eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
614 دنبال‌کننده
8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
936 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم زینب بازامشب درشب تنهایی ام آمده از ره همه دارایی ام آمده ای اهل عالم دلبرم من غلام زینب زهرایی ام باگدایی دره زینب خوشم افتخارم اینکه من مولایی ام در گداییِ من ازاین درگهت علتی دارد اگر شیدایی ام بزم تو دیدم شده خیلی شلوغ پیش تنهایی تو تنهایی ام قسمتم کن بازهم آیم حرم دارد از کف می رود کارایی ام منکه گرم از لحظه ی وصل توام سرد خواهد شد به پیشت چایی ام فاش میگویم گدای زینبم من در این بزم شمارسوایی ام درشب میلاد سویت آمدم گشت بزمت عید استثنایی ام درهوای تو،منه (مجنون)خوشم ازتوزینب دارم این دارایی ام 🔸شاعر: (مجنون کرمانشاهی) ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 تاریخ سروده.چهارشنبه17-آذر-کرمانشاه1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
29 جمادی الثانی وفات حضرت ام کلثوم(سلام الله علیها) حضرت ام کلثوم چهار ماه پس از بازگشت از کربلا به مدینه از دنیا رفتند. پدرشان مولی الموحدین امیرالمومنین(سلام الله علیه) و مادرشان حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها)میباشد. صاحب ریاحین الشریعه به نقل از اعیان الشیعه میفرماید: امیرالمومنین(سلام الله علیه) آن مخدره را به عون بن جعفر طیار (سلام الله علیه)تزویج نمودند. آنچه در مورد ازدواج  ام کلثوم(سلام الله علیها) با غیر از عون بن جعفر نقل شده از بافته های مخالفین است. آن حضرت در واقعه جانسوز کربلا حضور داشتند و بعد از شهادت امام حسین (سلام الله علیه)و اهل بیت و اصحابشان ، در کنار خواهرشان حضرت زینب (سلام الله علیها)از بانوان و یتیمان محافظت مینمود.اشعار آن حضرت در فراق برادر در کربلا مشهور و جانسوز است. پس از عاشورا  که بانوان به اسارت کوفه و شام رفتند،خطبه آن حضرت در کوفه و مجلس ابن زیاد،اشعار آن حضرت در قادسیه و قنسرین ،اثر دعای آن حضرت در سیبور و بعلبک ،کلمات آن جناب با شمر هنگام ورود به دروازه شام، مرثیه های حضرتش در اربعین و مراجعت به مدینه، دلالت بر عظمت و شجاعت و صبر آن مخدره دارد. سرانجام بعد از چهار ماه از ورود به مدینه با دلی پر از غم و اندوه در مصائب کربلا،بالاخص شهادت سید الشهداء(سلام الله علیه) رحلت شهادت گونه نمود و در مدینه منوره دفن شد. به قولی رحلت آن حضرت در 21 ماه جمادی الثانی بوده است.(وقایع الشهور ص 110) 
امشب برایت محتشم ها دم گرفتند با مرثیه ها مجلس ماتم گرفتند ای خواهریوسف ! برای سوی چشمم از خاک زیر پای تو مرهم گرفتند پلکی زدی حوا و هاجر آفریدند از آستین ات ساره و مریم گرفتند از معجر تو پرده ی کعبه در امد از چشم هایت چشمه ی زمزم گرفتند نور تو را ای بضعة الزهرا یقینا از سینه ی پیغمبر اکرم گرفتند محتاج تو هستند فردای قیامت لطف تو را آنها که دست کم گرفتند رویش سیاه آن کس که رویت را زمین زد پوشیه ها از غربت تو غم گرفتند در شام و کوفه این رباب و فضه بودند زیر بغل های تو را باهم گرفتند تزویج تو با گرگ یثرب حرف مفت است ناموس داران آنچه را گفتم ، گرفتند
روضه ام کلثوم وگریز به کربلا همه اینا رو خانم با یه مکافاتی زیرِ یه خیمۀ نیم سوخته جمع کرد .. آمار گرفت دید یکی از بچه ها کمه .. سریع تو این صحرا داره میگرده .. چه خبر شده ؟! یکی از بچه ها گم شده .. ام کلثوم اومد خواهر جان میخوای بریم با هم دنبالش بگردیم ؟! .. انقدر گشتم پیداش نکردم .. صدا زد من میدونم کجا رفته .. دیدم تو این صحرا داره صدا میزنه اَبَا .. یه ظرف آبم برداشته بود داشت دنبالِ باباش میگشت .. حتماً رفته گودال .. تا اومدن تو گودال دیدن این بچه خودشُ انداخته رو بدنِ بی سرِ بابا ... بچه رو بلند کردن ، چی جوری این بدنُ پیدا کردی ؟! تو این تاریکی ها چی جوری پیدا کردی گودال رو ؟! گفت عمه جان انقد دلم هوایِ بابامُ کرد .. آخه دیدم لحظه هایِ آخرش هی میگه جیگرم میسوزه .. تو این صحرا هی صدا میزدم اَبا اَبا اَبا؛ دیدم از یه گودالی از یه سمتی صدایی داره میاد؛ این صدا به گوشم آشناست، این صدا صدای بابامه؛ هی داره میگه اِلَیَّ ... سر بریدن ، آخرِ کارِ حرامی‌ها نبود قاتلت بعد از سرت دست از تن تو بر نداشت هیچ‌کس را رد نکردی از درِ احسان خود پیکرت پیراهن و انگشتت انگشتر نداشت غارتم کردند ، اما چادرم از سر نرفت پس غلط گفتند اینکه خواهرت معجر نداشت حنجرت را بوسه‌ای دادم به‌جایِ صورتت خواهرت ای بی سرِ من ! چاره‌ای دیگر نداشت این بدنُ بلند کرد به سمت آسمان .. ای خدا این قربانی رو از ما قبول کن؛ از زینبت قبول کن ... همه ایستادن دارن نگاه میکنن این خواهر میخواد با بدن داداشش چه کنه .. دیدن پیکر رو زمین گذاشت . گفت داداش کجا رو برای بوسه‌ی زینب گذاشتن؟! هرجا رو نگاه میکنم پُرِ زخمه .. هیچ جایِ بوسه‌ای برای زینبت نذاشتن ... خواهم که بوسه‌ات زنم اما نمی‌شود جایی برای بوسه که پیدا نمی‌شود دوست و دشمن دارن نگاه میکنن ، یهو دیدن زینب خم شد .. این لبا رو گذاشت به این رگ‌هایِ بُریده .. تا لبها رو برداشت این لبها پُرِ خون شد .. دیگه از یاد زینب نمیره بوسه‌ای که با این لبهام به حنجرت زدم داداش ، داداش .... ای حسین .... بامداحی
کلثوم_و _روضه_حضرت_رقیه_سلام الله علیها _حاج آرمین *سبط ابن جوزی نوشته در بستان الواعظین: "فَأَمَرَ بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام"یزید دستور داد،سر رو بردن" فَنُصِبَ عَلَى البابِ "جلویِ در دارالعماره آویزان کردن ... "وجَميعُ حَرَمِهِ حَولَهُ ،"دخترا کنارش بودن ، زن ها کنارش بودن ، سه ساله نگاه می کرد ، بابا ! بابا ! چرا بالا نشین شدی؟ حسین ... وجَميعُ حَرَمِهِ حَولَهُ خانواده اش دور و برش بودن "ووُكِّلَ بِهِ الحَرَسُ "نگهبان گذاشت ، نه یک نفر،نه دو نفر ، یه دستوری دارد ، دستور می رسد از جانب امیر، اطاعت لازمه" وقالَ : إذا بَكَت مِنهُنَّ باكِيَةٌ" هر وقت یکی از این دخترها گریه کرد ، اگه زن ها گریه کردن " فَالِطموها" بزنیدشون ، بهشون لطمه بزنید ، بزنید زن هارو .... حالا زن های بزرگ شاید بتونن خودشونُ نگه دارن ، اما مگه دختر بچه ها میتونن سر بریده ببینند گریه نکنند ... بابا دلم برات تنگ شده .... یعنی این نازدونه ها چقدر کتک خوردن ... روایت میگه : این سر 9 ساعت بین زن ها آویزان بود ... همه نگاه می کردند ، ای وای .... خواهرها گریه کنید برا اون آقایی که خواهرش اُم الکلثوم سر بلند کرد، "وإنَّ اُمَّ كُلثومٍ رَفَعَت رَأسَها" سرش رو بالا آورد " فَرَأَت رَأسَ الحُسَينِ عليه السلام" سر برادر رو دید، "فَبَكَت" گریه کرد ... کاش گریه نمی کرد ، یازهرا " فَرَفَعَ يَدَهُ بَعضُ الحَرَسِ" یکی از نگهبانا دستش رو بلند کرد ، دست نحسش رو بالا آورد، " ولَطَمَها لَطمَةً " یه لطمه ای به صورتش زد ، یه سیلی زد نه بیشتر ، اما" حَصَرَ وَجهَها" همۀ صورت به تمامی آسیب دید .... این خانم جا افتادۀ بزرگ سال ، تمام صورتش آسیب دید ، یه لحظه فقط یه دختر بچۀ سه ساله رو تصور کن ، اصلاً مگه میشه به این صورت سیلی زد؟ اگه سیلی بخوره ، چه اتفاقی می افته؟* سیلی نخورده نیست کسی در میان ما کو آن زبان که با تو بگویم چگونه ام دست عدو بزرگ تر از صورت من است یک ضربه زد کبود شده هر دو گونه ام (مجنون کرمانشاهی) و ام کلثوم _سلام_الله و
سوگوارِ حضرت کلثومم بیقرارِ حضرت کلثومم درعزایش دل من شد پرغم روضه دارحضرت کلثومم هر کجای جهان که باشم در سایه سار حضرت کلثومم عمریه سرخوش و شكوفايم در بهار حضرت کلثومم سرفرازم به روز محشر هم درجوار حضرت کلثومم چون کبوترزنم به هرجاپر در جوار حضرت کلثومم گم نگردد مسیر عشق او.. ..در مدارِ حضرت کلثومم شدكار من نوکریِ کویش گرمِ کار حضرت کلثومم شادم که از تولّدم همه دم جيره خوار حضرت کلثومم مادر من كنيز و بابم عبد، از تبار حضرت کلثومم عمری همچون مدافعان حرم سر بدارِ حضرت کلثومم تا نفس میکشم خداراشکر در كنار حضرت کلثومم جان رازکف دهم بپای غمش جانثارِ حضرت کلثومم همچو عباس نه..، مثال حبیب پیرِ دار حضرت کلثومم ِ من گدایم به عشق او، زِ وفا ذوالفقار حضرت کلثومم تاشدم گریه کن برای حسین افتخار حضرت کلثومم مثل مهدی به بَندِ غربت او لاله بار حضرت کلثومم دیده ام اشک و خون فشان غمِ.. ..چشم تار حضرت کلثومم گویم ازكوفه و جسارت شام سوگوار حضرت کلثومم همچو"مجنون" شاکر الطاف كردگار حضرت کلثومم -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) @majnon1396 کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
ام کلثوم گل نسترن فاطمه است کیست او سرو رسای چمن فاطمه است کیست اونور جهانتاب جلال و جبروت کیست او دخترگل پیروهن فاطمه است اوست آئینه ی مرعات جمال وجبروت کیست او روح علی در بدن فاطمه است چونکه محبوبه و منظومه ی حسن است به جهان ام کلثوم گل انجمن فاطمه است اوست بر خاتم انگشت سلیمان وفا چونکه ارزنده عقیق یمن فاطمه است ام کلثومی و تکبیر تو از بانک علیست کیست اکسیر گل نسترن فاطمه است از که آموخته است حجب و حیا ومعرفت کیست شاگرد کلاس سخن فاطمه است ام کلثوم زسوز سحر ش لاله دمید کیست او طوطی ، شکر شکن فاطمه است کیست او بانوئی اندر حرم قرب و عفاف کیست او واقف سر و علن فاطمه است مثل ومانندندارد به جهان وهستی شاهد تشت جگر بر حسن فاطمه است کیستی او عمه ي سادات جهان است فقط تا ابد محرم بیت الحزن فاطمه است ام کلثوم شده شاهده مظلومی گل کیست او ناظر غسل و کفن فاطمه است ام کلثوم به ( مجنون) نظری لطف نمود چونکه او گوهر ،گردون ثمن فاطمه است 📕شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) . 👇👇👇👇👇👇 کانال اختصاصی اشعار جدید. @majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم..: ام کلثوم ای تمام باورم نام تو بر روی لب می آورم مادر گیتی نزاید همچو تو درعزایت رخت ماتم آورم ام کلثوم ای غریب شهرما نامت ای بانو به عربت می برم کس هوای کوی لیلایت نکرد بوده ای بانو توتنها دلبرم در طفولیت میان این دیار غصه وغم های حیدر دیده ای شاهده میخی که بر پهلو گرفت بین در افتاده مادر دیده ای بی امان شدگریه های تویقین روز ها در خاطرت رنجیده ای شاهدی بر آتش دیوار ودر مادرت را بین آتش دیده ای در میان خانه بودی بی امان بهرمادر بیقراری کرده ای مثل زینب خواهرت باغصه ها بعد زهرا خانه داری کرده ای اول آوارگی اینجاست لیک غصه های تو چراپایان نداشت زندگی کردن برایت تا ابد ساعتی دور از حسین امکان نداشت ......... دیده ای درکربلا باچشم خود بردن انگشتر و خلخال را کی فراموشت شودیک لحظه ای خنجر وآن تنگی گودال را دیده ای دربین گودالی عده ای تیر ونیزه بی هوامیزد به او عده ای باسنگ وبا چوبش زدند پیرمردی با عصا میزدبه او خاطرات وغصه ی کرب وبلا کرده بانواشک تو بی اختیار لحظه ای هرگز زیاده تو نرفت هتک حرمت های مرد نیزه دار رشادت های خود بانوچنین تو حفاظت ها ز زینب کرده ای پابه پای کاروان سنگ جفا از سره بام منازل خورده ای دیده ای بانو سه ساله دختری بین صحرا بر زمین افتاده است در خرابه تا رسیدی بر سرش دیده ای پیش پدر جان داده است -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 🍇
بسم الله الرحمن الرحیم ٢٧ جمادي الثانی شهادت حضرت سلطانعلی بن امام محمد باقر علیه السلام تسلیت باد اشعار ناب دوبیتی این روایت بین به عمق دل نشست باطلا بنویس ،داند عالمین هرکه شدزائربه شاه اردهال گوییا گردیده زائربر ،حسین میروم با تو به اوج وهر کمال باتو باشد زندگی ام ایده آل پر زدم دل رابعشقِ کربلاء تا به ِ مشهدتاحریمِ اردهال جان شود تقدیم تو ،حضرت سلطانعلی ، میشوم تسلیم تو،حضرت سلطانعلی واجب است تعظیم تو، حضرت سلطانعلی وصل شدبرسیم تو،حضرت سلطانعلی بضعه ی پیغمبری ،حضرت سلطانعلی از تبارِ حیدری، حضرت سلطانعلی ذریه بر کوثری حضرت سلطانعلی جلوه ای از داوری،حضرت سلطانعلی باشد روایت ازشه هردوسرا،رضا بر زخمِ دوری از حرمت گشت التیام فرموده در سخن، بنگر خاک اردهال... پس لازم است، برتو و بر مشهد التزام جانم ای جانان علي حضرت سلطانعلی ، سرور ایران علي حضرت سلطانعلی مظهر ايمان علي حضرت سلطانعلی ، جلوه ی ایمان علی، حضرت سلطانعلی محشر اندر محشری حضرت سلطانعلی کربلای ِ دیگری حضرت سلطانعلی دلفریبا دلبری حضرت سلطانعلی محشراندرمحشری ،حضرت سلطانعلی قدسیان خُدّام درگاهِ تواند خاکساره جلوه ماه تواند عالمی سمت ِتو، یاسلطانعلی محوه رخسار دل آگاه توا ند سید و سرور علي حضرت سلطانعلی ، جنت الكوثر علي حضرت سلطانعلی وارثِ حیدر علي ، حضرت سلطانعلی جلوه ی داورعلی،حضرت سلطانعلی حضرت عالي مقام، حضرت سلطانعلی حضرت شیوا کلام حضرت سلطانعلی یابن باقر، اَلسّلام حضرت سلطانعلی گشته ام حیدرمرام ،حضرت سلطانعلی _تاریخ سرودن اشعار، _شنبه شب_۳_اسفندماه۹۸