سبک (رسد به گوش دلم صدای پای حسین
هوای صحن حسین ، آتیش زده به دلم سرشته عشق حسین، درون آب و گلم
غم کربلا رو دارم تو رو دارم ، غم ندارم
بی تو من ندارم کس و کاری تو گلی ، تو باغی ، تو بهاری
حسین وای و...حسین وای و......(2)
دوباره پر می کشم به صحن و کوی حسین همیشه بسته دلم به تار موی حسین
خم و خمخانه توئی ،تو، می و پیمانه توئی تو بی تو من ندارم کس و کاری
تو گلی ، تو باغی ، تو بهاری حسین وای و...حسین وای و......(2)
نماز عاشقیم ، جمال روی حسین(ع) شدم گرفتارآن خلق و خوی حسین
پیرن سیام کفن شد ، دل من غرق محن شد بی تو من ندارم کس و کاری
تو گلی ، تو باغی ، تو بهاری حسین وای و...حسین وای و......(2)
#شاعر_آرمین_ غلامی _مجنون_
#شور_نوحه
#اشعار_دهه_ دوم_ محرم
سبک (باز هوای کربلا ی تو دلم را کرده مستُ مبتلا)
شاه عشقی ،تو حسینی تو حسینی زینت دوش رسول، یاحسین ابن علی
مستم از آن عطر وبویت ، ای گل باغ بتول،یاحسین ابن علی
عاشقانه ،بین خانه میخونم بر لب حسین جان
کن عنایت ،تا قیامت ،بر تو هستم میهمان،
عاشقانه میخونم من،مست این صحن تو هستم،
تا به محشر،ساقیا من،از می این باده مستم
یا حسین
مرغ قلبم پر کشیده تا حریم کربلا،با نوای یا حسین
بر سرم افتاده بینم روی شاه نینوا با نوای یا حسین ،
ای قرارم ای نگارم،بین که این دل ،بس غمینه
ای خدا،کس،توی عالم ،داغ شش گوشه نبینه
ارزومه بوسه ای بر خاک بین الحرمین، یک شب جمعه بشینم توی صحن تو حسین
یا حسین و
ای دلاور ای علمدار جان زینب کن نظر
هستی من ،مستی من ،ین سگ خود را بخر
پر کشیده – مرغ جانم – سوی تو ای نازنین
من گدایم من گدایت ای یل ام البنین
یا حسین و
سبک خدا میخواد توسینه عشق بیافرینه
#شاعر_آرمین_ غلامی _مجنون_
#شور_نوحه
#اشعار_دهه_ دوم_ محرم
سبک (باز هم مُرغ سحر ،برسر کوی حسین
گفته این جمله نبی شاه عالی نصبم شد حسین ابن علی تموم تاب و تبم
گفته پیغمبر ما ، جمله ای می گویم که حسین بوده ز من، من زجان اویم
به سبو باده توئی ، یا ابا عبدالله شه و شهزاده توئی ، یا ابا عبدالله
دل غزلخوان حسین ، بر سر خوان حسین که بود جان نبی ، هم زجانان حسین
گرشهیدان خدا، همگی بی کفنند همه دلدار دل ، سوخته و پر محنند
یا حسین ابن علی (4)
#شاعر_آرمین_ غلامی _مجنون_
#شور_نوحه
#اشعار_دهه_ دوم_ محرم
سبک( قبله ام روی دلبره
تموم سرنوشت من ، با تو گره خورده حسین
نشعۀ جام وِصل تو، عقلَ منو بردهُ حسین
دلم می خواد پربزنم ، تا حرمِ خون خدا،
بیام تو بین الحرمین، بشم گدای این سرا
ای کشتی نجات من ای سیدالامیر من
سلطان عالمین توئی نموده ای اسیر من
ای پادشاه کربلا(2)
واسه دل غریب من هَیچی مُحرم نمیشه ،
یه کربلا کن قسمتم ، چیزی ازت ک نمیشه
خودت آقا خوب میدونی،که زندگیم تو هیئته
واسه گدای رو سیاه، صحنه تو باب رحمته
به وقت مرگم می خونم، به روی لب فقط حسین
نوشته بر روی دلم ، گدای بین الحرمین
ای پادشاه کربلا (2)
جغصه نخور ، آی دیوونه ، یه روز ، تورم می طلبه
بدون گذرنامه ی تو ، فقط بدست زینبه
باغ و بهار من فقط ، تفرج تو هیئتاس
توعالمین امید من فقط حسین و کَربلاس
ای پادشاه کربلا (2)
#شاعر_آرمین_ غلامی _مجنون_
#شور_نوحه
#اشعار_دهه_ دوم_ محرم
سبک (ای شه تشنه لب ، عُمر ما فداتهِ
یا حسین برزمین نَبُوَد جای تو روی خاشاک و خاک ، شده معوای تو
ای ولی خدا ، پادشاه وفا قتلگاهت شده ، دل کرببلا
کربلا ، کربلا ، اللهم الرَزقنا(2)
روی نیزه سرت ، تن روی خاکه خواهر مضطری ، براش هلاکه
آمده خواهرت ، ای شه تشنه لب کن نظر سوی من، ای عزیز زینب
صدای آهی میاد ، که دلم می گیره یکی میگه توگودال ، مادرت بمیره
یکی میگه تو گودال ، چرا سر نداری برات بمیره خواهر ، مادر نداری
یکی میگه تو گودال ، دل می گیره بی تو ای شاه سربریده دل می میره بی تو
یکی میگه تو گودال، شاه سربریده پیش دو چشم زینب قامت خمیده
کربلا ، کربلا ، اللهم الرزقنا(2) لیلا خبر نداره ، یا پسر نداره
بعدتوای برادر ، شب سحرنداره میون قوم کفار، زینب گرفتار
رنگم ببین پریده ،کجائی علمدار کربلا ، کربلا ، اللهم الرزقنا(2)
#شاعر_آرمین_ غلامی _مجنون_
#واحد_نوحه
#اشعار_دهه_ دوم_ محرم
سبک (هوا ،هوای حسین(ع)
عباس علمداره، دلبر و دلداره، اوتک یل و پسر ، حیدر کراره میره و سرداره
مَحو تو هستم ، ای شاهَ عالم، یا ابو فاضل، گویم دمادم
تدائی فکر من ابا الفضل به هرکجا ذکر من ابا الفضل
باب الحوائج مددی (3) او صاحب فضله
زیبا گل بذله یل امیرعرب، فقط ابا الفضله
اون صاحب فضله نوکری تو یه افتخاره
توی دل ما، خونه ی یاره غیرتویا حضرت ابا الفضل
دل من با هیچ کی ، کار نداره باب الحوائج مددی (3)
تو مرحم دردی تکی و هم فردی
نام تو عباسه ، توی ادب مردی، تو صاحب دردی
از ضریح تو حاجت می گیرم می خوام که توی حرم بمیرم
تا ندی حاجت یا ابو فاضل از در خونه ی تو نمی رم
باب الحوائج مددی(3) تو شور و احساسی،زیبا گل یاسی
بدونه اهل جهان ، فقط تو عباسی، عباس گل یاسی
مست چشاتم یا ابو فاضل، خاک پاهاتم یا ابو فاضل
مثل من هیچکی نداره یاری مست نگاتم یا ابو فاضل
#شاعر_آرمین_ غلامی _مجنون_
#شور_نوحه
#اشعار_دهه_ دوم_ محرم
سبک (از صلا بت و ملت وارتش وسپاه ما )
بازهوای کرببلای حسین، ربوده دل شدسرشته عشق شه کربلا به آب و گل
دل شکسته ورد لب بود نوای تو رخصتم بده که پر زنم هوای تو
ای حسین جان مدد مدد ای حسین جان (2) زار و خسته ام دل شکسته ام
دل به عشق تو بین که بسته ام سرخوشم شادم عبدکوی تو
مست مستم از آن صبوی تو توئی توئی پادشاه حرم
توئی تو سلطان جودو کرم ، بر لبم نام تو می برم
ای حسین جان مدد مدد ای حسین جان (2)
یا حسین امید و همه زندگی ، فقط توئی مدرک و سند بر همه بندگی فقط توئی
عاشق ضریح و گنبدت منم منم سر خوشم که روز و شب دم از تو می زنم
ای حسین جان مدد مدد ای حسین جان (2)
در طواف دل ، کعبه ای حسین در صراط عشق ، قبله ای حسین
در سکوی عشق ، اول و خطام در صراط عشق ، معنی تمام
شده دلم عبد کویت حسین زده دلم پر به سویت حسین
یا ثارالله مدد حسین یا ثارالله (2)
***
#شاعر_آرمین_ غلامی _مجنون_
#شور_نوحه
#اشعار_دهه_ دوم_ محرم
اسارت_شام
#شاعر_آرمین غلامی_مجنون
وسط هلهله ها، پیروهنت، شدغارت
روضه کوتاه، سری در بدنت ، شدغارت
ازسرای کوفه من راسوی شامات برند
پیش من پیکره ی، پر زدنت ، شدغارت
بین این دشت تن تو چه قدر پخش شده
درنیودخواهرت وای تنت ، شدغارت
رفتی وجسم تو را معجر من جمع نمود
پاره پاره شده ای و کفنت ، شدغارت
ساربان رفته پی بردن انگشترتو
وسط دشت عقیق یمنت ، شدغارت
بردن راس تو دردست سنان افتاده
رفتی و جامعه ی هم سخنت ، شدغارت
درعزای تو، به پایت سرخودمی شکنم
به ره شام ، سر بت شکنت ، شدغارت
شمروخولی وسنان،همسفرزینب بود
کربلا، عصردهم بودتنت
، شدغارت
#دهه دوم محرم۱۴۰۳
#اسارت_قتلگاه
##شاعر_آرمین غلامی_مجنون
به سر خار و خس و خاک تنت افتاده
زیرپای سم اسبان، بدنت افتاده
کاش می مردم و سوی بدنت چشم نبود
وسط معرکه دیدم که تنت افتاده
وای از معرکه ها در ته گودال نمان
دیده ام دست سنان پیروهنت افتاده
ساربان درپی غارت،پی دزدی تنت
بین دستش چه؟ عقیق یمنت افتاده
سرتو بودسوی شام ،روی نیزه نشست
سرنیزه گیسوی پرشکنت افتاده
سرنیزه ،سرتو بود و تکان میخوردی
همه جا حرف پی..ِلْه شدنت افتاده
#دهه دوم محرم۱۴۰۳
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
اشعار دهه دوم محرم #مجلس راهب،تنورخولی،سربریده ⏫⏫⏫⏫
اشعار دهه دوم محرم
#مجلس راهب،تنورخولی،سربریده
اشعار شهادت حضرت سجاد
⏫⏫⏫⏫
❣﷽❣
🏴#سینه_زنی #اسارت
🏴#زمینه #شور
🏴#_امام_حسین_ع
🏴#سبک ؛ منم باید برم
#آرمین غلامی_مجناون
منوبسوی شام،ازکوفه دارندمیبرند
منوتوراه شام،خولی وشمر،هی میدرند
واسه اسیریم،خون شده قلب مادرت
واسه سرت داداش ، میباره چشم خواهرت
توکوفه زینبت، طعم غریبی و چشید
بعدتو یاحسین، دیگه یه روز خوش ندید
____
توروی نیزه ها، همسفرت شده دلم
، آتیش زده سره،بریده روی حاصلم
ولی،داداش غم، سربریده قاتلم
🏴حسین حسین حسین
🏴غریب کربلا حسین
میرم به سوی شام ، نمونده ازتنت سری
نموند واسم دیگه ،نه اصغری،نه اکبری
همش منوزدن، زینب امیرقافله است
داداش رباب(س)هنوز، به فکر تیر حرمله است..
نمیتونه بگه، لالایی واسه اصغرش
هنوز تو فکرشه ،اون گریه های آخرش
تا”حرمله“ میاد، میبینه پاره حنجرش
🏴حسین حسین حسین
🏴غریب کربلا حسین
بدون که دخترات، تو حسرت یه نازیند
صداش کنی حسین،از روی نیزه راضیند
چه شکوه ها داره، از سیلی خوردن ازعدو
توی مسیرشام،،میگه:«کجایی ای ”عمو”»
ا گه نباشی تو، دشمنا بی حیا ترن
با این زنا داداش، معجرا،بی وفاترن
تواین مسیرشام، گوشواره هامو میبرن
🏴حسین حسین حسین
🏴غریب کربلا حسین
(#آرمین غلامی_مجنون)
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#متن روضه بیستم_محرم🤞
خاکسپاری بدن خوش بوی جُون ،غلام سه معصوم علیهم السلام
#مداح.حاج_ آرمین _غلامی
#شعر_جناب_جُون
#غلام_سیاه
...جُون آمد کنارِ اربابش
رخصتش را گرفت اما نه
التماسش نمود او فرمود
زحمتت دادهایم حالا نه...
گفت خارم ، وَ خار میدانم
پیش گُل رنگ و روی بد دارد
دست رد را مزن به سینهی این
رو سیاهی که بویِ بد دارد
حرفهای غلام آتش بود
از جگر بود بر جگر میزد
روی پای حسین چشمش بود
داشت از شوق بال و پر میزد
اندکی بعد غرقِ خونش بود
رویِ شن سر گذاشت چشمش بست
هیچ کس را صدا نزد از شرم
انتظاری نداشت چشمش بست
ناگهان بویِ سیب را فهمید
گفت وقتی شهادتینش را
باورش نیست اینکه میبیند
بر رُخِ خود رُخِ حسیناش را
سر او روی دامن است اما
زخمهای دلش نمک خورده
بوسهای زد به چهرهاش ارباب
بوسهای با لبی تَرَک خورده...
جُون ِ سیاه بود و ز حق روشنا گرفت
با نور آل فاطمه روحش جلا گرفت
با نیّت غلامی اولاد مرتضی
آمد به بیت حیدر و رنگ خدا گرفت
هنگامى كه جُون روى زمين افتاد، امام حسين عليهالسلام سراو را به دامن گرفت وبلند بلند گريست، ودست مبارک برسر وصورت جون كشيد وفرمود: "اللهم بيّض #وجهه و طيّب #ريحه و احشره مع محمد و #آل_محمد عليهم السلام"
بارالها رويش راسفيد و بويش راخوش فرما و باخاندان عصمت محشورش نما.
من غلامی رو میشناسم روز عاشورا اومد محضر ارباب، گفت اجازه میدی من برم میدان .. غلام اباذر غفاریِ ، خدا رحمتت کنه جُون .. چقدر به ما معرفت یاد دادی .. ارباب فرمودن ما که نمیخوایم تو رو اذیتت کنیم تا اینجا هم که اومدی ممنونتم برو .. اما جوون بزار یه چیزی ازت گلایه کنم .. آخه با معرفت، تو که میدونی دلِ حسین چه جوریه ، چرا اینجوری دلشو سوزوندی .. گفت ارباب میرم باشه، اصلاً نباید میگفتم .. من رنگ و بوم مثل شما نیست .. تا اینو گفت ، یهو ابی عبدالله گفت برو ..
دریای رحمت ابی عبدالله رو به جوش آورد .. امشب میخوام بگم ارباب میدونم بی معرفتیه، بی ادبیه .. شما که دنباله خوبایی، منه آلوده به چه دردت میخورم ارباب .. اصلا روضه تم میام بی آبرویی میکنم .. فقط منو از در خونه ت رد نکن ارباب ..
وقتی این غلام زمین افتاد، ابی عبدالله اومد جلو گفت خدایا اینو خوش بوش کن .. خدایا صورتشُ روشن کن .. خدایا اینو با ما و با خاندان اهل بیت همنشینش کن .. یعنی اینم از ماست ..
امام سجاد چند روز بعد که اومدن همه شهدا رو دفین کنن، بنی اسد صدا زدن یابن رسول الله! حضرت فرمود بله" گفتن آقا یه شهیدی ام اینجا افتاده نمیدونیم کیه .. آقا چهره ی سفید و نمایانی داره .. آقا عجب بوی خوشی میده .. آقا فرمودن غلام سیاهِ ما جُونِ .. حسین رنگ و بو بهم بده ارباب ..
منی که جَوونیم و دادم برات
نگی منو نمیخوای
منی که بزرگ شدم تو روضه هات
نگی منو نمیخوای
امشب میخوام داد بزنی .. آدم خوبه اینجوری غلام باشه، اما از یه غلام دیگه ام بهتون بگم .. نانجیب از همون اول چشمش به انگشتر بود ..الهی آتش بگیری بَجدَل .. نصف شب خودشُ رسوند کنارِ گودی قتلگاه .. جگر فاطمه رو آتش زد .. میدونی چیکار کرد؟! فردا وقتی زینب اومد داداشُ پیدا کرد یه صدایی زد گفت حسین جان بمیرم :
نه تنها تیر و تیغ و سنگ بوده
سر پیراهنت هم جنگ بوده
ولی شرمنده زینب دیر فهمید
که انگشتر به دستت تنگ بوده
همه صدا بزنید حسین ..
📚 منابع:
منتخب التواريخ ص۳۱۱
وسيلةالدارين ص۱۱۵
#مقتل🤞
#متن روضه
#روضه جون غلام حسین
#مداح_حاج آرمین غلامی
#محرم ۱۴۰۳/دهه دوم
#حسینیه حضرت رقیه _میدان لشکرکرمانشاه
#جمعه۵ مرداد
نوحه کرببا.mp3
983.4K
گزارش صوتی👆👆
#نوحه_روضه_قتلگاه_سیده شریفه
#مصائب_اسارت
#مداح_حاج آرمین غلامی
#محرم ۱۴۰۳/دهه دوم
#حسینیه حجت الاسلام میرمعینی_کرمانشاه
#ظهر جمعه۵مرداد👇
روضه قتلگاه_بی بی شریفه.mp3
8.5M
گزارش صوتی👆👆
#نوحه_روضه_قتلگاه_سیده شریفه
#مداح_حاج آرمین غلامی
#محرم ۱۴۰۳/دهه دوم
#حسینیه حجت الاسلام میرمعینی_کرمانشاه
#ظهر جمعه۵مرداد👇
#روضه قتلگاه 🤞محرم_دهه دوم
#گریز بی بی شریفه_۱۴۰۳
#مداح.حاج آرمین غلامی
عاشقی بی محتوا میماند اگر زینب نبود
ملک غم بی مبتلا میماند اگر زینب نبود
در کتاب آفرینش فصل عشق و عاشقی
تاابد بی مدعا می ماند اگر زینب نبود
هر متاعیکه به بازار بلاد عشق بود
جمله بی بیع و شرا می ماند اگر زینب نبود
سر سودای سویدا در دل هر لاله
در معما سالها می ماند اگر زینب نبود
دودمان آل عصمت گرچه باب وحی بود
در حقیقت بی صفا می ماند اگر زینب نبود
در مدینه ماجرای صورت نیلی هنوز
در مقام انزوا می ماند اگر زینب نبود
گفتگوی محنت و شرح غم دیوار و در
زخم سینه بی دوا می ماند اگر زینب نبود
دود آه آتش درد فراق فاطمه
در دل شاه ولا می ماند اگر زینب نبود
حمل تابوت غریبی در دیار خویشتن
در دل شب بی عزا می ماند اگر زینب نبود
بعد زهرا هر غم و محنت که در ایجاد بود
بی قرین و آشنا می ماند اگر زینب نبود
عهد و پیمان حسین ابن علی کاندر ازل
منعقد شد باخدا می ماند اگر زینب نبود
مو به مو مشروط آن پیمان که روزعهد شد
جمله دینش بی ادا می ماند اگر زینب نبود
قصه عهدیکه میقاتش به دشت کربلاست
بی اساس و نارسا می ماند اگر زینب نبود
سوز نای ناله نی های خشکیده زتف
بی صدا در نینوا می ماند اگر زینب نبود
خون هفتاد و دو تن قربان ابراهیم عشق
بی ثمر در کربلا می ماند اگر زینب نبود
ناروائیکه به بزم خویش داد ابن زیاد
بی جواب آن ناروا می ماند اگر زینب نبود
اهل شام و کوفه و بازار و کوی و کوچه ها
در جهالت بر خطا می ماند اگر زینب نبود
آن یزید مست جام کفر و ظلمت عاقبت
بی ندامت از جفا می ماند اگر زینب نبود
من زینب صبور تو بودم ولی حسین
هنگام قتلِ صبر تو صبرم تمام شد
*مگه چي ديد زينب
دیدم که جای آب، لبت نیزه میخُورَد
ازآن به بعد آب به لب ها حرام شد
ای احترامِ واجبِ زینب، دَمِ غروب
عریان شدی و جسم تو بی احترام شد
بعد از عبورِ چکمه ی شمر از تنت حسین
صحبت ز نعل های سواره نظام شد
*يه كاري با بدنِ حسينش كردن، رسيد توي گودال قتلگاه، زينب از مدينه تا كربلا اين همه بلا ديده بود، مادر از دست داد، همه مراقب زينب بودن، باباش اميرالمومنين كه شمشير خورد به فرقش، زير بغل هاش رو گرفته بودن، تا رسيدن جلو در خانه، فرمود: حسنم! حسينم! من رو رها كنيد، ميخوام زينب من رو روي پاي خودم ببينه، دخترم من رو توي اين حال نبينه، باز هم مراعات زينب رو كردن، توي تشييع جنازه ي امام مجتبي نبردنش، عرب رسم نداشت زنها ببرن تشييع جنازه، زينب نبود ببينه جنازه ي برادرش تير باران شد، اما هر چي مدينه نديد، هر چي تو كوفه نديد، امروز اومد بالاي تَلِ زينبيه، اين نيزه ها رو كنار زد، اين شمشيرها رو كنار زد، چه كردن با اين بدن؟ با تعجب صدا زد: آيا تو حسينِ مني؟ يه كاري كرد هيچكي نكرده بود، يه كاري كرد هم دوست هم دشمن گريه كردن "فَاَبکت کلِّ عَدُوٍ و صَدِیق" بدنِ حسين رو جمع كرد، "فَنکَبَّت علیه" خودش رو انداخت رو بدن حسين، لبهاش رو گذاشت روي رگها، اي حسين!...
خدايا! به زينبِ كبري، به سخت ترين شبِ عُمرش، فرج امام زمان برسان، قلب نازنينش از ما و مجلس ما راضي كن، ياصاحب الزمان! ببخش برا جدتون كم گذاشتيم، ببخش نمرديم تو روضه، اي كاش حسين جان! تو روضه هات مي مرديم، تو روضه ي عاشورات مي مرديم، امشب آخرِ شب آب آزاد شد، زينب همه رو جمع كرد زيرِ خيمه ي نيم سوخته، ديد خيلي ها نيستن، دخترا نيستن، خواهرا نيستن، به زحمت هر كدوم رو پيدا كرد، بعضي ها جون داد بودن،
بعضي ها زخمي بودن، همه رو كه جمع كرد، از سكينه پرسيد رباب كجاست؟ گفت: عمه جان! رباب نشسته كنارِ آبِ فرات، داره با آب حرف ميزنه، بي بي زينب اومد كنارش نشست، گفت: رباب! تو بايد كمك من باشي، تو بايد همراه من باشي، ميبيني بچه ها زخمي شدن، مي بيني بچه ها تشنه هستند، گرسنه اند، صدا زد: زينب جان! دست رو دلم نذار، آب آزاد شده اما علي اصغرم نيست، كاش الان بغلش مي كردم... اي خدا به شيرخواره ي اباعبدالله، به اون خوني كه پاشيده شد به آسمان و يه قطره اش هم برنگشت، فرج امام زمانِ ماروبرسان
گریزی هم به روضه بی بی شریفه داشته باشیم بهره امواتمان باشه
◾سیده شریفه دختر امام حسن در کربلا همراه اُسرا بود بمیرم میگن تو راه شام جای تازیانه و شلاق روی بدنش مونده بود وقتی از دنیا رفت در شهری بنام حلّه تو عراق وسط نخلستان دفن شد، با اینکه مرقدش از کربلا دوره اما مؤمنین به زیارتش میرن و شعار حسین رو روی ضریحش میخونن، حاجات و مراد زیادی داده امروز هر کسی هر حاجتی داره دست خالی بر نمی گرده ،امروز قسمش بده به پاره های جگر پدر بزرگوارشان امام حسن مجتبی بگو بی بی جان درد دارم دوا میخوام، بگو بی بی یه نظری به مجلس ما کن تو طبیب اهل بیتی ، بمیرم میگن بعد از واقعه ی کربلا وقتی اُسرا به شام رفتن مریضیش شدت پیدا کرد وهمان جا از دنیا رفت
🔸ای آنکه باشدنسخه های داروی تو
🔸بردرد بی درمان دوا بی بی شریفه
نوحه کرببا.mp3
983.4K
👆👆نوحه
#مداح.حاج آرمین غلامی
تشنه لب کربلا وای حسینم حسین
راس تو بر نیزه ها وای حسینم حسین
<-♬♩●♩♬->
کشته صد پاره تن وای حسینم حسین
قاری خونین دهن وای حسینم حسین
<-♬♩●♩♬->
زینت دوش نبی وای حسینم حسین
پاره قلب علی وای حسینم حسین
<-♬♩●♩♬->
کن نگهی بر رباب وای حسینم حسین
ذکر لبش آب آب وای حسینم حسین
<-♬♩●♩♬->
شد سر تو دست به دست وای حسینم حسین
تیر به سینه ات نشست وای حسینم حسین
<-♬♩●♩♬->
سینه تو اطهر است وای حسینم حسین
قبر علی اصغر است وای حسینم حسین
<-♬♩●♩♬->
رهبر نیزه نشین وای حسینم حسین
جسم تو روی زمین وای حسینم حسین
<-♬♩●♩♬->
شد کفنت بوریا وای حسینم حسین
زینت سر نیزه ها وای حسینم حسین
<-♬♩●♩♬->
حضرت خیر النسا فاطمه یا فاطمه
همسر شیر خدا فاطمه یا فاطمه
<-♬♩●♩♬->
کشته دیوار و در فاطمه یا فاطمه
مادر کشته پسر فاطمه یا فاطمه
<-♬♩●♩♬->
شهید راه ولا فاطمه یا فاطمه
ای سپر مرتضی فاطمه یا فاطمه
<-♬♩●♩♬->
قد تو از غم خمید فاطمه یا فاطمه
میخ تنت را درید فاطمه یا فاطمه
<-♬♩●♩♬->
پشت و پناه علی فاطمه یا فاطمه
صبر و قرار علی فاطمه یا فاطمه
<-♬♩●♩♬->
تکیه گه مرتضی فاطمه یا فاطمه
ای سپر مرتضی فاطمه یا فاطمه
<-♬♩●♩♬->
یار وفادار من فاطمه یا فاطمه
ای تو علمدار من فاطمه یا فاطمه
<-♬♩●♩♬->
زد وسط کوچه ها فاطمه یا فاطمه
بر سر تو نعره فاطمه یا فاطمه
<-♬♩●♩♬->
سهم تو سیلی شده فاطمه یا فاطمه
روی تو نیلی شده فاطمه یا فاط
#نوحه_
#مداح_حاج آرمین غلامی
#محرم ۱۴۰۳/دهه دوم
#حسینیه حجت الاسلام میرمعینی_کرمانشاه
#ظهر جمعه۵مرداد👇
اشعارلطمه زنی_اسارت
#شعر_آرمین غلامی_مجنون
#دهه سوم _محرم_۱۴۰۳
خلخال همه اهل حرم غارت شد
در پیش نگاهم جگرم غارت شد
بستند تمامی حرم رابه طناب
امامه سبز پسرم غارت شد
گودال ، بریدند سرم را ز قفا
انگشتر و خود و سپرم غارت شد
در نیزه سوارها نباشدرحمی
بر سردره، دروازه سرم غارت شد
کس نیست که یاری برساندبه حرم
با تیرسه شعبه، پیکرم غارت شد
در پیش دوچشمان رباب خسته
گهواره ی طفل پرپرم غارت شد
در قبر نهادم بدنش ،راصدحیف
قنداق علی اصغرم غارت شد
دیدم که تمام خیمه ها شد غارت
اینجا سر طفل مضطرم غارت شد
بر نیزه سرم بود ولیکن دیدم
درکوفه طلای دخترم غارت شد
میدید ابالفضل، ،سرش برنیزه
خلخال دوپای خواهرم غارت شد
عباس همه هستی من بود،ولی
مشک و علم برادرم غارت شد
افتاد عمود خیمه ی،ساقی من
دیدم بدن دلاورم غارت شد
درکرب وبلا ،زنی در آتش میگفت
عباس بیا که معجرم غارت شد
حالا به اسارت ، بسوی شام رود
برنیزه سر شعله ورم غارت شد
#دهه _سوم_ محرم_۱۴۰۳
#اشعاراسارت_لطمه زنی
#دهه سوم محرم۱۴۰۳
#شعر_حاج_ آرمین_ غلامی_مجنون
سیلی وتازیان به سرم ،دیده ای حسین
آتش گرفتن جگرم دیده ای حسین
هرجا بسوی دیدن سر،آمدم ولی
زخم كنار چشم ترم،دیده ای حسین
با دیدن سر تو گلايه نمي كنم
خونی شکسته، بال و پرم ،دیده ای حسین
ازپانشسته ام، چه قَدر ضربه خورده ام؟
دسِت كبود روی سرم ،دیده ای حسین
شمرآمدوبه کوفه غرور مرا شكست
طاقت بيار و زخم سرم ،دیده ای حسین
مانند مادرت شده ام ،باقدخمم
بشکستن كمرم ،دیده ای حسین
دیدی تمام راه، كبود است پیکرم
ازداغ، چشم ترم ،دیده ای حسین
قرآن بخوان ولي ز بلنداي نيزه ها
درشام دور و برم ،دیده ای حسین
خون مي چكد ز نيزه ی تو،ای بریده سر
برچوبه ای شکسته سرم ،دیده ای حسین
دستم، سرم، دو چشم ترم ،رانظاره کن
از تازيانه ها اثرم ،دیده ای حسین
كاخ يزيد میشود،آواربرسرش
تودرخرابه ها سحرم ،دیده ای حسین
(چوبي كه زد تو را به سرش بایدم شکست
اینجاغرور شعله ورم،دیده ای حسین
جانم فداي آن سر زخمي به نیزه ها
آتش به پیکره جگرم ،دیده ای حسین