eitaa logo
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
1.3هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
8 فایل
کانال ترویج مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی اهداف👇 ۱)اعزام راویان تخصصی مکتب ۲)برگزاری دوره وکارگاه آموزش تخصصی روایتگری وتربیت استاد،مربی وراوی مکتب ۳)اعزام کاروان راهیان مکتب به استان کرمان ۴)برگزاری کنگره ویادواره حاج قاسم ⚘سیاری ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷ @Mojtabas1358
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱۲۷ بهمن؛ سال‌روز شهادت شهید محمدحسین یوسف‌ الهی 🔹سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در بخشی از وصیت نامه خود خطاب به همسرش خواسته بود که در کنار مزار شهید یوسف‌ الهی به خاک سپرده شود. 🔹شهید محمد حسین یوسف الهی، در سال ۱۳۶۴ و در ۲۴ سالگی به شهادت رسید. 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل : پنجم 🔸صفحه: ۳۰۸_۳۱۰ 🔻 قسمت ۱۸۴ هم رزم شهید: محمد علی بابایی پور زمانی که در سوریه مجروح شده بود، رفتم بیمارستان عیادتش. سمت راست بدنش کامل کبود شده بود. با تعجب گفتم تیر خورده‌ای؛ ولی چرا این همه بدنت کبوده؟! گفت جایی تیر خوردم که بچه ها راحت نمی تونستند من رو بیارن عقب. مجبور شدند تقریباً ۳۰۰-۴۰۰ متر من رو روی زمین بکشن. برای همین، بدنم کبود شده. گفتم حسین، با این تیری که خورده ای، تعجب می کنم چطور هنوز زنده ای! گفت: - چند شب قبل از عملیات، محمدرضا کاظمی رو در عالم رویا دیدم. اومد دستم رو گرفت. گفت بیا بریم، حسین! گفتم الان وقتش نیست. من هنوز کلی کار اینجا دارم؛ بعدش می آم. یه لحظه که به خودم اومدم، کسی کنارم نبود. پیش خودم گفتم: احتمالا تو این عملیات شهید می شم؛ آخه محمدرضا، دستم رو گرفته بود تا ببره. با خودم هی فکر می کردم. تا این که تیر از نزدیک قلبم رد شد و مجروح شدم. یادم اومد که به محمدرضا گفته بودم هنوز کار دارم. 🔻قسمت ۱۸۵ هم رزم شهید: مهدی صفری زاده بعد از این که مجروح شده بود، توی بیمارستان بستری بود. رفتم عیادتش. همین که دیدمش، به شوخی گفتم حسین، به خدا خیلی زرنگ ای! رفتی همه چیز رو با یه تیر پاک کردی! کاری کردی کارستون! خندید و گفت نه، بابا! حالاحالاها کار دارم. توکل به خدا. نگاهش وسیع تر از این حرفا بود. راه را خوب شناخته و انتخاب کرده بود؛ خوب هم رفت. 🔻قسمت ۱۸۶ هم رزم شهید: حمید رمضانی آخرین بار، زمانی که مجروح شده بود، می خواستم بروم عیادتش. آقای نجیب زاده، مثل بقیه ی بچه ها، نگران حسین بود. بهم گفت حمید، با حسین صحبت کن، متقاعدش کن که دیگه سوریه نره. با همین نیت رفتم. کمی با هم درباره ی اوضاع سوریه حرف زدیم. بهش گفتم حسین، دیگه نرو دنبال این قضیه! تو دیگه شهیدی! بسه! با این وضعیتی که داری، دیگه نرو. وایسا سر خونه و زندگی ات. ناراحت شد. گفت خدا دوستم داشت که من رو به اینجا کشوند. حالا که سفره ای پهن شده؛ حالا که خیلی‌ها از این سفره بهره برده‌اند، ول کنم؟ چشم هایش از اشک خیس شد. گفت نه! باید برم. گفتم خوب، برو یه کار دفتری بکن. خندید و گفت نه، بابا! تا حالا خیلی پشت میز نشسته ام. از کار دفتری خسته شده ام. چند دقیقه ای به فکر فرو رفت. دوباره گفت: باید یه کار موثری بکنم. 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------ ✨ 📚✨ ✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨📚✨📚✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍کلام شهید حاج قاسم سلیمانی در وصف شهید حاج قاسم میرحسینی... 🔸ما همه مات و مبهوت حرکات او می‌شدیم او یک سخنور بود و وقتی شروع به صحبت می‌کرد به قول بچه ها جادو می‌کرد. 🔹تمام حرف‌های خودش را با استناد به آیات و روایات نقل می‌کرد من واقعا احساس می‌کردم هیچ روحانی‌ای توی سن و سال خودش به پای ایشان نمی‌رسید. 🔸در بعد فرماندهی باید بگویم ایشان در جلسات همیشه صائب‌ترین نظرات را می‌داد بهترین نظر نظر شهید میرحسینی بود و در میدان عمل هم همان‌ها به وقوع می‌پیوست. 🔹من خدا را شاهد می‌گیرم که هیچ وقت در چهره شهید میرحسینی در سخت‌ترین شرایط هراسی ندیدم انگار در وجود این مرد چیزی بعنوان ترس هراس دلهره و تردید وجود نداشت اگر در محاصره بود همانطور صحبت می‌کرد که در اردوگاه صحبت می‌کرد. 🔸سیدالشهدای همه شهدای استان سیستان و بلوچستان و بزرگ لشکر ثارالله که واقعا امروز من در هر مأموریتی جای او را خالی می بینم شهید میرحسینی است. 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل پنجم :روایات سوریه 🔸صفحه: ۳۱۱-۳۱۲ 🔻قسمت: ۱۸۷ همرزم شهید: رضا سلیمانی حسین را بعد از این که مجروح شده بود ،برای ادامه ی درمانش انتقال دادند به ایران. مدّتی در بیمارستان فاطمة الزهرا ی کرمان بستری بود. روزی رفتم عیادتش. به هر طریقی بود ،خانمش را راضی کردم‌ شب‌ برود خانه تا من به جای ایشان کنار حسین بمانم. آن شب خیلی باهم صحبت کردیم. حسین از جنگ گفت ؛ از مجروحیت. گفت «رضا ،می دونی که اللّه العظیم ،اسم اعظم خداست. به اللّه العظیم قسم می خورم که شیرین ترین چیزی که در زندگی ام احساس کرده ام، همان تیریه که داعشی ها به من زدند. ». نقل قولی از یکی از سرداران شهید زمان جنگ کرد که گفته بود «اگه قرار باشه من فردای شهادت ،فقط یکی را شفاعت کنم، اون رزمنده ی عراقی ست که به من تیر زد. ». بعد گفت آن روزها من معنی این حرف را نمی فهمیدم؛ تا روزی که خودم این تیر را خوردم و باتمام وجود فهمیدم که چقدر این تیر شیرین است! 🔻قسمت: ۱۸۸ همرزم شهید: عبداللّه سلطان نژاد قبل از این که حسین برود سوریه، خیلی نگران وضعیت اجتماع بود. می گفت «مردم نتوانستند شهدا و راه شهدا را تشخیص بدهند. راه شهدا و خون شهدا، مظلومه!». زمانی که مجروح شده بود، به عیادتش رفتم. چهره و حرف هایش دیگر نور بالایی شده بود. صحبت هایش‌دیگر دنیایی نبود. سفارش خانواده ی شهید جمالی را می کرد. همیشه دغدغه ی خانواده ی شهدا را داشت. بهش گفتم «حسین تو دیگه دِینت رو ادا کرده ای. تو قلبت تیر خورده. نیازی نیست که بخوای ادامه بدی.». گفت «ببینم خدا چی می خواد.». حسین، پایه ای بود برای نظام و بچّه های رزمنده. 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------ ✨ 📚✨ ✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨📚✨📚✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍توسل به حضرت زهرا سلام الله روایت شهید حاج قاسم سلیمانی از عملیات والفجر هشت... 🔸روزی که فریاد يا وَجيهَةً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعى لَنا عِنْدَ اللّهِ با امواج اروند یکی شده بود... حاج_قاسم 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و حاج قاسم در فراقش گفت چگونه لبی بخندد که عارفِ ما عاشق ما مخلصِ ما حسین‌ آقای ما نباشد... 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
🌷سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی: کاری ندارم کسی حرف من را قبول دارد یا ندارد؛ حزب و جناح فرع است؛ اصل، ولی‌فقیه است. اصل، جمهوری اسلامی است. -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل پنجم : روایات سوریه 🔸صفحه: ۳۱۳-۳۱۲ 🔻قسمت: ۱۸۹ همرزم شهید: رضا نژاد شاهرخ آبادی حسین، عاشق شهادت بود. به خانواده ی شهدا سر می زد. از مادران شهدا می خواست برای شهادتش دعا کنند. می گفت《خدا شهادت رو از ما نگیره.》 یک روز صبح دیدم حسین دو بار به گوشی ام زنگ زده. خواب بودم و متوجه نشده بودم. فوری تماس گرفتم. گفتم《حسین، چی شده؟! اتفاقی افتاده؟!》گفت《آماده شو با هم بریم منزل شهید یزدانی.》 گفتم《باشه.》 حسین عجله داشت. کار من هم طول می کشید. دوباره بهش زنگ زدم و عذرخواهی کردم و گفتم《ان شاء الله دفعه ی بعد.》گفت《رضا، ضرر می کنی!》.گفتم《کم سعادت ایم.》.گفت《پس یه قول بهم بده. برام دعا کنی که به آرزوم برسم.》. خلاصه راضی شد بدون من برود. وقتی بعد از سوریه در بیمارستان فاطمه الزهرا بستری بود، به عیادتش رفتم. هنوز از در تو نرفته بودم که گفت: بی انصاف، دعام نکردی؟! 🔻قسمت: ۱۹۰ همرزم شهید: محمدرضا حسنی سال 1369 از اسارت آمدم.با حاج حسین، از همان ابتدا سلام وعلیک داشتیم؛ ولی ارتباط کاری نزدیکی نداشتیم. محل خدمت ایشان، رفسنجان بود، و من در کرمان بودم. سال 1386 ،من رفتم بنیاد شهید، و ایشان را بیشتر می دیدم. ازش بی خبر نبودم. تا این که رفت سوریه. در سوریه مجروح شده بود. برای ادامه ی مداوا، در بیمارستان فاطمه الزهرای کرمان بستری شده بود. من و سردار نوری به عیادت ایشان رفتیم. با آن جراحت، از برگشتن حرف می زد! حرف هایش، رنگ و بوی دیگری داشت. می گفت《کمی که بهتر شدم، باید برگردم.》.من و سردار گفتیم《برای چی می خوای برگردی؟!》. گفت《کاری که به خاطرش سوریه رفتم، هنوز تموم نشده. حاجی، تا حالا دیده این مسافری دست خالی بگرده؟!》.بعد از بهبود،دوباره برگشت سوریه. 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------ ✨ 📚✨ ✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨📚✨📚✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ سردار سلیمانی در مراسمی رو کرد به حضار و درخواست کرد همه دو دقیقه فقط سقف را نگاه کنند سپس سردار حرفی زد که مجلس دگرگون شد آیا ما هم دگرگون شدیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 فیلم کامل روایت شهید سلیمانی از اتاق عملیات حزب‌الله با حضور ایشان و سید نصرالله و عماد مغنیه در آخرین مصاحبه 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 امروز برای ما اصل این نظام است🇮🇷 🔺️ حاج قاسم سلیمانی: اصل اساسی نگهدارنده‌ی این نظام، ولی فقیه است. این برای ما مثل قرآن ناطق است. با جان‌مان،‌ با خون‌مان در همه‌ی آحادمون دفاع می‌کنیم. جان‌مان را می‌دهیم، هزاران بار می‌دهیم. 👈🏻 امروز برای ما اصل این نظام است. این نظامی که صدها سال در درون کتاب‌ها نهفته بود. امام (ره)‌ با هنر خودش و شجاعت خودش از دل کتاب‌ها بیرون آورد. کاری که هیچ عالمی در عالم اسلام نه شیعه و نه سنی نتوانست بکند؛ یک نظام را به عنوان جمهوری اسلامی تاسیس کرد. با هیچ نظامی قابل مقایسه نیست... 🇮🇷 به مناسبت ایام سالروز پیروزی انقلاب اسلامی 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
51.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍سخنرانی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در یادواره‌ی شهدای کن قسمت اول... 🔸فضا را برای همه نوع آدم‌ها باز کنید برخی افراد ظاهرشان شاید ظاهری خوبی نیست اما باطن خوبی دارند فرهنگ شهید و شهادت و یادواره ها و کنگره ها جزو موثرترین کار فرهنگی است که در جامعه ما اثر جدی و حقیقی دارد باید آنها را توسعه بدهیم. 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم مرد فرهنگی بود بعد از آسمانی شدنت ای مرد میدان، قول دادیم مرد میدان باشیم و با تمام وجود می مانیم پای کار این نظام ...رای که وظیفه ماست؛ جان میدهیم به راه طُ ای جان فدا....نماینده شهر من باید اصلح باشد باید مرد میدان باشد 🌺🍃🌸🍃🌸🍃🌺 👊«انتخاب حق من است» 🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
🔰 کتابی که برای دخترش امضا کرد و نوشته ای عجیب و متفاوت از دیگر نوشته هایش برای او نوشت... ⬅️ کتاب «سربلند» مستند داستانی از کودکی تا شهادت شهید مدافع حرم محسن حججی کتابی است که شهید قاسم سلیمانی بر آن یادداشت نوشته است. یادداشتی که متفاوت از یادداشت‌های دیگری است که بر کتاب‌های مختلف نوشته است. او این کتاب را که به قلم محمدعلی جعفری نوشته شده است، خطاب به دخترش امضا کرده و نوشته است: «سلام بر حججی که حجتی شد در چگونه زیستن و چگونه رفتن. فدای آن گلویی که همچون گلوی امام حسین (ع) بریده شد و سلام بر آن سری که همچون سر مولای شهیدان دفن آن نامشخص و به عرش برده شد. دخترم آن‌ها را الگو بگیر و مهمترین شادی آن‌ها عفت و حجاب است.» 🔰انقلابی باید قوی شود🔰 ✨🥀أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج🥀 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------