eitaa logo
ٖؒمٖؒکٖؒتٖؒبٖؒ اٖؒلٖؒشٖؒهٖؒـٖؒבٖؒاٖؒؒ
684 دنبال‌کننده
170 عکس
105 ویدیو
0 فایل
همنشینی تأثیر داره، با هرکی بشینی رنگشو میگیری ؛ با شهداهم بشینی میشی رنگ ِشهدا .️
مشاهده در ایتا
دانلود
. عکس بالا رو باز کن 🕷 به نظرت خیلی چندش و بی خاصیت میاد؟ اما میدونستی دانشمندان میگن قدرت تار عنکبوت پنج برابر قدرت فولاد هست؟😳 برای همین از تار عنکبوت در لباس ضد گلوله استفاده میکنن 😍👌‌این یعنی تو سیستم دنیا هیچی بیهوده و الکی خلق نشده👏👏 ‌
🤍🪴 غلط غلطه، حتی اگه همه دارن انجام میدن و درســت درسـته، حتی اگه هیچکس انجام نمیده! .
بعد ظهور دنیا چه شکلیه!.mp3
2.43M
‌ از قشنگیه بعد ظهور بشنو❤️ +استاد رائفی پور ‌
یادی کنیم از یک حدیث تقریبا پر تکرار! امام زمان عج میگن اگه شیعیان من به اندازه یک لیوان آب تشنه ما بودن ظهور اتفاق میفتاد 😞💔 وقتشه فکر کنیم ببینیم چیشده که امام مون نیست و اندازه یک لیوان اب بی تاب ظهورش نیستیم😔 .
‌‌ 📃 🧡دستوری از آیت الله کشمیری برای قرب به امام زمان (عج) ‌ ‌
📃 من این کد را به شما بدهم، که هر کس بخواهد به آقا نزدیک شود، اولین راهش کنترل‌ چــشــم است. چشمِ گناه‌ بین امام زمان بین نمیشود _آیت‌ الله‌ قرهی 🌱
7.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌. 😓مذهبی هایی که دشمن امام زمان ‌ (عج) هستن چه کسایی هستن؟! 👤+استاد شجاعی ‌ ‌‌‌‌
. 🌺 گاهی یڪ حـدیث یا جـمله ی قشنـگ ڪه پیدا می ڪرد ، با ماژیڪ می نوشت روی ڪاغذ و میـزد به دیـوار ... 🌺 بعد در موردش با هم حـرف میزدیم و هر چه ازش فهمیـده بودیم می گفتیـم . این جمله هم می ماند روی دیـوار و توی ذهنمـان ... 🕊
. یه موتور گازی داشت 🏍 که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و باش میومد مدرسه و برمیگشت . یه روز عصر ... که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت❗️ رسید به چراغ قرمز .🚦 ترمز زد و ایستاد ‼️ یه نگاه به دور و برش کرد 👀 و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد :🗣 الله اکبر و الله اکــــبر ...✌️ نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب .😳 اشهد ان لا اله الا الله ...👌 هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید 😂 و متلک مینداخت😒 و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد 😳 که این مجید چش شُدِه⁉️ قاطی کرده چرا⁉️ خلاصه چراغ سبز شد🍃 و ماشینا راه افتادن🚗🚙 و رفتن . آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ؟ چطور شد یهو؟؟!! حالتون خُب بود که؟!! مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت👀 و گفت : "مگه متوجه نشدید ؟ 😏 پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود 😖 و آدمای دورش نگاهش میکردن .😒 من دیدم تو روز روشن ☀️ جلو چشم امام زمان داره گناه میشه ❌. به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه . دیدم این بهترین کاره !"👌 همین‼️✌️ (برادر‌شهید)
. 🔸نحوه ے برخوردبا جوانان.... یڪ جوان بنام دادیرقال را از گردان اخراج ڪرده بودند و داشت مے رفت دفتر قضایے. شهیدبرونسے همراه او رفت دفتر قضایے و گفت: آقا من این رو مےخوام ببرم. گفتند: این به درد شما نمےخوره آقاےبرونسے. گفت: شما چه ڪار دارید؟ من مےخوام ببرمش... همان دادیرقال شد فرمانده گروهان ویژه و مدتے بعد هم شهید شد.😍 بعد از شهادت دادیرقال، یڪ روز حاجے به فرمانده قبلے او گفت:شما این جوونها را نمے شناسین، یڪبار نمازش رو نمے خونه، ڪم محلے مے کنه، یا یه شوخے مے ڪنه، سریع اخراجش مے ڪنین؛ اینها رو باید با زبون بیارین تو راه، اگه قرار باشه ڪسے براے ما ڪار ڪنه، همین جوونها هستن. 👤شهید عبدالحسین برونسی
‌ کسی که اسیر هوای نفسِ، آزادی نداره چون هر لحظه به فکر راضی نگه‌داشتن و برای مردمِ🚶 .
. فرار از گناه🏃‍♂ 🍂سربازیش را باید داخل خانه‌ی جناب سرهنگ می‌گذراند. آن هم زمان شاه. وقتی وارد خانه شد و چشمش به زنِ نیمه عریانِ سرهنگ افتاد، بدون معطلی پا به فرار گذاشت و خودش را برای جریمه‌ای که انتظارش را می‌کشید، آماده کرد. جریمه‌اش تمیز کردن تمام دست‌شویی‌های پادگان بود. هیجده دستشویی که در هر نوبت، چهار نفر مأمور نظافتشان بودند! هفت روز از این جریمه سنگین می گذشت که سرهنگ برای بازرسی آمد و گفت: «بچه دهاتی! سر عقل اومدی؟» عبدالحسین که نمی خواست دست از اعتقادش بکشد گفت: «این هیجده توالت که سهله، اگه سطل بدی دستم و بگی همه‌ی این کثافت ها رو خالی کن توی بشکه، بعد ببر بریز توی بیابون و تا آخر سربازی هم کارت همین باشه؛ با کمال میل قبول می‌کنم؛ ولی دیگه توی اون خونه پا نمی ذارم». بیست روزی این تنبیه ادامه داشت اما وقتی دیدند حریف اعتقاداتش نمی شوند، کوتاه آمدند و فرستادنش گروهان خدمات 👤شهیدعبد الحسین برونسی