بسمالله الرحمن الرحیم
#آدینه #امام_زمان
#مناجات_امام_زمان
#دهه دوم محرم
خواب من وصف نگار مه لقاست
ذکر و وصف آن خدای ماسواست
خواب می دیدم که خورشید آمده
آخرین پیغام توحید آمده
خواب می دیدم افق را غرق نور
از وجودش عالمی گردیده طور
خواب می دیدم که مولا آمده
آخرین فرزند زهرا آمده
خواب می دیدم فلک گلشن شده
آسمان سینه ام روشن شده
خواب دیدم عالمی بشکفته شد
از ولیعهدی سخنها گفته شد
خواب می دیدم که مستی می کنم
با گلم یکتا پرستی می کنم
خواب دیدم پرده دار کعبه ای
خواب می دیدم کنار کعبه ای
بیرق آل علی در دست توست
عالم امکان سراپا مست توست
خواب دیدم یار مه رو آمده
در فضای دل پرستو آمده
خواب می دیدم که با اسبی سفید
آخرین دلداده زهرا رسید
بر لبم ذکر انا الهو آمده
آسمانی غرق در هو آمده
خواب می دیدم که آید از سفر
می نماید بر گدایانش نظر
خواب می دیدم که آئی سوی من
یک تبسم می کنی بر روی من
چشم خود را از گناهان بسته ام
خواب می دیدم که یارش گشته ام
خواب می دیدم که دلدار آمده
یوسف زهرا به بازار آمده
خواب می دیدم به دستش ذوالفقار
بهر قتل دومی چشم انتظار
خواب می دیدم که گیرد انتقام
می کند بر مادر و جدش سلام
خواب می دیدم بدون واهمه
آوری بیرون تو خصم فاطمه
می کشی آتش به جسم دومی
لعن و نفرینت بود بر سومی
خواب (مجنون) تا ابدتعبیر شد
اذن خالق بر فرج تدبیر شد
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
.. #امام_حسین_علیه_السلام
#اول_مجلسی
#اشعار_دهه دوم محرم
#غزل
برهمه شاهان حسین فرمانرواست
حاکم کل جهان در کربلاست
..
سلطنت برکل شاهان میکند
شاه ما بر کل شاهان، پادشـاست
هرکه را داردجنونی مست اوست
جزحسین بر هر که می نازی خطاسـت
سلطنت باشدبه دستان حسین
بر همه شاهان حسین فرمانرواســت
هرچه میخواهی بیا از اوطلب،
این حسین سلطان ملک اولیاســـت
کل گنج عالمین در دست اوست
باب رحمت بعدحق دراو، رواســـــت
امپراطور است درعالم حسین
کیست او.هرچه از اوگویم رواســــت
هرچه سلطان است ای (مجنون )بدان
بر سرای این حسین جمله گداســــت..
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
.. #امام_حسین_علیه_السلام
#اول_مجلسی
#اشعار_دهه دوم محرم
#غزل
سلطان کربلا ﺣﺮﻣت چیز ه دیگریست
آقاﻋﻨﺎﯾﺖ ﻭﮐﺮﻣت چیز ه دیگریست
.......................................
ذکرحسین حسین همه جا ﯾﮏ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺍﺳﺖ
آقاهمیشه ﺫﮐﺮ ﻭﺩﻣت چیزه دیگریست
.......................................
اینجاشبی قدم به سره دیده ام بنه
ﺩﺭ ﻫﺮ ﻗﺪﻡ ﺯﺩﻥ ﻗﺪﻣت چیزه دیگریست
.......................................
خود وعده کرده ای که بگیری دست مرا
ای شافع جنان ﻗﺴﻤت چیزه دیگریست
.......................................
سلطان عشق شافع فردای محشری
شاهاﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﺮﺍ ﻋلمت چیزه دیگریست
.....................................
..(مجنون ) به جزشمابه کسی رونمیزند
ارباب نزدحق ﻗﻠﻤت چیزه دیگریست.
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
⛔⛔سربریده ومجلس یزید..
#دهه دوم محرم
درمیان مجلس عیش وطرب تشتی زر است..
بزم عیش است ومیان تشت گویا یک سراست
دختران و عده ای زن را به آنجامیبرند
آستین درکف گرفته یاکه پاره معجراست
قاتلی راکه سر اصغر به نیزه بسته بود
سوی او خیره نگاه خسته یک مادر است
بی حیا ای نیزه دار دستان زینب باز کن
کمتر ای ظالم بزن .بنما حیا. اوخواهر .است
یک مسیحی جای این ظاهر فریبان ناله کرد
یک مسیحی بین خانه داغدار یک سر است
قلب زهراراشکسته این یزید بی حیا
واقعاً این اجر خوبیهای یک پیغمبر است
بی حیا دیگر مزن باچوب دندانش شکست
شرمی ازقومش نما.اینجاسه ساله دختر است
جای بدر وخیبرازا عماق جانش چوب زد
در میان سینه اش گویا که بغض حیدر است
وای(مجنون ) این خدانشناس ها قومی بدند
صحنه های تلخ این مجلس چقد زجر آور است..
✏.شعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
🔴🔴رجز ناب حضرت عشق
#دهه دوم محرم
یاحسین به وادی عشق پناهم دادی
از دم قدسی خود ناله وآهم دادی
قابل این همه لطف تو نبودم شاها
به دعای مادرت بود پناهم دادی
باتمام بدی ولغزش وغفلت هایم
لطف کردی ودراین میکده راهم دادی
گرنشدوصل جمالت نبود غم در دل
چون محبان خودت شوق نگاهم دادی
خوب وبد نزدکریمان همگی یکسانند
هرچه رابر همه دادی به ماهم دادی
هرچه ازلطف توگویم بخدا کم گفتم
رعیتی بوده ام ومنصب شاهم دادی
از ازل بوده دلم درطلب روی حسین
روز اول آمدی رخت سیاهم دادی
هرچه داری دل (مجنون)زحسین ابن علیست
روزیه روز وشبم رابه محرم دادی
✏شعر .آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی).
..
👈👈اشعار زیبای لطمه زنی ...
#دهه دوم محرم
سنگهابودبه سیمای تومیخوردحسین
خیزران بودبه لبهای تو میخوردحسین
چقدر نیزه فرورفته درون بدنت
سر نیزه به سره نای تو میخوردحسین
یاد دارم که سره تیرسه شعبه آنروز
به گلوی طفل زیبای تومیخوردحسین
چقدر نیزه وتیرآمده اینجابسوی
پسر خوش قد و بالای تو میخوردحسین
تیرونیزه چقدر بربدنت بنشسته
نیزه هابود که بر نای تو میخوردحسین
گیسوان سره طفلان همه رامی بستم
موی طفل تو به اعدای تو میخوردحسین
نای درآمدن پای کسی اینجانیست
پای پر آبله،همپای تو میخوردحسین
کاروان رابنگر. ضربت سیلی بی هوا
آن قدربر رخ زهرای تو میخوردحسین
باز دندان مرا ضربت سیلی انداخت
پیش من چوب به لبهای تو میخوردحسین
زن شامی بنگر گوشت برایم آورد
خنده اش برغم اعضای تو میخوردحسین
خیزران دیده ام و بزم شراب وسر تو
پیش من من چوب به آوای تو میخوردحسین
گرد راس توحسین بزم طرب گشته بپا
سنگ گویا به سر ونای تو میخوردحسین
می بنوشدقاتلت ازبهرعیش ونوش خود
خیزران برلب زیبای تومیخوردحسین
حال (مجنون) دگر ازخود شده بیخود زغمت
غصه ها درغم عظمای تو میخوردحسین
📝.شعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)....