حاج آقا قرهی:
در خواطر ملکی و ربانی، لذّت ابدی است؛ منتها در خواطر نفسانی و شیطانی، ابتدا لذائذ ظاهری را جلوه میدهد که انسان به آن لذائذ حقیقی فکر نکند.
اولیاء خدا در این مورد نکته عجیبی بیان کردند، میفرمایند: آنچه خیلی مهم است، این است که شیطان، انسان را فریب داده و به ذهن انسان، خطور میدهد که این لذائذ، لذائذ نقد است. نفس دون به انسان میگوید: این لذّتهائی که تو الآن میبری، نقد است و انسان، این نقد را رها نمیکند، به نسیه بچسبد.
شیطان و نفس دون میگویند: این که امروز خانهی وسیع داشته باشی، این که امروز بتوانی غریزهی جنسی خودت را تأمین کنی، این که امروز بتوانی ریاست کنی و ... همه، نقد است، اینها را بچبس.
امّا وقتی آن خواطر ربانی و ملکی بر تو تجلّی پیدا میکند - چون اینها مقابل هم هستند، تا یکی پیروز شود - نفس میگوید: آن خواطر ملکی را که بر ذهنت میآید، دور بریز، تا به عمل نکشد؛ چون آنها نسیه است.
پس اوّلاً تخریب میکند و میگوید: کدام لذّت؟! و ثانیاً تبیین میکند: به فرض هم اگر لذّتی باشد، نقد نیست، آن لذّتهای حقیقی، نسیه است؛ اینها را خواطر نفسانی و شیطانی به انسان القاء میکنند و جلوه لذائذ ظاهری را برای انسان به وجود میآورند، تا انسان، گرفتار شود. لذا این خواهشها و تمنّاهای نفسانی را که اوّل خطور ذهنی است، به عمل تبدیل میکند.
📕سیصد و سی امین جلسه درس اخلاق
ڪانال 💞عاشــــــــــ♥ـــــقاڹ مڪتب حجــــــــــاب و ولایت💞
📿 @maktab_asheghan
امام على عليه السلام :
فى صِفَةِ النَّبىِّ صلى الله عليه و آله : طَبيبٌ دَوّارٌ بِطِبِّهِ قَد أَحكَمَ مَراهِمَهُ و َأَحمى (أمضى) مَواسِمَهُ يَضَعُ ذلِكَ حَيثُ الحاجَةُ إِلَيهِ مِن قُلوبٍ عُمىٍ و َآذانٍ صُمٍّ و َأَلسِنَةٍ بُكمٍ، مُتَتَبِّعٌ بِدَوائِهِ مَواضِعَ الغَفلَةِ و َمَواطِنَ الحَيرَةِ... ؛
در توصيف پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد: پزشكى است كه با دانش خود، همواره ميان مردم مى گردند، مرهم هايش را به خوبى فراهم و ابزار كارش را آماده كرده و آنها را هر جا كه لازم باشد، از دلهاى كور و گوشهاى كر و زبان هاى گنگ به كار مى برد. غفلت گاه ها و جايگاه هاى حيرت را جستجو و با داروى خود آنها را درمان مى كند.
📕نهج البلاغه(صبحی صالح) ص156 ، خطبه 108
ڪانال 💞عاشــــــــــ♥ـــــقاڹ مڪتب حجــــــــــاب و ولایت💞
📿 @maktab_asheghan
♡مڪـتبعاشـꨄـقان♡
💠بـِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 🔰یا رفیق من لا رفیق له...🔰 🔳#پسرک_فلافل_
💠بـِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠
🔰یا رفیق من لا رفیق له...🔰
🔳#پسرک_فلافل_فروش🔳
🌷 #فصل_پنجم ، #جوادین(ع) 🌷
🌺راوی : پیمان عزیز
🌻 #قسمت_اول_تا_سوم
✳️توي خيابان شهيد عجب گل مغازه فلافل فروشي داشتم.
🌸ما اصالتاً ايراني هستيم اما پدر و مادرم متولد شهركاظمين مي باشند.
✳️براي همين نام مقدس جوادين(ع) كه به امام كاظم و امام جواد علیهما السلام گفته مي شود، براي مغازه انتخاب كردم.
✳️هميشه در زندگي سعي مي كنم با مشتريانم خوب برخورد كنم. با آنها صحبت كرده و حال و احوال مي كنم.
🔘 سال 83 بود كه
🌸يك بچه مدرسه اي، مرتب به مغازه من مي آمد و فلافل مي خورد.
🔘اين پسر نامش هادي و عاشق سُس فرانسوي بود.
🌸 نوجوان خنده رو و شاد و پرانرژي نشان مي داد.
🌸 من هم هر روز با او مثل ديگران سلام و عليك مي كردم
✳️يك روز به من گفت:
🌸آقاپيمان، من مي تونم بيام پيش شما كار كنم و فلافل ساختن را ياد بگيرم. گفتم:
🌸 مغازه متعلق به شماست، بيا.
🌸از فردا هر روز به مغازه مي آمد. خيلي سريع كار را ياد گرفت و استادكار شد.
🔘چون داخل مغازه من همه جور آدمی رفت و آمد داشتند،
🌸من چند بار او را امتحان كردم، دست و دلش خيلي پاك بود.
🌸خيالم راحت بود و حتي دخل و پولهای مغازه را در اختيار او مي گذاشتم
✳️ در ميان افراد زيادي كه پيش من كار كردند هادي خيلي متفاوت بود. انسان کاری، باادب، خوش برخورد و از طرفي خيلي شاد و خنده رو بود. كسي از همراهي با او خسته نمي شد.
✳️با اينكه در سنين بلوغ بود، اما نديدم به دختر و ناموس مردم نگاه كند. باطن پاك او براي همه نمايان بود.
✳️من در خانواده اي مذهبي بزرگ شده ام. در مواقع بیکاری از قرآن و نهج البلاغه با او حرف مي زدم.
✳️از مراجع تقليد و علما حرف مي زديم. او هم زمينه مذهبي خوبي داشت. در اين مسائل هم كلام هم مي شديم.
🔘يادم هست به برخي مسائل ديني به خوبي مسلط بود. ايام محرم را در هيئت حاج حسين سازور كار مي كرد.
🔘ادامه دارد
ڪانال 💞عاشــــــــــ♥ـــــقاڹ مڪتب حجــــــــــاب و ولایت💞
📿 @maktab_asheghan