#امام_حسین (ع) -روضه
زیرخنجر گوشه ی مقتل نگارم ذبح شد
بین گودالی همه داروندارم ذبح شد
من به گیسوی تو دل رابسته ام آرام جان
وای من آرامش این روزگارم ذبح شد
شدزمستان چارفصل زندگانیم حسین
پیش چشم من گل و باغ و بهارم ذبح شد
ای همه عالم فدای روی خاک آلوده ات
بین گودالی امید روزگارم ذبح شد
جلوه مهر خدا ازچه به زیره مرکبی
زیرپای ثم مرکبها نگارم ذبح شد
آشنای من چرا بی آشنا گردیده ای
زیرخنجرهای آن ملعونه یارم ذبح شد
کار زینب دل سپردن کار تو شددلبری
پیش دیده دیده ام دار و ندارم ذبح شد
بعدازاین دیگر کسی حالم نمی پرسدحسین
بی کس وتنهاشدم چون اعتبارم ذبح شد
حضرت خورشیدِ رحمت بر سرنیزه شدی
پیش من نور فروغ شام تارم ذبح شد
حاجتی غیر از وصال توندارم یاحسین
چون شه دلداده ی ایل و تبارم ذبح شد
لحظه جان دادن(مجنون)بیا بالین او
گفت زینب گوشه ی مقتل نگارم ذبح شد
-آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
##_اربعین ۱۴۰۳
# بسم الله الرحمن الرحیم
#_اربعین ۱۴۰۳
این دلم آئینه گردانت حسین
چه کندباغم هجرانت حسین
تاعدوبه روی سینه ات نشست
می زندسرزگریبانت حسین
ایکه خورشیداسیرغم توست
شده اودست به دامانت حسین
بهترازجنت ورضوان خدا
جلوة گنبدوایوانت حسین
روزمحشرهمة خلق جهان
می دهندگوش به فرمانت حسین
این همه داغ ازآن بودکه شد
محک گوهرایمانت حسین
وای ازآن مجلس وآن بزم یزید
چوب زدبرلب ودندانت حسین
روزمحشرکه قیامت برپاست
دست ما هست به دامانت حسین
تاکه مجنون به هوایت دل داد
جان سپرده است به فرمانت حسین
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
__________________________
#_اربعین ۱۴۰۳
# بسم الله الرحمن الرحیم
#_اربعین ۱۴۰۳
این اشک من نشانۀ عرض ارادت است
درمجلس عزای توبودن سعادت است
هرروزوشب به مادرخودمی کنم دعا
زیراکه هرچه داده به من ازولادت است
ازکودکی برای حسین اشک ریختم
این منصبی است بهردوچشمانم عادت است
یک قطره اشک خودبه دوعالم نداده ام
زیراکه اشک روضۀ توسعادت است
هرجاکه روضه بوده بپا،آمدم حسین
کارت به وقت مردن من یک عیادت است
عفوم نما،اگرچه گنهکار و بد شدم
اماهمیشه حاجت من یک شهادت است
مجنون به غیرکوی توراهی نرفته است
قبل ازولادتم به توعرض ارادت است
# بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب #دروازه_شام
#مصائب_
#_دهه_ اول_صفر
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
_________________________
#_اربعین ۱۴۰۳
# بسم الله الرحمن الرحیم
#_اربعین ۱۴۰۳
بیا زِدرگه خود،حسین جوابم مکن
مرانم ازدرِخود،خانه خرابم مکن
گریه کن توهستم اگرچه آلوده ام
میان نوکرانت،به بدحسابم مکن
به روزمحشرحسین،میان عاشقانت
مرابه روسیاهی آنجاخطابم مکن
توصاحب بهشتی،مرابه درب دوزخ
بابستن پلک خودمولاعذابم مکن
آنجابحق زهرا،به اشک روضه هایت
به آتش جهنم،توانتخابم مکن
فردای محشرآنجادرپیش حوض کوثر
باهُرم یک نگاهت آقاتوآبم مکن
مجنون وادی تو،دارد هوای لیلی
لیلای من کجایی،امشب جوابم مکن
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
__________________________
#_اربعین ۱۴۰۳
🔴اشعارناب حسینی..
تنورخولی...
#_دهه_ اول_صفر
تو در تنور افتاده ای تنها حسینم
گردد به دورت مادرت زهراحسینم
درپای عقدخودنوشتم باتوهستم
داری به همره زینب کبراحسینم
باورنمیکردم سرت درطشت بینم
یادرتنور خانه ی اعداحسینم
هرقدرهم خاکستری روی توباشد
من میشناسم روی ماهت راحسینم
میشویم ای خونین دهن باچادرخود
خون لبان وریشهایت راحسینم
ازپشت سر ذبحت نموده شمرملعون
افتاده ای بی سر دراین صحراحسینم
شیب الخضیبت کرده این قوم جفاکار
ازخون حناشدآن رخ زیباحسینم
خنده به حرفت میزد وآبت نداده
این نامسلمانان دراین صحراحسینم
گویا زن خولی برایت گریه میکرد
چیزی به اوهم کرده ای اعطاحسینم
📝.شعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی).
..#_دهه_ اول_صفر
سر روی نیزه
#_دهه_ اول_صفر
آیه ی والطور روی نیزه ای
قاری مشهور روی نیزه ای
قاریا آن منبر ورحلت کجاست
سوره ی مستور روی نیزه ای
دیده ی این شهر مبهوتت حسین
نور رب النور روی نیزه ای
نیزه ازخون گلویت مست شد
خوشه ی انگور روی نیزه ای
زینبم موسی صحرای غمت
شمس کوه طور روی نیزه ای
📝..شعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
#_دهه_ اول_صفر
اشعاراسارت _سربریده
سرتوبرفرازنیزه هابود
لبانت قاری طشت بود
سرت زخمی زسنگ کوفیان شد
سرت مجروح چوب خیزران بود
سرت از بهرمن دریای نور است
سرتوسوخته ی کنج تنوراست
لبانت بوسه گاه بوتراب است
سر توشاهدبزم شراب است
چودیدم نیزه ی روزخیانت
بدیدم جای چوبی برلبانت
عدومیزدمراباصدجسارت
ببین اموال مارا کرده غارت
تنت راپیش مامسلوب کردند
سرت آویزه بریک چوب کردند
طلای دختران غارت نمودند
ببین(مجنون)که معجر می ربودند
📝شعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی).
#امام_حسین(ع)
#_اربعین ۱۴۰۳
کس" همچوزینب این مصیبتها ندیده
آسیب دیده شانه ام ای سربریده
می سوخت جان خواهرت درکنج خیمه
آیم به استقبال تو ای نوردیده
سر لوحه ی نجوای شبهایاحسین بود
غم دیدی اما مشق غمهایاحسین بود
گاهی سرت دنبال مرکب میکشیدند
قران زبالای نی ات را میشنیدند
دنبال تو اهل و عیالت می دویدند
باريسماني زينب را می کشیدند
زینب رسیده بر هواخواهیت آنجا
آوای او می کرد همراهیت آنجا
باهجرتو اهل وعیالت دل سپردند
دیدم که ازشمروسنان شلاق خوردند
در زیر دست و پای مرکبها دویدند
همشیره ات را در اسارت میکشیدند
دیدم شراب و وای از بزم حرامی
دیدم نگاه هیز نامردان شامی
گودال بود و بی خبر تونیزه خوردی
دیدم برادرپشت سرتونیزه خوردی
دیدم ز پهلو یا کمر تونیزه خوردی
دیدم که از چندین نفرتو نیزه خوردی
آمدبه گودال وتنت را جستجو کرد
با پا لگد زد پیکرت را پپشت و رو کرد
#_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی
رجزحسینی..
#_اربعین ۱۴۰۳
افتاده ام دگربه گمان ازنگاه تو
آورده ام دلم به دره بارگاه تو
عمری بُودکه وقف عزای توگشته ام
همچون سگان نشسته ام آقا به راه تو
ازکودکی به زیرعَلَم گشته ام بزرگ
باشدسرم به سایة چترپناه تو
بنما دعابرای دلِ پُرسعادتم
گردم غبارِپایِ غلام سیاه تو
مردم همه برای شما گریه کرده اند
جانم فدای بی کسی وسوزوآه تو
یادم نمی رودزمصیبات یک غروب
آن نیزة شکسته شده تکیه گاه تو
هرجاوزیده ، ای گل زهراگلاب***
ازقطرة خون خاکی آن قتلگاه تو
مجنون نظاره کن توتنش زیرآفتاب
هرگزکسی نگفت چه بوده گناه تو
_شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
"؛ ..
#_اربعین ۱۴۰۳
#_اربعین ۱۴۰۳
"ماراتو شاه مُلكِ سُلِيمان نموده ای"
مارامریده بوذر و سلمان نموده ای
آقایی جهان فقط از آن توبود
قاری مرابه آيه ي قرآن نموده ای
ای یوسف بریده سره کربلاحسین
مارادچاره واژه ى هجران نموده ای
ای ناخدایِ كشتىِ انبوه انبیا
دربحر عاشقانه چه طوفان نموده ای
اشک عزای تو چقدر آبرو دهد
مارامقیم خانه رضوان نموده ای
توفخر وآبروی بزرگانِ شيعه ای
مارامراد ذكرِ مريدان نموده ای
ای نقش و ای نگين ه سرانگشتره نبی
مارابه نوکری خودحیران نموده ای
(مجنون)شدم که تا به سگت یک نظرکنی
مارابه یک اشاره توسلطان نموده ای
📝شعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
#_اربعین ۱۴۰۳
.
🔵اشعارحماسی امام حسین..ع..
#_اربعین ۱۴۰۳
شاها چه شود دست ز افتاده بگیری
این خسته زره رازسرجاده بگیری
با رنج و مشقت به مقام تورسیدم
جزعشق هرآنچه به کفم داده بگیری
از فیض سحرگاه تو من فیض نبردم
شاید که شبی گوشه سجاده بگیری
داغ غم توارث شده نسل به نسلم
غم را نتوان از دل غمزاده بگیری
مستی کنم از نام خوشت ای شه بی سر
خواهم که صبو از من افتاده بگیری
ازلطف و کرم بردر کوی تو گدایم
ازمانشود مهر خداداده بگیری
مجنون به خدا کرده هوای سر کویت
برگرد که جان من دلداده بگیری
***
شعر.آرمین غلامی(مجنون)
----------------------------------------------
#_اربعین ۱۴۰۳
امام_حسین_علیه_السلام
#_اربعین ۱۴۰۳
رزق عالم میرسدبا یک نوایت یاحسین
بازآقاکرده ام حال وهوایت یاحسین
وصف وشانت باید از پیغمبر و حیدر شنید
ما کجا و گفتن از حال و هوایت یاحسین
دربهشت جاودان بردرب آن حک کرده اند
اولویت هست اینجا با گدایت یاحسین
در اذان خود بگویم اشهد ان حسین
می شوم وارد به جمع بچه هایت یاحسین
گفت مجنون نعمت لیلی فراوان میرسد
هرچه دارد این جماعت از دعایت یاحسین
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#_اربعین ۱۴۰۳
#امام_حسین_علیه_السلام
#اول_مجلسی
#_اربعین ۱۴۰۳
شاه عشاق جهان کرببلایت عشق است
توتیاکردن خاکِ کفِ پایت عشق است
روضه ی خانگی ماهمه لطف زهراست
قندش از مادر تو مزه ی چایت عشق است
جان به راه روضه های توسپردن چه خوش است
ناله از ما زدن و مرثیه هایت عشق است
در رهت جامه دریدن شده کارم همه شب
دم گرفتن زغم وسوز ه نوایت عشق است
خوشم از اینکه شدم به روضه ها پاگیرت
ناله از داغ فراق کربلایت عشق است
مادرم شیربه اشک غم تو داده به من
گریه های پدرم دراین عزایت عشق است
چه شود پای پیاده به زیارت آیم
نیمه شب ناله در ایوانِ طلایت عشق است
باز (مجنون)حرم کرببلا دعوت شد
باز آقابخدا لطف وعطایت عشق است
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#_اربعین ۱۴۰۳
#شهادت__عباس
#_اربعین ۱۴۰۳
تیر ونیزه سمت عباسم ز بس انداختند
عاقبت بی مشک او را از فرس انداختند
چار سویش را گرفتند و سپس بانیزه ها
همچوشیر عباس راکنج قفس انداختند
دستهایش رابریدندو به روی خاکها
پاره ومثله تن عباس را انداختند
پیکرو اعضاءِ جسم او به صحرا پخش بود
دستهایش را میان خار و خس انداختند
وای من پامال تیرونیزه ها شد پیکرش
عاقبت سقای لشکر از نفس انداختند
وای من با این مصیبتها، رسیده مادرش
فاطمه افتادنش را دیده پیش دلبرش
#آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
کانال تخصصی حاج آرمین غلامی
#_اربعین ۱۴۰۳
#_اربعین ۱۴۰۳
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
دل دیوانه به یاد حرمت می میرد
روزگاریست ز سودای غمت می میرد
دلم هر لحظه به یادت همه جا سوزان است
آخر الامر به زیر پرچمت می میرد
من که از کودکی آقا دخیل تو شدم
آخر الامربه پای علمت می میرت
هیئتی زاده ام و تا به ابدسینه زنم
دل شیدا زده پیش قدمت می میرد
روزگاریست که من نوحه برایت خوانده ام
دل پر درد به یاد المت می میرد
من مجنون به عزا خانه ی تو آمده ام
بنگر ذره به اوج عظمت می میرد
**************
الماس دیده را به کس آسان نداده اند
این فیض را همیشه فراوان نداده اند
باید که در عزای حیسنی گریه نمود
زیرا اثر به هر دل سوزان نداده اند
دلهای ما حسینه اشک و ناله است
جز اشک روضه فرصت جبران نداده اند
شکر خدا که پای غمت سینه ها زده ام
بر هر کسی که جلوه جانان نداده اند
مردن به مجلس تو حسین جان واجب است
خوبان بجر در تو حسین جان نداده اند
باب الحسین باب جنان خدا بود
جز راه به تو کس ره خوبان نداده اند
ای غافله بیا و مرا تا حرم ببر
زیرا که جا به بی سر و ساما ن نداده اند
مجنون کنار خیمه تو ناله می کند
شاهان مگر که دال به گدایان نداده اند
************
به گدایی درت آمده اند اهل سما
به امیدکرمت آمده هر شاه و گدا
زیر دست تو همه اهل جهانی باشند
همه بر درگه تو آمده اند بهر شفا
تا که زهرا به حرمخانه تو پای نهاد
به طواف حرمت آمده خیل شهدا
پرچم ماه محرم به دودست مجنون
تاکند خیمه غم به هر کجایی برپا
**********
#_اشعار_ناب_ حسینی
#_اربعین ۱۴۰۳
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
#_اربعین ۱۴۰۳
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
دنیا نبود و بوده نشان از وفات حسین
عشق خداتویی و خداخونبهات حسین
ای آیت تمامی اسماء کردگار
قران حق بود همه مدح و ثنات حسین
بالاترین بهانه خلقت توبوده ای
هرجانظر کنی بود آنجا سرات حسین
ای آیت عظیم خداوند ذوالجلال
شدآفرینش همه دنیا به پات حسین
همواره عشق توکه صراط خدایی است
جان را چه قابلی بود آن هم فدات حسین
تانام تو به دل ببرم پاک می شوم
حس میکنم که آمده ام کربلات حسین
عشق تو در تن و دل من زنده می شود
وقتی که گریه می کنم از دل برات حسین
معراج آسمانی مجنون نام شماست
همواره سینه می زنم اندرعزات حسین
######
بردل عشاق خود سالاری و سرورحسین
شافع اهل گنه دروحشت محشرحسین
گرامیرالمومنین فلک نجات عالم است
تاابد این فلک را سکانی و لنگر حسین
گرابالفضل علی ساقی دست کربلاست
برعلمدار حرم غمخواری و یارحسین
صبرایوب نبی باشد نمی از صبرتو
درمقام صبر هم تنهاتویی برتر حسین
شافع فطرس اگر شد لطف بی اندازه ات
لیک برقلب منی والی و هم رهبر حسین
کیستی حبل المتین ودست گیر عالمی
زینت دوش نبی ای قدرت حیدرحسین
کیستی ارباب عالم دل شده مجنون تو
کیستی عرش خدارا زینت و زیور حسین
*
خوشم کنم مدح و ثنای حسین
تاکندم نظر خدای حسین
اوست شده پاره قلب رسول
جان دوعالم به فدای حسین
سفره او سفره ای گسترده است
چشم همه سوی عطای حسین
جنت رضوان همه عرش و فرش
صفاگرفته ز صفای حسین
زائر عرش است کسی که شود
معتکف صحن وسرای حسین
خوشا ب حال آنکسی که باشد
خادم بی چون و چرای حسین
مظهرالطاف خداوند اوست
حاتم طایی است گدای حسین
ای دل مجنون به هوایش بخوان
هست جهان قدر و بهای حسین
*
هرگزنیامدم به عزای تو بی وضو
بنموده ام زه درگه تو کسب آبرو
باذکر یا حسین به سروسینه می زنم
باشد میان شاه و گدا راه گفتگو
سنگ غم تورابه سرو سینه می زنم
دادی حسین برای شکستن مراصبو
آنقدر گریه می کنم از دوری حرم
تادعوتم کنی بشوم با تو روبرو
امشب برای کربوبلامحرم نما
زیرازیارت حرمت گشته آرزو
مجنون بخوان تو روضه آن لحظه وداع
شاید بمیرم و نبود ناله گلو
*
بازامشب زتو ای یار حرم می خواهم
من زدستان تودلدار حرم می خواهم
نفسی ده که بسوزم زنفس های غمت
ای مراهمیشه غمخوار حرم می خواهم
قدسیان پا به حریم تو به حرمت زده اند
شده ام مرغ گرفتار حرم می خواهم
دردلم بود شوم همچو شهیدان درت
تارسم در صف انصار حرم می خواهم
کاش در مدرسه عشق و وفایت بودم
ای شه مکتب ایثار حرم می خواهم
ساقی میکده امشب توازآن باده بده
تاشوم مست علمدار حرم می خواهم
بود در سر که شوم زائر بین الحرمین
ماندم از قافله این بار حرم می خواهم
دربسیج غم عشقت تومرا جایی ده
تانباشم به تو سربار حرم می خواهم
تاکه از معرکه عشق جدایم کردن
گشتم از هجرتوخونبار حرم می خواهم
روضه ات داد نجات این دل مجنون مرا
غیر تو نیست خریدار حرم می خواهم
#_اشعار_ناب_ حسینی
#_اربعین ۱۴۰۳
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
دگراززندگانی سیرگشتم
کنارپیکرت زنجیر گشتم
تنت را زیر سم اسب دیدم
برادر طعمه شمشیر گشتم
سرم را تا زدم بر چوب محمل
به جرم عشق تو تکفیرگشتم
عدوباکشتنت خوشحال گشته
ولی من تا ابد دلگیر گشتم
بگو مجنون زلبخند حرامی
زهجران حسینم پیرگشتم
*
سردربدن نداری وبرپیکرت چه شد
آن مصحف ورق ورق و پرپرت چه شد
از بهرشستشوی گل زخم های تو
آب گلاب و زمزم و هم کوثرت چه شد
سررانهاده ای به سر خاک کربلا
آن دست مهربان و نوازش گرت چه شد
آزاد شد شریعه زبعد قتل حسین
زینب بگو که ساقی آب آورت چه شد
غارت نموده اجنبی سوغا ت خواهرت
یارابگو که پیروهن مادرت چه شد
مجنون مگو ز محفل تشت طلاو سر
یارابگو شکستگی آن سرت چه شد
*
#_اشعار_ناب_ حسینی
#_اربعین ۱۴۰۳
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
خرجی روزگار من از سفره شماست
شکر خداکه جوان من نذر روضه هاست
عمری بود که پای غمت ناله کرده ام
این درد بی دوای من از نام تو دواست
هرشب به بزم روضه تو گریه کرده ام
دستان من به سینه زدن خوب آشناست
شکر خدانفس زده ام در هوای تو
همواره برسرم همه جا بیرق عزاست
برسنگ قبرمن بنویسید یا حسین
زیراکه مرگ من همه از شوق کربلاست
شال عزابه گردن ودارم به دیده اشک
مردن برای من به عزای حسین رواست
مجنون به اشک دیده عزادار دلبراست
اینجا عزای خون خدا گوییا به پاست
***
#_اشعار_ناب_ حسینی
#_اربعین ۱۴۰۳
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
*#_اشعار_ناب_ حسینی
#_اربعین ۱۴۰۳
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
درهئیتت نشسته و فریادمی زنم
دارم تمام اسم توراداد می زنم
مستی کنم همیشه به شور سینه زنی
بارمعاصی ام همه بربادمی زنم
شکر خداحسین که مرا راه داده ای
درمجلس عزا دل پرآه داده ای
امشب دوباره از دمتان ناله کرده ام
باضرب نوحه غمتان ناله کرده ام
عمری بود که سینه زن هئیت توام
تحت لوای پرچمان ناله کرده ام
ممنونتم که قطره زه دریا تودادیم
دربزم ماتمت یاحسین جاتوداد یم
امسال هم برای شما گریه می کنم
بایاد کربلای شما گریه می کنم
خدمتگزاربزم عزای توام حسین
درمجلس عزای شما گریه می کنم
بادست خویش روزی ما را توداده ای
شکر خداکه اشک عزاراتوداده ای
ای شاه کربلا تو به ما اعتماد کن
ارباب باوفا زه گدا هم تو یاد کن
از سفره عنایت تو کم نمی شود
امسال اشک روضه مارا زیادکن
این اعتقاد من بوداما شعارنیست
مجنون بجز حسین به دوعالم نگار نیست
گویاکه گریه دارغمت رب العالم است
درروضه های تو اگر م جان دهم کم است
من نوکر قدیمی این آستانه ام
دنیابرای من همه جا چون محرم است
هرجانیازمن به در خانه توبود
اما عزای تو به نیازم مقدم است
اشک عزای تو چکد از هردودیده ام
این اشک برتر ازهمه آب زمزم است
اشکی که از برای تو ریزد زدیدگان
این اشک برتر از دم عیسی بن مریم است
مجنون بهشت ما همه جا بود روضه اش
زیرابهشت بی تو حسین چون جهنم است
*
اشکها باید که خون جاری کنید
برحسین بن علی زاری کنید
اشک ها جاری شوید از دیدگان
برگل زهراعزاداری کنید
هرگز از ریزش نیفتد اشک ما
ازغم او سینه گلناری کنید
اشکهایم تابراین دیده نشست
سینه ام ازباراین هجران گسست
تاعدوبرسینه ی مولا نشست
سینه اش کوبیده و درهم شکست
*
#_اشعار_ناب_ حسینی
#_دهه_ اول_صفر
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
*
#_اشعار_ناب_ حسینی
#_اربعین
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
آزرده ام که گریه نکردم برای تو
اشکی نداشتم که بریزم به پای تو
اشک عزای تو کند هرآتشی خموش
زیراکه اشک تو شده است خون بهای تو
دارم درون دل ز عزایت حرارتی
باشم گدای کوی تو و مبتلای تو
شد زندگی ما همه جا روضه شما
باشد به روضه ها همه جا ردپای تو
سوزی بده که من همه جا روضه خوان شوم
مرثیه خوانده ام همه جا درعزای تو
بانی روضه های تو هرجا پیمبراست
زیراکه گریه کرده برایت خدای تو
این روضه ها زسفره احسان فاطمه است
برپاشده همیشه و هرجا برای تو
خرج عزای تو به دودستان فاطمه است
هستی فاطمه همگی شد فدای تو
مجنون بخوان که تورااوصله دهد
هستم همیشه گرمی بزم عزای تو
*
ارباب حسین بیاو تودست مرا بگیر
درمانده ام تو دست مرا تا خدا بگیر
بانی روضه های تو زهرا اطهرست
یافاطمه تو دست مرا از عطا بگیر
سینه زن عزای تو عیسی بن مریم است
ای دل زنوکران حسینی شفابگیر
دنیا بدون خاک تو بی ارزش است حسین
ای دل زعشق حضرت سلطان بهابگیر
بوی بهشت حق رسد از هئیت حسین
ای دل براتی از حرم کربلا بگیر
اذ ن زیارت حرمش دست فاطمه است
برخیزواذن دیدن شاه ولا بگیر
هنگامی قیامت دلها محرم است
باز از برای شور حسینی تو پابگیر
مجنون اسیر هول قیامت نمی شوی
امروز زیر پرچم مولا تو جای بگیر
*
دردل هوای کربوبلا خانه کرده است
درسینه ام ولای شما خانه کرده است
شایدنظر کنی به دل مانده ام حسین
بردرگهت ببین که گداخانه کرده است
ازچشم مردمان چکد اشک عزای تو
درسینه لطف و عفو خدا خانه کرده است
باران اشک من همه با یاد علقمه است
گویاکه عشق در دل ماخانه کرده است
روضه نشین هئیت سلطان بی سرم
دردل هوای خون خدا خانه کرده ام
قاسم زهوش رفته به میدان نینوا
مجنون عطش به کربوبلا خانه کرده است
**
#_اشعار_ناب_ حسینی
#_دهه_ اول_صفر
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
#_اشعار_ناب_ حسینی
#_دهه_ اول_صفر
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
مسلمانان ز قران سربریدند
زآئین و زایمان سربریدند
تن پاک شه کربوبلا را
خداباکام عطشان سربریدند
*
بسویت بهرغارت می دویدند
توراچون گوسفندی سربریدند
سرت بازیچه دست عدو شد
تنت را درمیان خون کشیدند
*
حسین جان عضوهایت شد گسسته
به روی سینه ات قاتل نشسته
نداری جای سالم درتن خود
تمام استخوان هایت شکسته
*
توراچون مرغکی پرپرنمودند
پی غارت تنت را می ربودند
چراپیراهنی در پیکرت نیست
چون بسمل پیکرت بی سر نمودند
*
توبودی شاهد این سرگذشتم
برادر ازخودم یکسرگذشتم
به جان مادرت بنماقبولم
که من از دست و چشم و سر گذشتم
ابالفضل کاشف کربم تو بودی
رهایی بخشم از هرغم توبودی
مروآب آور این قوم و لشکر
توان لشکر از بهرم تو بودی
*
دودستت تکیه گاهم بود عباس
به وقت غم پناهم بود عباس
تمام دلخوشیم رفت ازدست
که یار دل بخواهم بود عباس
*
دروی از زینب ولی او باز یادت می کند
او چهل منزل دلش را فرش راهت می کند
درفراغت غم حصارخنده اوراگرفت
ازره دور بوسه بارروی ماهت می کند
*
پیکرت مرغ گرفتار شده
دیدگانت زچه رو تارشده
پیکرت براثر تیر و سنان
خونی و جامه گلدارشده
*
خاک از سروروی گل من پاک کنید
اندرغم او سینه خود چاک کنید
مانده سه شبانه روز بی غسل و کفن
آیید بنی اسد تنش خاک کنید
*
برادر آشنای اهل دردی
توهرگز خواهرت را ردنکردی
دل زینب به دنبال تو آمد
مرومیدان که ترسم برنگردی
*
دل عشاق عالم مبتلایت
به تن پوشیده ام رخت عزایت
بسوزانم تمام خشک وتر را
چوخوانم روضه کربوبلایت
*
آن دیده خون فشان تو چه دیدنی بود
آن گریه بی امان تو چه دیدنی بود
کردی چو وداع آخرین با خیمه
دیدم که حسین بیان تو چه دیدنی بود
*
اینگونه بدادند اجرپیغمبررا
آتش زده اند سوره کوثررا
درکربوبلاکینه به دل کاشته بودند
آتش زده اند دامن دختر را
*
درکربوبلا چه بد تامی کردند
گویا که به عهدشان وفا می کردند
با سیلی و تازیانه برطفلانت
پاداش توراحسین ادامی کردند
*
رویی که درآن نگاه پیغمبربود
گویندکه انیس آه پیغمبربود
غارت شده انگشتر انگشت حسین
آن دست که بوسه گاه پیغمبربود
*
ازاسب به زیرشاه امین افتاده
آتش به خیام شه دین افتاده
درکربوبلا زینت آغوش پیمبر
غرقاب به خون روی زمین افتاده
*
دردایره اهل نظر مجنونم
لیلی توای گر شب و سحر مجنونم
درحسرت یک زیارت کربوبلا
مانندنسیم دربدرمجنونم
*
مرهم به غمم طعنه ی کوفیان شده
دیدم که سرت سوار برسنان شده
تکریم به دست کوفیانت دیدم
دیدم که سرتوسنگ باران شده
اشک دوچشم دخترت کشت مرا
بشکستن آن بال و پرت کشت مرا
درکوفه و درشام برادر والله
سنگ باران سرت کشت مرا
*
هرجاز گمان مافراترزینب است
آن سنگ صبور قلب حیدرزینب است
آن قلب که بی کرانه همچون دریاست
گنجینه الاسرار، پیمبرزینب است
*
دنیا همه درمدارعشقت زینب
درپرتوجلوه زار عشقت زینب
رشک همه ملائک عرش خدا
آن چادر وصله دار عشقت زینب
*
ای روح زلال آب عباس مددی
ای ساحت مستجاب عباس مددی
ماتشنه ازآن آب فراتیم هنوز
ای حضرت آفتاب عباس مددی
*
سازنده حسن بیکران است حسین
حسن تو فراتر زبیان است حسین
ای ملک زمین اهل جهان خوب بدانید
خورشید تمام آسمان است حسین
*
تنها تو حسین ستاره اشراقی
تنها تو امیر همه آفاقی
این شعراگر در خورت هرگزنیست
اما تو فقط مکارم الاخلاقی
*
ازکوی تو عطر زندگی می آید
بوی ملکوت و بندگی می آید
گویند که معراج ملائک هستی
فطرس برت به دوندگی می آید
*
#_اشعار_ناب_ حسینی
#_دهه_ اول_صفر
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)