eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
630 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3.9هزار ویدیو
933 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
❣﷽❣🤞🤞 🔘 روضه_امام_کاظم_ع 🕌 🕌 ع ..حاج آرمین غلامی ه_علی_خلقه... آنچنان زهر ستم ز پا انداخت مرا كه اجل ره سپرباغ جنان ساخت مرا عجبى نیست اگر وقت عیادت پسرم دید با این تن كاهیده و نشناخت‌ مرا امشب رضا ز سوز جگر گریه می کند مانند سیل ز ابر بصر گریه می کند تنها پسر نه، دختر چشم انتظار هم از داغ جانگداز پدر گریه می کند دم مغرب مرا آزار می داد به من دشنام او بسیار می داد الهی صورتش آتش بگیرد که با سیلی به من افطار می داد گل بوسۀ تازیانه بر تن دارد زنجیر به حالش آه و شیون دارد از روی جنازه‌اش عبا بردارید بینید هنوز غل به گردن دارد (آقا مون موسی بن جعفر باب الحوائجه... آی حاجت دارا...مریض دارا... خوب جایی اومدی گدایی) ⬅️حالا مرغ دلتو پَر بده کاظمین .. حرم باصفای آقا موسی بن جعفر.. چه صفایی داره کاظمین... وقتی نگا می کنی به دو گنبد طلای آقا موسی بن جعفر و آقا جوادالائمه،،دلت جلا می گیره.. چقد امروز جای همه مون خالیه کاظمین.. خوشا به حال اونایی که الان پروانه وار کنار حرمش اند،، دارند حرمشو طواف میکنند.. انشاالله به زودی زود قسمت و روزی همه مون بشه از نزدیک عرض ارادت کنیم .. (بریم زیارت و برا غربت آقامون اشک بریزیم) انشاالله هیچ کسی از در خونه ی امام کاظم ناامید برنگرده..🙏 آی حاجت دارا.. مریض دارا.. گرفتارا... جوون دارا...امروز بگیر دامن آقا موسی بن جعفر رو..زندانی غریب بغداده.. (الهی هیچ کس غریب نباشه) ⬅️ عاشقای موسی بن جعفر... دو نفر مرگ خودشونو از خدا طلب کردند.. سادات مجلس منو ببخشن...یکی مادرتون زهرای مرضیه بود... یه وقت حسنین و زینبین رو صدا زد..فرمود می خوام دعا کنم دستتونو بیارین بالا... (یا زهرا..)2 بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر می خوای برا شفات دعا کنی؟ (آره مادر) ⬆️(اوج)..اینجا بود که بی بی فرمود: ◾️ ▪️خدا دیگه مرگ فاطمه رو برسون.. 🔷یکی ام میوه دلش امام کاظم ع بود.. می فرمود:خدااا.. دیگه مرگ موسی بن جعفر رو برسون... هر روز وقت غروب زندانبان آقا رو اذیت می کرد... آخ.. 🥀ندارد یوسف صدیق زندانی که من دارم 🥀ندارد هیچ زندانی نگهبانی که من دارم 🥀به جنت مادرم زهرا پریشان کرده گیسو را 🥀پریشان گشته از حال پریشانی که من دارم.. ⏪دیگه اواخر عمر لحن مناجات آقامون عوض شد... (چی می گفت آقا؟) نیمه های شب اینطور با خدای خودش مناجات می کرد: ای خدایی که گیاه رو از بین آب و گِل نجات می دی.. ای خدایی که شیرو از بین خون جدا می کنی.. بچه رو از رحم مادر نجات می دی.. دیگه موسی بن جعفر رو از زندان خلاص کن.. خلصنی یارب 2 🔅 به یارب یارب شب زنده داران 🔅 به امید دل امیدواران 🔅به آه سینهٔ طفلان گریان 🔅خلاصم خدا از کنج زندان ⬆️(اوج)...می فرمود خدااا....دیگه مرگ موسی بن جعفرو برسون.. چقد زود دعای آقامون مستجاب شد... ⏪آی آبرو دارا...گرفتارا... یه وقت دیدن در زندان باز شد... چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه..از زندان بیرون میارن... یه مرتبه دیدن خدااا... ⬆️(اوج).. چقد بدن آقا سنگینه.. خدایا بدنی که سالهای سال گوشه زندان بوده نباید اینقدر سنگین باشه.. تا عبا رو کنار زدن دیدن هنوز غل و زنجیر به دست و پای مبارک آقا موسی ابن جعفره... ای (غریب آقااا)3 ☑️ شیعیان اومدن...بدن امام رو احترام کردن...کفن کردن... تشیع جنازهٔ باشکوهی برگزار کردن.. اما آی کربلائیااا..آی حسینیااا.. 🔺 🔻 ⚫️ دلها بسوزه برا جد غریبش حسین... وقتی امام سجاد می خواست بدن بابا رو دفن کنه صدا زد بنی اسد یه قطعه حصیر ( بوریا) بیارید.. میخوام بدن بابای غریبم رو کفن کنم.. آخ.. 🔘مگر به کربلا کفن 🔘به غیر بوریا نبود 🔘مگر حسین تشنه لب 🔘عزیز مصطفی نبود ♦️لبون.. 🔶حالا از سویدای دلت به نیت 🔹 سلامتی و فرج امام زمان... 🔶شفای همه بیماران.. 🔹هدایت و خوشبختی جوونامون.. 🔶 عاقبت به خیری مون.. سه مرتبه صدا بزن ♦️ ♥️هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)♥️ روضه موسی ابن جعفر(ص) ..حاج آرمین غلامی بیات سه شنبه۱۷/بهمن👇👇 🌹 کانال روضه دفتری🌹
❣﷽❣🤞🤞 🔷بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🎆 ع 🎆..حاج آرمین غلامی ✴️السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَمَّ رَسُولِ اللّٰه صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خَيْرَ الشُّهَداءِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَسَدَ اللّٰهِ وَأَسَدَ رَسُولِهِ یا حمزه سیدالشهدا ⬅️متوسل بشیم به عموی بزرگوار پیغمبر صل الله علیه و آله وسلم حضرت حمزه ی سیدالشهدا.. کسی که پیغمبر بهش لقب سیدالشهدا داد.. ( اینقدر عزیز بود برا پیغمبر) مدافع حرم رسول الله بود.. همه جوره پارکاب پیغمبر ایستاد.. همه جوره از پیغمبر دفاع کرد.. آخرش هم تو راه پیغمبر شهید شد.. خیلی پیغمبر به عموش حمزه علاقه داشت اما چه کردند با این آقا... ⚘دریغادریغا که دشمن شتافت ⚘دل وپهلو وسینه ات راشکافت ⚘چو آمد بخاک زمین پشت تو بمیرم ⚘آخ بریدند بینی و انگشت تو ⚘به زخم تنت دشت وصحرا گریست ⚘احد نیز با چشم زهرا گریست ⏪تو جنگ احد ضربات شدیدی به پیامبر وارد شد.. پیشونی حضرت شکافته شد.. لب حضرت ضربه دید .. سراپای حضرت خون آلود شد حتی یجا گفتن رسول خدا به شهادت رسید.. 🔰(اهل مدینه خبر دار شدن بنی هاشم و زنای بنی هاشم، مخصوصا بی بی دو عالم حضرت زهرا س.. ) پای برهنه.. از مدینه با عمه های عزیز پیغمبر اومدن.. رسول خدا اومد کنار بدن حمزه سیدالشهدا..دید بدن پاره پاره است..بدن رو مثله کرده بودند.. 🎇(یه وضعی بود این بدن حتی انگشتای حمزه رو بریده بودند) ⚫️یه وقت خبر دادن به پیغمبر. .خواهر حمزه صفیه داره میاد.. پیغمبر فرمود نزارید خواهر این بدن رو ببینه ، طاقت نداره.. پیامبر عبای خودشو در آورد انداخت رو بدن نازنبن مثله شده ی حمزه سیدالشهدا.. اما بمیرم عبای حضرت تمام بدن عمو رو نپوشوند ، مقداری از بوته ها رو برداشت رو پاهای عمو گذاشت ..نکنه بدن عمو پیدا بشه .. 🔘عمه اش صفیه آمد کنار بدن برادر... همین که خواست عبارو برداره،، پیغمبر قسمش داد.. عمه جان عبارو بر ندار.. طاقت دیدن بدن مثله شده برادر نداری.. ☑️ناله داری دلتو ببرم کربلا..برا ارباب بی کفنت حسین ناله بزنی ... ✔️ آخ یا رسول الله ... آقاجان میخوام بگم کجا بودی کربلا...کجا بودی اون لحظه ای که همه ضربه هاشونو زدن... آخ جسارت کردند... آخ سرها رو جدا کردند.. خواهر اومد گودی قتلگاه.. کجا بودی نزاری زینبت بدن پاره پاره برادر ببینه.. آخ... 🔳 ‏گلی گم کرده ام میجویم او را 🔳 ‏به هر گل میرسم میبویم او را ✔️آقا جان کجا بودی عبا روی حسینت بکشی.. خواهرش نبینه.. چه صحنه ای دید..الهی نبینی اونچه زینب دید.. الهی داغ برادر نبینی.. من بمیرم برا اون ساعتی که عمه سادات اومد کنار بدن پاره پاره برادر... با تعجب صدا زد... (( ءأنت أخی؟)).. آیا تو برادر زینبی .. آیا تو عزیز برادر منی.. آی ♦یَومٌ عَلیٰ صَدرِ النبی ♦َیَومٌ عَلیٰ وَجهِ الثَّریٰ ♦هذا حُسَیْنٌ بِالْعَراء ♦️وا حَمْزَتا وا جَعْفَرا ♦خاک زمین شد پیرهنت ♦آقا چقدر بد کشتنت ♦پیش چشای بچه ها ♦رو نیزه ها بردن سرت ⬛صلی الله علیک یا مظلوم یا غریب ... هر چقدر ناله داری از سویدای دل ناله بزن بگو .. 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 جمعه۳۱فروردین،۱۴۰۳ مرحوم سعید سیامیری مداح.حاج آرمین غلامی👇👇
تمام اهل زمین سینہ ﭼﺎڪ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺍﺳﺖ گدای روی مهت ای شہید بے ﺗﺎﺏ ﺍﺳﺖ ﺩل گرفته ام عمری اسیرصحنت بود نوای تشنگی ام ﺑﺎ ﺿﺮﯾﺢ ﺳﯿﺮﺍب ﺍﺳٺ _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ڪلنا_فداڪ_یا_حسین_س
متن روضه سوم محرم/حضرت رقیه🤞 ..حاج آرمین غلامی مثه بچه مرده ها گریه کنید میخوام از رباب و دخترش بگم این دفعه مصیبت رقیه رو میخوام از زبون مادرش بگم دخترم مثل علی اصغر برات مادری کردم رفتی و چادر خاکی تو رو – روسری کردم 🔅هردرد بی دوا را درمان کند رقیه 🔅لطف وکرم به عالم احسان کندرقیه 🔅گر دردمندومسکین بردرگهش بیفتد 🔅برخوان رحمت‌خویش‌مهمان کندرقیه 🔅دست‌گره گشایش‌مشکل‌گشای دهراست 🔅هر مشگلی که باشد آسان کند رقیه (محمدرضا رضوی بیگلی) ⬅️آی حسینیا..آی ناله دارا.. ⬅️قنبر غلام امیرالمومنین نقل میکنه.. شبا امیرالمومنین کیسه طعام به دوش میگرفت ،، می‌برد در خانهٔ یتیما،، میگه یه شبی دنبال امیرالمومنین حرکت کردم .. آقا متوجه شد سوال کرد کی هستی؟ گفتم آقا ..جان قنبر غلام شمام.. (آقا فرمود: چی میخوای قنبر؟) گفتم آقا اگه اجازه بدین.. این کیسه ای که می برید من بردارم ..همراه شما باشم.. حضرت فرمود..اگه میخوای همراهم بیا ولی کیسه رو خودم برمیدارم.. ⚜میگه دیدم آقا وارد منزلی شد بچه های یتیم  تو خونه اند.. میگه دیدم آقا با دست خودش به دهان بچه ها غذا میگذاره.. به بچه ها آب داد، سیرابشون کرد.. میگه دیدم امیرالمومنین خم شد دست و پاشو زمین گذاشت بچه ها اومدن پشت علی سوار شدند.. (سواری داد به بچه هابا بچه ها بازی کرد) ❇️(گفتم آقا جان شما امیرالمومنین ید چرا اینکارو میکنید) فرمود ای قنبر..این بچه ها یتیمن بابا ندارن.. میخوام جای خالی باباشونو احساس نکنند.. (میخام بخندند شاد باشن..نبود بابا رو حس نکنند) 💠بگم آقا جان یا امیرالمومنین..چه خوب جواب محبت های شما رو دادند.. آقا جان.. من یه نازدانه سراغ دارم.. من یه بچه یتیم سراغ دارم..تو خرابه شام، دل شب، بهانه بابا گرفت..ناله میزد ..گریه میکرد.. چه غوغایی یپا کرد کنج خرابه.. یا حسین3 ناله میکرد گریه میکرد..بابا بابا میگفت.. همه اهل خرابه به گریه افتادند.. صدای شیون و زاری رسید به گوش یزید لعنه الله علیه.. چه خبره در خرابه؟ گفتن امیر سه ساله حسین از خواب بیدار شده بهانه بابا گرفته.. صدا زد خب باباشو براش ببرید.. امان امان3 قربون دل داغدارت بی بی جان.. سرو تو طبقی گذاشتند ،، یه پارچه ای روی اون کشیدند.. مقابل سه ساله حسین گذاشتند.. صدا زد عمه جان..من که غذا نمی خوام عمه.. ⚜امان از دل زینب 3 آی حاجت دارا..آی جوون دارا..آی ناله دارا.. بگمو نالشو بزنی.. ⚫️وای از اون لحظه ای که سر بابا رو دید.. سر بابارو بغل گرفت... سر بابا رو به سینه چسباند.. شروع کرد به درد دل کردن با بابا.. 🌾آخ ببین عمه امشب قمر آمده 🌾پدر رفته با پا به سر آمده 🌾ببین دل غمینم 🌾مگو من یتیمم، پدر آمده 🍁حسینم حسینم3 حسینم حسین 🌾دلم عمه امشب خبر می دهد 🌾شبم را امید سحر می دهد 🌾دوچشمش نگویم چرا بسته است 🌾پدر از سفر آمده خسته است 🌾ببین دل غمینم 🌾مگو من یتیمم، پدر آمده 🍁حسینم حسینم3 حسینم حسین ⬅️آخ صدا زد بابا..بابا..بابا. ⏺ رخ من نیلی از سیلی ست بابا ⏺ لبان تو چرا نیلی ست بابا ⏺مگر چوب جفا بوسیده بابا ⏺که خون بر روی آن خشکیده بابا ✳️مقاتل نوشتن، فقط سه جمله گفت رقیه س.. همه گریه کردند.. ⚜یا ابتا من ذالذی خضب بدمائک ⚜بابا کی محاسنتو به خون رنگین کرده.. ⚜یا ابتا من ذالذی قطع وریدک ⚜بابا کی رگای گردنتو بریده بابا.. ⚜یا ابتا من ذالذی ایتمنی علی صغر سنی ⚜بابا..کی منو تو کوچیکی یتیمم کرد بابا... ⚫️یه وقت دیدن سه ساله آرام شده.. فکر کردند خواب رفته اومدن سر بردارند آخ دیدن سه ساله حسین جان داده.. () آخ 🔳یتیمی درد بی درمان یتیمی 🔳یتیمی خاری دوران یتیمی 🔳اگر دست پدر بودی به دستم 🔳چرا کنج خرابه می نشستم هر چقدر ناله داری به سوز جگر سه ساله ابی عبدالله باب الحوائجه.. ناله بزن بگو .. .. 🔸بارنج وغمی رقیه س درشام خراب 🔸چون دید سََرِ پدر به خوناب خضاب 🔸ازغصه وغم تا به ابدرفته به خواب 🔸روحش به جنان رفت برایش ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ شب سوم ماه محرم 1403
تمام اهل زمین سینہ ﭼﺎڪ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺍﺳﺖ گدای روی مهت ای شہید بے ﺗﺎﺏ ﺍﺳﺖ ﺩل گرفته ام عمری اسیرصحنت بود نوای تشنگی ام ﺑﺎ ﺿﺮﯾﺢ ﺳﯿﺮﺍب ﺍﺳٺ _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ڪلنا_فداڪ_یا_حسین_س