♥️✨
•میگفت:
سخت ترین شکنجه هارو درساواک دید!
وسخت ترین مقاومت روباکومله داشت!
•میگفت:
انگار هرچی بیشتر سختی میکشه..
عآشِق تَر میشه..
#حاجاحمدآقامتوسلیان
ما عشق شهادتیم و این باور ماست
سربند حسین بن علی بر سر ماست
یک جمله ی ما امید دشمن را برد
"سید علی خامنه ای رهبر ماست"
#اللهم_احفظ_لنا_قائدنا
#تلنگرانه 🍃
مرحوم آیت الله سید جواد حیدری(ره):
به اجداد طاهرینم قسم؛برای هر نگاه به نامحرم انسان را دوهزارسال نگه می دارند!
#صدقه_و_وسوسه_شیطان
✍امام علی (ع) فرمودند: یڪ روز دیناری صدقه دادم رسول خدا فرمودند: یا علی آیا میدانی ڪه صدقه از دست مومن خارج نشود مگراینڪه از دهان هفتاد شیطان بیرون آید ڪه هر یڪ او را با وسوسه خود از دادن منع می ڪنند (یڪی گوید نده ڪه ریا میشود ودیگری میگوید نده ڪه او مستحق نیست و آن دیگر گوید نده ڪه خود بدان محتاج خواهی شد و ) وقبل از آنڪه به دست سائل برسد بدست خدا خواهد رسید.
📚ثواب الاعمال و عقاب الاعمال،
ترجمه غفاری، ص۳۱۴
༻﷽༺
🏴دلم هواے بقیع دارد وغم صادق
🍂 #عزا گرفتہ دل من ز ماتم صادق
🏴دوباره #بیرق_مشکے بہ دسٺ دل گیرم
🍂زنم بہ سینہ ڪه آمد #محرم صادق
#شهادٺ_رئیس_مذهبتشیع🥀
#امام_صادق_ع_تسلیٺ_باد💔
4_5810041125905368612.mp3
3.03M
شور |بارون اشکام داره می باره
...
كربلايي حميد عليمي
#شهادت_امام_صادق_عليه_السلام
🍃🌸 #تلــاوٺ_قرآטּ_صبحگاهے🌸🍃
24
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_حسین_پورجعفری
༻﷽༺
#یاشیخ_الائمہ_ع🌷
سلام من بہ مدینہ،بہ غربٺ صادق♡
سلام من بہ بقیع و بہ تربٺ صادق♡
سلام من بہ مدینہ،بہ آستان بقیع♡
سلام من بہ بقیع و ڪبوتران بقیع♡
#یاجعفرصادق_ع🍁
#امام_غریبم💔
🔻حاجآقا #جاودان:
هر امامی در عصر خود باید با مشکلات زمان خود مبارزه کند. مشکل اصلی زمان امام #صادق علیهالسلام فرقههای انحرافی بود. یکی از مشکلات آن زمان بحث #مهدویت دروغین بود. افرادی به نام #مهدی قیام میکردند. این، به خاطر نهایتِ شهرتِ اعتقاد به حضرت مهدی و روایاتی است که از پیامبر در این زمینه صادر شدهاست. حتی منصور هم نام پسرش را مهدی گذاشت که سر مردم را کلاه بگذارد. شاید تا کنون ۱۰۰ نفر به نام مهدی قیام کردند!
#بسم_الله
حواست کجاست؟!
به من نگاه کن...
"وَلا تَكُن مِنَ الغافِلينَ..."
#یک_حبه_نور
••
شب عملیات بود...
هر کس پشت لباسش چیزی نوشته بود...
سید مجتبی نوشته بود
«مۍروم تا انتقام #سیلیزهرا بگیرم»
حاج محسن داده بود غلام خطاط پشت پیراهنش بزرگ بنویسد
«مۍروم تا گره از #بغضعلی بگشایم»
همه نقطه ی نهایی ارادتشان را پشت لباسهایشان حک مۍڪردند...
اما مهدۍ لباسش را پهن ڪرده بود وسط سنگر و ماژیڪ به دست، به لباس ڪه نگاه مےکرد، زار مۍزد...
نشستم کنارش...گفتم مهدۍ دادا...چی مےخواۍ بنویسی؟ بده من برات مۍنویسم...
همانطورڪه زل زده بود و اشڪ می ریخت، گفت: عباس...نمےخوام چیزۍ بنویسم...
گفتم:چرا؟
گفت دیشب خواب دیدم کنار #بقیع وایستادم....از صبح که پاشدم، نمےدونم چی بنویسم...
گفتم بده من مےدونم چی برات بنویسم...
یه جمله نوشتم پشت لباسش...
تموم ڪه شد، چنان ضجهای زدڪه ترسیدم...بعد محکم بغلم ڪرد و به زور دستم رو بوسید....
عملیات شروع شد...همه رفتن جلو...
عملیات تموم شد...همه برگشتن...
اتفاقا مهدۍ هم برگشت...اما نه خودش... نه تنش...فقط خبر #اسارتش...
سالها بعد از زبون آزادهها شنیدم، همون اول بسته بودندش پشت یڪ جیپ جنگی و وسط بیابون...
حتی جسدش هم برنگشت...
تنها چیزے ڪه از مهدی برایم مانده، همان جمله ایست ڪه پشت پیراهنش نوشتم...
«مۍروم تا #غربتصادق را میان کوچهها فریادکنم...»
#شهادترئیسمکتبشیعهامامصادق_عتسلیت...
#شهدارویادکنیمباذکرصلوات
#دلتونلرزید💔 #التماسدعایفرج
••