eitaa logo
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
1هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
7.3هزار ویدیو
31 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».
مشاهده در ایتا
دانلود
#یاد_یاران ♦️سقایِ تشنه لبان...♦️ 🔷:آقا مرتضی ، یه نفر روبفرست خط، ببینیم چه خبره؟ هرکس می‌رفت، دیگه برنمی‌گشت. همون سه‌ راهی که الآن میگن سه‌ راهی همت. خیلی کم می شد بچه‌ها برن و سالم برگردن. مرتضی سرشُ پایین انداخت و گفت: دیگه کسی رو ندارم بفرستم، شرمنده... حاجی بلند شد و گفت: مثل این که خدا طلبیده... و با میرافضلی سوار موتور شدن که برن خط. عراق داشت جلو می‌آمد. زجاجی شهید شده بود و کریمی توی خط بود. بچه‌ها از شدت عطش، قمقمه‌ها را می زدن لب هور،‌ جایی که جنازه افتاده بود،‌ و از همان استفاده می‌کردن، روی یک تکه از پل‌هایی که آنجا افتاده بود سوار شد. هفت هشت تا از قمقمه‌های بچه‌ها دستش بود. با دست آب رو کنار می زد و می‌رفت جلو؛‌ وسط آب،‌ زیر آتش. آنجا، آب زلال‌تر بود! قمقمه‌ها را یکی یکی پر کرد و برگشت... 🌷شهید محمد ابراهیم همت شادی روح مطهرش صلوات
📎پایه گذار حشدالشعبی عراق هنگامی که فرماندهی «تیپ 9بدر» را پذیرفت، گردان «احرار» را از میان اسیران عراقی تشکیل داد. آنهـا به رغم آنڪہ اسیـر بودند، با علاقه و اشتیـاق در این گردان با ارتشی که خودشـان سال‌ها در آن ارتش بودند، می‌جنگیدند و بسیاری از آنها هم به شهادت رسیدند و حالا بسیاری از تربیت شدگان شهیـد دقایـقی امروز به یـاد او سازمان بـدر را که در عـراق با داعش می‌جنگد پایه‌گذاری کرده اند. یکی از مجاهدین عراقی می‌گفت: در یک زمستان سرد، با شهید دقایقی در چادری بودم. او متوجه شد یکی از مجاهدان در خواب از سرما می‌لرزد. با اینکه هوا سرد بود و خود او نیز به پتو نیـاز داشت، پتـوی خـود را روی آن مجاهد انداخت. سپس گفت: مجـاهدین عراقی ودیعه ‌های امـام در دست من هستند و من باید از آنها نگهداری کنـم. الان خانه‌ هر مجاهد عراقی که بروی، سه عکس می‌بینی : امام خمینـی، شهیـد صدر و شهیـد اسماعیل دقایقی... در واقع او را باید مبدع فرهنگ بسیجی در میان عراقـی ها نامید. همـان چیزی ڪہ به عنـوان حشدالشعبی در میان عراقی ها نام گرفته است. ۵_شلمچه ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🏴…🌸…🏴 #کلام_شهید #شهید__محمد_بلباسی🕊🌹 ◽️نگذارید این عَلَم به زمین بیفتد؛ خادمی فقط حضور در یادمان‌های جنگ هشت ساله نیست. ◽️آقایمان گفته #فضای_مجازی، سنگری دارد به وسعت انقلاب اسلامی. ◽️شهدا در این صحنه ، ما را می‌خوانند. #یادشهید_با_ذکر_صلوات
. شهید نوید صفری ، رفیق شهید ایشون آقا رسول خلیلی بود ، و در وصیت نامه شون هم نوشتن که من رو کنار آقا رسول خاک کنید ، انقدر با رفیقشــون گشتـن تا آخر مثل رفیقشون شهید شدند.. . در برشی از نوشته هاشون که توسط همسرگرامی شهید منتشر شده شهیدنوید ذکر کردند : " اگر کسی چهل روز زیارت عاشورا بخواند و ثواب آن را هدیه بفرستد تمام تلاشم را به اذن خدا خواهم کرد تا حاجت اورا بگیـرم.. " شهید‌دل❤️ 🌷شهیدنوید
سیره عملی سردار شهید ((حاج محمد ابراهیم همت)) به زحمت جارو را از دستش گرفتم. داشت محوطه را آب و جارو مي‌كرد. كار هر روز صبحش بود. ناراحت شد و گفت «بذار خودم جارو كنم، اين جوري بدي‌هاي درونم هم جارو مي‌شن.» یاد شهید با صلوات🌺
🌷شهید محمد اصغری خواه 🌹رفتیم خرید ، ولی یک کلام باهم حرف نزدیم. هم من خجالت می کشیدم، هم محمد. هر کاری بود ، با خواهرم هماهنگ می کرد. فردای همان روز ، عقد کردیم . محمد با لباس سپاه آمد ، من هم با یک چادر سفید نشستم سر سفره عقد... یک سفره ی ساده ؛ نان ، پنیر ، سبزی ، میوه و شیرینی، عقد کردیم. اذان ظهر شد ، وضو گرفتیم ، رفتیم مسجد...
#عاشقانه_شهدا💞 ♥️محمـد آقا با برادرم دوست بود و با هم #هیئت می‌رفتند☺️ خانواده ایشون چند باری منو دیده بودن خیلےتمایل داشتند وصلتے💞 صورت بگیره. اما چون فاصله سنے‌من و #محمد آقا زیاد بود قبول نمے‌کردم😕 ♥️من متولد مرداد ۶۷ و محمد آقا شهریور۵۶ 📆 محمد آقا تو سفرے که به کربلا داشته در حرم #حضرت_عباس (ع) #متوسل به این بزرگوار شده و از ایشون همسر #مؤمن و محب اهل‌بیت (ع) را می‌خواد👌 ♥️️همزمان با این موضوع #بـرادرم یک بار دیگه این موضوع رو به من گفت و خواست بیشتر فکر💬 کنم نمیدونم چیشد که #موافقت کردم که بیاد☺️ ♥️از امام حسین(ع) هم خواستم هرچی خیر و #صلاحه پیش روم بذاره😇 وقتے محمد آقا به خواستگاریم اومد تازه از #کربلا برگشته بود💐 ♥️اول صحبت‌هامون یه روایت برام گفت: « نجات و رستگاری در راستگویی است.» تا این حرف رو شنیدم یه کم #دلهره ای رو هم که داشتم برطرف شد😇 ♥️گفت من #خواب دیدم که خدا به من ۲دختر دوقلو می‌بخشه😍 و همسری خوب و مهربان دارم، ولےهمه این چیزها رو میگذارمو #شهادت در راه خدا رو انتخاب می‌کنم✅ خواب‌های محمد آقا همیشه #رؤیای_صادقه بود.... #شهید_محمد_پورهنگ🌷 #طلبه_شهید_مدافع_حرم شادی روح مطهرش صلوات
 #بخشی_از_وصیت_نامه_شهید_علی_شفیعی #خدایا شاهد باش به ظاهر در تنهایی زیستم و تو را بهترین دوستها و عشقها و اعمالها یافتم پس مرا به سوی خودت فرا خوان و بدان که از تمامی مظاهر جاری بردیم تا به تو بپیوندم، خدایا من خواهان #شهادت هستم ولی نه به این معنا که از زندگی فرار کنم خدایا عمریست پیشانی را بر در گاهت بر روی خاک گذارده ام پس در حقم لطفی بفرما خدایا این دستها عمری در خانه تو را زده است . خدایا این چشمها بهانه تو را میگیرد و بی اختیار #اشک می ریزد ، خدایا این خون که در رگهای من می چرخد همه اش به شوق توست، خدایا این زبان همچون لایه های ترک خورده زلالی باران تو را له له می زند پس خدایا با من آن کن که مرحمت و لطف وجود توست ای مهربانترین مهربان ،
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🍃 باباے مــ‌هربونم... روز اولِ مدرسہ یادم باشد بہ معلم بگویم: "جان" را زودتر یادم بدهد! مےخواهم وقتے بچہ‌ها مےنویسند: "بابا آب داد" ؛ بنویسم: "بابا جان داد" .. #حاج_همت #معلوم_نمونه شهدا معلمان مکتب حسینی یاد شهدا با صلوات🌷
#سردار باقرزاده: اجازه ندهید شهرداریها هر غلطی میخواهند انجام دهند... #شهدا . . . اعتبار این مرز و بومند اعتبارمان را از پلاک‌ها پاک نکنیم! قراره بعضی بچّه های #حزب الله با لبیک گفتن به فرمانِ #آتش به اختیارِ حضرت آقا، دوباره نام زیبای #شهید رو در کنار اسم #شهدا نصب کنند. 👋 الهی #شهید بشی ما شهیدان دادیم که شهادت زیباست
#آیا_می_دانید 💠آمار شهدای جنگ به تفکیک استان ها. 🌷شادی ارواح پاک و طیبه ی شهدا صلوات.
عده ای سرب و گلوله عده ای میلیاردها هر دو تا خوردند اما این کجا و آن کجا؟ این یکی از سوز ترکش آن یکی هم در سونا هر دو می سوزند اما این کجا و آن کجا؟ عده ای بر روی مین و عده ای بر بال قو هر دو خوابیدند اما این کجا و آن کجا؟ این یکی بر تخت ماساژ آن یکی بر ویلچرش هر دو آرامند اما این کجا و آن کجا؟ این یکی بر عمق دجله آن یکی آنتالیا هر دو در آبند اما این کجا و آن کجا؟ این یکی با گاز خردل آن یکی با گاز پارس هر دو می سازند اما این کجا و آن کجا؟ عده ای کردند کارو عده ای بستند بار هر دو فعالند اما این کجا و آن کجا؟ باکری ها سمت غرب و خاوری ها سمت غرب هر دو تا رفتند اما این کجا و آن کجا؟ آن یکی بر پشت تانک و آن یکی بر صدر بانک هر دو مسئولند اما این کجا و آن کجا؟
💠من یک روز شهید می‌شوم 🌷 #حسین_ولایتی_فر در شش تیرماه 1375 در شهرستان #دزفول دیده به جهان گشود. هشت سالگی عضو #جلسات_قرآن مسجد حضرت مهدی(عج) شد. حضور چندین ساله در فضای مسجد و جلسات تاثیر به سزایی در شکل گرفتن #روحیات حسین گذاشت. 🌷در 20 سالگی جذب سپاه شد. دوره‌های #تکاوری را پشت سر گذاشته بود. محل خدمت حسین بعد از گذراندن دوره‌های ابتدایی #اهواز بود. 🌷در جمع رفقای هیئتی حسین لقب #سردار داشت. همیشه می‌گفت: «من یک روز شهید می‌شوم.» 🌷هیچ‌وقت اهل ریا نبود، اما یکجا #ریا کرد آنجایی که گفت:«بذار تا ریا بشه تا بقیه یاد بگیرند، من می‌دانم شهید می‌شوم.» همیشه می‌گفت: «من یک روز #شهید می‌شوم.» 🌷حتی یکبار هم در همان سنین نوجوانی به علت بازیگوشی معلم او را از کلاس بیرون کرد. حسین هم می‌گوید: «حالا که مرا از کلاس بیرون می‌کنید حرفی نیست، اما حواستان باشد که دارید #شهید_آینده را از کلاس بیرون می‌کنید.» 🌷چند وقتی پیگیر اعزام به #سوریه شد؛ اما شرایط جوری نشد که بتواند #مدافع_حرم شود. سرانجام روز 31 شهریور ماه 97 در حمله تروریست‌ها به مراسم رژه نیروهای مسلح اهواز، حسین ولایتی فر در سن 22 سالگی به #شهادت رسید. #شهید_حسین_ولایتی_فر🌷 #سالروز_شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزی که محمد آمد خواستگاری گفت: «من خواب دیدم خدا به من 2 دختر دوقلو می‌دهد و همسری مهربان🌸؛ اما همه را می‌گذارم و شهادت را انتخاب می‌کنم». ☝️ محمد در سوریه مجروح شد و انتقالش دادند بیمارستان بقیهالله(عج). حالش هر روز وخیم‌تر می‌شد😞. دلم قرار نمیگرفت. هر روز می‌رفتم بیمارستان. محمد را روی تخت دیدن سخت بود و خودم و اشکم را کنترل کردن سختتر😔. آن روز محمد زنگ زد و گفت: «امروز حالم بد است» و خواست کسی به دیدنش نرود. طاقت نیاوردم💔. تنهایی رفتم بیمارستان. اصلا حال خودم را نمی‌فهمیدم. وقتی رسیدم دکترها و پرستارها دور تختش جمع شده بودند و مشغول احیایش بودند😭دیدم دست‌هایش از کنار تخت رها شده و چشم‌هایش بسته است. دیدم روی صورتش را پوشاندند..😭😭💔 📹 فیلم لحظات اخر شهید در بیمارستان😔 شهید مدافع حرم محمد پورهنگ #سالروز_شهادت🕊
یکبار فاطمه را گذاشت روی اپن آشپزخانه و به او گفت: بغل بابا و فاطمه به او پرید.  بعد به من نگاه کرد و گفت: ببین فاطمه چطور به من داشت. او پرید و می‌دانست که من او را می‌گیرم، اگر ما اینطور به خدا اعتماد داشتیم همه مشکلاتمان بود.  واقعی یعنی همین که بدانیم در هر شرایطی خدا ما هست. ✍به نقل از همسر شهید شهید مدافع حرم مصطفی صدر زاده
یڪبار دیدم دسٺ محمدهادے به‌طور خاصے سوخته ده‌روز بعد دوباره محمدهادے را دیدم بعد از گذشت ده‌روز هنوز دسٺش التیام نیافته‌بود... به او گفټم: این زخم پشٺ دستت برای چیه؟ نمے‌خواست جواب بده و هے موضوع را عوض میڪرد اما بالاخره قضیه را فهمیدم...✨ گفت: مدٺ‌ها قبل در یڪ‌شب بسیار اذیت شدم شیطاݧ به سراغ من آمده‌بود من هم تنها چاره‌اے ڪه به ذهنم رسید سوزاندݧ دستم بود...🔥 #شهید_محمدهادے‌ذوالفقارے🌸 شادی روح مطهرش صلوات
💠 دوری از #نامحرم 🔺از صحبت با نامحرم بسیار گریزان بود. اگر میخواست با #زنی نامحرم، حتی بستگانش👥 صحبت کند، به هیچ وجه🚫 سرش را بالا #نمیگرفت. 🔻به قول دوستانش، #ابراهیم به زن نامحرم #آلرژی داشت☺️ #شهید_ابراهیم_هادی شادی روح مطهرش صلوات
ڪربلا همین شڪلے بود مظلومین را ڪشتند. بقیه فقط نگاه کردند........
❣بسم رب الشهدا ❣ ✨❤️ شهدا چه می گفتند ؛ ❣ شما ای انسان ها خودرا از بند هوی هوس رها کنید و به جمع عاشقان بپیوندید زیرا زندگی بدون عشق به الله نابود شدن است و انسان عاشق این جهان را به مانند دخمه ای تنگ وتاریک می داند وزمانی که از این حهان هجرت می کند خود را رهاشده می یابد 💌 شهید حشمت الله قلی 🌷 یادمان باشد
🌺در هوس‌ خیال او ؛ همچو خیال گشته ام 🌺اوست گرفته شهر‌ دل ، من به کجا سفر برم ؟ سردار شهید مسعود زکی زاده هفته دفاع مقدس گرامی باد #شبتون_شهدایی
❣ اینجوری #ایستادید... 🍁 اما گم شد! ، هم پلاکت.. هم #استخوانت... هم آرمانت ... و اتوبان  رد شد  از کوچه ای که به #نامت بود ... و الان اسمت هم داره از کوچه ها پاک می‌شود
#سه_شنبه_های_مهدوی یاد کنیم از شهدایی که سرباز امام زمان بودند..... ❇️من برای #امام_زمانم کار میکنم داشتم همراه حاج مهدی می رفتم صدای زوزه خمپاره که آمد خودم را پرت کردم روی زمین!!! وقتی بلند شدم دیدم حاج مهدی چند قدم جلوتر از من است و دارد به راهش ادامه می‌دهد‼️ وقتی بهش رسیدم رو کرد به من و با لحن متفاوتی گفت:👇 از خمپاره می‌ترسی⁉️ رمز #پیروزی در جنگ #شجاعت و نترسیدن از دشمن و آتش دشمن است!!! گفتم: وقتی #شهدا را برای تشییع می‌آوردند بعضی‌ها می‌گویند تو توی #جبهه کاری نمی‌کنی‼️ و دیگران را می‌فرستی جلو تا خودت کشته نشوی⁉️ گفت: ✅من برای اربابم #امام_زمان (عج) کار می کنم. اگر ارباب من را قبول کند که #شهید می‌شوم و اگر قبول نکند که... بگذار مردم هرچی می‌خواهند بگویند. #شهید_حاج_مهدی_کازرونی به راستی چه خوب ارباب قبول شان کرد مگه نه؟
🌾ازدواج مهدی باکری مصادف با #شروع_جنگ تحمیلی بود. مهریه همسرش اسلحه کلت😟 او بود. دو روز بعد از عقد💍 به #جبهه رفت و پس از دو ماه به شهر برگشت و بنا به مصالح منطقه، با مسئولیت #جهاد_سازندگی استان، خدمات ارزنده‌ای برای مردم انجام داد. 🌾مهدی در مدت مسئولیتش به عنوان #فرمانده عملیات سپاه ارومیه تلاش‌های گسترده‌ای را در برقراری امنیت✊ و پاکسازی منطقه از لوث وجود وابستگاه و مزدوران شرق و غرب انجام داد و به‌رغم فعالیت‌های #شبانه‌روزی در مسئولیت‌های مختلف، پس از شروع جنگ تحمیلی💥تکلیف خویش را در جهاد با کفار بعثی👹 و متجاوزین به میهن اسلامی دید و راهی #جبهه‌ها شد. روحش شاد و یادش گرامی باد.
امیر حسین را بردیم منزل حاج آقا آیت اللهی برای خواندن اذان و اقامه در گوشش. از حرف هایی که رد و بدل می شد می شنیدم که محمد حسین گفت "دو روز دیگه میرم ماموریت حاج اقا دعا کن شهید بشم" حاج اقا دستشان را گذاشتند روی سینه محمد حسین و گفتند "انشالله خدا شما را به موقع ببرد مثل شهید صدوقی، شهید دستغیب." بهش گفتم "دیدی حاج آقا هم موافق نبود حالا شهید بشی" سری بالا انداخت گفت "همه این حرف ها درست ولی لذتی که علی اکبر(ع) امام حسین (ع)برد ، حبیب نبرد ... شادی روح مطهرش صلوات 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
وصيت شهيد مدافع حـــ☘ــرم اسماعیل خانزاده به دخترش : اي دختر عزيزم💖 ، جگر گوشه بابا💕 ، خيال نكن من بيخيال تو بودم😔 ، بدان كه بابا تو را بينهايت دوست داشت اما چه كنم كه بر من تكليف بود و احساس مسئوليت داشتم بابا لحظه اي از ياد تو غافل نخواهد شد و در همه مراحل زندگي در ياد تو خواهم بود ولي اگر دوست داري بابا هم از تو راضي و خوشحال شود حفظ حجاب و شعائر ديني است و اگر روزي حافظ قرآن شدي به ياد من هم باش❤️ و براي شادي روح من قرآن تلاوت كن و همچون شب ها كه براي من آيه الكرسي مي خواندي بيا سر قبر بابا بخوان .💔 #یارقیه_بنت_الحسیـــــــن😔 💞