🌹 ویژه برنامه شب های حماسه
به مناسبت چهل و یکمین سالگرد هفته دفاع مقدس
🌷 روایت گری همراه با اجرای رزمایش عملیات کربلای یک
و تجلیل از خانواده های معظم شهدا
🌹 با روایت گری
حجت الاسلام والمسلمین حاج حسین جوشقانیان
امیر غلامحسین دربندی
حاج حسین کاجی
⚘زمان: ۳ تا ۶ مهرماه ۱۴۰۰، بعد از نماز مغرب و عشاء
⚘مکان: قم، میدان مفید، بلوار عماد مغنیه،
باغ موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
http://eitaa.com/sayarimojtabas
🌹 ویژه برنامه " به رسم شهدا"
به مناسبت چهل و یکمین سالگرد هفته دفاع مقدس
🌷با روایت گری
فرماندهان و راویان دفاع مقدس
و جبهه مقاومت اسلامی
⚘زمان:
چهارشنبه ۳۱ شهریور
پنج شنبه یکم مهر
جمعه دوم مهر
شنبه سوم مهر
سه شنبه ششم مهر
ساعت ۲۱:۳۰
⚘ مکان: حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س)، صحن امام رضا(ع)، جنب مقبره الشهدا
http://eitaa.com/sayarimojtabas
🌹 سامانه هماهنگی و اعزام راوی
برگزاری دوره و کارگاه آموزش روایت گری
برگزاری کنگره و یادواره شهدا
برگزاری اردوی راهیان نور مکتب حاج قاسم عزیز به کرمان
http://eitaa.com/sayarimojtabas
🌹 ویژه برنامه " به رسم شهدا"
به مناسبت چهل و یکمین سالگرد هفته دفاع مقدس
🌷با روایت گری
فرماندهان و راویان دفاع مقدس
و جبهه مقاومت اسلامی
⚘زمان:
چهارشنبه ۳۱ شهریور
پنج شنبه یکم مهر
جمعه دوم مهر
شنبه سوم مهر
سه شنبه ششم مهر
ساعت ۲۱:۳۰
⚘ مکان: حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س)، صحن امام رضا(ع)، جنب مقبره الشهدا
http://eitaa.com/sayarimojtabas
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
🌹 ویژه برنامه " به رسم شهدا" به مناسبت چهل و یکمین سالگرد هفته دفاع مقدس 🌷با روایت گری فرماندهان
راوی امشب (چهارشنبه۳۱ شهریور)
حجت الاسلام والمسلمین حاج حسین جوشقانیان می باشد.
وقتی خبر شهادت محمد قطعی شد پیراهن مشکی برای پدر آوردیم که بپوشد اما قبول نکرد !
پدر گفت : ما برای مرده ها مشکی می پوشیم اما برای شهید نه !!!
پدر ادامه داد : یک موضوع دیگر هم این است که ما باید به دشمن ثابت کنیم ایستاده ایم و هیچ حرکتی نمی کنیم که آن ها خوشحال شوند . با این کار می خواستم تو دهنی محکمی به دشمنان بزنیم و به همشون بفهمونیم که ما از شهادت باکی نداریم و در آخر پدر برای تشییع جنازه فرزندش پیراهن رنگی به تن کرد .
#اربعین
#دفاع_مقدس 💚
#شهید_محمد_غفاری
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
تصویر کمتر دیده شده از شهید حاج قاسم سلیمانی در زمان دفاع مقدس
#اربعین
#دفاع_مقدس
#سیدالشهداء_مقاومت
عشق به شهدا و دفاع مقدس در زندگیاش جاری بود، هر کجای زندگیاش سرک میکشیدی، میدیدیشان.
خودش دیدترین و خوش قواره ترین جای خانه را که رو به قبله هم نباشد، انتخاب میکرد برای عکس شهدا.
در همان زیرزمین کوچه طه، خیلی خوشگل به ترتیب از امام و آقا شروع کرده بود تا همت و متوسلیان و بروجردی و کاوه و عکسها را چسبانده بود.
مقید بود در حضور شهدا گناه نشود، همیشه میگفت: شهدا اینجا هستند و خجالت بکشید، به عکس ها بیاعتنا نبود، سعی میکرد پایش را رو به عکسشان دراز نکند، حتی شبها که میخوابید.
#شهید_محمدحسین_محمدخانی🌷
کتاب عمارحلب، صفحه 201
#هفته_دفاع_مقدس🍃
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
یک شهیدی بود به نام محمودرضا استادنظری. او و برادرش که دو برادر دو قلو بودند، در خانواده ای ثروتمند به دنیا آمده بودند، پدرشان میخواست که آنها را در زمان جنگ به سوئد بفرستد ولی آنها از دست پدر خود فرار کردند و به جبهه آمدند. یکی از آنها در یکی از عملیات ها زخمی شد و محمودرضا در دسته یک گردان حمزه لشکر ۲۷ محمد رسول الله بود که شهید شد.
این بچه ۱۶ ساله در وصیتنامه خود نوشته بود: «خدایا شیطون با آدم نقد معامله میکنه میگه تو گناه کن و من همین الان مزش رو بهت میچشونم ولی تو نسیه معامله میکنی. میگی الان گناه نکن و پاداشش رو بعداً بهت میدم. خدایا بیا و این دفعه با من نقد معامله کن.» که البته این اتفاق هم افتاد و در عملیات بعدی شهید شد.
راوی: حمید داودآبادی(یکی از نویسندگان فعال در عرصه خاطره نگاری و تاریخ نگاری دفاع مقدس)
#دفاع_مقدس
#پای_انقلاب_حسین
#خون_دلها_خورده_ایم🌱
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
گوشی محسن که زنگ می خورد، با دیدن شماره حرم خوشحال میشد اکثر تلاوتهاش هدیه به امام هشتم علیه السلام بود تلاوت و اذان صبحهای چهارشنبه حرم مال محسن بود خودش این روز و ساعت را انتخاب کرده بود و به خودش می بالید که روز زیارتی امام، خادم حضرت شده....
سه شنبه شب ها ساعت یک می رسید خونه آن روزها سربازیش، دانشگاهش، تلاوت ها و تدریس هایش حسابی رمق محسن رو می گرفت. سه شنبه شب ها اما نشاط و نیروی دیگری می گرفت مامان تا اون وقت شب بیدار می موند تا محسن رو نمی دید چشمش روی هم نمی رفت همان طور که بساط شام رو پهن می کرد بهش می گفت: از ساعت شش صبح می دوی تا ساعت یک نصفه شب ساعت دو و نیم هم که می ری حرم آخه تو خواب و استراحت لازم نداری؟! اقلا تلاوت صبح چهارشنبه رو بعد از ظهر چهارشنبه می انداختی...
محسن با خنده می گفت: نمی دونید مامان یه روز بلند شین سحر با من بیاین حرم تا بدونید یه لذتی داره سحر از خیابون طوسی بندازی بری حرم، چهارشنبه روز آقاست من این توفیق رو با هیچی عوض نمی کنم...
چند دقیقه به اذان صبح، صدای تلاوت محسن از بلندگو های حرم راه خودش رو می گرفت از راسته خیابان طبرسی می گذشت و می پیچید توی کوچه جوادیه مامان می رفت توی حیاط می نشست چشمش به ستاره های سحر بود و گوشش به صدای محسن...
#شهید_محسن_حاجی_حسنی_کارگر🌹 #شهید_مظلوم_منا #اربعین
#هفته_دفاع_مقدس🍃
#خادم_الرضاع
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani