#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#روز_سوم_ماه_محرم
#رقیه _بنت الحسین_علیها_السلام_
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹
#ماه_محرم
لکه ی خون به روی پیرهنت جاخوش کرد
تازیانه به تمام بدنت جاخوش کرد
خون رگ های حسین بند نیامد دیدی
گل خونابه روی پیرهنت جاخوش کرد
زخمهای لب تو وای چقدر وا شده بود
گل خونابه به روی دهنت جاخوش کرد
گره ی موی سرت وانشودباشانه
طعنه شام براین سوختنت جاخوش کرد
همسفربامن وبا آن سر توقاتل بود
بوسه ی من به عقیق یمنت جاخوش کرد
تو اسیر ی به سر ه. حلقه ی زنجیر بلا
غل و زنجیر تو بر زخم تنت جاخوش کرد
وای (مجنون ) زن غساله به آوا می گفت
که کبودی تنت در کفنت جاخوش کرد.
📕..شاعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی).
بسم الله الرحمن الرحیم
#روزهفتم محرم_علی اصغر(ع)
شیر بیشه اصغراست و،شیرخواری بس دلیر
تاکند در روز عاشورا امیری همچو شیر
خلقت اصغر ببین باشد ز انواری نکو
میدهدشش ماهه برکل جهانی آبرو
شیعیان حاجت رواگردیده اند از جود او
کربلا ودیدن قبرش مراشد آرزو
سرمه ی چشمان عشّاق است خاک کاظمین
شد ضریح باصفایش بر همه نور دو عین
کیست الحق اوست باب حاجت اهل دعا
کیست آقازاده ی شهر نبی مصطفی
یک نگاه او شود بر درد بی درمان دوا
باولای اوشود مقبول طاعات خدا
برعلی اصغرخوشم هستم غلام خانه زاد
عشق این شهزاده را درسینه وقلبم نهاد
شیرخوار و جان سپردن ،وای از حال رباب
راس توبر نیزه دیدن ، وای از حال رباب
بین دریاتشنه مردن، وای از حال رباب
بین این گهواره ماندن،وای از حال رباب
کشته ازتیرسه شعبه طفل من اصغر شده
سایه بان ِ پیکرش، چشم تر مادرشده
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
#حضرت_علی_اصغر_هفتم محرم
#شاهزاده
#طفلالرضیع
برای من ،رخت عالیجناب است
گل باغ حسین، رویت گلاب است
ندارد این جهان نور وضیایی
جمالت برفلک چون آفتاب است
رخ زیبای تو، یک آسمان نور
سره گهواره ات یک انقلاب است
به قربان دو چشم نازنینت
که روی دست مادر خواب خواب است
مراکشتی توباتیر محبت
عروجت بر فراز دوش باب است
به شیر مادرش سوگند اصغر
نفسهای تواز اسلام ناب است
مرامست علی اصغر نمودند
مرادیوانه ی دلبرنمودند
#آرمین غلامی
مجنون کرمانشاهی
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
نوحه کردی ⏫⏫⏫⏫
اشعارفارسی_کردی محرم
⏫⏫⏫
نوحه رقیه،،،،.mp3
1.72M
مراسم روضه حضرت رقیه
#شب سوم محرم
/نوحه/روضه
شام دوشنبه۱۸/تیرماه۱۴۰۳
#مسجدمعتضدی👇👇
نوحه طفلان زینب،،،،.mp3
2.55M
مراسم روضه حضرت رقیه
#شب سوم محرم
/نوحه/روضه
شام دوشنبه۱۸/تیرماه۱۴۰۳
#مسجدمعتمدالدوله👇👇
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم🌷
#متن روضه روز_سوم_ماه_محرم
#رقیه _بنت الحسین_علیها_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹
#مداح.حاج آرمین غلامی
سویی نداشت چشم ترت ، ای سه ساله جان
خالی شده دور و برت ، ای سه ساله جان
خون گریه کرده بر تو و بر حال و روز تو
چشم ملائک و پدرت ، ای سه ساله جان
زجرابن قیس کرده تنت را،سیه چرا
خون میچکدچرا زسرت ، ای سه ساله جان
یک تن نبود حامیِ توغیره عمه ات
تا شد ز غربتت کمرت ، ای سه ساله جان
از آن لگد که زجر به جسم وتنت زده
شد ارغوان بال و پرت ، ای سه ساله جان
شاهد به جان سپردن توبوده عمه ات
آتش گرفت برگ و برت ، ای سه ساله جان
اندرخرابه هاتوشبت رابه سرمکن
این سان گذشت هر سحرت ، ای سه ساله جان
افتاده ای میان خرابه،به گوشه ای
بود ه همیشه در نظرت ، ای سه ساله جان
ازکربلابه کوفه وشامات میروی
خولی شده همسفرت ، ای سه ساله جان
بانو رقیه نیزه شد ه مرکب سرت
بر رویخاک مانده سرت ، ای سه ساله جان
عمه رسید تا که ببیند غم تو را
از زخم هم نبود اثرت ، ای سه ساله جان
اندرخرابه ای که توبودی حصیر بود
باب تو بینِ نیزه و شمشیر اسیر بود
نمیدونم تا حالا بچه یتیم دیدی یا نه...
کنار بدن بابا دیدی چطور ناله میزنه...
با زبان کودکی همه حرفهاش رو به بابا میگه...
هرکی ناله این بچه ی یتیم رو بشنوه ناخودآگاه اشکش جاری میشه...
اما ...
هر جا شما بچه یتیم ببینید...
حتما نوازشش می کنید...
باهاش همدردی می کنید...
من بمیرم برا یتیم ابی عبدالله...
چه خوب نوازشش کردند...
چه خوب باهاش همدردی کردن...
کنار سر بابا...
هر کجا رسیدن...
بهش تازیانه زدند...
بهش سیلی زدند...
🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست
گوشه خرابه... نیمه های شب...
بی بی رقیه...
شروع کرد به گریه کردن...
هی بهونه بابا میگیره...
میگه عمه جان زینب...
من بابامو میخام
عمه جان...بابام کجاست...
بلاکش دوران زینب اومد کنار دختر نشست...
صدازد...
عمه جان انقده بی تابی نکن...
عمه جان بابات رفته سفر برمیگرده انقدر گریه نکن...
هرکاری کرد این دختر بچه آروم نشد...
اهل خرابه از خواب بیدار شدند با صدای گریه خانم رقیه همه به گریه افتادن
صدای ناله اهل خرابه بلند شد...
خبر به کاخ یزید معلون رسید...
خدا لعنتش کنه صدازد چه خبر شده...
گفتن دختر ابی عبدالله...
گوشه خرابه...
هی بهونه بابا می گیره...
نانجیب صدا زد...
خوب ببرید سر بریده باباش حسین براش...
یا صاحب الزمان...
امان از اون لحظه ای که سر مقدس ابی عبدالله رو آوردن داخل خرابه...
گذاشتند جلو دختر بچه...
حالا تصور کن...
یه دختر سه ساله...
سر باباش رو در مقابلش بگذارن...
چه حالی پیدا میکنه...
تا نگاهش به سر بابا افتاد...
صدا زد بابای خوبم...
کجا بودی...
يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ!
بابا... کی تو رو به خونت خضاب کرده...
يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ
بابای خوبم... کی رگهای گردنت رو بریده...
يا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي
(نفس المهموم 456)
بابا... بگو ببینم... کی منو تو بچگی یتیم کرد...
هی دست رو صورت بابا میکشه...
هی نوازش میکنه...
گریه میکنه...
صدا زد... بابا...
نبودی ببینی بعد از چی به سرمون اوردن بابا...
يا أبتاهُ، منْ بَعدكَ وا غُرْبَتاهُ
بابا... بعد از تو داد از غريبي
(انوار الشهادة 244)
خیمه هامون رو آتیش زدند...بابا
دستهامون رو بستند...بابا
طناب به گردنمون انداختند...بابا
ما رو شهر به شهر به شهر گرداندند...
بابا... نبودی ببینی از کربلا تا شام چقدر به ما تازیانه زدند...
🔸شامی ها بدند، بابا،بابا، بابا
🔸عمه رو زدن، بابا،بابا، بابا
هر کجا ميخواستند به ما تازیانه بزنند عمه جانم زینب...
بدن رو سپر میکرد...
مبادا تازیانه به ما اصابت کنه...
بابا اصلا باورم نميشه...
🔸زجر چه بی حیاست، بابا،بابا، بابا
🔸پس عمو كجاست، بابا،بابا، بابا
🔸صورت نیلی، بابا،بابا، بابا
🔸بچه و سیلی، بابا،بابا، بابا
بابا...
ببین صورتم کبود شده...
موهای سرم سفید شده...
مثل مادرم زهرا قدم خمیده...
بابا دیگه طاقت ندارم...
دیگه تنهام نزار...
منم با خودت با خودت ببر بابا...
انقدر کنار بدن بابا ناله زد...
یدفعه دیدند دختر یکطرف افتاد سر بابا یکطرف...
عمه جانش زینب اومد نگاه کرد دید دختر جان به جانان تسلیم کرده...
🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم
🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود
🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم
🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبون)َ
شعراء 227
مراسم روضه حضرت رقیه
#شب سوم محرم
/نوحه/روضه
شام دوشنبه۱۸/تیرماه۱۴۰۳
#تکیه انتظاری کرمانشاه
-
#متن روضه حضرت_رقیه_س_شهادت
#مداح.حاج آرمین غلامی
حالا که برگشتی سرت پیکر ندارد
بابا رقیه طاقتی دیگر ندارد
از بس که خورده سنگ و چوب و ضرب خنجر
یک جای سالم این سر و حنجر ندارد
سرخی چشمم را ببین از ضرب سیلی
حوریهات سویی به چشم تر ندارد
ای گوشوار عرش! بنگر دخترت را
گوشم شده پاره، دگر زیور ندارد
از تازیانه بالهای من شکسته
دیگر کبوتربچهی تو پر ندارد
زهرا مرا بوسید در صحرارکه دشمن
هرگز نگوید دخترت مادر ندارد
دردانهات را با شهیدان همسفر کن
تاب جدایی از علی اصغر ندارد
امشب دلها رو روانه کنیم...
کنار حرم با صفای بی بی رقیه سلام الله علیها...
امشب به یاد غربت نازدانه ابی عبدالله اشک بریزیم...
🔸ابر سیلی است نقاب رخ همچون قمر من
🔸چادر عصمت زهراست همانا به سر من
نميدونم دختر سه ساله دارید یا نه...
حتما همتون دیدید...
دخترها علاقه خاصی به بابا دارن...
اصلا معروفه...
میگن دخترها بابایی هستند...
آنهایی که دختر دارند بهتر میفهمن چی ميگم...
خدا نکنه کسی این دختر بچه رو اذیت کنه...
میگه بزار بابام بیاد...
شکایتت رو به بابام میکنم...
خدا نکنه زخمی رو بدن دختر بچه باشه...
میگه بزار بابام بیاد...
بهش نشون میدم...
بهش ميگم...
🔸دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته
حالا میخواهی درد دل نازدانه حسین رو گوش بدی بسم الله...
🔸دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته
🔸دلم از داغ کباب و سرم از سنگ شکسته
چقدر بهش سنگ زدند...
چقدر بهش تازیانه زدند...
چقدر سیلی زدند...
یاصاحب الزمان...
🔸رخ نیلی، لب عطشان، دل خونین، تن خسته
اما...
🔸گره از خلق گشایم به همین بازوی بسته
امشب اگه با ابی عبدالله کار داری....
آقا رو به نازدانه اش قسم بده...
اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری،
اگه کربلا میخواهی...
بگو حسین جان...
تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم...
امشب دیگه دست خالی ردمون نکن...
🔸طواف شمع چون پروانه می کرد
🔸به دستش موی بابا شانه می کرد
تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا...
چه بلایی سرت آوردن...بابا...
🔸سر و روی پدر را پاک می کرد
🔸برایش عقده ی دل باز می کرد
صدا زد بابای خوبم...
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده...
اما میخام بگم...
بابای خوبم...
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن...
اما به منم تازیانه زدن...
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم...
طاقت سیلی خوردن ندارم...
طاقت سنگ خوردن ندارم...
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
مراسم روضه حضرت رقیه
#شب سوم محرم
/نوحه/روضه
شام دوشنبه۱۸/تیرماه۱۴۰۳
#تکیه خاکسار کرمانشاه
-