلوه جانان نداده اند مردن به مجلس تو حسین جان واجب است خوبان بجر در تو حسین جان نداده اند باب الحسین باب جنان خدا بود جز راه به تو کس ره خوبان نداده اند ای غافله بیا و مرا تا حرم ببر زیرا که جا به بی سر و ساما ن نداده اند مجنون کنار خیمه تو ناله می کند شاهان مگر که دال به گدایان نداده اند ************ به گدایی درت آمده اند اهل سما به امیدکرمت آمده هر شاه و گدا زیر دست تو همه اهل جهانی باشند همه بر درگه تو آمده اند بهر شفا تا که زهرا به حرمخانه تو پای نهاد به طواف حرمت آمده خیل شهدا پرچم ماه محرم به دودست مجنون تاکند خیمه غم به هر کجایی برپا ********** حسینی ۱۴۰۳ آرمین غلامی(مجنون)
۱۴۰۳ آرمین غلامی(مجنون) دنیا نبود و بوده نشان از وفات حسین عشق خداتویی و خداخونبهات حسین ای آیت تمامی اسماء کردگار قران حق بود همه مدح و ثنات حسین بالاترین بهانه خلقت توبوده ای هرجانظر کنی بود آنجا سرات حسین ای آیت عظیم خداوند ذوالجلال شدآفرینش همه دنیا به پات حسین همواره عشق توکه صراط خدایی است جان را چه قابلی بود آن هم فدات حسین تانام تو به دل ببرم پاک می شوم حس میکنم که آمده ام کربلات حسین عشق تو در تن و دل من زنده می شود وقتی که گریه می کنم از دل برات حسین معراج آسمانی مجنون نام شماست همواره سینه می زنم اندرعزات حسین ###### بردل عشاق خود سالاری و سرورحسین شافع اهل گنه دروحشت محشرحسین گرامیرالمومنین فلک نجات عالم است تاابد این فلک را سکانی و لنگر حسین گرابالفضل علی ساقی دست کربلاست برعلمدار حرم غمخواری و یارحسین صبرایوب نبی باشد نمی از صبرتو درمقام صبر هم تنهاتویی برتر حسین شافع فطرس اگر شد لطف بی اندازه ات لیک برقلب منی والی و هم رهبر حسین کیستی حبل المتین ودست گیر عالمی زینت دوش نبی ای قدرت حیدرحسین کیستی ارباب عالم دل شده مجنون تو کیستی عرش خدارا زینت و زیور حسین * خوشم کنم مدح و ثنای حسین تاکندم نظر خدای حسین اوست شده پاره قلب رسول جان دوعالم به فدای حسین سفره او سفره ای گسترده است چشم همه سوی عطای حسین جنت رضوان همه عرش و فرش صفاگرفته ز صفای حسین زائر عرش است کسی که شود معتکف صحن وسرای حسین خوشا ب حال آنکسی که باشد خادم بی چون و چرای حسین مظهرالطاف خداوند اوست حاتم طایی است گدای حسین ای دل مجنون به هوایش بخوان هست جهان قدر و بهای حسین * هرگزنیامدم به عزای تو بی وضو بنموده ام زه درگه تو کسب آبرو باذکر یا حسین به سروسینه می زنم باشد میان شاه و گدا راه گفتگو سنگ غم تورابه سرو سینه می زنم دادی حسین برای شکستن مراصبو آنقدر گریه می کنم از دوری حرم تادعوتم کنی بشوم با تو روبرو امشب برای کربوبلامحرم نما زیرازیارت حرمت گشته آرزو مجنون بخوان تو روضه آن لحظه وداع شاید بمیرم و نبود ناله گلو * بازامشب زتو ای یار حرم می خواهم من زدستان تودلدار حرم می خواهم نفسی ده که بسوزم زنفس های غمت ای مراهمیشه غمخوار حرم می خواهم قدسیان پا به حریم تو به حرمت زده اند شده ام مرغ گرفتار حرم می خواهم دردلم بود شوم همچو شهیدان درت تارسم در صف انصار حرم می خواهم کاش در مدرسه عشق و وفایت بودم ای شه مکتب ایثار حرم می خواهم ساقی میکده امشب توازآن باده بده تاشوم مست علمدار حرم می خواهم بود در سر که شوم زائر بین الحرمین ماندم از قافله این بار حرم می خواهم دربسیج غم عشقت تومرا جایی ده تانباشم به تو سربار حرم می خواهم تاکه از معرکه عشق جدایم کردن گشتم از هجرتوخونبار حرم می خواهم روضه ات داد نجات این دل مجنون مرا غیر تو نیست خریدار حرم می خواهم حسینی ۱۴۰۳ آرمین غلامی(مجنون)
دگراززندگانی سیرگشتم کنارپیکرت زنجیر گشتم تنت را زیر سم اسب دیدم برادر طعمه شمشیر گشتم سرم را تا زدم بر چوب محمل به جرم عشق تو تکفیرگشتم عدوباکشتنت خوشحال گشته ولی من تا ابد دلگیر گشتم بگو مجنون زلبخند حرامی زهجران حسینم پیرگشتم * سردربدن نداری وبرپیکرت چه شد آن مصحف ورق ورق و پرپرت چه شد از بهرشستشوی گل زخم های تو آب گلاب و زمزم و هم کوثرت چه شد سررانهاده ای به سر خاک کربلا آن دست مهربان و نوازش گرت چه شد آزاد شد شریعه زبعد قتل حسین زینب بگو که ساقی آب آورت چه شد غارت نموده اجنبی سوغا ت خواهرت یارابگو که پیروهن مادرت چه شد مجنون مگو ز محفل تشت طلاو سر یارابگو شکستگی آن سرت چه شد * حسینی ۱۴۰۳ آرمین غلامی(مجنون)