eitaa logo
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
@maktabehajqasemsoleimani
1.4هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
8 فایل
کانال ترویج مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی اهداف👇 ۱)اعزام راویان تخصصی مکتب ۲)برگزاری دوره وکارگاه آموزش تخصصی روایتگری وتربیت استاد،مربی وراوی مکتب ۳)اعزام کاروان راهیان مکتب به استان کرمان ۴)برگزاری کنگره ویادواره حاج قاسم ⚘سیاری ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷ @Mojtabas1358
مشاهده در ایتا
پرسش‌ها
قوانین
داغ‌ترین‌ها
چندسکویی
پیوستن
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
1.4هزار دنبال‌کننده
دانلود
مطالب قبلی
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
باهمه‌ارتباط‌خوب‌ومثبت‌برقرارکنیدحتی باکسانی‌که‌ظاهرشان‌باشمامتفاوت‌است. اگرهدف‌داری‌نترس!بروواثربگذار...! 🌹شهیدحاج‌قاسم‌سلیمانی ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
69 مشاهده
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
16.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍مثل علی ؛ مثل فاطمه و شهید عشق ؛ سردار شهید علی شفیعی که به فاصله ی کوتاهی بعد از ازدواج با همسرش فاطمه کیانی به شهادت رسید. 💢جشن عروسی علی دومی نداشت. 🔹دیدم با لباس سپاه آمد حالا عاقد آمده مهمانها آمده‌اند این پسر لباس دامادی نپوشیده. 🔸پرسیدند: چرا لباس دامادی نپوشیدی؟ 🔹گفت: این لباس چه عیبی دارد؟ نگاه کن چقدر قشنگ شدم؟ 🔸گفتم: یعنی یه امشب هم نمی‌خواهی این لباس سپاه را دربیاوری؟ 🔹گفت:نه. 🔸پرسیدم: رفتی سلمانی؟ خندید و گفت: بچه‌ها سرم را اصلاح کرده‌اند. 🔹پرسیدم: سلمانی بود مگر؟ 🔸گفت: توی جبهه سر بچه‌ها را صاف و صوف می‌کرد. 🔹خوب نگاهش کردم و دیدم کار ؛ کار سلمانی نیست موهای سرش پستی و بلندی داشت. 🔸با خنده و شوخی مراسم را برگزار کرد جشن عروسی علی دومی نداشت. 🔹من فقط می‌دیدم که مردم دارند می‌آیند. 🔸اگر بگویم هزار نفر مهمان داشتیم پر بی‌راه نگفتم. 🔹این زمانی بود که برادرعروس هم یعنی کاظم تازه شهید شده بود گمانم پنج شش ماهی گذشته بود. 🔸خوب عروسی بچه‌هایی مثل علی که بزن و بکوب نداشت. 🔹خلاصه یک طرف دلمان خوش بود و یک طرفش ناخوش سرتاسر آن سال‌ها این جوری بود. 🔸امروز کاظم را می‌آورند و هفتۀ بعد ضیاء عزیزی 🔹سوم این شهید برابر بود با چهلم یا سر سال آن یکی. 🔸ما هیچ‌وقت خوش نبودیم دسته‌گل مردم صحیح و سالم می‌رفت و پرپر می‌آمد. 🔹من جوانی را دیدم که سوخته بود سوخته؛ مثل ذغال. 🔸جای اینها بهشت است ان‌اشاالله شفاعت ما را هم می‌کنند. ✅راوی: مادر سردار شهید علی شفیعی 🇮🇷 📌به کانال بپویندید : 👇👇 https://eitaa.com/dokhtaranehajqasem1
117 مشاهده
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
9.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸حضور ۵۸ زوج جوان برای آغاززندگی‌ مشترک درجوارقبور مطهر شهدا 💠دعای شهدا بدرقه ی راهتان لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
70 مشاهده
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما رابہ دَرَٺ آفریده اند خطے زعشق برجان و دلها ڪشیده اند زینب س مباد بشڪند این دفعہ هم دِلٺ💔 ما را✌️🏻مدافعان حرم آفریده اند لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
83 مشاهده
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
12.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 ویژه ساعت شهادت شهید سلیمانی و یاران در فرودگاه بغداد 📹 نماهنگ | رهبر انقلاب: در دنیا با حاج قاسم خیلی رفیق بودیم؛ ان‌شاءالله خدا کاری کند که در قیامت هم خیلی رفیق باشیم... لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
100 مشاهده
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
💠 خاطره ای از ▫️وسط میدان مین رد شد و رفت لب رودخانه وضو گرفت تا نماز ظهر عاشورا را بخواند. نمازش را که بست، ترس بچه ها ریخت و صف نماز جماعت پشت سرش تشکیل شد. ▫️نماز جماعت که تمام شد، همه ی بچه ها از صف جماعت بلند شدند. محمود برگشت به طرفشان و گفت: کجا برادرا؟ بشینید. هر روز چه کار می کردید؟ ▫️هر روز تعقیبات و دعای فتح مکه و تسبیحات حضرت زهرا می خوندیم. ولی امروز، زیر این آتش شدید… ▫️-امروز هم بخونید، مگر امروز چه فرقی کرده؟ گفت: امروز عاشوراست. باید کار رو یک سره کنیم. 👤 راوی: اکبر علوی لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
86 مشاهده
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
9.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷آئین کلنگ زنی پروژه ی بزرگ مردمی مجموعه ی فرهنگی، مذهبی،اقامتی سیدالشهدای مقاومت 🔹چهارشنبه ۳۱ خرداد ماه 🔹کرمان بزرگراه شهید ابومهدی المهندس لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
104 مشاهده
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
هدایت شده از 🌹دختران حاج قاسم❤
7.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎉عروس و داماد هر دو فرزند شهید باشن؛ عاقد هم حضرت آقا 😍 شاهد عقد هم حاج قاسم عزیز❤️ 💍چه عقدی بشه این عقد (( آقا می‌پرسند مهریه چقدره😊 )) 🌸عروس استاد دانشگاه تهران خانم فاطمه مغفوری دختر سردار 🌹داماد خلبان آقای علی تهامی فرزند ❣انتشار به مناسبت فرخنده حضرت علی(علیه‌السلام) و حضرت زهرا(سلام‌الله)🌸 ┄┅┅┅┅❀💟❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷 📌به کانال بپویندید : 👇👇 https://eitaa.com/dokhtaranehajqasem1
150 مشاهده
maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
80 مشاهده
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
ذوقِ برادر زمان ازدواج خواهر دیدنه ! مبارک باشه آمجید .
81 مشاهده
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
‌✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل: اول 🔸صفحه: ۳۷-۳۶ 🔻 ادامه قسمت: ۱۲ عصر جمعه دیدم دارد لباس می پوشد. گفتم،«کجا خدا بخواد؟!» گفت: «جای خاصی نمی روم. این مدت، از بس توی بیمارستان ودخونه موندم، حوصله ام سر رفته. دلتنگ دوست هام شده ام. می روم کرمان. شب، پیش اون ها می مونم. فردا بر می گردم.» من ساده هم باور کردم. گفتم «باشه. برو، ننه! خدا پشت و پناهت.» گفت «ننه، بابا رو ندیدم. اومد، از طرف من ازش خداحافظی کن...» رفت. فردا صبح شد. نیامد. دیر که می کرد، آتش به جانم می افتاد. به خودم گفتم: هرجا که باشه، حتما تا ظهر میاد. ساعت هفت و هشت شب تلفن خونه زنگ خورد. فوری گوشی را برداشتم. صدای حسین بود. سلام و احوال پرسی کردم. گفتم «ننه، دورت بگردم!کجایی؟! همه ی مارو دلواپس کردی! مگه از کرمون تا اینجا چقدر راهه که هنوز نرسیدی؟!»وخندید و گفت «ننه الان اهوازم.» پرسیدم «کجایی؟» گفت «اهوازم». گوشی تلفن تو دستم می لرزید. گفتم «ای وای، ننه، چرا رفتی؟! تو که هنوز حالت خوب نشده بود؟! چشمات هم که...» گفت «نگران نباش! آب و هوای اینجا برای چشم هام بهتره؛ زودتر خوب میشم.» گفتم« ننه، الهی درد و بلات بخوره تو سرم، پس چرا هیچ چی نگفتی که داری می ری؟!» گفت «اگه می گفتم، نمیذاشتی بیام. گوشی رو بده به بابام.» گفتم:«بابات نیست.» گفت «پس اگه اومد، سلام من رو بهش برسون. کاری نداری؟» گفتم «نه، ننه! تورو خدا قسم ات میدم مواظب خودت باشی.» گفت: چشم! به خدا سپردمت. حسین، حسابی پا بست جبهه شده بود. به دوستانش گفته بود: انشاء الله این بار شهید می شم ولی اگه خدا نخواست و مجروح شدم، وصیت می کنم به پدر و مادرم اصلا خبر ندین. نمی خوام بفهمند کجا بستری ام. نمی دونم دوباره چه جوری باید راضی شون کنم، به جبهه برگردم... 👇 لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ✨ 📚✨ ✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨📚✨📚✨
1 مشاهده
مطالب بعدی