eitaa logo
مکتب وحی
2.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
554 ویدیو
11 فایل
برای برقراری ارتباط با مدیر کانال بر روی لینک زیر کلیک فرمایید. @maktabevahy_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️. یک نکته مهم! 💠. مرحوم آقا می فرمودند: انسان یک عمری خیال می کند به دنبال خدا رفته؛ سنگ خدا را به سینه می زند؛ مردم را دعوت به خدا و رضای الهی می کند، در آخر عمر می فهمد همه اینها برای هوای نفس بوده و هیچ در دست ندارد. 🎙. آیة اللَه سیدمحمدمحسن حسینی طهرانی. 🔊. ، سنه 1437، جلسه 1. @maktabe_vahy 🔘..🔘..🔘..🔘
🔷 و معلوم است كه پندار و گمان، انسان را از حقّ بى نياز نمى‏ کند🔷 🔹ابتلای بشریت به مسائل دنیای امروز به ‌جهت آن است که این اصل مهمّ فطری، عقلایی و اسلامی رعایت نمی‌ شود. افراد، حرفی را از شخصی به‌ طور ناقص می‌ شنوند یا اینکه متوجه منظور او نمی‌ شوند و بعد، حمل بر خلاف کرده و به او اهانت و قطع رابطه می‌ کنند. 🔹بسیاری از اختلافات و جدایی ‌ها از برداشت اشتباه ایجاد می ‌شود. در‌حالی ‌که با تحقیق مشخص می ‌شود اصلاً چنین چیزی نبوده است. 📝. آیة اللَه سیدمحمدمحسن حسینی طهرانی. 📚. ، ج 3، ص 24. @maktabe_vahy 🔘..🔘..🔘..🔘
9.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️. یک فرق بین مسیر عرفان حقیقی و عرفان کاذب. 📼. آیة اللَه حاج سیدمحمدمحسن حسینی طهرانی 🎞.، جلسه 205، دقیقه 36:55. @maktabe_vahy
🔶معنای قصد قربت چیست؟🔶 🔸عباداتی که انسان انجام می ‌‌دهد و می‌‌ گوید: من این عبادت را به داعیِ قُربت (یعنی برای نزدیک شدن به خدا) بجا می‌‌ آورم، معنایش این نیست که انسان راهی را طی کند و به خدا برسد؛ 🔸معناش این‌ است که این عبادت را انجام می‌‌ دهم، این عبادت روح مرا صفا می‌‌ دهد و نفس مرا آرام می‌‌ کند، و آرامش نفس و صفای روح، مقدّمۀ طلوعِ تجلّیاتِ صفات جمالِ خدا در نَفس، و ادراک مؤمن نسبت به پروردگار خود است؛ 🔸این معنای لقاء خدا است. و طریق به‌ سوی خدا، از راه نفس است. 📝. علامه طهرانی رضوان اللَه علیه. 📚. ، ص 23. @maktabe_vahy 🔘..🔘..🔘..🔘
🔹مطالعه اشعار اولیا... #اولیا #شعر #تدبر @maktabe_vahy
⭕️. نکته ای مهم درباره تهمت زدن! 💠. اینکه فردی بدون نام بردن از شخص خاصی مطلبی را نقل می ‌کند ولی مخاطب براساس ذهنیات و بعضی از قرائن حدس می ‌زند که منظور او فلان شخص است و برداشت خود را نقل می ‌کند، تهمت و حرام است و با عنوان سلوک سازگار نیست. 📝. آیة اللَه سیدمحمدمحسن حسینی طهرانی. 📚. ، ج 3، ص 25. @maktabe_vahy 🔘..🔘..🔘..🔘
#حضرت_رقیه سلام الله عليها @maktabe_vahy
❓آیا انتساب دختری بنام «رقیّه» به حضرت اباعبداللَه علیه السلام معتبر و صحیح است؟ ⭕️خلاصه پاسخ های سوالاتی که از آیة اللَه حسینی طهرانی پرسیده شده است: 🔶گرچه این مسئله به طور دقیق در منابع و مدارک ما نیامده است لکن برحسب شواهد و قرائنی می توان اذعان نمود که آن حضرت، دختر امام حسین علیه السلام می باشد. و اینجانب از کلمات اولیای الهی نسبت به حضرت رقیّه سلام اللَه علیها،قطعا انتساب ایشان به اباعبداللَه علیه السلام را اذعان می نمایم. 📋.سایت مکتب وحی، بخش پرسش و پاسخ @maktabe_vahy 🔘.🔘.🔘.🔘.
🔶نصیحتِ خوب، نصیحتِ بد!🔶 🔸چقدر خوب است که همیشه انسان اگر می‌ خواهد به کسی تذکّر بدهد، در جای خلوت بگوید، نه در یک مکان عمومی! 🔺امیرالمؤمنین علیه السّلام دارند که: «النُصحُ بَینَ المَلَإ تَقریعٌ؛ [نصیحت کردن در ملأ عام کوبیدنِ شخص است!]🔻 🔸انسان اگر در ملإ عام نصیحت کند، کوبیدن شخص است!» اگر انسان می‌خواهد نصیحت بکند، اصلاً جلوی کسی نصیحت نکند، بلکه در خلوت و خفاء بهتر است! 📝. آیة اللَه سیدمحمدمحسن حسینی طهرانی. 📚. ، ص 37. @maktabe_vahy 🔘..🔘..🔘..🔘
شهادت جانگداز ریحانۂ مصطفی حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام بر همه حافظان حق و حقیقت تسلیت باد. #امام_حسن_مجتبی علیه السلام #خشوع #بندگی @maktabe_vahy
🔘. امام تواضع نمی کند❗️ 🔷امام حسن علیه السلام از خیابان های مدینه رد می شوند و چند فقیر که در حال غذا خوردن هستند، حضرت را دعوت می کنند. ایشان از مرکب پیاده می شود و با آنها هم غذا می گردند. 🔹حضرت نمی خواهند تواضع کنند یا به آنها فخر بفروشند یا مثلا فردا در روزنامه بگویند که فلانی آمده با فقرا نشسته و بعد هم در تلویزیون نشان بدهند! نه امام حسن علیه السلام اهل این حرفا نیست. مردم بگویند یا نگویند؛ کسی ببیند یا نبیند! فرقی نمی کند! وقتی امام به این فقرا نگاه می کند، می بیند اینها با یک صفایی ایشان را دعوت به این طعام می کنند. حضرت در اینجا خود را با آن جمعیت واحد می بیند. بنابراین با آنها همراه می شوند. 🔹امام تواضع نمی کند! در ذهن امام خطور نمی کند که "من امام هستم؛ من حجت خدا بر همۀ خلق هستم حالا تواضع می کنم و ببینید الان با چهار تا رفیق دارم غذا می خورم!" شاید این در مخیّله ما بیاید اما تا روز قیامت در فکر امام نخواهد آمد. 🔶. چون قلب امام قلب اللَه شده است و خدا هم که فقیر و غنی برایش فرقی نمی کند لذا برای امام هم فرقی نمی کند. این اختلاف طبقاتی بین ما باعث می شود که در رفتار و اعمال ما اختلاف پیش بیاید. اما برای امام اختلاف طبقاتی مطرح نیست. غنی غنایش را از کجا آورده؟ آن فقیر که ندارد مگر گناهی کرده؟ 🔸قلب امام می شود مصدر تفکر و بصیرت و بینش نسبت به عالم وجود. در اینجا احساس وحدت حاکم می شود. من یک بنده خدا هستم اینها هم بندگان خدا هستند. نشستند غذا می خورند. حضرت هم به نحوی می نشیند با آنها غذا می خورد که آنها احساس نکنند که حضرت خودش را به تکلّف انداخته و با حالت ثقل و سنگینی، با آنها هم غذا شده است. 🎙. آیة اللَه سیدمحمدمحسن حسینی طهرانی. 🔊. ، سنه 1428، جلسه 2. @maktabe_vahy 🔘.🔘.🔘.🔘.
🔘8 صفر وفات جناب سلمان رضوان اللَه علیه🔘 ♦️داستان اسلام آوردن جناب سلمان نمونه ای از هدایت باطنی است♦️ 🔸سلمان می گوید: من فرزند دهقانی در شیراز بودم. روزی با پدرم از کنار صومعه ای می گذشتیم. مردی که در صومعه بود ندا داد: «اشهد ان لا اله الا اللَه و اشهد انّ عیسی روح اللَه و اشهد انّ محمّدا حبیب اللَه.» ناگهان محبّت آن حضرت در گوشت و پوست من داخل شد. 🔸وقتی به خانه برگشتیم کتابی را دیدم که از سقف آویزان است. از مادرم پرسیدم این کتاب چیست؟ گفت: به آن نزدیک نشو که پدرت تو را می کُشد. وقتی شب شد مخفیانه رفتم و آن کتاب را برداشتم دیدم که در آن نوشته شده است : «بسم اللَه الرحمن الرحیم این عهدی است از خداوند به آدم که از صُلب او پیامبری خلق خواهد کرد که به مکارم اخلاق امر کرده و از عبادت بتها نهی می نماید. ای «روزبه»! به نزد وصیّ عیسی برو و ایمان بیاور و مجوسیّت را رها کن.» 🔸وقتی نامه را خواندم فریادی زدم و غش کردم. پدر و مادرم مرا گرفتند و به چاه عمیقی انداختند و از آب و غذا منع کردند و گفتند: یا به مجوسیّت برمیگردی یا تو را می کُشیم. 🔸وقتی کار بر من سخت شد از خداوند خواستم به حق محمّد و وصیّش مرا نجات دهد. ناگهان شخصی با لباس سفید بر من وارد شد و گفت: «برخیز ای روزبه!» و دست مرا گرفت و به صومعه برد. وقتی به صومعه رسیدم گفتم: «اشهد ان لا اله الا اللَه و اشهد انّ عیسی روح اللَه و اشهد انّ محمّدا حبیب اللَه.» صاحب دیْر گفت بالا بیا ای روزبه. 🔸جناب سلمان سه راهب مسیحی را خدمت کرد. تا اینکه روزی راهب سوم به او گفت: من به زودی از دنیا می روم. سلمان عرض کرد: مرا به که می سپاری؟ گفت : کسی را نمی شناسم که تو را به او بسپارم اما ولادت محمّد نزدیک است. وقتی نزدشان رسیدی سلام مرا به ایشان برسان. سلمان با تحمّل مشقّات بسیار پس از مدتی طولانی بالاخره توفیق ملاقات با حضرت را پیدا می کند. 🔸او غلام زنی شده بود و در باغ آن زن برایش کار می کرد که می بیند هفت نفر که ابری بر آنها سایه انداخته است وارد باغ می شوند. آن هفت نفر رسول خدا صلی اللَه علیه و آله و سلم و امیرالمومنین علیه السلام و ابوذر و مقداد و عقیل و حمزه و زید بودند. 🔸سلمان می گوید: برای آن حضرت ظرف خرمایی بردم و عرض کردم: این صدقه است. حضرت به همراهانشان فرمودند: «بخورید!» اما خودشان و امیرالمومنین به آن دست نزدند. گفتم: این نشانه ای از نبوّت است. (که حضرت از صدقه تناول نفرمودند.) ظرف دیگری از خرما آوردم و عرض کردم : این هدیه است. حضرت دست خود را دراز کرده و به اصحاب فرمودند: بسم اللَه بخورید. با خود گفتم: این سه نشانه از نبوت. بعد پشت سر آن حضرت رفتم. حضرت رو به من کرده و فرمودند: «ای روزبه! می خواهی مُهرِ نبوّت را ببینی؟» حضرت بین دو کتف خود را به من نشان دادند و من مُهرِ نبوّت را دیدم. خود را به پایشان انداختم و شروع به بوسیدن کردم. 🔸رسول خدا صلی اللَه علیه و آله و سلم مرا خرید و آزاد نمود و نام مرا سلمان گذاشت. 📚.مناقب ابن شهراشوب، ج 1، ص 40.(با تلخیص) @maktabe_vahy 🔘.🔘.🔘.🔘