eitaa logo
مکنونات
115 دنبال‌کننده
82 عکس
17 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
پنج شنبه ۲۲آذر صبح، درس بعلاوه پیاده کردن صوت های مرتبط با ویژه نامه مرحوم پرورش ظهر، منبر ستاد جبهه بعلاوه جلسه داخلی سار(آقاحمید تیموری اومدن و سعی کردیم به رسانه سار فکر کنیم، در کنار اینکه یه مقدار تاریخ فلسفه سیاسی غرب خوندیم) شب، دعای کمیل، ادامه پیاده سازی بعلاوه منبر جمع بچه های مسجدالاقصی در مسجد میشه یک بازی مرتبط با مقاومت طراحی کرد و به اجرا درآورد و از مدارس و مجموعه ها دعوت به حضور کرد؟ اگر بشه در قرنطینه مقاومت به این فکر کرد و اگه قبلش بشه اعتکاف مقاومت در مسجد برگزار کرد، شاید فکر و ایده ها جمع بشه و بتونیم برای بهمن انجامش بدیم.
جمعه ۲۳آذر تا ظهر خونه بودم ظهر تا شب هم مشغول پیاده کردن صوت ها بودم😂 شب هم آشپزی و تلویزیون و یه سر هم خونه مادر البته کتاب هم خوندم. برنامه ریزی توسعه در ایران درباره ابوالحسن ابتهاج باید هفته ای یک کتاب را تمام کنم و پادکستی در خصوصش بسازم. امشب یک نفر بهم پیام داد که برای خرج های مسجدتون، برو سراغ خیریه سازان الزهرا و شماره حاج آقافقیهی را برام فرستاد. غافل از اینکه ایشون پدرخانم من هست😂 و البته به مساجد مناطق محروم کمک می کنند و در کل هم بعیده خیلی به من برای هزینه کردن برای مسجد و جنس هزینه ها حق بدهند و... شاید دو ماهی هست که ایشون را ندیده ام و دلتنگشون هم هستم. آخرین بار که دیدمشون دعوام کردن که تو به جای خرج کردن برای مسجد، باید حج ثبت نام کنی... و البته درست میگن. بگذریم. انشاالله از فردا بچه خوبی میشم.نمازم را مسجد میرم، درس خارج میرم،درس میدم، درس میخونم و....
شنبه ۲۴آذر صبح، درس خارج و مطالعه فقه و اصول بعدش هم مدرسه مشکات که تقریبا نصف کلاس نبودند. و بعدش دانشگاه اصفهان عصر، پیگیری های اصفهان زیبا شب، مطالعه و بعد هم منزل پدرخانم و صله رحم ساعت ده خانه بودم. دو سال و نیم پیش، متعهد شدم که تا سه سال با دوستان مشکات کار کنم. اون موقع موسسه ای به نام اقامه تاسیس شده بود، مدرسه شورایی داشت و من هم چندتا تدریس داشتم. این تعهد،چندجانبه بود. شاید کمتر شش ماه بعد، اقامه محو شد، شورای مدرسه برگزار نشد و تصمیمات مدرسه، فردی و درگوشی شد. امسال که تدریس های من هم کم شد. یک تدریس را نگه داشتم که لااقل من به وعده سه ساله ام با مشکات عمل کرده باشم. همون قدری که دغدغه مسجد را دارم، دغدغه مدرسه را داشته ام. در واقع دغدغه اساسی من، نهاد دین بوده. و کلی فکر و حرف و ایده برای مدرسه و حیف و صد حیف که هیچ بستری برای طرحش ندارم. نه از ناحیه متولیان و نه طلاب. بگذریم باید همت کنم به انجام پایان نامه دانشگاه.۶ماه فرصت دارم و زمان بسیار محدود و متاسفانه کار شکیل دانشگاهی منضبط، برام سخته دیدار یک روحانی باصفا و ساده و مخلص مثل حاج احمد آقای فقیهی روح آدم را صفا میده. آخوند، یعنی همان آخوند سنتی، نه حجت الاسلام دکترهای جدید. از امشب مطالعه منظم را شروع کردم تا پایان هر هفته یک پادکست کتاب تنظیم کنم. توکل بر خدا اولین کتاب، برنامه ریزی توسعه در ایران...
یکشنبه 25آذر درس خارج، مطالعه فقه، تدریس مدرسه مشکات مطالعه تا ساعت 15 استراحت مسجدالامام، باز کردن پارچه های مشکی مطالعه گفت وگو با یک دوست ساعت 9ونیم هم خانه مستند جاذبه، تلویزیون حرف خاصی نیس
دوشنبه ۲۶آذر درس خارج، مطالعه تا ظهر عصر، پیاده سازی ویژه نامه مرحوم پرورش شب هم جلسه سپاه. سردار فداه فرمودند ماهی یکبار فعالین فرهنگی دفترشون جمع بشن و درباره مسایل فرهنگی شهر صحبت بشه...فکر نمی کنم ادامه پیدا کنه.چون جلسه تقریبا یک سویه و در خصوص موضوعی تاریخ گذشته بود. من با همین وضع هم ادامه پیداکنه، شرکت می کنم.به نظرم تغییر نگرش ها به مسایل اولویت داره و این امر هم فقط با گفت وگو حاصل میشه بعدش هم رفتم هیات بازیکده و چند دقیقه صحبت کردم. اصل صحبتم این بود که اینقدر در دهه گذشته گفتیم نباید چیزی را به بچه ها تحمیل کرد که عملا بچه ها را پفکی بار آورده ایم. خیلی اطلاعاتی در خصوص دین و مذهب و مملکت و تاریخشون نمی‌دونن.قاسم قربانی موافق بود و خیلی از خانواده ها مخالف
سه شنبه 27آذر درس خارج، مطالعه، تدریس حوزه،مطالعه،استراحت،قرنطینه مقاومت بعدنماز عشا نورباران رفتم برای هیات هفتگی شون بعدش جلسه شورای مسجدالامام بود که علی احمدی برگزار کرد.درباره کارای تربیتی مسجد،هیات هفتگی،بسیج،سالن مطالعه صحبت کردیم.ماهی یکبار این جلسه ضروریه بعدش رفتم مدرسه مشکات و با طلاب پایه یک صحبت کردیم.البته خیلی خسته بودم و تمام
چهارشنبه ۲۸آذر مطالعه،مصاحبه با دکترنحوی.مسجد بعد مغرب هم پیاده کردن مصاحبه و بعدش شب نشینی چند روزه احساس می کنم مردم عصبانی تر از قبل هستن. قطعی برق، تعطیلی ها، خبرهای ناامید کننده از وضعیت اداره کشور، شرایط جهانی، قیمت دلار صحبت های بی آینده دولتمردان و... توی خیابون بیشتر از مثلا دوهفته پیش فحش می خورم یا نگاه های سنگین را باهاش مواجه میشم. امشب نگران آشوب های جدید شدم. این بار قاعدتا نگرانی های امنیتی بیشتر هم هست. چیکار باید کرد؟ درک عمومی مردم ایران واقعا عنصر تعیین کننده ای هست و ما هم قشنگ مثل انسان های فلج...
مکنونات
شنبه ۲۴آذر صبح، درس خارج و مطالعه فقه و اصول بعدش هم مدرسه مشکات که تقریبا نصف کلاس نبودند. و بعدش د
سلام. آقا یه نفر برای من دو سه تا پست درباره شیوه ساخت پادکست ارسال کرده بود. کدومتون بودین؟
پنج شنبه 29آذر صبح خونه بودم. ساعت 9نمایشگاه آثار نقاشی دکتر عبدالرسول عبودیت رفتم. استاد برجسته فلسفه که حالا متوجه شدیم اهل هنر هم هست. ازشون درخواست کردم تجربه توامان خودشون را مکتوب کنن. بعد هم خانه اومدم و تا 3مشغول مطالعه اصول شدم. بحث علم اجمالی بعدش مسجد رفتم. با دوستی درخصوص سار و قرنطینه مقاومت صحبت شدیم.بعدش کار ویژه نامه مرحوم پرورش را پیش بردم که متاسفانه اواسط کار، ورد سیستم بازی در آورد و درست هم نشد(وقتی میگه نسخه شما غیر فعاله و البته نسخه ورد آپدیت هست، چه مرگشه؟) شب با هیات امنای مسجد جلسه داشتم.پیرامون برنامه ریزی یک برنامه تحت عنوان با زبان مردم که انشاالله هفته دیگه میرم تو کارش بعدش با یک دوست عزیز پیرامون اخلاص و ریا در کارها صحبت کردیم و روایت خوندیم بعدش دوباره رفت سراغ ورد که درست نشد و کار موند بعد هم خریدهای خونه و آشپزی و پاک کردن لوبیا سبز و دیدن فیلم مدیر کل و تخمه شکوندن و...
مکنونات
دوشنبه ۲۶آذر درس خارج، مطالعه تا ظهر عصر، پیاده سازی ویژه نامه مرحوم پرورش شب هم جلسه سپاه. سردار فد
دوستی نوشته اند دوشنبه باید جلسه کتابخوانی سلاله را می رفتی و نرفتی از همین جا از جد و جده سادات عذرخواهی می کنم