7.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بِسْمِاللَّهِالرَّحْمَنِالرَّحِيمِ🌾
إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ ﴿۱﴾
آنگاه كه خورشيد به هم درپيچد
ـ...
وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ ﴿۷﴾
و آنگاه كه جانها به هم درپيوندند
وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ ﴿۸﴾
پرسند چو زان دخترك زنده به گور
بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ ﴿۹﴾
به كدامين گناه كشته شده است
ـ...
#فلسطین #غزه #رژیم_کودککش
#اتحداک #مکتبشهیدعباسدانشگر
✓مکتبشهیدعباسدانشگر↓↓
⟨ 🆔@maktababbasdanshgar ⟩
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا غَریبَ الغُرَباء
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا مُعینَ الضُّعَفاءِ
وَ الفُقَراء اَلسُّلطانَ اَبَاالحَسَنِ
عَلیَّ بنَ موُسَی الرِّضا وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ
+آقاجون خیلی دلم تنگه برات
برای کبوترا و زائرات
یعنی قسمتم میشه دوباره من
بشینم یه گوشه از صحن و سرات....
#امامرضای_دلم 💌🌿
#چهارشنبههایامامرضایی
4_5974572144670018867.mp3
6.28M
⊰ تندخوانیقرآنکریم جزءشانزدهم ⊱
ختم قرآن به نیت
[سردار دلها و شهیدان راه قدس]
#جزءخوانیقرآنکریم
#ماه_رمضان #صوتِدݪــــــے♥️📖
سوم یا چهارم ابتدایی بود. شب بیست و یکم ماه رمضان در خانه پدرم مجلس احیاء و شبزندهداری بود. به عباس گفتم: دعای مجیر بسیار ساده و روان است؛ اگر بخوانی یک جایزه پیش من داری.
مکث کرد، چیزی نگفت. دوباره گفتم: میخوانی؟! گفت: میخوانم!
اولین باری بود که در جمع میخواست دعا بخواند. فرازهایی از دعا را خواند؛ همه به او بارکالله و احسنت گفتند. بعضیها که او را نمیشناختند سوال میکردند: این پسر کیه؟!
بعد از آن در جلسات قرآنی ماه مبارک رمضان مسجد هم شرکت میکرد و قرآن را تلاوت میکرد.
📌به نقل از↓
″ حاجمؤمندانشگر ،پدر شهید ″
مـعبـودا...
تو در بزرگی و کبریایی بزرگ ترینی.
امرم نمودی که تو را بخوانم
و دست نیاز به سویت دراز کنم.
پس ای شنواترین، سپاسم را بشنو،
ندایم را پاسخ گو و از لغزشم درگذر!
#در_پناه_حق 🌙
#عاقبتتون_شهدایی
«💙ـ🕊»
بسمربالمهدی‹عج›|❁
ایمنجیدلهایخزاندیدهکجایی
کیمیرسدآنجمعهموعودبیایی..
💙¦↫#السلامعلیڪیابقیةاللھ
🕊¦↫#جمعہانتظار
‹ 🆔@maktababbasdanshgar ›
خداازدلتوخبرداره..
دیگهنیازیبهتاییدمردمنیست..🪴
#خدا_جانم
•﴿مڪٺبشھێـد؏ـبآسدآݩشـگࢪ﴾•
۱۹۳ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش سوم محبت شهید به خواهران 🔹خانم زرین : عبا
۱۹۴ ✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍ بخش سوم
محبت شهید به خواهران
🔹خانم احدی :
سال ۱۳۹۸ کنکور داشتم. از اتاقم بیرون رفتم تا کتابی را بردارم. یک لحظه به صفحۀ تلویزیون نگاه کردم. دیدم خانم جوانی صحبت میکند. گوش کردم دیدم همسر شهید بزرگوار مدافع حرم، شهید عباس دانشگر، است. صحبتهای خانم دانشگر خیلی به دلم نشست. ناخودآگاه گریهام گرفت. وقتی عکس شهید را از صفحۀ تلویزیون دیدم، با خودم گفتم: با این سن کم و تازهداماد چطوری عاشق خدا و اهلبیت(ع) شد و رفته سوریه؟ همان یک نگاه باعث شد تا من بیشتر کنجکاو شوم و برای شناخت بیشتر او جستوجو کنم.
از آنموقع شهید شد الگوی زندگی من و رفیق شهیدم. صحبتهای خود شهید و وصیتنامهاش نشانگر عشق و ایمان به خداوند متعال است. شهیدی که عاشقی را با دفاع از حریم ولایت معنا کرد. شهیدی که سجدههایش طولانی بوده. حضور قلب در نماز را حتی در تصویرش هم میشود احساس کرد...
#رفیق_شهیدم_مرا_متحول_کرد
#ادامه_دارد #برادر_شهیدم
#مکتبشهیدعباسدانشگر
ــ توکجاغِیبتمیزنـه؟
وقتیناراحتییھومحومیشی..!!
+ میرمپیشرفیقامیکمآروممکنند..
چطور؟!
ــ اینرفیقاتکینکهمننمیشناسم!
ازبچههایِدانشگاهند؟!
+ نـه..!
رشتهشونبامافرقداره..
اونافارغالتحصیلشَھادتاند..♥️
#شــهـیدانهـ #حرفقشنگ