eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
629 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3.9هزار ویدیو
933 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه رقیه،اا..mp3
6.59M
روضه حضرت_رقیه_س .حاج آرمین غلامی صفر۱۴۰۳_کرمانشاه 👇
🤞🤞 متن روضه حضرت_رقیه_س .حاج آرمین غلامی صفر۱۴۰۳_کرمانشاه 🔸به سنگ قبر من بی‌گناه بنویسید 🔸اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست چه کردن با این نازدانه...خدا... 🔸عدو بهانه گرفت و زد به او گفتم 🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست (سازگار) نمیدونم تا حالا بچه یتیم دیدی یا نه... کنار بدن بابا دیدی چطور ناله میزنه... با زبان کودکی همه حرفهاش رو به بابا میگه... هرکی ناله این بچه ی یتیم رو بشنوه ناخودآگاه اشکش جاری میشه... اما ... هر جا شما بچه یتیم ببینید... حتما نوازشش می کنید... باهاش همدردی می کنید... من بمیرم برا یتیم ابی عبدالله... چه خوب نوازشش کردند... چه خوب باهاش همدردی کردن... کنار سر بابا... هر کجا رسیدن... بهش تازیانه زدند... بهش سیلی زدند... 🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست گوشه خرابه... نیمه های شب... بی بی رقیه... شروع کرد به گریه کردن... هی بهونه بابا میگیره... میگه عمه جان زینب... من بابامو میخام عمه جان...بابام کجاست... بلاکش دوران زینب اومد کنار دختر نشست... صدازد... عمه جان انقده بی تابی نکن... عمه جان بابات رفته سفر برمیگرده انقدر گریه نکن... هرکاری کرد این دختر بچه آروم نشد... اهل خرابه از خواب بیدار شدند با صدای گریه خانم رقیه همه به گریه افتادن صدای ناله اهل خرابه بلند شد... خبر به کاخ یزید معلون رسید... خدا لعنتش کنه صدازد چه خبر شده... گفتن دختر ابی عبدالله... گوشه خرابه... هی بهونه بابا می گیره... نانجیب صدا زد... خوب ببرید سر بریده باباش حسین براش... یا صاحب الزمان... امان از اون لحظه ای که سر مقدس ابی عبدالله رو آوردن داخل خرابه... گذاشتند جلو دختر بچه... حالا تصور کن... یه دختر سه ساله... سر باباش رو در مقابلش بگذارن... چه حالی پیدا میکنه... تا نگاهش به سر بابا افتاد... صدا زد بابای خوبم... کجا بودی... يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ! بابا... کی تو رو به خونت خضاب کرده... يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ بابای خوبم... کی رگهای گردنت رو بریده... يا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي (نفس المهموم 456) بابا... بگو ببینم... کی منو تو بچگی یتیم کرد... هی دست رو صورت بابا میکشه... هی نوازش میکنه... گریه میکنه... صدا زد... بابا... نبودی ببینی بعد از چی به سرمون اوردن بابا... يا أبتاهُ، منْ بَعدكَ وا غُرْبَتاهُ بابا... بعد از تو داد از غريبي (انوار الشهادة 244) خیمه هامون رو آتیش زدند...بابا دستهامون رو بستند...بابا طناب به گردنمون انداختند...بابا ما رو شهر به شهر به شهر گرداندند... بابا... نبودی ببینی از کربلا تا شام چقدر به ما تازیانه زدند... 🔸شامی ها بدند، بابا،بابا، بابا 🔸عمه رو زدن، بابا،بابا، بابا هر کجا ميخواستند به ما تازیانه بزنند عمه جانم زینب... بدن رو سپر میکرد... مبادا تازیانه به ما اصابت کنه... بابا اصلا باورم نميشه... 🔸زجر چه بی حیاست، بابا،بابا، بابا 🔸پس عمو كجاست، بابا،بابا، بابا 🔸صورت نیلی، بابا،بابا، بابا 🔸بچه و سیلی، بابا،بابا، بابا بابا... ببین صورتم کبود شده... موهای سرم سفید شده... مثل مادرم زهرا قدم خمیده... بابا دیگه طاقت ندارم... دیگه تنهام نزار... منم با خودت با خودت ببر بابا... انقدر کنار بدن بابا ناله زد... یدفعه دیدند دختر یکطرف افتاد سر بابا یکطرف... عمه جانش زینب اومد نگاه کرد دید دختر جان به جانان تسلیم کرده... 🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم 🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود 🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم 🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبون)َ شعراء 227 -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زیارت حضرت رقیه،س.mp3
2.98M
🌸🍃 (س) .حاج آرمین غلامی 🍃بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرّحیم ِ اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْكِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ، [اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ]، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْكُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا اُخْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الزَّكِیَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ، صَلَّى اللهُ عَلَیْكِ وَعَلى رُوحِكِ وَبَدَنِكِ، فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَكِ وَمَاْواكِ فِى الْجَنَّةِ مَعَ آبائِكِ وَاَجْدادِكِ، الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ، وَعَلَى الْمَلائِكَةِ الْحـافّینَ حَوْلَ حَرَمِكِ الشَّریفِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ، وَصَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ وَسَلَّمَ تَسْلیماً بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمَ الراحمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه مجلس یزید وسر.اا.mp3
2.11M
نوحه مجلس یزید .حاج آرمین غلامی چوب مزن ای یزید! بر لب و دندان من کنار طشت طلاست فاطمه مهمان من با چه دلی می زنی برلب من خیزران کز همه دل می برد نغمه ی قرآن من گر چه تحمل کنم ضربه ی چوب تو را تاب مرا می برد گریه ی طفلان من تاکه نگاه افکنم بر رخ اطفال خود دور زند دم به دم، دیده ی گریان من تا نرود از اسف، صبر و قرارش زکف زینب من می شود دست به دامان من ناله ی من بر ملاست، مقتل من کربلاست شام بلا آمده شام غریبان من با چه گنه می کنی لعل لبم را کبود؟ بر سر و صورت بس است زخم فراوان من سرم به شام بلا، زینت طشت طلا زیر سم اسب ها پیکر عریان من طشت زسوز درون سوخت و فریاد زد چوب تو هم گریه کرد بر لب عطشان من سوز دل اهل دل در نفس میثم است در شرر شعر اوست ناله و افغان من
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه خرابه.mp3
1.52M
نوحه اربعین ..حاج آرمین غلامی ای گل سرخ من می رسد بوی تو آمده از سفر میمهان سوی تو شده بلبل دگر از اسارت رها آه و واویلتا، آه و واویلتا کوفه با سنگ کین کرد پذیرایی ام خیز و حالم ببین که تماشایی ام شده پرپر همه باغ من از جفا آه و واویلتا، آه و واویلتا همه جا بوده ام همفسر با سرت صوت قرآن تو همدم خواهرت قامتم از غمت شد برادر دو تا آه و واویلتا، آه و واویلتا آمدم من ولی خجلم در برت در خرابه زده بال و پر دخترت تا سرت میهمان شد به ویران اخا آه و واویلتا، آه و واویلتا دلبر بی کفن گو برایم سخن برده هوش از سرم سر دور از بدن زده آتش مرا چوب و طشت طلا آه و واویلتا، آه و واویلتا هدیه آورده ام با تمام وجود روی نیلی شده جسم زخم و کبود اربعینت بپا شده در کربلا آه و واویلتا، آه و واویلتا سبک:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه رقیه.ااا.mp3
2.91M
_صفر .حاج آرمین غلامی لاله لاله شده ز تازیانه تنم شده همرنگ خون تمام پیراهنم قامت من خمید ، به لبم جان رسید «واحسینا» پر و بالم شده کبود چون مادرت شده ام زحمت روز و شب خواهرت دخترت را پدر ، همره خود ببر «واحسینا» ◾️ نیمه شب آمدی گوشه ی ویرانه ام سر تو شمع و من شبیه پروانه ام نفس زینبین ، ابتا یا حسین «واحسینا» ◾️ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه رقیه،،اا.mp3
2.47M
▪️نوحه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها .حاج آرمین غلامی من دختر سه ساله ي مولا حسينم در دشت غُصّه لاله ي مولا حسينم معناي عشقم ماه دمشقم مظلوم رقیه... آن بلبلم اندر قفس يارا ندارم شوق و هوس بر گلشن و صحرا ندارم جز آرزوي ديدن بابا ندارم چشمم پُر آب است قلبم كباب است مظلوم رقیه... در كربلا آتش گرفته دامن من رحمي به حال من نكرد اهريمن من آخر مرا گردد كفن پيراهن من جان مي دهم جان در شام ويران مظلوم رقیه... پايم شده پُرآبله در راه شامات ديدم جفا از مردم گمراه شامات هست عمّه ام خورشيد و من هم ماه شامات روزم چو شام است عمرم تمام است مظلوم رقیه... نامم رقيّه دختري دُردانه هستم گَنجِ گِرانم ساكنِ ويرانه هستم عشق پدر شمع است و من پروانه هستم سوزم دمادم در آتش غم مظلوم رقیه... با آه و غم گشته عجين آب و گِل من درد بزرگي هست يارب! در دل من شهزاده ام امّا، خرابه منزل من غم گشته يارم بابا ندارم مظلوم رقیه... بار دگر «سيّدبشير» آن شاعر من هم شاعر و هم نوکر و هم ذاكر من آمد به شام و شد در اينجا زائر من بهر قيامت خواهد شفاعت مظلوم رقیه... حضرت حضرت رقیه آرمین غلامی شاملو صفر۱۴۰۳_کرمانشاه 👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه امام حسن۲.mp3
2.26M
روضه امام_حسن_مجتبی .حاج آرمین غلامی صفر۱۴۰۳_کرمانشاه👇 حسینیه کرم
اطلاعیه مراسمات عزاداری شهادت امام حسن_هفتم صفر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه امام حسن۲.mp3
2.26M
▪️نوحه شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام .حاج آرمین غلامی صفر۱۴۰۳_کرمانشاه در خانه اش مولا حسن خونین جگر شد خون از گلو، اشکش روانه از بصر شد مسموم گردید، با دست همسر غریب دوران، فرزند حیدر مظلوم حسن جان... زینب چو از حال برادر باخبر شد گفتا خدا، بار دگر خاکم بسر شد عزیز مادر، جانم فدایت بی تو چه سازم، با بچه هایت مظلوم حسن جان... امشب عزیز فاطمه در احتضار است حسین کنار بستر او بیقرار است قاسم نهاده، سرش به دیوار دستش به دست، عمو علمدار مظلوم حسن جان... کریم آل مصطفی رفته زدنیا شد تیرباران نعش او از سوی اعدا عزیز زهرا، خونین کفن شد نصیب زینب، رنج و محن شد مظلوم حسن جان... .حاج آرمین غلامی صفر۱۴۰۳_کرمانشاه