eitaa logo
•﴿مڪٺب‌شھێـد‌‌؏ـبآس‌‌دآݩشـگࢪ﴾•
277 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
769 ویدیو
51 فایل
--کانال رسمی متولد بهار ۱۳۷۲🌿 پیوسته به سیدالشهدا بهار ۱۳۹۵🕊️ :/ آرمان ما تشکیل جامعه انقلابی و مهدوی است! •سایت‌جهت‌آشنایی↓ http://shahiddaneshgar.ir •صفحه اینستاگرامی↓ @maktab.abbasdanshgar.ir •جهـت ارتبـاطات بیشـتر↓ @mohammadmahdi1996 @Y_akhoondi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«💚ـ🕊» بسم‌رب‌محمد‹ص›|✧⁩ اقرأ باسم ربک یا ایها‌ الرسول !... قران بخوان امین که همین آشنای توست 💚¦↫ 🕊¦↫ ‹ 🆔@maktababbasdanshgar
••اللَّهُمَّ وَ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ•• خدایا مرا در راهی خرج کن که مرا برای آن آفریدی .. :/حضرت‌فاطمه‌(س) 🌸
"• بسم رب الشهدا •" جلسه خادمین کانون شهید عباس دانشگر و با حضور برادر قهرمانی مسئول مکتب شهید عباس دانشگر در محل کانون شهید عباس دانشگر. عرض خداقوت🙏🏼🌱 [مورخ ۱۴۰۳/۰۶/۱۶] @kanoon_shahiddaneshgar @maktababbasdanshgar
‌آمدنت‌که‌قطعی‌است، فقط‌ترس‌من‌این‌است‌که... آن‌موقع‌من‌نباشم؛‎‌‌‎‌امام‌زمان! ❤️
•﴿مڪٺب‌شھێـد‌‌؏ـبآس‌‌دآݩشـگࢪ﴾•
۲۶۹ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍بخش چهارم محبت شهید به خویشاوندان 🔹مادر شهید :
۲۷۰ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش چهارم محبت شهید به خویشاوندان 🔹مادربزرگ شهید : مدتی بود که در شب‌‌های جمعه، دو رکعت نمازی را که هفتاد بار سورۀ توحید دارد، می‌‌خواندم. در یکی از شب‌‌های جمعه که در رکعت دوم سورۀ توحید را می‌‌خواندم، یک لحظه دیدم عباس گوشۀ اتاق ایستاده و با چهرۀ خندان من را می‌‌بینید و می‌‌خواهد به حیاط خانه برود. همان‌طوری که ((اللَّهُ الصَّمَدُ)) می‌‌گفتم، بلندبلند گفتم: ((اللَّهُ الصَّمَدُ اللَّهُ الصَّمَدُ)) منظورم این بود که بایست نرو. به من لبخندی زد و رفت. خواستم نمازم را نیمه‌تمام رها کنم. دیدم آخر نمازم است درست نیست. نماز را تندتند خواندم و تمام کردم. رفتم داخل حیاط را گشتم؛ اما کسی نبود. ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«💚ـ🕊 » بسم‌رب‌الحسن‹ع›|❁ هرگُـلی‌بـویِ‌خـودش‌راداردام‍‌ـادرکَــرَم؛ مثل‌ِآقایم‌حسـن‌دربین‌این‌گلخانه‌نیست... 💚¦↫ 🕊¦↫ ‹ 🆔@maktababbasdanshgar
••وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَىٰ•• و خدا به‌‌ زودی به‌ تو‌ چیزی می‌بخشد که‌ راضی‌ میشوی.. 📕سوره ضحی / آیه۵
برخلاف کنایه های اولیه دوستانی که می گفتند عباس از پس مسئولیت سنگین مراجعات مردمی بر نمی آید او به خوبی به کار مسلط شد. بعد ها همان دوستانی که نسبت به انتخاب من انتقاد داشتند، پیش من آمدند و گفتند: «ما حالا فهمیدیم که انتخابت درست بوده است. » آن ها در واقع درباره قضاوت زودهنگام درباره عباس‌ جوان عذرخواهی کردند. عباس در شرایط دشوار کاری، همه را مبهوت کرده بود. من علاوه بر اموری که مستقیما به او مربوط بود، کارهای دیگری هم به او می سپردم و می دانستم که او از پس انجام همه آن ها بر می آید. 👤به نقل از↓ ″ سردار حمید اباذری، فرمانده شهید ″ 📚برگرفته از کتاب↓ ″ لبخندی‌به‌رنگ‌شهادت‌، فصل۴ ″