«💚ـ🕊»
بسمربمحمد‹ص›|✧
اقرأ باسم ربک یا ایها الرسول !...
قران بخوان امین که همین آشنای توست
💚¦↫#نحنفداکیارسولاللهﷺ
🕊¦↫#شنبہهاےنبوے
‹ 🆔@maktababbasdanshgar ›
••اللَّهُمَّ وَ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ••
خدایا مرا در راهی خرج کن
که مرا برای آن آفریدی ..
:/حضرتفاطمه(س)
#خدا_جانم #حدیث_گرافی🌸
"• بسم رب الشهدا •"
جلسه خادمین کانون شهید عباس دانشگر و با حضور برادر قهرمانی مسئول مکتب شهید عباس دانشگر در محل کانون شهید عباس دانشگر.
عرض خداقوت🙏🏼🌱
[مورخ ۱۴۰۳/۰۶/۱۶]
#مکتبشهیدعباسدانشگر
#کانونشهیدعباسدانشگر
@kanoon_shahiddaneshgar
@maktababbasdanshgar
آمدنتکهقطعیاست،
فقطترسمنایناستکه...
آنموقعمننباشم؛امامزمان!
#اهلالبیت #یا_مهدی❤️
•﴿مڪٺبشھێـد؏ـبآسدآݩشـگࢪ﴾•
۲۶۹ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍بخش چهارم محبت شهید به خویشاوندان 🔹مادر شهید :
۲۷۰ ✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍ بخش چهارم
محبت شهید به خویشاوندان
🔹مادربزرگ شهید :
مدتی بود که در شبهای جمعه، دو رکعت نمازی را که هفتاد بار سورۀ توحید دارد، میخواندم. در یکی از شبهای جمعه که در رکعت دوم سورۀ توحید را میخواندم، یک لحظه دیدم عباس گوشۀ اتاق ایستاده و با چهرۀ خندان من را میبینید و میخواهد به حیاط خانه برود. همانطوری که ((اللَّهُ الصَّمَدُ)) میگفتم، بلندبلند گفتم: ((اللَّهُ الصَّمَدُ اللَّهُ الصَّمَدُ)) منظورم این بود که بایست نرو. به من لبخندی زد و رفت. خواستم نمازم را نیمهتمام رها کنم. دیدم آخر نمازم است درست نیست. نماز را تندتند خواندم و تمام کردم. رفتم داخل حیاط را گشتم؛ اما کسی نبود.
...
#رفیق_شهیدم_مرا_متحول_کرد
#ادامه_دارد #برادر_شهیدم
#مکتبشهیدعباسدانشگر
«💚ـ🕊 »
بسمربالحسن‹ع›|❁
هرگُـلیبـویِخـودشراداردامـادرکَــرَم؛
مثلِآقایمحسـندربیناینگلخانهنیست...
💚¦↫#السلامعلیڪیاحسنبنعلی
🕊¦↫#دوشنبههاۍامامحسنے
‹ 🆔@maktababbasdanshgar ›
••وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَىٰ••
و خدا به زودی به تو چیزی
میبخشد که راضی میشوی..
📕سوره ضحی / آیه۵
#خـدایاشـکرتــــ #آیهگرافی
برخلاف کنایه های اولیه دوستانی که می گفتند عباس از پس مسئولیت سنگین مراجعات مردمی بر نمی آید او به خوبی به کار مسلط شد.
بعد ها همان دوستانی که نسبت به انتخاب من انتقاد داشتند، پیش من آمدند و گفتند: «ما حالا فهمیدیم که انتخابت درست بوده است. » آن ها در واقع درباره قضاوت زودهنگام درباره عباس جوان عذرخواهی کردند. عباس در شرایط دشوار کاری، همه را مبهوت کرده بود. من علاوه بر اموری که مستقیما به او مربوط بود، کارهای دیگری هم به او می سپردم و می دانستم که او از پس انجام همه آن ها بر می آید.
👤به نقل از↓
″ سردار حمید اباذری، فرمانده شهید ″
📚برگرفته از کتاب↓
″ لبخندیبهرنگشهادت، فصل۴ ″
#خاکــریزخاطـرات #جوان_مومن_انقلابی
#شهید_عباس_دانشگر