eitaa logo
مکروبه !
2.1هزار دنبال‌کننده
274 عکس
24 ویدیو
1 فایل
میان لشکری از گرگ‌های درنده؛ مظلومِ مقتدریم! جان می‌دهیم اما خاک هرگز!" #زهرا_سادات #ابناء‌الحیدر آرامش: @Rakiz_1 _انتشار مطالب آزاد🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
مکروبه !
💔
هنگامه‌ی‌ِ گناه، به وقت سُر خوردن میانِ منجلابِ تباهی و تیره روزی، آن‌گاه که در زندانِ نفس زنجیر می‌شویم، نگاهِ مادرانه‌یِ تو را حس می‌کنیم و نجوای مهربانی که زمزمه می‌کند: نجات اهل عالم با حسینِ من است. یقین دارم؛ عاقبت اشک‌هایِ ما برای حسینِ تو تیرگی های‌ِمان را می‌شوید. _زهرا سادات🌱
_از لحاظِ روحی ،نیاز دارم تو یه کتاب فروشی کار کنم؛ میون قفسه‌های پر و پیمونش چرخ بزنم و روزم رو با دیدن آدم‌های کتاب‌خون به شب برسونم...
_شریعت پیراهنی است که باید برتن شهر و مردمانش برود تا اندامِ دین‌ در سرمای بی‌دینی و گرمای بدبینی آسیب نبنید؛ حق خدا و مردم ترک و ضایع نشود و قرآن مجالی بیش از خواندن در مجالس ختم گورستان‌ها بیابد. |نخل و نارنج🍊
دستی به تصویر خودش تو آینه کشید و زمزمه کرد: _وَاَسْئَلُکَ الاَْمانَ یَوْمَ یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسیماهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّواصى وَالاَْقْدامِ...
دوست دارم غلامِ غلامت باشم و زیرِ پرچم حب تو، با تمام ارادت، شرمندگی را از چشمانم بر سیاهیِ چهره‌ی روسیاه‌ و گنه آلودم روانه کنم! و صدایت زنم: به حق جُون! به حق جُون همان که در زیارتِ ناحیه مقدسه سلامش می‌د‌هی: «السلام علی جون بن حوی ابن حرمی مولی ابی‌ذر الغفاری» تا بیایی و منِ زمین خورده را در آغوشم بکشی و در حقِ روسیاهی‌ام دعا کنی: «اللهم بیض وجهه، و طیب ریحه و احشره مع الابرار، و عرف بینه و بین محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله» مولایِ من به حق جُون 🌱 _زهرا سادات "
📚|خانه‌ایی برای شدن برای ِ مطالعه نیم روزی^^ از این کتاب‌های کم‌حجمِ پر معنا و مفهومِ استاد شجاعی نباید گذشت...🌱
مکروبه !
_شریعت پیراهنی است که باید برتن شهر و مردمانش برود تا اندامِ دین‌ در سرمای بی‌دینی و گرمای بدبینی آس
_بزرگی هر کس به بزرگیِ غمی است که در دلش پنهان کرده است. غم شوکت دارد، مهابت دارد هیجان می‌آفریند و حرارت می‌بخشد. هرکسی به اندازه ادراکش از حقیقیت؛ غم دارد. آن‌ها که غم را به افسردگی و غصه فرو می‌کاهند، غم نمی‌فهمند. |نخل و نارنج🍊
_هُوَ مَعَكُمْ أَیْنَ مَا كُنتُمْ🌱 از کنار قرآنِ خاک گرفته‌یِ روی طاقچه تا بوی نذریِ پیرزنِ سرکوچه از سیاهی شب‌های بدون خدا تا طلوع دوباره‌یِ روح او با ماست، هرجا که باشیم!' بهار مولایی"
مکروبه !
_هُوَ مَعَكُمْ أَیْنَ مَا كُنتُمْ🌱 از کنار قرآنِ خاک گرفته‌یِ روی طاقچه تا بوی نذریِ پیرزنِ سرکوچه
از قطراتِ اشکی که تو تنها‌ترین لحظاتم چکید رویِ گونه‌هام تا بغض‌هایی که میونِ ازدحام به سختی فرو بردم تو با من بودی یقین دارم که کنارم بودی؛ إِنَّ مَعِىَ رَبِّى سَيَهدينِ🌱 زهرا سادات"
_غربت کسی نباش که وطن دیده تو را...
مامان‌ها همیشه واسطه‌یِ رفع و رجوع خرابکاری‌هایِ بچه‌هاشونن. یا اُمَّاه، یا فاطِمَهَ الزَّهْراَّء! بازهم مادری کن برایِ دختری که خودِ آلوده‌ش رو به دامنِ مهربونیت‌ دخیل زده تا یه نیم نگاه‌ خرجِ کوله بارِ سنگینِ سیاهی‌هاش کنی‌ و برایِ سفید شدنشون دعایِ اللهم بیض وجهه بخونی💔 یا اُمَّاه، یا فاطِمَهَ الزَّهْراَّء اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکِ اِلَى اللّهِ... -زهرا سادات🌱
خوشحالی یعنی؛ خرید از نمایشگاهِ کتاب. با اینکه مجازی بود با اینکه قسمت نشد امسال میون غرفه‌هایِ پر از کتاب قدم بزنم و با سر انگشتام کتاب‌هایِ چیده شده تو قفسات رو نوازش کنم:( با این‌همه از اینکه دوست‌هایِ عزیزی قراره به کتابخونه‌م اضافه شن دل تو دلم نیست. وقتی به دستم برسن براتون عکس‌هاشون رو می‌ذارم.خلاصه منتظر این قرتی بازی‌های از رویِ شوق باشین.