♨️داستان سید عبدالکریم کفاش
سید عبدالکریم کفاش شخصی بود که مورد عنایت ویژه #امام_زمان قرار داشت و حضرت دائماً به او سر می زد.
روزی حضرت به حجره کفاشی او تشریف آوردند در حالی که او مشغول کفاشی بود. پس از دقایقی حضرت فرمودند: «سید عبدالکریم، کفش من نیاز به تعمیر دارد ، برایم پینه می زنی؟»
سید عرض کرد: آقاجان به صاحب این کفش که مشغول تعمیر آن هستم قول داده ام کفش را برایش حاضر کنم، البته اگر شما امر بفرمائید چون امر شما از هر امری واجب تر است، آن را کنار می گذارم و کفش شما را تعمیر می کنم. حضرت چیزی نگفتند و سید مشغول کارش شد.
پس از دقایقی مجدداً حضرت فرمودند: «سید عبدالکریم! کفش من نیاز به تعمیر دارد، برایم پینه می زنی!؟»
سید کفشی را که در دست داشت کنار گذاشت، بلند شد و دستانش را دور کمر مبارک حضرت حلقه زد و به مزاح گفت : قربانت گردم اگر یک بار دیگر بفرمایید "کفش مرا پینه می زنی" داد و فریاد می کنم آی مردم آن امام زمانی که دنبالش می گردید، پیش من است، بیایید زیارتش کنید !
حضرت لبخند زدند و فرمودند: «خواستیم امتحانت کنیم تا معلوم شود نسبت به قولی که داده ای چقدر مقید هستی.»
📚 کتاب روزنه هایی از عالم غیب؛ آیت الله سید محسن خرازی
هدایت شده از 🌷النَّفْس الْمُطمَئنَّةُ🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 نماز_حاجت بسیار مجرب
امام جواد [علیه السلام] در روز چهارشنبه
*🔷یا اللّه یا زهرا سلام اللّه علیها🔷👆
🔆بخـــــوان 🍀 #دعا #جوشن_صغیر #فراز ٤۲ 🍀
🌼به نیت رفع موانع ظهور و تعجیل در فرج مولا صاحب عصر
🌹وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد؛ یقیناً باطل نابود شدنی است!»
🤲 ما به « فقط اللّه » اعتماد داریم 🤲
چهارشنبه بعد از نماز عصر نمازی دو رکعتی می خوانید هدیه به امام جواد ع بعد از نماز ۱۴۶ مرتبه می گوید
ماشالله لاحول ولاقوت الا بالله
حتما ۱۴۶ مرتبه
امام جواد ع را واسطه قرار می دهید و حاجاتتون رو به خدا می گویید
نماز امام جواد نیست
هدیه به امام جواد است
#معارف_اهل_البیت_علیهم_السلام
#آداب_نوکری #معارف_حسینی
♦️ پیوسته «رُوحُ الْقُدُس»، همراه و هوادار یک «مدّاحِ مُخلِص» است...
⚡️توصیه حضرت باقرالعلوم علیهالسلام به مداحان و ذاکرین اهلبیت علیهمالسلام...
كُمَيْتِ شاعر گوید:
وقتی که در نزد إمام باقر علیهالسلام، اشعار مدح ائمه اطهار علیهمالسلام را خواندم، إمام علیهالسلام فرمودند:
يَا كُمَيْتُ طَلَبْتَ بِمَدْحِكَ إِيَّانَا لِثَوَابِ دُنْيَا أَوْ لِثَوَابِ آخِرَةٍ؟
🔻ای کُمیت! با این مدیحه سراییها برای ما اهلبیت، دنیا را اراده کردهای یا آخرت را؟
کمیت گوید: عرضه داشتم:
لاَ وَ اَللَّهِ مَا طَلَبْتُ إِلاَّ ثَوَابَ اَلْآخِرَةِ
🔹به خدا سوگند که جز آخرت، چیزی را اراده نکردم.
در اینجا امام باقر علیهالسلام به او فرمودند:
أَمَا لَوْ قُلْتَ ثَوَابَ اَلدُّنْيَا قَاسَمْتُكَ مَالِي حَتَّى اَلنَّعْلَ وَ اَلْبَغْلَ
🔻اما اگر میگفتی دنیا را اراده کردهام، تمام داراییام را با تو تقسیم میکردم و حتی نعلین و اَسترم را به تو میدادم.
کُمیت گوید: عرضه داشتم:
جُعِلْتُ فِدَاكَ فَمَا تَأْمُرُنِي فِي اَلشِّعْرِ فِيكُمْ؟
🔹جانم به فدایتان! در رابطه با مدیحهسرایی در مدح شما خاندان، به من چه دستوری میفرمایید؟
إمام علیهالسلام فرمودند:
أَقُولُ لَكَ مَا قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِحَسَّانَ بْنِ ثَابِتٍ لَنْ يَزَالَ مَعَكَ رُوحُ اَلْقُدُسِ مَا دُمْتَ تَمْدَحُنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ.
🔻همین قدر بدان؛ من همانی را به تو میگویم که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به حسّان بن ثابت فرمود؛ مادامی که ما اهلبیت را مدح و ثنا میگویی، پیوسته روحالقدُس همراه و هوادار توست.
📚مُستدرک الوسائل، ج۱۰،ص۳۹۶
✍ از این روایت، خوب میتوان فهمید که اگر یک «مدّاح» در پی دنیاطلبی و کسب شهرت و ثروت و اعتبار باشد، در این دنیا چه بسا به مقصود خود برسد ( کما اینکه امام علیهالسلام فرمودند من داراییام را با تو تقسیم میکنم ) ؛ اما دیگر نفَسش، برخاسته از انفاس روحالقدس نیست و در آخرت ، أجر و قُرب چندانی در نزد اهلبیت علیهمالسلام ندارد...
🏴🇮🇷🏴🇮🇷
#اطلاعیه
اعلام برنامه
مراسم عزای شهادت امام رضا(ع)
به روایت۲۳ذیقعده
وایام زیارتی حضرت رضا(ع)
⌛️ زمان : پنجشنبه ۱۸ خرداد
🕰 ساعت۶صبح
مکان: 🕌 حسینیه بانک تجارت کرمانشاه
🎤 مداح..حاج آرمین غلامی
🏴🇮🇷🏴🇮🇷
#اطلاعیه
اعلام برنامه
مراسم عزای شهادت امام رضا(ع)
به روایت۲۳ذیقعده
وایام زیارتی حضرت رضا(ع)
⌛️ زمان : پنجشنبه ۱۸ خرداد
🕰 بعدازنمازمغرب
مکان: 🕌 مسجدرشیدی
🎤 مداح..حاج آرمین غلامی
🛑 ۱۲ آیه برتر از تورات به انتخاب امیرالمومنین!
🔸حضرت علی می فرماید:
از تورات ۱۲ آیه برگزیدم و به عربی بازگرداندم و روزانه سه نوبت در آنها می نگرم:
✍آیه نخست: آدمیزاد! تا آن هنگام که تحت قدرت و سلطنت منی از شکوه هیچکس پروا مکن و بدان که قدرت و سلطنت من بر تو همیشگی و جاودان است
✍آیه دوم: آدمیزاد! تا آنگاه که خزینهها از ارزاق پر دارم از نرسیدن روزی خویش نیاندیش و بدان که خزائن من پیوسته پر خواهد ماند.
✍ایه سوم: آدمیزاد! تا آن زمانی که مرا توان یافت به هیچکس دیگر دل نبند و بدان که هر وقت مرا جویاشوی نیکوکار و نزدیک به خود خواهی یافت.
✍آیه چهارم: آدمیزاد! به حق خودم سوگند که من دوستدار توام پس به حقی که برتو دارم قسمت میدهم که دوست دار من باش.
✍آیه پنجم: آدمیزاد! تا آن وقت که هنوز از صراط نگذشتهای از خشم من ایمن نباش
✍آیه ششم: آدمیزاد! همه چیز را به خاطر تو آفریدم و تو را برای عبادت خود،
مبادا که در راه آنچه برای تو آفریده ام از آنچه تو را برای آن آفریده ام درگذری.
✍آیه هفتم: آدمیزاد! تو را از خاک و پس از آن از نطفه و علقه و مضغه ساختم و آفرینش تو برای من سختی و دشواری نداشت اینک می پنداری که من از رساندن قرص نانی به تو در رنج و دشواری میشوم؟
✍آیه هشتم: آدمیزاد محض خاطر خویش بر من آشفته می شوی اما به خاطر من بر خودت خشمگین و آشفته نمی شوی؟
✍آیه نهم: آدمیزاد! روزی تو برمن فرض است و مرا نیز بر تو فرایضی است اما بدان که اگر تو در انجام فرایض نسبت به من سرپیچی کنی من نه آنم که از فرض و عهده خویش سر باز بپیچم
✍آیه دهم: ای آدمیزاد! هرکس تو را برای خودش می خواهد اما من تو را برای خودت می خواهم، پس از من نگریز
✍پایه یازدهم: آدمیزاد! اگر به آن چه روزی است کرده اند راضی و خوشنود باشی جان و تن خویش را در آسایش و راحتی گذاشته و انسانی سزاوار و ستوده ای،
اما اگر به قسمت من رضا ندهی چنان دنیا را بر تو مسلط کنم که همچون حیوان وحشی بادیه پیمایی حیران و سرگردان گردی و به هر حال بیشتر از آنچه برایت روزی کردهام دست نخواهی یافت و انسانی ناسزاوار و ناشایستی!
✍آیه دوازدهم: آدمیزاد! هرگاه در برابر من به بندگی ایستادی چنان باش که بنده ای خاکسار در برابر پادشاهی شکوهمند ایستاده است و چنان باش که انگار مرا میبینی
که اگر تو نتوانی مرا دید من که تو را میبینم!
📚کتاب نشان از بی نشان ها، ج ۱، ص۲۶۸
💚↝
توسل مرد هندی به امام علی علیه السلام
داستان عجیب امانت مرد هندی و توسل به حضرت علی ( که عالم به فدای جمال قشنگ و کبریایی حضرت امیرالمومنین)
عالم زاهد سید هاشم بحرانی می گوید در نجف اشرف شخص عطاری بود كه همه روزه پس از نماز ظهر در دكانش مردم را موعظه می نمود. یك نفر از شاهزادگان هند كه مقیم نجف اشرف شده بود برایش مسافرتی پیش آمد. پس جعبه ای كه در آن گوهرهای نفیسه و جواهرات پر بها بود نزد آن عطار امانت گذاشت و رفت و پس از مراجعت آن امانت را مطالبه كرد عطار منكر گردید. هندی پناهنده به قبر مطهر حضرت امیرالمؤمنین(ع) شد و گفت یا علی(ع) من برای اقامت نزد قبر شما ترك وطن و آسایش نموده و الان هم شاهدی برای گرفتن امانتم ندارم. شب در خواب آن حضرت به او فرمود هنگامی كه دروازه شهر باز می شود بیرون شو و اول كسی را كه دیدی امانت را از او مطالبه كن او به تو می رساند. اول كسی را كه دید پیری عابد و زاهد بود كه پشته هیزمی بر دوش داشت پس حیا كرد از او چیزی بخواهد. به حرم مطهر برگشت شب دیگر در خواب مانند شب گذشته به او گفتند و فردا همان شخص را دید و چیزی نگفت و شب سوم و روز سوم هم همان! این بار حالات خود را برایش گفت. آن بزرگوار ساعتی فكر کرد و گفت فردا بعد از ظهر در دكان عطار بیا. فردا هنگام اجتماع خلق در دكان عطار آن مرد عابد گفت امروز موعظه كردن را به من واگذار و او هم قبول كرد. مرد عابد گفت ای مردم من از حق الناس سخت در هراسم ولی با این وصف پیشامد ناگواری برایم واقع شد كه می خواهم امروز شما را به آن با خبر و از سختی عذاب الهی بترسانم. من محتاج به قرض گرفتن شدم و از یك نفر یهودی ده قِران گرفتم و شرط كردم كه به مدت بیست روز به او پس می دهم یعنی روزی نیم قران. تا ده روز نصف طلب را به او رساندم و بعد او را ندیدم احوالش را پرسیدم گفتند به بغداد رفته پس از چندی شبی در خوب دیدم گویا قیامت بر پا شده است. من به فضل الهی از آن موقف خلاص شده و رو به بهشت حركت كردم ولی وقتی به صراط رسیدم صدای نعره جهنم را شنیدم پس آن مرد طلبكار یهودی را دیدم كه مانند شعله آتشی در جهنم بیروم آمد و راه را بر می بست و گفت پنج قران طلبم را بده و برو. گفتم من خیلی گشتم و تو را ندیدم كه طلبت را بدهم. گفت پس بگذار تا یك انگشت خودم را بر بدنت گذارم و من هم پذیرفتم. وقتی انگشتش را بر سینه ام گذاشت از سوزش آن جزع كرده بیدار شدم دیدم جای انگشتش بر سینه ام زخم است و تا به حال هم مجروح است و هر چه مداوا كردم فایده نبخشید. پس سینه خود را گشود و نشان مردم داد و چون مردم دیدند صداها به گریه و ناله بلند شد و عطار هم سخت از عذاب الهی در هراس شد. آن شخص هندی را به خانه خود برد و امانت را به او داد و معذرت خواست.
(به نقل از میرزا حسین نوری(ره)، دارالسلام، جلد ۱ صفحه ۲۴۷
@majnon1396