حضرت آیت الله خامنهای به وضعیت مهد کودکها و پیش دبستانیها اشاره کردند و با اظهار تأسف از رها بودن مهدکودکها به دلیل اختلافات برخی دستگاههای دولتی، گفتند: براساس گزارشهای رسیده وضیعت مهدکودکها به هیچ وجه خوب نیست و نباید به مهد کودکها نگاه مراکز خدماتی داشت بلکه مراکز مهم آموزشی و پرورشی هستند.
حضرت آیت الله خامنهای همچنین با اشاره به اصرار غربیها برای نفوذ در آموزش و پرورش کشورها با انگیزه تحمیل سبک زندگی غربی، از سند ۲۰۳۰ و یا نفوذ در آموزش و پرورش برخی کشورهای منطقه بهعنوان نمونه یاد کردند و گفتند: امروز فلسفه اجتماعی غرب در خود غرب شکست خورده و مظاهر فسادانگیز آن از هالیوود تا پنتاگون کاملاً نمایان است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر حساسیت در مقابل نفوذ دشمن افزودند: دشمن قصد دارد کاری را که بوسیله نظامی از انجام آن ناتوان است، با نفوذ و از راههایی مانند سند ۲۰۳۰ و ساختن انسانهایی تربیت کند که مثل او فکر و اهداف عملیاتی او را پیاده کنند تا زمینه غارت ملتها فراهم شود. -عبدالهی
۶۰۰ هزار، چه بهتر!». این اشاره ظریف از یکطرف نشان از دقت و نکتهسنجی و توجه به کار کارشناسی دقیق رهبری دارد و از سوی دیگر نشان میدهد که در امر ساخت مسکن چقدر ناهماهنگی وجود دارد، به اندازه۲۰۰ هزار واحد مسکونی! ناهماهنگی عجیبتر اینکه وقتی وزیر سابق این دولت در عرض شش سال افتخار داشت حتی یک واحد مسکونی نساخته، چگونه در محضر رهبری گفته میشود این دولت 4/5 میلیون مسکن ساخته است؟!. و یا اینکه رهبری با اشاره به گزارش رئیس جمهور درخصوص کاهش زمان صدور مجوزها به ۷۲ساعت فرمودند«امّا در خیلی از موارد از جمله تسهیلات بانکی بیش از ۷۲ روز مجوّزها مشکل پیدا میکرده. خب بایستی روی این زمینه کار کرد.»
۴- رهبری در توصیههای خود به دولت دست روی «تصمیمات نسنجیده برخی از دستگاهها» گذاشتند و تأکید کردند «واقعاً قابل قبول نیست». یکی از این تصمیمات نسنجیده ارز ۴هزار و ۲۰۰ تومانی بود که به فرموده رهبری بیش از ۱۸ میلیارد به جیب رانتخواران سرازیر کرد. این درحالی است که همان شب بعد از سخنان ویدئو کنفرانسی رهبری، رئیس کل بانک مرکزی در برنامه تیتر امشب شبکه خبر از یک طرف اذعان میکند که «از اول با ارز ۴ هزار
و ۲۰۰ تومانی مخالف بودم»، و از طرف دیگر ادعا میکند که «در این خصوص تابع سیاستهای دولت هستم»!. با این اذعان و ادعا اولا این سؤال مطرح است کسی که با یک سیاست مخالف است چگونه میتواند و میخواهد آن سیاست را اجرا کند و نتایج خوب از آن حاصل شود؟!. ثانیا این سخنان با منویات رهبری که فرمودند«همه دستگاههای دولتی باید به بانک مرکزی کمک کنند»، همخوانی ندارد و بانک مرکزی نباید تابع و مجری سیاستهای اتخاذ شده در جای دیگری باشد! رهبری همچنین «برخی از تصمیمهای نسنجیده بعضی از دستگاهها» را یکی از علل برنگشتن ۲۷ میلیارد دلار پول صادراتی عنوان کردند.
5- با توجه به کلید واژههای «مکرر گفته شده»،«مکرر توصیه کردیم»، «باید انجام میشده، اما نشده» در کلام رهبری، یکی از مشکلات مهمی که خود دولت باید به نقد درونی درخصوص آن بپردازد، عدم پیگیری دستورات و منویات رهبری است. ایشان تأکید داشتند «از سالها پیش بنده مکرّر» در مورد تولید، پالایشگاهسازی، سرمایهگذاری ،قاچاق و واردات بیرویه اجناس لوکس مثل گوشیهای آمریکایی، تشکیل کارگروهی برای برطرف کردن موانع تولید، همچنین تشکیل هیئت شبانهروزی متخصّص برای مدیریّت نقدینگی، راهاندازی سامانههای اطّلاعاتی تصویب شده، تشکیل شورای عالی فضای مجازی با حضور سران، تحقق شبکه ملّی اطّلاعات و رعایت سیاستهای اصولی در زمینه پهنای باند«به مسئولین تذکر دادهام»، «نمیدانم تشکیل شده یا نشده»، «من میبینم آن اهتمام لازم به خرج داده نمیشود»، «آدم میبیند تحقّق پیدا نمیکند»،
«این کارها باید انجام بگیرد.» رهبری در پایان تأکید داشتند «اینها موارد درخواست و تأکید مؤکّد اینجانب است.»
6- اکثر نقدهای رهبری که بیان فرمودند، بارها در رسانهها مطرح شده است. یکی از نقدهای درونی دولت که باید بپذیرد، این است که نباید نقدهای رسانهها را سیاهنمایی و چوب لای چرخ دولت تلقی کند و با فضاسازی نسبت به آنها واکنش نشان دهد. تأثیرگذاری رسانهها و توجه رهبری به گزارشهای رسانه ملی نیز نکته جالب و مهمی بود که ایشان بارها به برخی از آنها اشاره داشتند از جمله درباره گزارشهای پخش شده درباره مشکلات تامین مواد اولیه فولادی و پتروشیمی برای تولیدکنندگان، معدن و سنگهای ذیقیمتی، خاک با ارزش جزیره هرمز، زعفران جنوب خراسان،خرمای مناطق گرمسیری و صادرات فلهای گشنیز که تأکیدداشتند«شب که در خبرهای تلویزیون اینها را پخش میکند،ما میشنویم دیگر!».
7- توصیههای رهبری به دولت نشان میدهد که ایشان با یک اشراف کاملی بر مسائل کشور، دولت را «امر به کارهای شدنی و نهی از کارهای نشدنی»میکنند. روی دیگر این سخن، این است که کارهای شدنی داخلی را به کارهای نشدنی خارجی گره نزنید! که رهبری نسبت به این «خطای راهبردی» تذکر دادند«فرض کنید تحریمها ده سال دیگر هم باقی میماند»!. ایشان با تأکید بر اینکه «بسیاری از موانع تولید در درون کشور است»، اذعان داشتند «وزرای مربوطه میتوانند بسیاری از موانع را با یک تماس و یک نشست یک ساعته و دو ساعته، صبح تا عصری برطرف کنند. واقعاًً این جور میشود موانع تولید را برطرف کرد». با این روش است که مسئولان میتوانند «قدر خدمت در نظام جمهوری اسلامی را بدانند.»
دکتر محمدحسین محترم
نقد عالمانه و حکیمانه رهبری به دولت
رهبر معظم انقلاب در دیدار ویدئو کنفرانسی با رئیس جمهور و وزرا، هفته دولت را«مناسبتی برای نقد نقاط ضعف و قوّت دولت» برشمردند. ایشان با بیان اینکه«آنچه را هم که باید انجام میدادید و انجام نشده، بگویید»، تأکید کردند«امروز خبرهای مهمّی به وسیله رئیسجمهور محترم و آقایان وزرا داده شد که نقد این خبرها مهم است». شاید مهمترین پیام سخنان رهبری که فرمودند «نقد درونی دولت، بیش و پیش از نقد دیگران، و تبیین و خبررسانی آن بسیار مهم است»، این باشد که گزارشهای دولتمردان نباید یکطرفه باشد و «باید همه ابعاد قضیّه بیان شود». سخنان حضرت آقا در این دیدار را باید بهترین نقد عالمانه و حکیمانه به عملکرد دولت تلقی کرد که الگو و نکات بسیار مهم و راهگشایی برای نقد عملکرد و خبرهای دولت پیش روی رسانهها گذاشتند، از جمله:
۱- رهبری در اهمّیّت سال آخر دولت، با اشاره به «قول صد روزه رئیس جمهور برای حل مشکلات»، به نوعی تصریح داشتند که ۷ سال وقت کمینبوده برای حل مشکلات مردم و یکسال باقی مانده نیز فرصت کمی نیست. ایشان با بیان اینکه«این خبرهای داده شده از سوی رئیس جمهور و وزرا بسیار خوب! است» تأکید داشتند بهشرطی که«دنبال و انجام و محقق شود»، نه اینکه مثل برخی از وعدههای داده شده قبلی که حضرت آقا به آنها اشاره داشتند، به فراموشی سپرده شود.یکی از روسای اسبق صدا و سیما که خدمت رهبر معظم انقلاب از برنامههای خود گزارش میداد، حضرت آقا پس از شنیدن، فرمودند«این گزارشهایی که دادید خیلی خوب است اما آنچه که مردم روی آنتن میبینند،یک چیز دیگری است»! حال گزارش دادن و بیان برنامههای دولتمردان بهقول حضرت آقا «بسیار خوب» است، اما سال پایانی دولت بعد از ۷ سال زنگ انشا و بیان، سال حساب و کتاب است و باید دولتمردان با بیان میزان تحقق وعدههای داده شده در۷ سال گذشته، بگویند که سهم سُفرههای مردم از این وعدهها چقدر بوده و آیا میزان تحقق آنها سُفرههای مردم را بزرگتر کرده یا کوچکتر!، و آیا وعده رئیس جمهور در خصوص اینکه«کاری میکنیم مردم نیاز به یارانهها نداشته باشند» با «بسته معیشتی برای ۶۰ میلیون نفر» محقق شده و یک دستاورد است؟!
۲- باید دستاوردهای دولت بیان شود و البته دولت با رسانههای فراوانی که در اختیار دارد از جمله روزنامهها و سایتها و خبرگزاریها و همچنین با رویکرد رسانه ملی در پوشش صد درصدی اخبار دولت، میتواند دستاوردهای خود را بیان کند. اما نباید توقع داشت که مردم انجام حداقل امور جاری را به عنوان دستاورد بپذیرند. اینکه گفته شود دولت حقوق کارمندان و کارگران را نسبت به سال۹۲ چند درصد افزایش داده، این دستاورد نیست بلکه اگر دولت توانست حقوق کارمندان و کارگران را بهمیزان بیش از تورم افزایش دهد، میتوان آن را یک دستاورد نامید. در کنار این چند درصد افزایش حقوقها نیز باید گفته شود که در هفت سال گذشته قیمت مسکن و خودرو و سکه و ارز و مایحتاج ضروری مردم چقدر افزایش یافته.بهعنوان مثال باید گفته شود که بر اساس آمار منتشر شده رسمی دلار از 2 هزار و ۹۵۰ تومان و سکه ازحدود ۸۰۰ هزار تومان در پایان بهمن ۹۲، بهترتیب به ۲۳ هزار، و ۱۲ میلیون تومان در ابتدای سال ۹۹رسیده. باید گفته شود که با بالا رفتن سرسامآور قیمت مسکن که فقط در یک سال گذشته ۴۷درصد افزایش داشته، چند درصد مردم با این چند درصد افزایش حقوقها خانهدار شدند و یا توانستهاند یک متر خانه برای خود بخرند؟! اینکه یک واحد تولیدی که در دولت قبل به بهرهبرداری رسیده و در این دولت تعطیل شده و حالا به همت قوه قضائیه و یا خیرین و یا خود صاحب واحد تولیدی مجددا راهاندازی شده، دولتمردان نباید توقع داشته باشند با پاره کردن دوباره روبان آن، مردم و رسانهها آن را بهعنوان دستاورد دولت بپذیرند و تبلیغ کنند، هرچند برخی رسانهها از جمله رسانه ملی در بعضی موارد چنین میکنند!. و مهمتر وقتی تحت تأثیر تحریمها نفتی فروخته نشده و پولهای کشور وصول نشده و به اجبار بودجه بدون نفت بسته شده، نمیتواند یک دستاورد محسوب شود بلکه این دستاورد در اصلاح ساختار بودجه محقق خواهد شد که اگر پول نفت هم آمد، بودجه جاری کشور بینیاز از پول نفت باشد.
۳- به فرموده رهبری «ناهماهنگیهای عجیب و غریبی» و
«پیچ و خمهای اداری عجیب و غریبی» سد راهحل مشکلات کشور و در نتیجه موجب «ناکارآمدی عجیب و غریب» دستگاههای اجرایی شده است. یکی از این ناهماهنگیهای عجیب و غریب در دولت را میتوان در سخنان رهبری که به آن اشارهای ظریف داشتند، مشاهده کرد. رهبر معظم انقلاب با اشاره به گزارشهای وزیر مسکن و رئیس جمهور درخصوص ساخت واحدهای مسکونی فرمودند«وزیر محترم مسکن قول ساخت ۴۰۰ هزار واحد مسکونی را تا آخر دوره (دولت دوازدهم) دادند، که البته حالا آقای رئیس جمهور گفتند
دو نكته ى اساسى در رابطه ى ما با امريكا
در رابطه ى ما با امريكا، دو نكته ى اساسى وجود دارد كه بدون توجه به آن ، هر كس اشتباه خواهد كرد: نكته ى اول اين كه ملت ايران ، دولت و سياست امريكا را به عنوان يك غاصب و زورگو و استثمارگر و متعرض ، از كشور خود بيرون كرده است . اين ، حكايت صاحبخانه يى است كه در زمان غفلت و نادانى كودكى ، خانه و مستغلاتش غصب شده و حالا كه به سن رشد و جوانى رسيده ، به واسطه ى عقل و نيرومندى ، مصالح خود را تشخيص مى دهد و غاصب را از ملك خويش بيرون مى راند.
هيچ غاصبى ، به زبان خوش بيرون بُرو نيست و بايد او را راند. در غير اين صورت ، از آغاز غصب نمى كرد. غاصب را بايد بيرون انداخت . ملت ايران ، غاصب يعنى سياست و راه امريكا و مستشاران و مزدوران امريكايى
را بِزور و با قدرت ، از داخل خانه ى خود بيرون انداخت . معلوم است كه اين غاصب ، كينه ى اين ملت و انقلاب و دولت را هميشه در دل نگه خواهد داشت . اگر باز هم آمد و گفت : اجازه بدهيد ما با هم آشتى كنيم و دوست باشيم ، بدانيد كه قصد او باز هم دشمنى و سوء استفاده و استثمار است .
امريكا از حضور در ايران ، استفاده هاى سياسى و اقتصادى و نظامى مى برده است . او در مرزهاى ما حضور داشت تا رقيب جهانى خود را زير نظر داشته باشد. او از منابع ما براى فربه تر كردن امكانات مالى و كمپانيهاى عظيم خود استفاده مى كرد. او از دولت ايران به عنوان يك نوچه و آلت دست ، در تمام قضاياى جهانى و دشمنى با اعراب در اوپك و ايجاد حلقه ى امنيتى دور اسرائيل ، استفاده مى كرد. اين ، معناى آلت دست است كه امريكا امروز ديگر در اختيار ندارد و به همين خاطر، زخم خورده است .
نكته ى ديگر اين است كه جمهورى اسلامى ، به اخراج امريكا از كشور اكتفا نكرده و كارى بزرگتر از اقدام اول صورت داده است و آن اين كه نور اميدى در دل يك ميليارد مسلمان در سطح جهان به وجود آورده و امريكا را در اين سطح تهديد كرده است . امروز، امريكا به آسانىِ گذشته نمى تواند در كشورهاى
مسلمان اعمال نفوذ كند؛ چون مسلمانهاى كشورهاى ديگر هم بيدار شده اند.
📌تحریف موضوع، اینبار در روستای ابوالفضل!
🔶درگیری روز چهارشنبه در روستای ابوالفضل اهواز منجر به مجروح شدن تعدادی از اهالی روستا با گلولههای ساچمهای پلاستیکی شد تا خوراک خبری رسانههای معاند برای حمله به بنیاد مستضعفان فراهم شود.
نکات تحلیلی: 1- مخابره این حادثه یکی از مصادیق تحریف به شمار میرود، چراکه این اتفاق ارتباطی با بنیاد مستضعفان نداشته و به اجرای رأی کمیسیون ماده 100 شهرداری، بهمنظور رفع تصرف غیرقانونی زمینخواران توسط نیروی انتظامی مربوط میشده است که برخی رسانهها آن را به تلاش بنیاد مستضعفان برای تصاحب زمینهای روستاییان تغییر دادند. 2- به گفته فرماندار اهواز، روستایی به نام «ابوالفضل» در تقسیمات کشوری اهواز وجود ندارد. آنچه به روستای ابوالفضل نامیده میشود، یک سکونتگاه غیررسمی است که از سال ۲۰۰۵ شکل گرفته و مالکیت و اسناد این اراضی متعلق به بنیاد مستضعفان است. 3- در سالهای اخیر زمینخواران به صورت شبانه زمینهای زیادی را تصرف کردهاند و تاکنون چندین بار شهرداری برای رفع تصرفات به این روستا رفته و زمینهای مذکور را آزاد کرده است که البته با هیچگونه اعتراضی از سوی اهالی مواجه نشده است. 4- در کنار برخی تصرفات غیرقانونی در این منطقه، حدود 60 الی 70 خانوار نیز زندگی میکنند که وضعیت اقتصادی ضعیفی دارند. تعدادی از زمینخواران با قصد پوشش دادن به اقدمات غیرقانونی خود از طریق تحریک این قشر مستضعف و دادن اطلاعات غلط به آنها، باعث شدهاند که آنان با پرتاب سنگ و شیشه به سمت مأموران نیروی انتظامی، مانع از اقدام قانونی آنان شوند. در این درگیری تعدادی از مردم مجروح میشوند. سفر دبیر شورای عالی امنیت ملی برای دلجویی از مردم مستضعف این منطقه صورت گرفت و بررسی علل و عوامل اصلی این حادثه نیز در دست بررسی است.
نکته راهبردی: بیقانونی زیبنده جمهوری اسلامی ایران در هیچ سطح و موضوعی نیست. اجرای قانون باید اولویت اول نهادهای اجرایی در همه دستگاهها باشد و روستای ابوالفضل نیز از این قاعده مستثنی نیست. بهیقین رسالت بنیاد مستضعفان که حمایت از اقشار ضعیف جامعه است، حمایت از اهالی واقعی این روستا را نیز وظیفه خود میداند و با در نظر گرفتن ملاحظات شهرداری و فرمانداری اهواز و با رعایت قانون، اقدامات لازم را انجام خواهد داد ولیکن رسانههای داخلی نباید بوق رسانهای دشمن شده و اجازه دهند عدهای زمینخوار با جریحهدار نمودن افکار عمومی، خواسته اصلی اهالی واقعی را تحریف نموده و از آب گلآلود ماهی بگیرند! (نویسنده: علی کارگر)
#تحریف
خسارتبارتر از ویلموتس!
بیش از 300 تشکل دانشجویی از سراسر کشور طی نامهای ضمن انتقاد از عملکرد وزارت ارتباطات در اجرای پروژههای ملی حوزه ICT از آیتالله رئیسی رئیس قوه قضائیه و محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی خواستند تا با کنار گذاشتن ملاحظات سیاسی و رودربایستیهای غیرقابلقبول، حقوق تضییع شده مردم توسط وزارت ارتباطات را احیا کنند. در این نامه خطاب به روسای قوه قضائیه و مقننه آمده است: «درحالیکه محکومیت ایران به پرداخت جریمه 160 میلیارد تومانی به ویلموتس، بازتابهای قابلتوجهی در قوای قضائیه و مقننه داشت، تعجببرانگیز است، چرا کسی پیگیر 200 میلیارد تومان بودجهی پروژه شکست خورده فیلترینگ هوشمند- که اهلفن پیشاپیش غیرممکن بودن آن را از نظر علمی ثابت کرده بودند - نیست؟! چرا کسی پیگیر اعطای تجهیزات 400 میلیارد تومانی به هاتگرام و تلگرام طلایی– با هدف شکست فیلترینگ تلگرام- نیست؟! چرا درباره اتلاف 19 هزار میلیارد تومانی که به بهانه راهاندازی شبکه ملی اطلاعات هزینه شده، صدایی به گوش نمیرسد؟! هزاران میلیارد تومان درآمد وزارت ارتباطات از مابهالتفاوت استقرار CDN های تلگرام در کشور و ارائه صدها سرور به هاتگرام و تلگرام طلایی که یکشبه توسط گوگل پلی نابود شد، تنها گوشهای از تخلفات آقای آذری جهرمی، وزیر ارتباطات است. دراینبین آنچه موجب نگرانی جدی جامعه علمی کشور شده، کیسهای است که مسئولان وزارت ارتباطات در سال پایانی مسئولیت، به بهانه توسعه اینترنت نسل پنج، برای تاراج اموال مردم و بیتالمال دوختهاند. آنان باید نخست پاسخگوی میلیاردها تومان تجهیزات اینترنت نسل سه که در بیابانهای کرج دفن کردهاند، باشند!»
▼ خط تحریف
با آمریکا مذاکره کنیم، وضع بهتر میشود!
روزنامه اعتماد در مطلبی به قلم «ولی نصر»، آورده است: «اگر امریکا درک خود از منافع ایران در خاورمیانه را بالا ببرد، میتواند ایران را تشویق کند قدرت خود در منطقه را به شکلی سازندهتر به کار گیرد. ایران میخواهد امریکا به سیاست مقابله با جمهوری اسلامی پایان دهد، اکثر نیروهای خود را از منطقه خارج کند و بپذیرد که ایران یکی از قدرتهای منطقه است که منافع مشروع خود را دنبال میکند. طی ۴۰ سال اخیر ایران برای تحقق این اهداف مجبور شده گزینه تقابل را انتخاب کند. البته این رویکرد تهاجمی نتوانسته به اهداف خود دست یابد. ترور سردار قاسم سلیمانی، فرماندهی که مسئول اجرای راهبرد تقابل بود، باعث شد ایران و امریکا در ماه ژانویه سال جاری در آستانه جنگ قرار بگیرند. از سوی دیگر مشکلات اقتصادی و اعتراضات داخلی نیز در ایران تشدید شده است. در چنین شرایطی اگر امریکا مسیر بهتری را به سران جمهوری اسلامی پیشنهاد کند، شاید اتفاقات بهتری بیفتد. البته مقامات ایران بهصورت غریزی نسبت به وعدههای امریکا و چراغ سبز این کشور به صلح با جمهوری اسلامی بدبین و مشکوکاند اما همانطور که ایران توانست با دولت اوباما به توافق برسد، اگر رهبران این کشور ببینند امریکا در تلاشهای دیپلماتیک خود جدی است و مذاکره میتواند ایران را به اهداف خود برساند، بعید است از آن صرفنظر کنند». مهمترین تحریف صورت گرفته در این نوشته که متأسفانه بهآسانی از سوی رسانه مکتوب داخلی به مخاطب خورانده میشود، متهم کردن ایران به اتخاذ گزینه تقابلی در مقابل امریکا است. سؤال این است، زبان گفتگو با دولتی که هیچ نقطه سفیدی در کارنامهاش با ایران ندارد و علاوه بر تحریمهای اقتصادی چهار دهه علیه یک ملت، هزاران نیروی نظامی خود را در مرزهای ایران مستقر کرده چگونه باید باشد؟ آیا با دولتی که هرروز یک مشکل امنیتی علیه کشور ایجاد میکند؛ یک روز با بهرهگیری از مزدورانی مثل داعش و النصره به دنبال ناامن کردن منطقه است، روز دیگر بهقصد جاسوسی به حریم هوایی ایران وارد میشود و نهایتاً به ترور علنی فرمانده سرشناس کشورمان که پرچمدار مبارزه با تروریستها در منطقه بود، دست میزند، میتوان مذاکره کرد؟ و آیا سوابق مذاکراتی که با آن شده مثبت و سازنده بوده است که همچنان امید به اتخاذ مسیر دیپلماتیک از سوی آمریکا را دارید؟!