#روایت_عشق💌
حاج قاسم از جنس مردم و با مردم بود و با همه ی افراد مثل خودشان رفتار و گفتگو می کرد، لذا با هرکس که سخن می گفت شخص مقابل به معنای واقعی، احساس دوستی با ایشان پیدا می کرد.
حاج قاسم در امور و شرعی مقلد امام بود و پیروی محض از فرامین امام(ره) را داشت.
تحت هیچ شرایطی حاضر نبود نسبت به اجرای دستورات بنیانگذار جمهوری اسلامی کوتاهی کند حتی پس از ارتحال امام هم به وصیت نامه ایشان عمل می کرد.
🎤: موحد امیری
📚: سردار دلها
#یادعزیزش_باصلوات
♥️ اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست
@maktabesardarsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ های ماندگار و به یاد ماندنی از سردار سلیمانی
من ذره و خورشید لقائی تو مرا
«بیمارِ غَمَم عِینِ دَوایی تو مَرآ»
بیبال و پر اندر پی تو میپرم
من کاه شدم چو کهربایی تو مرا
♥️ اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست
@maktabesardarsoleimani
#روایت_عشق 💌
#مسئول_شناسی
روحانی شهید
#آیت_الله_مهدی_شاه_آبادی
نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی
راه شهدا ، عمل شهدا
مسئول واقعی و روحانی واقعی کیست نه به اسم در عمل
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
برا سخنرانی به یکی از نهادها اومده بود. وقتِ نماز برا تجدیدِ وضو رفتم دستشویی. درِتوالتِ اول رو باز کردم دیدم کثیفه ، برا همین رفتم توالت دوم... حاج آقا شاه آبادی هم وارد دستشویی شد، در ِتوالت اول که کثیف بود رو باز کرد ، اما به جای اینکه بره سراغ توالتِ بعدی ، عبا و قبایش رو بیرون آورد ، آستینِ لباسش رو بالا زد و توالت رو حسابیتمیزکرد. حاج آقا شاه آبادی اون موقع نمایندۀ مجلس بود...
🕯ولادت: ۱۳۰۹ _قم
🌷 شهادت: ۱۳۶۳ جزیره مجنون
مرقد مطهر : بهشت زهرا تهران
کجایند نمایندگان بی ادعا
کجایند مردان خوب خدا
دریغ از فراموشی راه شهدا
♥️ اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست
@maktabesardarsoleimani
🌷💌🌷💌🌷💌🌷
در مکتب سالکان راه سعادت
در محضر عارفان
آیت الله بهجت(ره) :🎤
💠اگر می خواهید
💠از حوادث واتفاقات روزمره
💠درامان ومحفوظ بمانید،
💠همیشه همراه خود
💠قرآن داشته باشید.
🌷🌷🌷💌🌷🌷🌷
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
سردار شهید مسعود زکی زاده
همیشه یه قرآن با مهر و تسبیح تو جیبش داشت هر وقت بیکار میشد
شروع به قرآن خواندن میکرد
یادمه شب آخر هم که کنار هم بودیم
تا پاسی از شب داشت قرآن می خواند
وقتی به شهادت هم رسید
قرآن تو جیبش بود و به خون سرخش رنگین شده بود
یاد عزیزش با صلوات
♥️ اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست
@maktabesardarsoleimani
#روایت_عشق 💌
یک روز بعد از شهادت عبدالمهدی، دلم خیلی گرفته بود.
گفتم بروم سراغ آن دفتری که خاطرات مشترکمان را در آن می نوشتیم.
به محض باز کردن دفتر، دیدم برایم یک نامه با این مضمون نوشته بود:
همسر عزیزم، من به شما افتخار می کنم که مرا سربلند و عاقبت به خیر کردی و باعث شدی اسم من هم در فهرست #شهدای_کربلا نوشته شود.
آن دنیا منتظرت هستم.
#شهیدعبدالمهدیکاظمی"
یاد عزیزش با صلوات
♥️ اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست
@maktabesardarsoleimani
#پیام_وحی
#پیامک_های_قرآنی
🤲 بهره انسان در قیامت، تنها از بعضى کارهاى خویش است، نه تمام آنها! «ممّا کسبوا» چه بسیار کارهایى که انسان مىکند، ولى بخاطر نداشتن قصد قربت و نیّت خالص، در قیامت از آن بهره نمىبرد.
📖 آیه ۲۰۲ سوره بقره
♥️ اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست
@maktabesardarsoleimani
6.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥روایت دردناک دختر سوری از ماندن در محاصره داعشیها
💢پدرم اسلحه آورد خانه گفت: اگر اتفاقی افتاد و من نبودم خودتان را بُکشید....
#امنیت_اتفاقی_نیست
#سلام_ودرود_برشهیدان
♥️ اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست
@maktabesardarsoleimani
27.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️روایتی از یک دیدار خاطره انگیز
دختری که پدرش هفت سال پیش او را از محاصره نبل و الزهرا به سختی فراری داد و برای تحصیل راهی ایران کرد.
حالا پدر و مادر بعد از چند سال دوری ، در برنامه #مثل_ماه به دیدار دخترشان آمده اند.
👌پیشنهاد دانلود حتما ببینید خیلی زیباست
چه بسیار دخترانی که چشم انتظار دیدار بابا هستند و هنوز بابا از سوریه برنگشته
و شاید دیگر هم هرگز برنگردد
یاد و خاطره شهدای مدافع حرم صلوات
♥️ اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست
@maktabesardarsoleimani
#عاشقانه_های_شهدا
✍ میگفت: زهرا، باید #وابستگیمون کمتر کنیم انگار میدونست که قراره چه اتفاقی بیفته.
گفتم : این که خیلی خوبه ۲ سال و ۸ ماه از زندگی مشترکمون میگذره، این همه به هم وابستهایم و روز به روز هم بیشتر #عاشق_هم میشیم .
گفت: آره، خیلی خوبه ولی اتفاقه دیگه ...! گفتم. آهاااان؛
اگه #من_بمیرم واسه خودت میترسی گفت: نه زهرا زبونتو گاز بگیر .
اصلاً منظورم این نبود ...
حساسیت بالایی بهش داشتم .
بعد شهادتش یکی از دوستاش بهم گفت: "حلالم کنید" پرسیدم: چرا؟!؟!
گفت: با چند تا از رفقا شوخی میکردیم.
یکی از بچهها آب پاشید رو #امین.
امین هم چای دستش بود. ریخت روش ناخودآگاه زدم تو صورت امین چون ناخنم بلند بود، صورتش زخمی شد امین گفت: حالا جواب زنمو چی بدم
گفتیم: یعنی تو اینقده #زن_ذلیلی
گفته بود: نه…
ولی همسرم💞 خیلی روم حساسه ....
مجبورم بهش بگم شاخه درخت خورده تو صورتم ...
وگرنه پدرتونو در میاره...
از مأموریت برگشته بود . از شوق دیدنش میخندیدم با دیدن #صورتش خنده از لبام رفت.
گفتم: بریم پماد بخریم براش ...
میدونست خیلی حساسم مقاومت نکرد با خنده گفت: منم که اصلاً خسته نیستـــــــم
گفتم: میدونم خستهای، خسته نباشی .
تقصیر خودته که مراقب خودت نبودی.
بااااید بریم پماد بخریم ...
هر شب خودم پماد به صورتش میزدم و هر روز و شاید هرلحظه جای خراشیدگی💔 رو چک میکردم و میگفتم: پس چرا #خوب_نشد😔
🎤 راوی: همسر شهید مدافع حرم
#امین_کریمی