eitaa logo
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
1.3هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
8 فایل
کانال ترویج مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی اهداف👇 ۱)اعزام راویان تخصصی مکتب ۲)برگزاری دوره وکارگاه آموزش تخصصی روایتگری وتربیت استاد،مربی وراوی مکتب ۳)اعزام کاروان راهیان مکتب به استان کرمان ۴)برگزاری کنگره ویادواره حاج قاسم ⚘سیاری ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷ @Mojtabas1358
مشاهده در ایتا
دانلود
💠💠💠 💠💠 💠 "پسرم قاسم" -یک 🌷قاسم سلیمانی 🌷پدر: عبدالرحیم سلیمانی ، معلم 🌷روستای گورک سلیمانی ، استان بوشهر 🌷من و همسرم وقتی فهمیدم فرزندمان پسر است ، تصمیم گرفتیم اسمش را قاسم بگذاریم فامیلی ما سلیمانی است و این هم دلیل محکمی بود برای انتخاب اسم قاسم ، همین مشابهت اسم و فامیل باعث شد خیلی زود ماجرا رسانه‌ای شود... 🌷دکتر قاسم برجویی فرد، پزشک متخصص نوزادان در بیمارستان سلمان فارسی بوشهر، وقتی نوزاد را دیدند که عکس سردار سلیمانی روی لباسش است، توجهش جلب شده بود... آقای دکتر از خانمم اجازه گرفتند و عکس فرزندمان را در اینستاگرام گذاشتند. زیر عکس نوشته بودند: "سه قاسم در یک عکس دکتر قاسم برجویی فرد و قاسم سلیمانی کوچک و عکس سردار قاسم سلیمانی" 🌷قاسم سلیمانی شهید شد اما در ایران از استان بوشهر دوباره نام "قاسم سلیمانی" را انتخاب کردند همه خوشحال بودند و دعا می‌کردند... -فدا❤ حاج قاسم 💠https://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
💠💠💠 💠💠 💠 "پسرم قاسم" -دوم 🌷محمد قاسم رضایی 🌷پدر:مرتضی رضایی ،روحانی کردستان سنندج 🌷روزجمعه داشتم عمامه‌ام را می‌شستم که با فریاد همسرم دویدم داخل اتاق ، فهمیدم چه شده ، اما مات و مبهوت بودم. چشم دوخته بودم به تلویزیون. پاهایم می‌لرزید. سست شدم و دیگر نتوانستم بایستم. کم کم خودم را پیدا کردم و اشک‌هایم سرازیر شد. این را همه درک می‌کردیم. که حاج قاسم ماندنی نیست. حاج قاسم باید شهید می‌شد. غیر از شهادت اگر می‌رفت بی‌انصافی بود در حقش! ولی باز هم سخت بود. چنین مظلومانه رفتن برایمان سخت بود. 🌷همان ساعاتی که موشک‌های سپاه به پایگاه آمریکایی اصابت کرد. شب "انتقام سخت" ، فرزند دوممان متولد شد. پیشنهاد همسرم و پدرشان اسم قاسم بود. برای نامگذاری نزد آیت الله شهبازی نماینده کردستان رفتیم و گفتیم این پسر در شب "انتقام سخت" متولد شده آیت الله شهبازی گفتند: انشاالله از مجاهدین شود... 🌷هر کس دنبال پیشینه اسم خودش می‌رود. ما برای محمد قاسم از صفات و شخصیت حاج قاسم خواهیم گفت. اینکه برای زیبایی و کلاس اسمش را انتخاب نکرده‌ایم. بلکه برایمان شخصیت و صفات صاحب اسمش مهم بوده است. 🌷او باید به وجود ایشان افتخار کند و در مسیر ایشان قدم بردارد تا مثمر ثمر باشد... -فدا❤ حاج قاسم 💠https://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
💠💠💠 💠💠 💠 "پسرم قاسم" -سوم 🌷محمد قاسم عاشوری 🌷پدر:مصیب عاشوری سطح ۳ حوزه مدرس 🌷مادر گوهر مشایخی، سیکل، خانه‌دار شهر قم 🌷قبلش حواسمان نبود اصلاً دقت نکرده بودیم که "قاسم" چه اسم قشنگی است. وقتی اسم پسرمان را قاسم گذاشتیم. تازه متوجه شدیم و درک کردیم، قشنگی و برازندگی این اسم را... 🌷محمد قاسم ۵ ماه بعد از شهادت حاج قاسم متولد شد. نامش در شناسنامه محمد قاسم است. چون پسر اولم محمد فاضل است. اما او را حاج قاسم صدا می‌کنم. محمد فاضل را هم به تبعیت از حاج قاسم حاج فاضل صدا می‌زنم ... وقتی به مهمانی رفقا و فامیل دعوت می‌شویم. میزبان می‌گوید: امشب "حاج قاسم به خانه‌مان آمده" 🌷گاهی که حس و حالی دست می دهد، با محمد فاضل مداحی می‌خوانیم: (دلم یه جوریه، ولی پر از صبوریه...) محمد قاسم هم سینه می‌زند و با ما همخوانی می‌کند؛ با همان زبان کودکانه خودش ... محمد فاضل دو سال از محمد قاسم بزرگتر است. گاهی با همان حالت بچگی‌اش می‌گوید: "بابا! دعا کنید من هم شهید بشوم" 🌷 یکی از جاهایی که حتماً باید محمد قاسم را ببرم سر مزار شهید سلیمانی است. قطعاً باید این کار را بکنیم. آنجا سر مزار شهید، برایش از حاج قاسم و رشادت‌ها و اخلاص و خوبی‌اش خواهیم گفت. 🌷 زمانی که قاسم بپرسد چرا اسم مرا قاسم گذاشتید به این سفر خواهیم رفت و همان جا کنار مزار حاج قاسم برایش توضیح خواهیم داد... -فدا❤ حاج قاسم 💠https://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
💠💠💠 💠💠 💠 "پسرم قاسم" -چهارم 🌷محمد قاسم رمضانی 🌷پدر محمد رمضانی ،کارشناسی برق قدرت ،مغازه عطاری 🌷مادر رقیه طاهری فوق دیپلم خانه‌دار شهر زنجان 🌷با شهادتش همه چیز به هم ریخت. خبر شهادت را که در مسیر دعای ندبه شنیدم، چنان منقلب شدم که دیگر نتوانستم به رانندگی ادامه بدهم. ماشین را زدم کنار و دقایقی توقف کردم.. 🌷به خانه که برگشتم همه ماتم زده بودند. همسرم چنان گریه می‌کرد که انگار پدرش را از دست داده است. در همان حال و احوال بودیم که همسرم پیشنهاد داد اگر فرزندمان پسر بود اسمش را قاسم بگذاریم. چقدر از این پیشنهاد استقبال شد؛ از اینکه یاد و خاطره سردار را زنده نگه می‌داریم. 🌷محمد قاسم فرزند دوم ماست، بعد از محمدحسن است... 🌷پدرم آنقدر او را دوست دارد که می‌گوید: محمد قاسم نباید خدمت سربازی برود. مگر اینکه بخواهد با کارت خدمتش برود کربلا! وقتی محمد قاسم بزرگ شد ما از قهرمانی‌ها و شجاعت سردار برایش خواهیم گفت تا صاحب اسمش را بهتر بشناسد... -فدا❤ حاج قاسم 💠https://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
💠💠💠 💠💠 💠 "پسرم قاسم" -پنجم 🌷قاسم شیدایی 🌷پدر: رامین شیدایی کارمند 🌷مادر فاطمه صادقی خانه‌دار طلبه شهرستان خنداب استان مرکزی 🌷به همه اعلام کردیم ، به فامیل و خانواده و دوستان سفره آش نذری پهن کردیم و همه را دعوت کردیم. گفتیم:" از این به بعد آرین را قاسم صدا می‌کنیم" 🌷از لحظه‌ای که خبر شهادت را در راه نانوایی از رادیوی ماشین شنیدم، آرام و قرار نداشتم. روزی هم که برای تشییع پیکر حاج قاسم رفتیم چشمی نبود که گریان نباشد در مراسم تشییع حاج قاسم به دل ما گره خورد! 🌷آرین یا همان آقا قاسم، سه ساله است. از پسر عمه من یاد گرفته، وقتی مقابل عکس حضرت آقا یا حاج قاسم می‌ایستد، سلام نظامی بدهد. همه این حرکت شیرین پسر بچه را دوست دارند. خوشایند است. وقتی جلوی عکس آقا و حاج قاسم می‌ایستد و احترام نظامی می‌گذارد... -فدا❤ حاج قاسم 💠https://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
💠💠💠 💠💠 💠 "پسرم قاسم" -ششم 🌷محمد قاسم اسدی گندمانی 🌷پدر:عباس اسدی گندمانی فوق لیسانس مدیریت مربی قرآن 🌷مادر: فریبا جعفری ۱۲ امامی طلبه خانه‌دار شهر بروجن استان چهارمحال بختیاری 🌷محمد قاسم فرزند اول ماست. تیر ماه ۱۴۰۰ متولد شد. بعد از شهادت سردار من و همسرم تصمیم گرفتیم اگر خداوند فرزند پسری به ما عنایت کند اسم "حاج قاسم" را زنده نگه داریم این شد که تصمیم گرفتیم اسمش را محمد قاسم بگذاریم.اعضای خانواده هر دوی ما استقبال کردند. همه نام محمد قاسم را دوست داشتند و تحسین کردند... 🌷همسرم محمد قاسم را با صوت‌های ملایم قرآن می‌خواباند و برایش لالایی و شعرهای مذهبی می‌خواند. من هم گاهی برایش مداحی زمزمه می‌کنم. هر بار که اسمش را صدا می‌زنیم، می‌گویم: انشاالله سردار ما را شفاعت کند و دعاگوی تو باشد... 🌷برای من اخلاص و تواضع شهید سلیمانی سرمشق است. از خدا می‌خواهم محمد قاسم ما هم همین‌ها را در وجود خودش داشته باشد. وقتی بزرگ شد به او خواهیم گفت: "نام تو نام یک قهرمان است" قهرمانی که همه به وجودش افتخار می‌کنند. باید به خودت ببالی که نام کسی را داری که نه تنها ملت ایران بلکه جهان به او افتخار می‌کنند... -فدا❤ حاج قاسم 💠https://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
💠💠💠 💠💠 💠 "پسرم قاسم" -هفتم 🌷قاسم حسین‌زاده 🌷پدر: علی حسین‌زاده فوق دیپلم مدیریت محیط بان 🌷مادر: زهرا غلامی تحصیلات ابتدایی خانه‌دار روستای کوی حیدر شهر بشاگرد استان هرمزگان 🌷قرار گذاشته بودیم اسم پسرمان را رضا بگذاریم. اما شهادت حاج قاسم نام او را عوض کرد. من محیطبان هستم و روز شهادت حاج قاسم توی کوه بودم. تلفن همراه در کوه و کمر آنتن نمی‌دهد. من و همکارانم بی‌خبر از همه جا مثل هر روز در حال انجام ماموریت بودیم. وقتی به منطقه امواج آنتن رسیدیم، اولین خبری که دریافت کردیم، شهادت حاج قاسم سلیمانی بود. حاله ما دست کمی از حال بقیه نداشت. باید جوری ادای دین می‌کردیم... 🌷نامگذاری پسرمان بخشی از این ادای دین بود. وقتی از بیمارستان به خانه رفتیم. همه خانواده بچه را بغل می‌کردند و حاج قاسم صدایش می‌زدند... پدر خودم هم شهید است. محمد حسین‌زاده تنها شهید روستا... 🌷همه اهل روستا هم از اسم حاج قاسم ما خوشحالند و او را حاج قاسم سلیمانی صدا می‌زنند... 🌷خداوند قبل از قاسم، محمد و حسین و حسن را به ما عنایت کرده بود و لطفش به تولد قاسم ادامه پیدا کرد. دلم می‌خواهد قاسم ما پاسدار شود. یک سپاهی شجاع و با رشادت مثل "حاج قاسم" قاسم ، نامی است که کهنه نمی‌شود... -فدا❤ حاج قاسم 💠https://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
💠💠💠 💠💠 💠 "پسرم-قاسم" -هشتم 🌷قاسم بیرجندی 🌷پدر: ناصر بیرجندی بازنشسته نیروی انتظامی تحصیلات دیپلم 🌷مادر: معصومه ثمین‌زاده شغل خانه‌دار و تحصیلات دیپلم شهر کرمان 🌷من اهل کرمانم. بارها حاج قاسم را در محافل و مجالس و مراسم دیده بودم. مثل یک همشهری راهپیمایی روز قدس و ۲۲ بهمن اگر در کرمان بود حتماً به دیدنش می‌رفتم... 🌷خداوند به ما یک پسر داده است. متولد سال ۱۳۷۴ است و حسابداری خوانده و ازدواج کرده است. دلمان می‌خواست یاد و نام "حاج قاسم" در خانواده ما هم باشد... 🌷در جمع خانوادگی تصمیم گرفتیم پسرم آقا منصور را قاسم صدا بزنیم. همه مان از این تصمیم خوشحال هستیم. از این تاریخ آقا منصور ما شد ،حاج قاسم... 🌷قاسممان را که در آغوش می‌گیریم حس و حالمان فرق می‌کند. دقیقاً یاد لحظه‌هایی می‌افتم که آقا آغوششان را برای حاج قاسم باز می‌کند... آقا منصور می‌گوید: کاش از اول تولد اسمم را قاسم گذاشته بودید. در این یک سال یاد حاج قاسم توی خانه ما زنده مانده است. حالا بعضی از اهل فامیل و دوستان می‌خواهند اسم پسران آینده‌شان را قاسم بگذارند. آقا قاسم ما کارگر کارخانه است. به او می‌گویم سعی کن مثل حاج قاسم مرد میدان باشی در کار خودت. 🌷حاج قاسم باید همانطور که امام خمینی رحمت الله علیه برای ما ماند، بماند. نباید فراموش شود... -فدا❤ حاج قاسم 💠https://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
💠💠💠 💠💠 💠 "پسرم قاسم" -نهم 🌷محمد قاسم بهمنی 🌷مادر فاطمه ایمانی مقدم لیسانس علوم تربیتی معلم 🌷پدر محمد بهمنی دیپلم مغازه‌دار شهر قم 🌷از شهادت حاج قاسم سلیمانی تا تولد حاج قاسم ما یک صبح تا شب فاصله است. از صبح جمعه که خبر شهادت را شنیدیم تا ۸ شب همان روز که محمد قاسم به دنیا آمد، کاری جز غصه و اشک نداشتیم. اما اشک شوق پرستارها دیدنی بود. ایام فاطمیه بود و نیت کرده بودیم اسمش را محمد محسن بگذاریم. تا اینکه پسرمان به جای محمد محسن شد، محمد قاسم. این تصمیم را همان لحظه گرفتم که از شوک خبر شهادت حاج قاسم درد به سراغم آمد. دردی که ۶ روز دیگر باید می‌رسید. 🌷اما صبح جمعه رسید موج شادی پرسنل بیمارستان به طوفان غم شهادت حاج قاسم نمی‌رسید. هنوز ۱۰ ۱۵ ساعت از اعلام خبر شهادت نگذشته بود و شادی و اشک ما توام بود چه من و پدرش پرستارها و دیگر خانم‌های هم اتاقی‌ام چه فامیل و خانواده‌هایمان خانواده‌های ما... بهت زده شهادت حاج قاسم بودند و خوشحال از تولد محمد قاسم... 🌷قاسم دو ساله شده است و معنی حرف‌ها را می‌فهمد. افراد را می‌شناسد. می‌تواند چند جمله‌ای بگوید عکس حاج قاسم را هر کجا می‌بینم به محمد قاسم می‌گویم این حاج قاسم است. تو هم قرار است شهید بشوی مثل حاج قاسم ام... نوزادی محمد قاسم با عکس حاج قاسم صحبت می‌کردم و پسرم را به او می‌سپردم می‌گفتم : شرمندتان نشوم شرمنده‌ام نکنید این محمد قاسم باید مثل شما با شهادت عاقبت بخیر شود.. -فدا❤ حاج قاسم 💠https://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
💠💠💠 💠💠 💠 "پسرم قاسم" -دهم 🌷محمد قاسم داوودی 🌷پدر: مرتضی داوودی فوق لیسانس علوم سیاسی کارمند اداره ارشاد 🌷مادر: مریم آذری به فوق لیسانس روانشناسی معلم شهر الشتر استان لرستان 🌷اول برای نام قاسم تصمیمی نداشتیم. تا اینکه حضرت آقا تعبیر مکتب سلیمانی را ابداع کردند. برایم روشن شد که باید اسلام و مکتب سلیمانی و حاج قاسم زنده بماند. همان جا نیت کردیم... 🌷محمد قاسم ۹ شهریور ۱۳۹۹ متولد شد وخواهرم می‌گفت: امیر قاسم بگذارید. اما اجماع روی محمد قاسم بود. محمد قاسم هنوز کوچک است. بعضی از فامیل می‌گفتند: "وقتی بزرگ شود شاید دیگر این آب و تاب و التهاب برای حاج قاسم نباشد" اما بقیه با شوق اسم او را صدا می‌زدند. حالا هر روز و هر سال که می‌گذرد، اسم محمد قاسم برایمان تازه‌تر می‌شود. برای همه اهل محل و دوست و فامیل... 🌷محمد حسین پسر بزرگم بیشتر دنبال داستان‌های حاج قاسم است. گاهی قاب عکس حاج قاسم را جلوی شان می‌گذارم و برایشان از اخلاص و رشادت حاج قاسم می‌گویم. محمد قاسم کوچک است و هنوز درکی از این مفاهیم ندارد. اما با عکس حاج قاسم انس گرفته است. مادر خانمم همیشه برایش دعا می‌کند که انشاالله مثل حاج قاسم بشوی... -فدا❤ حاج قاسم 💠https://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
💠💠💠 💠💠 💠 "پسرم قاسم" -یازدهم 🌷قاسم ذاکری 🌷مادر: نرگس طهماسبور افشار تحصیلات لیسانس پرستاری 🌷پدر: سامان ذاکری مهندس عمران کارشناسی عمران شهر بندرعباس استان هرمزگان 🌷من از طرف مادری با حاج قاسم سلیمانی همشهری هستم. شهر رابر استان کرمان‌. قبل از شهادت هم سردار را خوب می‌شناختم. از بچگی با اسم حاج قاسم بزرگ شدیم. در همه مغازه‌ها و خانه‌های رابر عکس حاج قاسم هست. خیلی‌ها اسم بچه‌هایشان را قاسم می‌گذارند. ارادتشان به حاج قاسم از گذشته بود و بعد از شهادت صد چندان شد.. 🌷اسم پسر من در شناسنامه مازیار است. وقتی حاج قاسم شهید شدند، مازیار دو سه ماهه بود. ولی ما تصمیم گرفتیم اسمش را قاسم بگذاریم. مادرم همیشه برای ما قصه می‌گفت: مردمی هست در آن دور دورها که محافظ شماست و اسمش "حاج قاسم سلیمانی" است. نگران نباشید... من همین قصه را برای قاسم خودم خواهم گفت. خواهم گفت: او تنها به مردم و کشور خود ما؛ که به مردم کشورهای دیگر هم کمک می‌کرد‌ من انسانیت و غیرتمند بودن حاج قاسم را به پسرم یادآوری خواهم کرد... -فدا❤ حاج قاسم 💠https://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
💠💠💠 💠💠 💠 "پسرم قاسم" -دوازدهم 🌷قاسم شاهزهی 🌷مادر: زهرا خسروی لیسانس زبان و ادبیات عرب معلم 🌷پدر: مرتضی شاهزهی دیپلم برق نظامی شهر بندرعباس استان هرمزگان 🌷ما بیرجندی هستیم. اما در بندرعباس زندگی می‌کنیم. خدا به ما پسری داده که الان دو سال و نیمه شده. اسمش امیرعلی است. یعنی در شناسنامه امیرعلی است. اما بعد از شهادت سردار، قاسم صدایش می‌کنیم. 🌷از همان صبحی که به نیت دعای ندبه تلویزیون را روشن کردیم و در زیرنویس تلویزیون خبر شهادت را خواندیم، روزهای سخت برایمان رقم خورد. با همسرم نشستیم و گریه کردیم. باور کردنی نبود اصلاً... پدرم از ما بیشتر بی‌تابی می‌کرد علاقه‌اش به سردار سلیمانی را همه می‌دانستیم. خودش می‌گفت: من سردار سلیمانی را به اندازه رهبرم دوست دارم. 🌷خانواده می‌دانند که من بیخود و بی‌جهت کاری را انجام نمی‌دهم. وقتی تصمیم گرفتم امیرعلی را قاسم صدا کنیم، همه خوشحال شدند و استقبال کردند. مخصوصاً پدرم و همسرم... ارادتمان به سردار به حدی است که اگر پسر دیگری هم داشته باشیم اسمش را قاسم می‌گذاریم. دوست دارم پسرم مثل حاج قاسم شجاع باشد. دوست دارم طوری تربیتش کنیم که شرمنده سردار سلیمانی و بقیه شهدا نباشیم. با صدا کردن قاسم احساس می‌کنم پشتوانه محکمی دارد در کنار من بزرگ می‌شود و من می‌توانم به او تکیه کنم. دلگرم می‌شوم وقتی حس می‌کنم این پسر می‌خواهد مثل "حاج قاسم سلیمانی" پشت و پناهمان باشد... -فدا❤ حاج قاسم 💠https://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
💠💠💠 💠💠 💠 "پسرم قاسم" -سیزدهم 🌷محمد قاسم لروند 🌷مادر: زهرا حسنوند لیسانس علوم تربیتی خانه‌دار 🌷پدر: مجتبی لروند فوق لیسانس مکانیک کارمند اداره آب و فاضلاب شهر الشطر استان لرستان 🌷وقتی نام حاج قاسم برایم پررنگ شد که شنیدم داعشی ها برای سرش جایزه گذاشته‌اند. هنوز مجرد بودم. از آن تاریخ به بعد هرجا صحبت و تصویر قاسم بود به سخنرانیاش گوش می‌کردم و درباره‌اش بیشتر می‌شنیدم... روز جمعه که خبر شهادت را شنیدم تا شب گریه کردم. فردا هم پس فردا هم مان فقط اشک می‌ریختیم و می‌گفتیم: شاید وقتی سردار را به خاک بسپارند اشکمان بند بیاید. اما نه آرامش از بینمان رفته بود. تا مدت‌ها بعد از شهادت سردار خواب آرام نداشتم. در مراسم تشییع سردار نتوانستم شرکت کنم. فاطمه حسنا یک و نیم ساله بود و نمی‌توانستم جایی بروم. شش ماه بعد از سالگرد سردار پسرمان متولد شد. ناخودآگاه در التهابات شهادت تصمیم گرفتیم اگر فرزند بعدی مان پسر باشد اسمش را قاسم بگذاریم... 🌷 هیچ اسمی نتوانست جای قاسم را بگیرد. دو قاسم در خاطر ماست یکی "قاسم بن الحسن علیه السلام" و یکی "شهید حاج قاسم سلیمانی" قاسم سرباز امام زمان خودش بود و در بهترین زمان به شهادت رسید و حاج قاسم سرباز امام زمان خودش... محمد قاسم ما هم انشاالله به وقت خودش و به موقع برای "امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف" سربازی کند. اسم محمد قاسم را قبل از تولد، همه می‌دانستند. در روزهای سختی که استراحت مطلق بودم ، هر کس به دیدنم می‌آمد، می‌دانست اسم فرزند در راهمان محمد قاسم است. همه هم می‌دانستند به خاطر حاج قاسم این اسم را انتخاب کرده‌ایم. گرچه ذهنیت بعضی‌ها این است که نام قاسم قدیمی است اما وقتی اسمش را صدا می‌زنیم خوشحال می‌شویم. اسم کسی روی پسر ماست که بزرگترین شهید کشورمان است. به آینده محمد قاسم خیلی امیدواریم... -فدا❤ حاج قاسم 💠https://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
💠💠💠 💠💠 💠 "پسرم قاسم" -چهاردهم 🌷قاسم شهسواری 🌷پدر حسن شهسواری لیسانس علوم تربیتی طلبه کارمند سازمان تبلیغات 🌷مادر فاطمه کشاورز نجفی وق لیسانس علوم قرآنی خانه‌دار شهر قزوین 🌷شناخت ما از حاج قاسم در همین حد بود که ایشان فرمانده سپاه قدس است. می‌دانستیم که جایگاهشان پیش حضرت آقا خیلی والاست و از همین جهت به ایشان ارادت قلبی داشتیم. اما بعد از شهادت عکس قاسم را از جلوی چشممان دور نکردیم داخل ماشین روی دیوار خانه عکس پروفایل گوشی و ..... همه اطرافمان به چهره حاج قاسم متبرک است. وقتی هم خداوند پسرمان را به ما عنایت کرد، اسمش را قاسم گذاشتیم. 🌷گزینه قبل از قاسم علی اصغر بود. اما به اسم قاسم رسیدیم. از چند جهت اسم قاسم برای اولین فرزندمان که الان شش ماهه است ، برازنده است... "حضرت قاسم" پسر امام حسن علیه السلام هستند. اسم پدر حاج قاسم هم حسن است. اسم حقیر هم حسن است و نام قاسم برای پسر من بهترین اسم است. قاسم بن حسن البته نیت اصلی مان حاج قاسم بود. از همین الان کلی عکس و فیلم و مطلب درباره حاج قاسم برایش ذخیره کرده‌ام که وقتی بزرگتر شد برایش بخوانم و نشانش بدهم... 🌷من می‌خواهم قاسم ما مثل شهید فخری‌زاده جایگاه علمی عالی پیدا کند و مثل حاج قاسم سرباز امام زمانش باشد. زندگی حاج قاسم را از دفاع مقدس و مبارزه با اشرار در استان خودمان تا جنگ ۳۳ روزه مبارزه با داعش در سوریه و عراق همه را برای پسرم تعریف خواهم کرد و نشانش خواهم داد هنوز نگاه غرورآفرین آن خانم دکتر در بیمارستان فراموش نکرده‌ام، وقتی پرسید اسم پسرتان چیست؟ و من گفتم: "قاسم" اسم با مسما و قشنگی است. خداوند یاری کند مثل حاج قاسم ولایتمدار باشد. -فدا❤ حاج قاسم 💠https://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
💠💠💠 💠💠 💠 "پسرم قاسم" -پانزدهم 🌷قاسم شاهمرادی 🌷پدر: علی شاهمرادی سطح ۲ حوزه معاون تعلیم سپاه 🌷مادر: مریم بنی خزایی خانه‌دار شهر قائن خراسان جنوبی 🌷روزی که زیرنویس تلویزیون را خواندم ، باورم نشد. چند بار خواندم تا فهمیدم چه مصیبتی سرمان آمده است. تکیه به پشتی زدم و گریستم. خودم فرزند شهید هستم. پدرم شهید ابراهیم شاهمرادی در کربلای ۴ در شلمچه مجروح شد و در بیمارستان امام رضای مشهد شهید شد. پدرم از گروه ۲۰۰۰ غواص والفجر ۸ بود.. 🌷 فراق حاج قاسم برایم خیلی سخت‌تر از شهادت پدرم بود. انگار پدرم را تازه از دست داده‌ام‌ من ۴ فرزند دارم دو دختر به نام فاطمه زهرا و مطهره خانم و دو پسر به نام محمد مهدی و قاسم..‌ اسم قاسم را قرار بود محمد حسین بگذاریم. محمد حسین هفت روزه بود که حاج قاسم شهید شد. اسمش را تغییر دادیم. اداره ثبت احوال قائن رفتم و گفتم می‌خواهم اسم پسرم را به حاج قاسم تغییر بدهم. اسم او را قاسم نوشتند. قاسم بزرگ می‌شود در خانه‌ای که عکس حاج قاسم را به دیوار دارد و با کتاب‌هایی که درباره حاج قاسم است... 🌷اشتیاق خانواده‌ها و دوستان برای صدا کردن قاسم ما را خوشحال می‌کند. همه حاج قاسم صدایش می‌زنند. ارادتشان به حاج قاسم باعث شده به قاسم ما هم علاقمند شوند و او را بیشتر دوست داشته باشند. می‌گویند: وقتی قاسم را صدا می‌زنیم به یاد حاج قاسم می‌افتیم‌ قصه‌های زیادی از حاج قاسم داریم که برای قاسم بگوییم. مثل ماجرای بچه‌های مدافع حرم در شهر محاصره شده بوکمال وقتی حاج قاسم با هلیکوپتر رفتند و محاصره را شکستند یا آن سخنرانی معروف ما ملت امام حسینیم ما ملت شهادتیم و ده‌ها قصه دیگر که باید برایش تعریف کنیم تا راه حاج قاسم را برود و عاقبت بخیر شود. -فدا❤ حاج قاسم 💠https://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
💠💠💠 💠💠 💠 "پسرم قاسم" -شانزدهم 🌷قاسم صالحی 🌷پدر: مصطفی صالحی لیسانس حقوق ظامی 🌷مادر: سمیه جمشیدی دیپلم خانه‌دار شهر نور استان مازندران 🌷خانم بنده خواهر شهید است. شهید مدافع حرم ، شهید علی جمشیدی که سال ۱۳۹۵ به شهادت رسید. 🌷 پسر ۱۲ ساله‌ام هنوز در نقاشی‌هایش عکس حاج قاسم یا انگشتر و دستش را می‌کشد. اشتیاق ما به حاج قاسم بعد از شهادتش بیشتر شد. تا جایی که اسم فرزند سوممان را قاسم گذاشتیم. اول به یاد حضرت قاسم علیه السلام بعد هم به یاد حاج قاسم سلیمانی... 🌷همه بستگان پسرمان را حاج قاسم صدا می‌زنند. قاسم تنها نه ، حاج قاسم... همه هم با خوشحالی و افتخار صدایش می‌زنند. من به خودم می‌بالم این اسم را با عشق برگزیدیم و افتخار ماست... 🌷ولایت پذیری حاج قاسم حرف اول است. همانطور که حرف اول و آخر حاج قاسم حضرت آقا بود. دوست داریم که قاسم ما هم دوستدار و پشتیبان ولایت فقیه باشد. از رشادت‌های حاج قاسم برای پسرمان خواهیم گفت ،چه وقتی با اشرار و قاچاقچیان مبارزه می‌کرد چه وقتی که فرمانده سپاه قدس شد. حاج قاسم وقتی وارد پادگانی می‌شد، با سربازها چنان دوستانه و متواضعانه برخورد می‌کرد که حرف دلشان را به او می‌گفتند. حاج قاسم خاکی بود. فرقی نمی‌کرد سربازی جلوی راهش را بگیرد و با تمام مشغله‌های این فرمانده بزرگ برایش شعر بخواند یا اشک‌های دختر شهیدی را پاک کند و او را در آغوش بگیرد. این‌ها هر انسان سنگدلی را تحت تاثیر قرار می‌دهد... -فدا❤ حاج قاسم 💠https://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
💠💠💠 💠💠 💠 "پسرم قاسم" -هفدهم 🌷قاسم ارشادی 🌷پدر: علی اکبر ارشادی لیسانس حسابداری کارمند شرکت نفت 🌷مادر: فاطمه امیری سیکل خانه‌دار شهر باشت از توابع گچساران است استان کهکلویه و بویراحمد 🌷ما همشهری سردار هستیم. الگوی ما بود. شناختمان از این شخصیت مهم بیشتر از بقیه مردم بود. احساس کردم باید نام حاج قاسم را نگه داریم. یاد خاطرات و رشادت‌هایش باید زنده بماند. تنها کاری که از دستمان بر آمد این بود که اسم پسرمان را قاسم بگذاریم. 🌷پسرم زیبا بود همه پرستارها دور تختش جمع شده بودند و یکی یکی اسمش را صدا می‌زدند. هر کدامشان سعی می‌کرد کاری برای مادر و بچه بکنند. مریض‌های دیگر برایشان سوال بود که چرا همه دور بر این تخت هستند و کمکشان می‌کنند. قاسم ما یک ساله شد که آن اتفاق شوم افتاد. اتفاقی که قلبمان را به درد آورد و کل خانواده را داغدار کرد. 🌷قاسم یک ساله ما یک پیچ از روی فرش پیدا کرده بود و در دهانش گذاشته بود. ما هیچ کدام نفهمیدیم چه چیزی در دهانش کرده که نمی‌تواند درست نفس بکشد. سریع بردیمش بیمارستان پرستارها دور بچه جمع شدند و سینه‌اش را فشار می‌دادند. تا شی خارجی بیرون بیاید. اما پیچ در اثر فشار در نای فرو رفته و نای را سوراخ کرده بود. خون از دماغ و گوش‌های قاسم بیرون زد و خفه شد. قاسم را به خاک سپردیم و همه شیرینی‌هایش به خاطرات مان پیوست. روی سنگ قبر کوچکش عکس خودش را هک کردیم و عکس حاج قاسم را... 🌷هر پنجشنبه که می‌رویم سر مزار قاسم کوچکمان فاتحه‌ای نثار روح بزرگ حاج قاسم می‌کنیم. وقتی دوستان در مراسم فوت قاسم ما شرکت می‌کردند و اسم بچه را می‌دیدند بیشتر متاثر می‌شدند، که متاسفانه توفیق نشد... 🌷ما دو دختر و یک پسر دیگر هم داریم. خودشان سردار را می‌شناختند. وقتی خبر شهادت را شنیدند خیلی ناراحت بودند هنوز هم اسم شهید را که می‌شنوند اشک در چشمشان جمع می‌شود -فدا❤ حاج قاسم 💠https://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
💠💠💠 💠💠 💠 "پسرم قاسم" -هجدهم 🌷محمد قاسم سلیمانی 🌷پدر: علیرضا سلیمانی لیسانس حقوق خواربار فروش 🌷مادر: پروین عبدالغفوری تحصیلات ابتدایی خانه‌دار اسکله شهید رجایی بندرعباس استان هرمزگان 🌷در مغازه‌ام مشغول کسب و کار بودم. که دوستی خبر شهادت حاج قاسم را آورد. از شدت علاقه و ارادتم به حاج قاسم خبر داشت. چنان به هم ریختم که چشم‌هایم و شدت گریه قرمز شده بود‌ 🌷ساعت ۲:۳۰ شب رفتم لب ساحل آنقدر گریه و زاری کردم که حالی برایم نماند. تا خود صبح بیدار بودم. تصمیم گرفتم بروم کرمان. بعد از تشییع در مشهد و تهران نوبت کرمان بود. راه افتادم. ماشینم خراب شد. امداد خودرو آمد و ماجراها داشتم. 🌷خلاصه خودم را به کرمان رساندم‌. شلوغ بود، شلوغ. از آن روز تا حالا هرچند وقت یکبار می‌روم کرمان سر مزار حاج قاسم؛ اصلاً عاشق همه شهدا شده‌ام به همه گلزارهای شهدا می‌روم و زیارت می‌کنم. اکثر گلزارهای شهدای ایران را رفته‌ام. حقیقتش بعضی چیزها خدادادی است. دست خود آدم نیست. این حس و حال را خدا یکباره به من داد. 🌷اسم پسر اولم محمد احسان است. بعد از مراسم تشییع شهید سلیمانی با همسرم صحبت کردم ایشان هم موافقت کرد رفتم ثبت احوال و اسم محمد احسان را به محمد قاسم تغییر دادم. همسرم از نظر دینی و اعتقادی خیلی از من جلوتر است. زمین تا آسمان با من تفاوت دارد. 🌷من می‌گویم: وقتی کسی کاری برایت انجام داده در بود و نبود آن آدم باید تو هم کاری برایش انجام بدهی. من در این مملکت کاری بکنم. باید قدمی بردارم برای شهید سلیمانی که همه عمر و زندگی‌اش را برای اسلام و ایران گذاشت. 🌷مخالفت دیگران خیلی مهم نبود. همه جا موافق و مخالف داریم. من به حرف دیگران احترام می‌گذارم. اما نه در کار کسی دخالت می‌کنم و نه اجازه می‌دهم کسی در کار من دخالت کند. برای اسم قاسم هم عده‌ای مخالف بودند. می‌گفتند: یعنی چه که اسم یکی که شهید شده را روی بچه‌تان می‌گذارید؟ چرا اسم بچه را عوض می‌کنید؟ یه عده هم تشویق کردند که کار خیلی خوبی کردید و باید دیگران هم الگو بگیرند... ادامه دارد... -فدا❤ حاج قاسم 💠https://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
💠💠💠 💠💠 💠 "پسرم قاسم" -نوزدهم 🌷قاسم رضایی 🌷مادر: خانم احمدی 🌷پدر: مرتضی رضایی شهر سنندج استان کردستان 🌷شناختم از حاج قاسم مربوط به همین ۱۰ سالی است که ازدواج کرده‌ام. بیشتر از همه همسرم مرا با ایشان و سایر شهدا آشنا کردند. ایشان با کاروان راهیان نور می‌روند و مرا هم با مباحث شهدا و خاطرات و زندگی‌شان آشنا می‌کنند. 🌷محمد قاسم متولد روزهای بعد از ۱۳ دی است. دقیقاً همان چند روز پر التهاب و خشم و غم... پسرم اولین نوه پسری از سمت خانواده همسرم است. قبل از محمد قاسم یک دختر داریم. باقی نوه‌های خانواده‌شان همه دخترند. ۱۰ نوه دختر شیرین زبان در یک خانواده کرد... محمد قاسم نارس متولد شد. روزهای نزدیک به تولدش را فقط گریه می‌کردم. اطرافیانم دلداری می‌دادند. اما خودشان هم می‌گفتند: کاش ما کشته می‌شدیم به جای سردار. همسرم می‌گفت: اجازه بدهید گریه کند‌ بچه‌مان با روضه و اشک سفره اهل بیت علیه السلام رشد خواهد کرد‌. پدر شوهرم می‌خواستند چون اولین نوه پسری است اسمش را محمد بگذاریم. پدر خودم و من و همسرم نام قاسم را دوست داشتیم و اسم پسرمان شد محمد قاسم... محمد قاسم در شب انتقام سخت متولد شد. قبل از این همسرم می‌گفت: به خاطر عماد مقنیه اسمش را عماد بگذاریم. اما شهادت حاج قاسم همه چیز را عوض کرد. بچه‌های فامیل قاسم سلیمانی صدایش می‌زنند. با اینکه فامیلیش رضایی است. از خود محمد قاسم هم وقتی می‌پرسند که اسمت چیست؟ جواب می‌دهد قاسم سلیمانی... 🌷ما هر پنجشنبه به یاد حاج قاسم حلوا درست می‌کنیم و همسرم روضه کوتاهی می‌خوانند‌‌ هسایه‌ها می‌دانند حلوای پنجشنبه ما برای حاج قاسم است... -فدا❤ حاج قاسم 💠https://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
💠💠💠 💠💠 💠 "پسرم قاسم" -بیستم 🌷ابوالقاسم ابرامیان 🌷پدر: هادی ابرامیان تحصیلات ابتدایی کارگر بنا 🌷مادر: فاطمه آهویی تحصیلات ابتدایی خانه‌دار روستای شریک آباد شهرستان کهنوج استان کرمان 🌷منطقه ما کهنوج امنیت نداشت اشرار مسلح منطقه را در دست داشتند و کسی نمی‌توانست مقابل آنها بایستد. مردم در وحشت زندگی می‌کردند. اولین بار حاج قاسم را در مستندی دیدم ۱۰ سال پیش درباره مقاومت رزمندگان بود و شجاعت و مردانگی حاج قاسم او خیلی به چشم ما بزرگ آمد... حاج قاسم به منطقه ما آمد با اشرار صحبت کرد. اسلحه‌هایشان را گرفت و به آنها موتور آب و برق و زمین داد. همه آن اشرار تبدیل شدند به کشاورز و رفتند دنبال کشت و کار... 🌷خداوند به ما سه فرزند داده یکی سه ساله و یک دوقلوی یک سال و نه ماهه اسم دوقلوها ابوالقاسم و ابوالفضل است. زمان تولد دوقلوها در بیمارستان جیرفت جانشان به خطر افتاد سه ماه بعد از شهادت حاج قاسم بود همانجا نذر کردم اگر بچه‌هایم زنده بمانند نام یکیشان را به نیت سردار سلیمانی قاسم بگذاریم و دیگری را به نیت حضرت عباس "علیه السلام" ابوالفضل 🌷ما قصه‌های زیادی داریم که برای دوقلوها تعریف کنیم. کارهای زیادی که حاج قاسم در منطقه رودبار جنوب و کهنوج انجام داده مبارزه با اشرار و عوامل ناامنی و اینکه آنها را سر و سامان داده و تبدیل کرده به کشاورزان مفید... -فدا❤ حاج قاسم 💠https://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------