eitaa logo
•﴿مڪٺب‌شھێـد‌‌؏ـبآس‌‌دآݩشـگࢪ﴾•
285 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
758 ویدیو
51 فایل
--کانال رسمی متولد بهار ۱۳۷۲🌿 پیوسته به سیدالشهدا بهار ۱۳۹۵🕊️ :/ آرمان ما تشکیل جامعه انقلابی و مهدوی است! •سایت‌جهت‌آشنایی↓ http://shahiddaneshgar.ir •صفحه اینستاگرامی↓ @maktab.abbasdanshgar.ir •جهـت ارتبـاطات بیشـتر↓ @mohammadmahdi1996 @Y_akhoondi
مشاهده در ایتا
دانلود
باز هم خدا به ما نشان خواهد داد اما ... انتخاب با ماست!
📜امام علی(ع): روزگاری خواهد آمد... که مردم به گناه افتخار میکنند؛ و از پاکدامنی تعجب میکنند! 📙-خطبه۱۰۸-
یه‌سلامم‌بدیم‌خدمت‌آقاجانمون؛ اَلسَلام‌ُعَلَیك‌یاصاحِب‌اَلعَصروَالزَمان..(:💚 السَّلامُ‌علیک‌یابقیَّةَ‌اللّٰہ یااباصالحَ‌المَهدی‌یاخلیفةَالرَّحمن ویاشریکَ‌القرآن ایُّهاالاِمامَ‌الاِنسُ‌والجّانّ‌سیِّدی ومَولایالاَمان‌الاَمان . . . 🌱
🌷 دومین سالگرد شهادت 🔹شهید «محمد عبدوس»، متولد سال ۱۳۶۸ و از کارکنان هوافضای سمنان بود که ۲۲ خرداد ماه ۱۴۰۱ در حین انجام مأموریت به فیض شهادت نائل آمد و به خیل عظیم شهیدان پیوست. ایشان از خادمین زحمتکش موکب لبیک یاحسین عليه السلام سمنان بود و هر ساله در ایام اربعین حسینی حضور فعال داشت. 🔸️ این شهید بزرگوار از اقوام شهید دانشگر می باشد و در جوار ایشان به خاک سپرده شده است. #موکب_لبیک_یاحسین_علیه_السلام @mokeb_labbaik_ya_hosein_semnan 🇮🇷 هر چه امروز کشور ما دارد و هرچه در آینده بدست بیاورد به برکت خون این جوانان شهید است 🌱 ' ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#شهیدمحمدعبدوس #سالگردشهادت #شــهـیدانهـ
بعضی آرزوها بی‌وساطت شما برآورده نمی‌شود هرچند دل، در پس انتظاری طولانی بشکند زائری دلتنگ کربلا بود خیره به ضریحت اشک حاجت ریخت دیدی و اجابت کردی کربلایی شد. آقاجان... بس که زائر رود از مشهد تو کرب و بلا می‌توان گفت به این فاصله بین الحرمین ❤️🕊
•﴿مڪٺب‌شھێـد‌‌؏ـبآس‌‌دآݩشـگࢪ﴾•
۲۳۷ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش سوم محبت شهید به خواهران ...در خانه‌مان
۲۳۸ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍بخش سوم محبت شهید به خواهران ...صبح یک روز پاییزی سال ۱۴۰۱ بود که برای پابوسی به حرم آقا علی‌بن‌موسی‌الرضا(علیه‌السلام) رفتم. بعد از زیارت عاشورا درد دوری و دلتنگی از ارباب حضرت اباعبدالله‌الحسین(علیه‌السلام) سخت سینه‌ام را می‌فشرد و این شکستگی دل هر از چند گاهی همچون مرواریدی از گونه‌هایم سرازیر می‌شد. همچون رسم گذشته راز دل را به پنجره فولاد گره زدم و زیارت به پایان رسید. در راه بازگشت ناگهان رو به گنبد کردم: «آه! آقای من! دعا در حق دیگران من را از خود غافل ساخت! شما و کَرَمِتان!» به خانه رسیدم. بعد گذشت دو ساعت ناگهان زنگ تلفن خانه به صدا درآمد: «سلام! ما و چند نفر از دوستان تصمیم گرفتیم با کاروانی بریم کربلا، گفتیم به شما هم خبر بدیم، اسمتون رو تو لیست بنویسیم؟!» آخر مگر می‌شد؟ شوق زیارت دلم را لرزاند؛ اما ما برای روز‌های آینده برنامۀ دیگری را چیده بودیم. نه! امکان نداشت! بعد از مطرح کردن موضوع با همسرم، ایشان اصرار به رفتن من داشتند. از همسر اصرار و از من انکار. من تنهایی نمی‌روم! مگر می‌شود؟ چند روزی گذشت. مردد و سرگردان بودم... ...
پروردگارا.. در این شب آرام آسمان تاریک دل ما را از ستاره باران عشقت بی نصیب نگردان و آرامشی آسمانی به قلب های ما نازل فرما! 🤲🏻🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«📮ـ🖇» بِـسـمِ‌رَبِّ‌الحـسـیـن|❁ میان‌این‌همه‌تشویش‌وبی‌قراری‌شهر حسین‌تکیه‌گاه‌امنِ‌مانوکرهاست.. 📮¦↫ 🖇¦↫ ‹ 🆔@maktababbasdanshgar
خدایی که به پرندگان مسیر را نشان می‌دهد... انسان را،نیمه راه رها نمیکند! 🤍
در رواق تو تمامی جهان جا می‌شود... زودتر از گفتن حاجت گره وا می‌شود! قرار دل به رسم هر روز و هر شب👇🏻 اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِک •°•°🌻°•°•°🌻°•°•°🌻°•°• ²⁰
📸 به جهت مراسمِ 🕊قرائت دعای پر فیض ندبه به مناسبت شهادت امام محمد باقر علیه السلام و هشتمین سالگردشهید مدافع حرم عـــباس دانــــشـــگـــر و شهدای محله الغدیر🕊 🟢 تبلیغات شهری و محیطی در سطح شهرستان و حوزه استحفاظی و نصب بنر داربستی به مناسبت هشتمین سالگرد شهید عباس دانشگر توسط بسیجیان پایگاه @p_daneshgar
🖇 سایه به سایه دنبالت بودم، بی‌آن‌که بدانم. این را وقتی فهمیدم که دو سه هزار ورق از حرف‌های کسانی که تو را می‌شناختند جلوی چشم‌هام بود و من می‌گشتم دنبالِ نشانه‌ها و زمان‌ها، بل‌که بفهمم کجا این چهره‌ی آشنا را دیده‌ام. کجا با هم هم‌کلام شده بودیم که صدات این‌قدر آشنا بود؟ حیرت می‌کنم. حیرت می‌کنم از این که می‌فهمم، بارها و بارها، زیرِ سقفِ مسجدی کنارم بوده‌ای، توی شبستانِ معتکف‌ها نزدیکِ من نفس کشیده‌ای، با هم پای منبرِ یک سخنران نشسته‌ایم و من تو را ندیده‌ام؛ تو را نشناخته‌ام. تو را نشناخته‌ام اما سایه به سایه دنبالت بوده‌ام... گِلِ سرنوشت من را انگار این‌طوری سرشته‌اند؛ دنبالِ سایه‌ی تو بودن. من هنوز هم دنبال تو می‌گردم. هنوز توی جمع‌ها چشم می‌گردانم که ببینم کجا نشسته‌ای. هنوز دوست دارم فکر کنم، زمان، این بعدِ چهارمِ لعنتی، بی‌بازگشت نیست. هنوز خودم را توی باغ انار پدربزرگت، کنار تو می‌بینم که با هم انار می‌چینیم؛ که تو به فانوسِ کم‌رمقِ گوشه‌ی کرت‌ها و پروانه‌هاش نگاه می‌کنی و هوایی می‌شوی و من می‌زنم به درِ شوخی که بی‌خیالِ حرف‌های بزرگ‌تر از سنت بشوی. عباس! اردی‌بهشت را تو توی بهشت می‌گذرانی و من پشت درهای همیشه بسته‌ی امام‌زاده اشرف؛ نزدیکِ جهنم. سایه‌بازی بس است دیگر! دارد گرم می‌شود. دارم گر می‌گیرم. یخ در "بهشت" میهمانمان نمی‌کنی؟ ✍️محسن حسن‌زاده 📃 دلنوشته ای از نویسنده بزرگوار، دلسوز و زحمتکش که تا بحال دو کتاب شهید عباس دانشگر بنامهای راستی دردهایم کو و آقا داماد شهید و با همکاری پدر شهيد عباس دانشگر بطور مشترک دو کتاب بنامهای لبخندی به رنگ شهادت، تاثیر نگاه شهید نوشته شده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو باقر العلوم‌ع هستی و تموم عالم به فرمانت🌿 به‌زیر دینِ‌شما شیعه‌ست الهی جانم به قربانت!🖤 «شهادت امام محمدباقر علیه السلام بر تمامی شیعیان تسلیت باد!» ✓مکتب‌شهید‌عباس‌دانشگر↓↓ ⟨ 🆔@maktababbasdanshgar
خـداونــدا... تو را ستايش مي كنم! و از تو می خواهم که همه چیز را در این زندگی گذرا و زمینی به بهترین وجه تدبیر کنی؛ ای روزی دهنده بی منت ما را به سمت درهای گشوده از رحمتت هدایت کن! ✋🏻✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«🍃ـ🕊» بسم‌رب‌محمد‹ص›|⁦⁦✧⁠ فرش شد با فرش دیده این زمین شادمان در آسـمان روح الامـین! 🍃¦↫ 🕊¦↫ ‹ 🆔@maktababbasdanshgar
•‏اللَّهُمَّ أَنْتَ مُنْتَجَعِي إِنْ حُرِمْتُ• الهی اگر از هر دری محرومم کنند، تو محلّ رفت و آمد منی..♥️
•﴿مڪٺب‌شھێـد‌‌؏ـبآس‌‌دآݩشـگࢪ﴾•
۲۳۸ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍بخش سوم محبت شهید به خواهران ...صبح یک روز پا
۲۳۹ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍بخش سوم محبت شهید به خواهران .... همسرم وقتی دلواپسی من را دید، به اتاق شهدا رفت. لحظاتی بعد قرآن‌به‌دست برگشت و گفت: «استخاره کردم. بیا نگاه کن! ببین چه آیه‌ای آمده!» وقتی چشمم به صفحه قرآن افتاد دوباره دلم لرزید! و چه آیه‌ای! ((مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا))؛ .احزاب، ۲۳. در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند. بعضی پیمان خود را به آخر بردند و بعضی دیگر در انتظارند و هر گز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند. همسرم گفت قبل از استخاره طبق عادتم به شهید عباس دانشگر گفتم: «این‌دفعه از شما می‌خوام کمکم کنید. اگر خیر و صلاح در رفتن همسرمه، کاری کنید که همسرم با خیال آسوده به سفر کربلا بره.» دو-سه روزی گذشت. هرچند استخاره خوب آمده بود، هنوز ته دلم راضی نبود. چون قرار بود تنهایی به سفر خارج از کشور بروم. تردید عجیبی تمام وجودم را فراگرفته بود! به دنبال نشانه‌ای بودم برای اطمینان خاطر و راضی شدن دلم. تا اینکه تلفن همراهم به صدا درآمد. خواهر شهید جواد جهانی بود: «‌سلام خانم مهاجریان. یکی از مادرهای شهدا مدافع حرم برای زیارت حرم مطهر حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا(علیه‌السلام) به مشهد آمده‌اند. مهمان خانۀ ما هستند. با خودم گفتم بقیه هم از این فیض محروم نباشند. هرچی فکر کردم به که بگویم، فقط شما اومدین تو ذهنم. امروز بعدازظهر تشریف بیارین خونه‌مون.» پرسیدم: «مادر کدوم شهید هستن؟» گفتند: «مادر شهید عباس دانشگر!» حس‌وحال عجیبی داشتم. نفسم در سینه حبس شد. بغضی عجیب گلویم را فشار می‌داد. با شوقی وصف‌ناشدنی مهیای دیدار با مادر عزیز شهید دانشگر شدم. بعد از سپری شدن لحظه‌های انتظار خود را در برابر مادر گران‌قدر شهید دیدم. ماجرا را که برایشان تعریف کردم، پاسخی دادند که شک و تردید را از دلم بیرون ساخت! در راه برگشت پاسخشان را در ذهنم مرور می‌کردم: پس این کربلا هدیۀ شهیده. دعوت‌شدۀ خود شهید هستی! السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین! ...