#بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت زینب_کبری_ص_مدح_و_ولادت
#_زینب_مدح_و_ولادت
#آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
گرد و غبار راه ، توزینب شدن خوش است
دیوانه ی نگاه تو، زینب شدن خوش است
مشتاق روی ماه توزینب شدن خوش است
یک عمر،در پناه توزینب شدن خوش است
بانو تودست روی سره این گدابکش
دستی دگر به چشمِ تراین گدابکش
زینب تویی تو آن سرو سامان عصر دل
نامت همیشه حک شده باشدبه قصردل
مستضعفم به یُمن توِ پیروز نصردل
این غصه هاروند بدامانِ حصردل
ازمقدم تو بر دل ما غم دگرنماند
یک جابرای غصه بعالم دگرنماند
نام توزینبا چو در این دیده قاب شد
اسمت برای فخرِ بشر انتخاب شد
خورشید بین، ز نور رخَت آفتاب شد
نام تو در سرای جهان انقلاب شد
"یکباره حیدر" آمد و قنداقه اَت بدست
فرمود: این نشان الهی "فاطمه" است
توزینبی ونور تواندر شهود بود
در آسمانِ شهر ملَک در فرود بود
روی توراهر،انکه بدید در سجود بود
در بغض و کینه ی تو، قلوبِ یهود بود
زهرا امیدوِ دخترخود را که خوب دید
خندیدو هستی دلِ خود، بی غروب دید
زینب رسید و مَه سرِ جایش خجل نشست
زینب رسید و نام خدایش به دل نشست
از طلعت توتخت سلاطین به گِل نشست
دیدم قمرز نور رخَت منفعل نشست
او زینب است و جلوه ای ازاقتدار بود
او سیزده ستاره ی دنباله دار بود
زینب، علی به گِردِ تو در اقتدار بود
زهرا ز عطر و بوی تو کوثر مدار بود
آری حسن به یُمنِ رخت سفره دار بود
پس تا ابد حسین، ترا اعتبار بود
ازلطف توست، داده خدا لطفِ تام را
این کیست زینب است و نگرتو امام را
گرچه زنی ولی مه آل عبا شدی
الگوی خوب مکتبِ شیعه بما شدی
زین ابی و دانش و علمِ خدا شدی
تو انتهای جاده ی قالوا بلا شدی
ما نورِ حیدری همه از تو گرفته ایم
آیاتِ ِ رهبری همه از تو گرفته ایم
این زینب است،یکّه و تنها رسیده است
پر نسل و پر دوام بدنیا رسیده است
دخت علی ِ است ز، زهرا رسیده است
با نعمتِ شفاعتِ عقبا رسیده است
اینگونه حق به حق تو منّت نهاده است
تا آخرِ جهان بتو برنامه داده است
زینب تویی ودینِ خدا با تو آمده
هم مکتبِ مبینِ خدا با تو آمده
هم عشقِ مرسلینِ خدا با تو آمده
چون نسلِ مومنینِ خدا با تو آمده
دخت علی امینِ خدا تا قیامت است
این است آیتی زِ خدا تا قیامت است
این زینب است اصلِ عدالت رسیده است
یعنی که آیه های رسالت رسیده است
فطرت نشان دهید، که اصالت رسیده است
بر ذاتِ عقل، ضدِ جهالت رییده است
ازعشق تو بشر به هدایت قدم زند
دیدم که در صراطِ ولایت قدم زند
پای ولایتی وغدیری نشسته ای
بر محورِ امام پذیری نشسته ای
تا انتها به راه وِ مسیری نشسته ای
دخت علی، بپای امیری نشسته ای
اما قلیل، چون غلبه بر کثیر داشت
همواره راه پاکِ تو اهلِ غدیر داشت
□ □ □
دست از حمایتِ تو که امت کشیده است
این دست را ز دست ولایت کشیده است
بر موهِنانِ پَست که منّت کشیده است
کی انتقام را به قیامت کشیده است
کوته کنیم، دستِ خیانت به کربلا
ای ننگ بر تمام اهانت به کربلا
فرموده ای: به کوفه چنین که رفیق نیست
این مدعی که یار و رفیقِ شفیق نیست
قرآن کتاب و مصحفِ عهدِ عتیق نیست
آیاتِ آن، بجز کلماتی دقیق نیست
کرب وبلا زدشمن حق ناامید شد
باید هماره پیروِ راهِ شهید شد
چون حمزه های دین "محمد" زینبی ام
چون همصدای یاری احمد زینبی ام
بر روی خصم، سیلیِ بی حد زینبی ام
با "بولهب" چو آیه ی سرمد زینبی ام
"تَبَّت یدی اَبی لَهَب" آیات مکتب است
یعنی خودِ خداست که یار تو"زینب" است
آن طایفه که مَردمِ کوفه شدن .بدند
تا روز حشر هیزم کوفه شدن .بدند
آن غاصبین محرم کوفه شدن بدند
آتشفشانِ گندم کوفه شدن بدند
"ای منتقم" بیا و بخر آبروی ما
(مجنون)هوای منتقمش آرزوی ما
شاعر: #آرمین غلامی-(مجنون کرمانشاهی)
© اشعار آیینی
#تاریخ سروده-جمعه12-آذر1400-کرمانشاه
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_کبری علیهالسلام
#مثنوی
🔹مجنون کرمانشاهی
به هوای تو،به لب نغمه یارب شده است
بیجهت نیست که دل، مست توزینب شده است
وه چه گویم من از آن ذات که ممسوسِ خداست
زینب است و صفتش ، جلوه مخصوصِ خداست
وجنات وحرکات و سکناتش مولا
مادرش خدیجه بودهست مگر یا زهرا؟
زینب است، خُلقِ عظیمش سرِ احسان دارد
ازقدومش چقدر فاطمه مهمان دارد
قمروشمس شداز دیدن رویش سرمست
بلبلان ازقدمش قدح گرفتن به دست
روی رخساره زاعجاز، قمر میگردد
تا به خورشید بگوید نرو، برمیگردد
زینب آمدبه جهان جلوۀ کوثر آمد
سرّ لولاک، از اول گل حیدر آمد
آمدوعطر حضورش به هوا پیجیده است
نفس پنج تن آل عبا پیچیده است
ذاتش آیینه در آیینه چو حیدرگشته
زینب است،از شب معراجِ خودش برگشته...
با نقاب آمدنش پیش همه دیدنی است
به اباالفضل که همچوفاطمه دیدنی است
کیست زینب دخترسروِ خرامانِ بهشت
حرف حق را قلم مجنون این شهر نوشت:
« دخترشاه جهان کیست به غیر اززینب
که به مژگان شکند خنده به هرواژه ی لب
خاک پایش که در دست نسیم افتاده
سمت و سو داده به تحریر، منه آزاده
کربلا ازقدم نام شمانام گرفت
تشنه گان معرفت ازمی توجام گرفت
أشهدُ أنّ... به این زن، ولی باید گفت
دراذان نام تورا،بعدِ علی باید گفت
جلوی چشم پدر، رد شدنش دیدن داشت
وه گل باغ محمّد شدنش دیدن داشت
سحر آوردجهان عطر و، شمیم صلوات
میوزد بر سر این خانه نسیم صلوات
رحمت واسعه ای ، تشنۀ الطافِ تو دشت
دشت از چشمۀ چشمان تو پر برمیگشت
کیست زینب، که چوزهرا شده از کل جهات
باز هم بر گل رخساره ی زینب صلوات
خالقت وه،به تنت جامۀ احسان دیدهست
مادری بودن تو بر چه کسی پوشیدهست؟...
میشود صیدغمت جلوه میدان زینب
باز شد برغمت آغوش بیابان زینب
دیدی آنگونه که شد دشت پر از هرسخنت
کربلا رنگ گرفت از نفس پیرهنت
ذات تو گرچه خلاصه شدۀ پنج تن است
زیبا دشت پر از عطر حسین و حسن است
بیشتر ریخت بهم ،حال دلت قاسم بود
کشت یکباره تورا داغ بنیهاشم بود
منه (مجنون)همه شب باغم تو صبح کنم
نام توزینب کبرا(س)شده حک روی تنم
📝 #آرمین_غلامی_(مجنون)
✅ #تاریخ سروده-شنبه13-آذر1400-کرمانشاه