بسم الله الرحمن الرحیم
اشعارشهادت امام حسن (ع)-7صفر
✅السلام علیک یا حسن بن علی
پیراین میکده بادیده ي تر ریخت بهم
دم افطار ویا وقت سحر ریخت بهم
زهرملعونه تمام بدنش آب نمود
اثر زهرچنین بود. جگر ریخت بهم
ناگهان سوخت تمامی پروبال حسن
خواهر دردانه ازبهر خبر ریخت بهم
رفته خاکستر عاشق به سرکوی حسن
دگرازعشق همه رد و اثر ریخت بهم
آتش زهر همهبال وپرش سوزانده
ازغم دوست پر اهل هنر ریخت بهم
دست وپا میزدی ویارنبود دربر تو
خواهرت آمدو درگوشه ی در ریخت بهم
ظرف آلوده تنت راچقدر آزرده
حسن از زهره شرربار دگر ریخت بهم
آب زهرآلوده ای جان تورا آتش زده
بر زمین خورده ای وآه.جگر ریخت بهم
آه(مجنون)نشودکس چوحسن پاره جگر
حسن از زهمسرملعونه دگر ریخت بهم
📕📕شاعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی).
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢..
📢بسم الله الرحمن الرحیم
هفتم صفر
شهادت امام حسن..
سبک ..۱دشتی.
سبک..۲(قلندرمسلک ودرویش ومستم).
سبک..۳واحد(توشیرشاه مردانی ابالفضل ع)
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
حسن هستم گواه کوچه هایم
تمام عمر در. آه و نوایم
بدید م من به کوچه مادرم بود
گواه غربتش اشک ترم بود
دلم خوش بود بودی در بر من
زمین خوردی به کوچه مادر من
بهار زندگانی ات خزان شد
قد چون سروبالایت کمان شد
ز ماه و از ستاره رو گرفتی
به آه وغصه وغم خو گرفتی
فدای غصه هایت ، نازنینم
الهی داغ تو هرگز ببینم
توو یک کوه غم با بی قراری
نشدباور که تنهایم گذاری
شدم پاره جگر ، ای چاره سازم
ندانم باغم وغصه چه سازم
مرابازهرکینه همسرم کشت
تداعی شدبرایم کوچه ومشت
یتیمی شد نصیب نوگلانم
زکوچه مانده براین دل نشانم
عزادار م شده طفلان زارم
کسی دیگر در این هجره ندارم
دگر حال دلم زار و حزین است
تمام قامتم نقش زمین است
چهل بی بند وبار از ره رسیدند
درمیخانه را آتش کشیدند
که قنفذ از عداوت حرف بد زد
دراین خانه را اوبا لگد زد
میان آن در و دیوار افتاد
خودم دیدم که آن شش ماهه جان داد
فتاده مادرم پهلو شکسته
درون سینه اش میخی نشسته
خودم دیدم که زینب جیغ میزد
که قنفذ با غلاف تیغ میزد
من از درد کمر دیگرنگویم
زروی نیلی مادر نگویم
گرفته دردشانه مادرمن
فتاده بین کوچه در بر من
نمردم من ازآن زهر هلائل
غم کوچه مراگردیده قاتل
الا(مجنون)حسن شدتیرباران
به نزدفاطمه گردیده مهمان
📕شاعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی).
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴.
.
🌹اشعارجانسوز....
شهادت کریم اهلبیت
امام حسن مجتبی ع. .🍀
🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🌹🍀
زهرجفاتمام توان توراگرفت
زخم جگر قرار وامان توراگرفت
قاتل برای کشتن تو مهلتت نداد
زهرجفاتمامی جان توراگرفت
باسرفه های خود مزن آتش به قلب من
زخم دل تو نطق زبان توراگرفت
درخانه همسرت شده قاتل توراحسن
آن بی حیا صدای فغان توراگرفت
زهرجفا تمام رخت سبز کرده است
واویلتا که لفظ لسان توراگرفت
برویکرتو دشمن جانی گشوده پر
دشکن توان قدکمان توراگرفت
(مجنون) مزاره پوره علی خاک میخورد
آل سعود خاک ونشان توراگرفت
📕.شاعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
✴✴✴✴✴✴✴✴✴✴.
اشعار
امام حسن مجتبی علیه السلام...
هدف ازخلقت ما دیدن روی حسن است.
قبله گاه عاشقان یک خم موی حسن است
چه خوش آن لحظه که باشم سر کوی تواسیر
مستی میکده ازساغرجوی حسن است
دلذسرگشته ی ماکرده هوای رخ او
ای خوشادیده ی هرکس که بسوی حسن است
یوسف ازوادی کنعان به سراسیمه رسید
جان به کف داشته ومست صبوی حسن است
بنده ی اویم وغیراز دره او درنزنم
قبله ی عبادتم پیچش موی حسن است
مقصدم سوی خداو ومرکبم عشق حسن.
روزمحشراین دلم درجستجوی حسن است
گوشه ی چشمان او درمان درد بی دواست
اوطبیب است ودلم هرجابسوی حسن است
ساقی کوثراگربرمنه (مجنون) می داد
این همه مستی ام از شرح صبوی حسن است...
شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
_________________
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
کیستم مستحق نان کریم اهل بیت (ع)
سائل پاره گریبان کریم اهل بیت (ع)
گرچه موسی ست مناجات گر طور خدا
امشبی دل شده مهمان کریم اهل بیت (ع)
روسیاهی که به همراهی خوبان برود
بر در کهف نگهبان کریم اهل بیت (ع)
ابر رحمت توئی و از همه من تشنه ترم
میشوم خرج بیابان کریم اهل بیت (ع)
ای کریما تومرا هم بنشان پیش خودت
گشته ام همدم مهمان کریم اهل بیت (ع)
یاحسن نسخه ی ما را به کسی تومسپار
درد ماهست به درمان کریم اهل بیت (ع)
نکشم دست از این درکه توحلال غمی
تاشدم دست به دامان کریم اهل بیت (ع)
درغم دوری توباز به هم میریزم
شده ام باز پیشمان کریم اهل بیت (ع)
آنقدر نام توگویم که نجاتم بدهی
آتشم بین گلستان کریم اهل بیت (ع)
کاش درپیش خدا واسطه ی ما بشود
تابیفتم به گلستان کریم اهل بیت (ع)
شب میلاد حسن باز دلم میگیرد
فیض دل بود دو چندان کریم اهل بیت (ع)
دوست دارم دم افطار کنم یاد حسن
به فدای دل عطشان کریم اهل بیت (ع)
نام زیبای حسن مظهر اسماء خداست
دعوتم باز سره خوان کریم اهل بیت (ع)
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم
اشعارهفتم صفر
#امام_حسن#مرثیه_امام_حسن مجتبی(ع)
دل مست نگاهی سَرِ بازار حسن بود
هرعاشق دلخسته خریدار حسن بود
این سوز جگر مصلحتش درپی یار است
زیرا جگر سوخته بیمار حسن بود
در سینۀ من عشق چنین خانه نموده است
صدحیف که عمری دل من خار حسن بود
وصل است دوای منه دلخسته همیشه
تدبیر، چه سودی که دلم زار حسن بود
عمر ی به دره خانه ی ارباب نشستم
همواره دلم مشتری کار حسن بود...
نومیدنگشتم به دره کوی تو آقا
این مرحمت از خانه ی ایثار حسن بود
آخر به کجا روی کنم,تاکه توهستی
دیدم که جهان جمله گرفتار حسن بود
از زهرشرربار جگرپاره شدی تو
آن قاتل بی رحم بدهکارحسن بود
(مجنون )به هوای حرمت زار نشسته
عمری همه جا بندۀ دربار حسن بود
#آرمین غلامی_مجنون کرمانشاهی
#کانال_رسمی_مداحان
#پایگاه_تخصصی_اشعار_اهل_بیت_ع
اشعار شهادت
امام حسن مجتبی علیه السلام...
میزنم باده زپیمانه ی تو
گشته ام عاشق ودیوانه ی تو
لبم ازباده ی عشقت ترشده
ساکنم بر دره میخانه ی تو
روز وشب میکنم ازمستی خود
سجده برتربت خمخانه ی تو
همچنان رندم وپیمانه بدست
زصفای لب پیمانه ی تو
عالمی آمده ازشوق وشعف
به گدایی دره خانه ی تو
یاحسن لطف توشدشامل او
هرکسی شد پره پروانه ی تو
بنگراین دل(مجنون)پیچید
زلف خودرا بدم شانه ی تو
شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
_____________________
اشعارشهادت کریم اهلبیت
امام حسن مجتبی ع. .🍀
🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🌹
آقاتمام بال وپرت درد میکند
حس میکنم پره سفرت دردمیکند
حالانه شاهده غم مادر به کوچه ای
درکوچه های تنگ پرت درد میکند
بادیدن مغیره دلت زارمیگریست
آقا زگریه چشم ترت درد میکند
گویابرای پر زدن .آماده ای حسن
از زهرکینه آن جگرت دردمیکند
گویاکه رفتنی شده ای از دیار ما
از زهرکینه بال وپرت دردمیکند
زینب برای عرض کمک کردنت رسید
از اشک .آه پرشررت دردمیکند
(مجنون)بگو که از اثره زهریاحسن
ازپای تابه فرق سرت دردمیکند .
📕.شاعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
✴✴✴✴✴✴✴✴✴✴.
اشعارکردی شهادت امام حسن (ع)
اشک م وقف عزات بیه حسن
عمروگیانم وه فدا ت بیه حسن
رونقی دیره اگه سفره ی م
هر له ،برکت وعطا ت بیه حسن
هاتن وچیینه م، له روضه گان
هر له مرهون دعا ت بیه حسن
نسل م یا نوکره، یا عاشقه
ایل واجدادم گدا ت بیه حسن
م مریض معصیت بیمه ، اگه
حاجتم دارالشفا ت بیه حسن
له دعای فاطمه ، ای قامتم
روز و شب تحت لوا ت بیه حسن
سینه ی م گنج علم اهل بیت
دیده ی م خاک پا ت بیه حسن
هیئتی که فاطمه دیره نظر
نازنین غار حرا ت بیه حسن
بین روضه دالگم ناله دیره
زندگیِ م فدا ت بیه حسن
وقته میزان عمل بایده ن اگه
غم نخوه دل، آشنا ت بیه حسن
لحظه ی گیان داینت وه یاحسین
غرق آه و نینوا ت بیه حسن
له نوای (یابُنَیَّ) دالگد
زینبت خوی مبتلات بیه حسن
روضه خوان اوشه که زینب پیر بی
وه عزای ماجرات بیه حسن
آه، له هجره غریبی تا ابد
زینبت مضطر ارات بیه حسن
#آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#ورو کاروان اسرای آل الله به شام
بر دره دروازه ای در ازدحام..
بهر استقبال ماقومی زشام
چشم های هرزه ای از روی بام
کرده بودن قوم مابی احترام
دیدگانی سوی ما ها خیره بود
چشم نامحرم به زنها خیره بود
ازچه گویم شام ،نامش سنگ بود
یاجواب ،انتقامش سنگ بود
بر سره هر پشت و بامش سنگ بود
برتو آخر احترامش سنگ بود
تونمی پرسی ز احوالم چرا
باتوبودم من چهل منزل اخا
حقِّ زینب سیلی و آزار نیست
کوچه گردی بین ،اینِ انظار نیست
یاعبور از کوچه وِ بازار نیست
یاسزاوارِش دل غمبار نیست
بین این غوغا نرفته معجرش
شدشکسته بین این کوفه سرش
بوی نان می آمد ازاین خانه ها؟
دیدی ازنی ضَعفِ این دُردانه ها؟
جای ما دادند درویرانه ها؟
دیده ای شلاق براین شانه ها؟
دست بسته بوده ایم پیشِ عوام
بی توما را برده اند بزم حرام
ماکجا و مستی وبزم شراب
میدهد ملعون دل ماراعذاب
میکشد آهی حزین از دل رباب
راس تو دیده به حال پیچ و تاب
خون چکیده از لبانت ناگهان
برلبانت خورده چوب خیزران
کن نظاره خواهرت درپای قبر
گریه کردم برسرت درپای قبر
دیده ام چشمِ ترت درپای قبر
آمداز ره دخترت درپای قبر
حق بده مردک مریضش خوانده است
یاکسی آنجا کنیزش خوانده است
غارت پیراهنت را دیده ام
بر روی نی رفتنت را دیده ام
تازیانه خوردنت را دیده ام
پاره پاره آن تنت را دیده ام
اربعین زینب سوی گودال رفت
دیدی آخر زینبت ازحال رفت
بوده ام ،یادِ تنت یک اربعین
خونی است پیراهنت یک اربعین
یادِ نیزه خوردنت یک اربعین
راس بر نی رفتنت یک اربعین
ازفراقت قامت من خم شده
یک نفر ازکاروانت کم شده
توبه نی بودی وحیرانت شدم؟
من چهل منزل پریشانت شدم؟
شاهد اشک یتیمانت شدم
هرکجایی دیده گریانت شدم
درهوایت اربعینی آمدم
روی نی بودی وبرتو سر زدم
دیده گریان بوده ام پایِ سرت
بین راه افتاده ازپاِ خواهرت
گشته زینب یک تنه یک لشگرت
یادویدم در پی آن دخترت
برزمین میخورد و از ماجای ماند
هرکجا باگریه مارامیکشاند
بازهم اشکم سرازیر غم است
بال وپرها گیر زنجیر غم است
کوچه درهر کوچه تحقیر غم است
بین غصه خواهرت پیر غم است
سنگها خورده به ماه هرشبت
خورده بر پیشانی این زینبت
دیده ام خولی وشمر بی حیا
دیده ام از مردم ِ کوفه جفا
من غمی بدتر ز دشت کربلا
لطفی از قومی که بوده آشنا
بی حیا آمدکنیزی بی نهاد
نان و خرمابهر ِ خیراتش بداد
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
💠✨💠 شیوه دیگر استخاره گرفتن با قرآن
📢📢این شیوه در برخی کتب علوم غریبه نقل شده است .
💠✨از امیر المومنین علی (ع) نقل شده که :
💠✨اگر کسی بخواهد با قرآن کریم استخاره بگیرد باید ابتدا سوره حمد وتوحید هرکدام 3 بار بخواند وبعد چنین بگوید :
📢📢«اَللهُمَّ انی تَفَأَّلْتُ بِکِتابِکَ وَ تَوَکَّلْتُ عَلَیْکَ فَأرِنی مِنْ کِتابِکَ ما هُوَ المَکْتُومُ مِنْ سِرّکَ الْمَکْنُونُ فی غَیْبِکَ.
💠✨سپس نیت کرده بعد قرآن را باز کرده هفت صفحه ورق بزند بعد از بالای برگ هفتم شروع به شمردن سطرها کند به سطر هفتم که رسید ، اولین حرف از اولین کلمه سطر هفتم را نگاه کند .
💠چنانچه (الف) بود در آن کار خیر وشادی وامنیت وموفقیت است .
💠چنانچه (ب) بود بدرستیکه منافعغ وسود زیادذی خواهد دید وامنیت پیدا می کند از آنچه او از آن می ترسد .
💠چناچه (ت) بود او در معصیت وگناه می افتد وباید پرهیز کند از آن کار.
💠چنانچه (ث) بود خوشبختی دنیا وآخرت نصیب وی می گردد.
💠چنانچه (ج) بود پس در کاری که قصد کرده در آن منافع وسود فراوانی می باشد .
💠چنانچه (ح) بود خداوند روزی حلال وپاکی نصیب وی می گرداند از آنجائیکه او پیش بینی آنرا نکرده .
💠چناچه (خ) بود بدرستی دلالت می کند براینکه این عمل غیر صالح است ونباید قصد کند برآن .
💠چناچه (د) بود پس مدا دوی حاصل می شود وبه سعادت وخوشبختی می رسد .
💠چناچه (ذ) آمد دشمنان را مقهور وناراحت خواهد کرد.
💠چنانچه (ر) آمد پس او برقوم خود نصرت وبرتری می یابد .
💠چنانچه (ز) بود پس او بر خصومت ودشمنی وترس وتنفر می افتد .
💠چنانچه (س) باشد خداوند خوشبختی وخیر رانصیب او می گرداند .
💠چنانچه (ش) باشدپس باید برایش از طرف دشمنان ترسید .
💠چنانچه (ص) بود او در شدت وناراحتی می افتد وباید صدقه بدهد وعجله کند .
💠چنانچه (ض) باشد پس او دارای مال وخیر می شود.
💠چنانچه (ط) آمد دردنیا و آخرت موفقیت نصیبش می گردد.
💠چنانچه (ظ) آمد درآن کار رازی که پنهان است آشکار می گردد.
💠چنانچه (ع) آمد پس کمک خواهد کمک خواهد شد برکارش وموفق می شود .
💠چنانچه (غ) بود در کاری می افتد که باید برایش ترسی از آن کار وباید صدقه بدهد .
💠چنانچه (ف) بود خداوند بزرگ حاجتش را برآورده می کند و همچنین وصالش رابعد از دوری وفراق
💠چنانچه (ق) آمد پس او خوشبخت ومورد قبول بندگان خدا می باشد .
💠چنانچه (ک) باشد درخصومت ودشمنی می افتد پس باید صدقه بدهد.
💠چنانچه (ل) باشد پس او حاجتش برآورده می شود ودشمنان رامقهور می کند .
💠چنانچه (م ) باشد پس حتماً باید دوری کند از آن کارزیرا که موجب پشیمانی وی خواهد شد .
💠چنانچه (ن) آمد انجام آن کار خوب است .
💠چنانچه (و) آمد مال وثروت نصیب او می شود وبه هیچکس محتاج نمی شود.
💠چنانچه (ه)امد درکارش توقف وتاخیر ایجاد می شود ولی عاقبت کارش به خیر وخوبی می انجامد .
💠چنانچه (ی) بود مژده خوبی به وی داده می شود ...