استاد خیرآبادی:
✨✨《 قرآن کریم می فرماید :
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً «5» إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً
یعنی با هر سختی آسانی هست ؛
کرونا یک عُـــسر ( سختی) جهانیست و در کنارش باید یک یُـسر ( آسانی) جهانی باشد
امید است ان شاء الله در کنار یکی از این بلاهای جهانی، واقعه ظهور و حکومت عدل مهدوی قرین باشد.
آماده ظهور باشیم ...》✨✨✨
@majnonamamar
{•🖤🔗•}
-بروگریهکُن ؛
التماسِخداکُن ؛
بگونمیتونمازموقعیتِگناهفرارکُنم
اونقداینخُداکریمه،
کهموقعیتِگناهوفراریمیده،
توفَقطمیونِگریههاتبگو؛
-دیگهناندارمپاشم؛
بگومیخوامگناهنڪنمااا، زورمنمیرسھ!
#معجزھمیڪنهبراٺ🖐🏼•💛
#استادپناهیان 🖇↻🦋
#پاےِ_سخنِ_استاد
#ماملت_شهادتیم
@majnonamamar
🚨📸 دست نوشته تکان دهنده شهیدی که هنگام بمباران شیمیایی ماسکش را به یکی از رزمندهها داد
🔹۱۲ فروند هواپیما ساعت ۵ غروب منطقه را بمباران شیمیایی کردند که یکی در ۱۰ متری او افتاد.
🔹نعمت الله ملیحی ماسکش را به یکی از رزمندهها داد و خودش بدون ماسک مانده بود تاثیر این مواد به حدی بود كه در عمل دم نايژک های ريه تاول میزد و در بازدم تاولها پاره میشد! به همین علت برای گفتگو کردن روی کاغذ مینوشت و کمتر صحبت میکرد.
🔹در بیمارستان به دلیل حاد بودن جراحت نعمت الله او را ممنوع از نوشیدن آب کردند.
🔹او از شدت تشنگی و زجر کاغذی خواست و روی آن نوشت: "جگرم سوخت آب نیست؟" و بعد از دقایقی به علت شدت جراحت به شهادت رسید.
#دفاع_مقدس
@majnonamamar
هدایت شده از اِشارَت | ESHAARAT !
13.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 مستند:پیر میدان های #رزم، این بار نیز با صحنه مبارزه با گروههای #تروریستی #تکفیری،رشادت ها از خود نشان داد و حماسه آفرید
🔸شهید آزاد خوشنود کوهچنانی،از آغازین روز های جنگ لباس رزم پوشید تا #حافظ حریم وطن باشد.
او در٨سال #دفاع_مقدس کوله باری از تجربه اندوخته بود با آغاز فتنه بزرگ غربی #صهیونیستی #عربی، نیز، جسارت به حریم اهل بیت علیهم السلام را بر تافت و عازم نبرد با تروریست های #داعش شد
این #چریک پیر سر انجام، پس از عمری مبارزه در جبهه نبرد با کوردلان #داعشی در منطقه حما #سوریه به آرزوی دیرینه خویش رسید و #شهادت را در آغوش گرفت.
.
.
.
#شهادت #داعش #جنگ_تحمیلی #شهید #دفاع_مقدس
🌐eshaarat.ir
#خاطری_ای_از_شهید_جهاد_مغنیه
🌷یک هفته قبل از شهادتش از سوریه به خانه امد، پنجشنبه شب بود نصف شب دیدم صدای ناله و گریه جهاد می آید، رفتم در اتاقش از همان لای در نگاه کردم دیدم جهاد سرسجاده مشغول دعا و گریه است و دارد با امام زمان صحبت میکند، دلم لرزید ولی نخواستم مزاحمش شوم، وانمود کردم که چیزی ندیدم، صبح موقعی که جهاد میخواست برود موقع خداحافظی نتوانستم طاقت بیارم از او پرسیدم پسرم دیشب چی میگفتی؟ چرا اینقدر بی قراری میکردی؟ چیشده؟
جهاد خواست طفره برود برای همین به روی خودش نیاورد و بحث را عوض کرد، من به خاطره دلهره ای که داشتم این بار با جدیت بیشتر پرسیدم و سوالاتمو با جدیت تکرار کردم، گفت چیزی نیست مادر من نماز میخواندم دیگر، دیدم اینطوری پاسخ داد نخواستم بیشتر از این پافشاری کنم و ادامه بدهم گفتم باشه پسرم، مرابوسید و بغل کرد و رفت.
یکشنبه ظهر فهمیدم آن شب به خداوند و امام زمان چه گفته و بینشان چه گذشته و آن لحن پر التماس برای چه بوده است. 🌷
@majnonamamar
هدایت شده از مجنونم عمار
⚠️همرزمان گرامی
♻️کپی و استفاده از همه مطالب کانال
بدون استفاده از لینک و آیدی و ذکر منبع
بدون مانع است (حلال)✅
نیازی به اجازه گرفتن نیست🌹🙏
#مجنونم_عمار
@majnonamamar