، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
_____________ بسم الله الرحمن الرحیم اشعارشهادت امام حسن المجتبی-7صفر ___ یا امام حسن ع. حسن ای میو
اشعار ناب شهادت امام حسن مجتبی
⏫⏫⏫
پندیات
ای بشرطعمه به موري؟ گر سليمانت کنند
همچو زالی گرتورا رستم دستانت کنند
ازچه مینازی به بازوي شنا گر ای بشر
میرسد بازيچه ی امواج طوفانت کنند
برسره دامان درياي کرم دستی بزن
جان دهی لب تشنه برهر چشمه بی جانت کنند
ای بشرعالم بجزیک صورت ديوار نيست
میرسدچون صورت ديوار حيرانت کنند
فاني ازهستی کند دست اجل دامان تو
تاکه ازهر دولت جاويد ، حیرانت کنند
درشب ظلمانیت فانوس در دستان توست
شمع محفلها، تورا ازغصه گريانت کنند
درتمناي تو نيلي پوش شد مصرعزیز
پس بد آموزی،مکن ، اين گوشه زندانت کنند
گربه صد دیده تو را هرچرخ وانجم بنگرد
در زواياي زمين باخاک پنهانت کنند
گرکه سرگردان توشدآسیای نه فلک
وای ازاین انديشه گر،زیرا پريشانت کنند
شکوه از دردوبلا کردی ،چرا در روزگار
شکر حق کن،ای بشر تا آنکه، درمانت کنند
گشته سي پاره،چنین اجزاي تودر هر کجا
باوضو حیدربگو،تا محو قرآنت کنند
گرکه طالب بر فیوضات دم قدسی شدی
خدمتش کن،تاسزاوار دل و جانت کنند
همچو شبنم دامن خورشید عالم رابگیر
تاکه درقيد وتماشاي گلستانت کنند
ازطمع گوي سبکسيران به گردت کی رسد
عاقبت زین قامت خم گشته چوگانت کنند
میشودسنجیده درمیزان محشرآدمی
بهر سنجيدن به روزحشر ميزانت کنند
جامه فتح وظفردربين خارستان مجو
عاقبت زین خانه زنبور عريانت کنند
عفو و رحمت رازخالق ای دل(مجنون)بگیر
تاکه ذوب حق تعالی و پريشانت کنند
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
______________
کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
دوبیتی های فراق
ز سوز گریه چشمام تاره مادر
زداغت سینه ام غم داره مادر
الهی کرده منزل زیر این گل
زدیده اشک وخون میباره مادر
🌹🌹🌹
گلم از حال زارم بی خبر بود
نگاره نازنینم در سفر بود
خدا بر روزگارمن،چه آمد
که صدها نیش و دشنه بر جگر بود
🌹🌹🌹
کجانام خوشت از یاد میرفت
بیادت تا فلک فریاد میرفت
ز بیداد حوادث ناله دارم
همه هستی من بر باد میرفت
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
______________
کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
****
مرده غساله چنین گفتا امان از روزگار؟
ای بشر، هرگز نمانَد عالم ناپایدار
میروی روزی به روی تخت یا تابوت مرگ
گرکه باشی پادشه یا خسروی بس تاجدار
میرو ی از روزگاران، چشم عبرت، باز کن
رفته ازدنیا زن ومردی، هزار اندر هزار
میرسدازگور آوا،گوش عبرت باز کن،
میرسدآوا به گوش ازقبر، روزی هفت بار
بیخیرازخفتگانی، درمیان گورها
یاد کن ازمردن وا ز روزسخت گیر و دار
فکررفتن کن، که ره دوراست ومقصد،ناکجا
ره خطرناک است، منزل، دور وچشمت اشکبار
گرچو افلاطون و لقمان شهره درحکمت شوی
کی توان چاره کنی ، از بهر مرگ ناگوار
چشم بد رااز روی نامحرمان خود بپوش
تا نگردد محرمت، درخیزی هر آشکار
بایدت باخودبری اعمال بسیاری بدان
راه دشواراست وباشد صدخطردر هر کنار
تا توانی پرده ازکاره کسی هرگز مدر
تا به محشر، پرده ی کارت نگردد آشکار
پند «مجنون» را چو در،آویزه در گوشت نما
کن محبت تابمانددرجهان گوشوار
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
______________
@majnon1396
کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
***
پندیات
تابوت مرگ آمده ،اندر،کنارقبر
بسپرده اند،پیکرمن را به دار قبر
درگورتاتنم شده پنهان زیرلحد
دیدم کنند زمزمه اندر کنارقبر
شسته نشدبه اشک ندامت گناه من
گرکه شود سرشک ملائک نثارقبر
درقبرجزعلی نرسدکس به داد من
لرزد تنم ز وحشت پراضطرار قبر
(مجنون)نگر تجسم اعمال نیک وبد
چونکه رسد شبی به مزارت دویار قبر
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
______________
@majnon1396
کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
***
متن روضه اربعین امام حسین علیه السلام ـ حاج آرمین غلامی
کربلا آمده زینب ک چنین روضه گرفت
وای من حال رباب در پی اصغرشدخراب
امروز کربلا زینب روضه گرفته،مجلس ختم برای حسین برپا کرده،همه هرکدوم یه گوشه ای ایستاده بودند،هر کی یه صورت قبر رو بغل می کرد،هر کی یه جور ناله می زد،نوحه ها فرق می کرد،یکی میگفت: جوانان بنی هاشم بیایید،یکی اون طرف تر میگفت،صدا میزد:گلم تاب ندارد،حرم آب ندارد،یکی اون طرفتر میگفت:سقای دشت کربلا اباالفضل،اباالفضل،اما همه ی این روضه هارو زینب جمع کرد،یه مرتبه دیدند یه خواهری داره ناله میزنه،همه روضه خونها ساکت شدند،گفتند بشنویم زینب چی میگه:آخ، اگر کشتند چرا آبت ندادند…حسین…صدا نمونه تو سینه،معلوم نیست اربعین سال دیگه زنده باشیم یا نه،حسین…..هی خاکهارو میریخت رو سرش،هی میگفت،بیچاره زینب،الان برم مدینه سراغ حسین رو از من بگیرن،جواب چی بدم،بگم حسین و تو گودال جا گذاشتم،ای حسین……..زبون حال میگم،تصورم اینه،میشه زینب کنار قبر برادر قرآن نخونده باشه،آخه از باباش علی یاد گرفت،باباشم میرفت سر قبر مادر میخواست آروم بشه،آخه خود فاطمه وصیت کرد،کجا رفتم،یازهرا،کجا رفتم روز اربعین،قربون دل سوخته ات برم زینب،شاید دلت برا روضه ی مادر تنگ شده،علی فاطمه شو دفن کرد،خودش با دست خودش خاک ریخت،سنگ لحد گذاشت،دستاشو به هم زد نشست رو قبر،شروع کرد قرآن خوندن،آخه زهرا فرموده بود،علی جان نکنه منو دفن کنی زود بری،تنهام نذار،بشین بالا قبرم قرآن بخون،شاید میخواست بگه،وقتی بهم گفتن امامت کیه؟میخوام بگم این آقای غریب بالای قبر،این که داره گریه میکنه…
متن روضه اربعین امام حسین علیه السلام ـ حاج آرمین غلامی
کربلا آمده زینب ک چنین روضه گرفت
وای من حال رباب در پی اصغرشدخراب
امروز کربلا زینب روضه گرفته،مجلس ختم برای حسین برپا کرده،همه هرکدوم یه گوشه ای ایستاده بودند،هر کی یه صورت قبر رو بغل می کرد،هر کی یه جور ناله می زد،نوحه ها فرق می کرد،یکی میگفت: جوانان بنی هاشم بیایید،یکی اون طرف تر میگفت،صدا میزد:گلم تاب ندارد،حرم آب ندارد،یکی اون طرفتر میگفت:سقای دشت کربلا اباالفضل،اباالفضل،اما همه ی این روضه هارو زینب جمع کرد،یه مرتبه دیدند یه خواهری داره ناله میزنه،همه روضه خونها ساکت شدند،گفتند بشنویم زینب چی میگه:آخ، اگر کشتند چرا آبت ندادند…حسین…صدا نمونه تو سینه،معلوم نیست اربعین سال دیگه زنده باشیم یا نه،حسین…..هی خاکهارو میریخت رو سرش،هی میگفت،بیچاره زینب،الان برم مدینه سراغ حسین رو از من بگیرن،جواب چی بدم،بگم حسین و تو گودال جا گذاشتم،ای حسین……..زبون حال میگم،تصورم اینه،میشه زینب کنار قبر برادر قرآن نخونده باشه،آخه از باباش علی یاد گرفت،باباشم میرفت سر قبر مادر میخواست آروم بشه،آخه خود فاطمه وصیت کرد،کجا رفتم،یازهرا،کجا رفتم روز اربعین،قربون دل سوخته ات برم زینب،شاید دلت برا روضه ی مادر تنگ شده،علی فاطمه شو دفن کرد،خودش با دست خودش خاک ریخت،سنگ لحد گذاشت،دستاشو به هم زد نشست رو قبر،شروع کرد قرآن خوندن،آخه زهرا فرموده بود،علی جان نکنه منو دفن کنی زود بری،تنهام نذار،بشین بالا قبرم قرآن بخون،شاید میخواست بگه،وقتی بهم گفتن امامت کیه؟میخوام بگم این آقای غریب بالای قبر،این که داره گریه میکنه…