eitaa logo
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
941 دنبال‌کننده
21.3هزار عکس
7.9هزار ویدیو
33 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱خدایـــــا؛ این چشم ها بهانه‌ے تو را میگیرد و بـےاختیار #اشڪ میریزد 🌱خدایــــا؛ این خون که در رگهاے من مےچرخد همہ‌اش #شوق بہ توست.. 🌱خدایــــا؛ این زبان همچون لایہ‌هاے ترک خورده، #زلالے باران تو را لَہ لَہ میزند.. پس با من آن کن که مرحمت و لطف وجود توست... 🌸اے مهربان ترینِ مهربـــــــانان🌸 #شهید_علی_شفیعی #سالروز_عروج 🕊 #فرازے‌ازوصیت‌نامه
بدن‌های مطهرشان را آب بُرد ! تا دنیا ما را با خود نبرد . . . #غواصان گردان 410 #لشکر۴۱ثارالله سردار شهید حاج احمد امینی و یارانش #یادشهداباصلوات ❤️❤️❤️🌷❤️❤️❤️ اینجا محفل عاشقان سیدالشهداست ❤️❤️❤️🌷❤️❤️❤️
♥️بسم رب الشهدا♥️ برگے از خاطرات 📚 شانه هاے همیشه گرمش یخ ڪرده بودند. از پدرش قول گرفته بودم ڪه دو ساعت با جنازه اش توے خانه تنها باشم. حرف داشتم با او...😔 قرار دو ساعته شد نیم ساعت،آن هم توے معراج...💔 بعد از نود و نه روز باید براے همیشه با چشمهایش، موهایش، خنده ها، اشڪ ها و انگشتانش خداحافظے میکردم!😭 براے همیشه توے این پنج سال و چند ماه چقدر اسیرش شده بودم. ڪاش صدایش را فقط یڪبار دیگر مےشنیدم ڪاش با لبخندش به من مےفهماند ڪه هنوز هم،سایه بالا سر دارم... دلداده ے ارباب درِ تابوت را باز ڪردند این آخرین فرصت بود... بدن را برداشتند تا بگذارند داخل قبر؛بدنم بےحس شده بود، زانو زدم ڪنار قبر دو سه تا ڪار دیگر مانده بود. باید وصیت هاے📝 را مو به مو انجام مےدادم. پیراهن مشڪے اش را از ڪیف درآوردم. همان ڪه محرم ها مے پوشید.🏴 یڪ چفیه مشڪے هم بود،صدایم مےلرزید. به آن آقا گفتم ڪه این لباس و این چفیه را قشنگ بڪشد روے بدنش،خدا خیرش دهد توے آن قیامت؛پیراهن را با وسواس ڪشید روے تنش و چفیه را انداخت دور گردنش... جز زیبایے چیزے نبود براے دیدن و خواستن! به آن آقا گفتم: مےخواست براش سینه بزنم، شما مےتونید؟ یا بیاید بالا خودم برم براش سینه بزنم بغضش ترڪید😭 دست و پایش را گم ڪرد.نمےتوانست حرف بزند.چند دفعه زد رو سینه . بهش گفتم: نوحه هم بخونید برگشت نگاهم ڪرد. صورتش خیس بود.نمےدانم اشڪ بود یا آب باران. پرسید:چےبخونم؟ گفتم:هرچے به زبونتون اومد. گفت:خودت بگو نفسم بالا نمےآمد...😭💔 انگار یڪے چنگ انداخته بود و گلویم را فشار مےداد، خیلے زور زدم تا نفس عمیق بڪشم گفتم: از حرم تا قتلگاه زینب(س) صدا مےزد حسین(ع) دست و پا مےزد حسین(ع) زینب(س) صدا مےزد حسین(ع) سینه مےزد براے شانه هایش تڪان مےخورد... برگشت بااشاره به من فهماند همه را انجام دادم، خیالم راحت شد...💔🕊 همسربزرگوار 🌹 📿 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 اینجا محفل عاشقان کربلاست 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
532.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظه وداع غواصان دفاع مقدس قبل از عملیات 🔹غواصانی که برای عملیات کربلای ۴ به آب زدند و ۳۰ سال بعد بازگشتند. ۴ دی، سالروز عملیات کربلای ۴ گرامی🌹 یاد یاران سفر کرده بخیر
•°| فرمانده‌اے از طرف نیروی دریایـے بہ دبیرستان ما آمد؛ بچہ ها را جمع کردند... آن فرمانده گفت: ده نفر میخواهم ڪہ وقتے به جبهه می آیند فڪر برگشتن نباشند #ســـــــید ایستاد و گفت:حاضرم✋ "دستش را گرفتم و گفتم: مگہ نمیبینی چی میگه؟ دیوانه شدی؟ دستم را رها ڪرد و رفت؛🍂 {رفت و #شهید شد... #شهید_سید_ابوطالب_سعیدی 🌷
°°° قبل از آخرین اعزام بہ سپاه رفت و با یڪ دست لباس نو برگشت و آن را در ساک خود قرار داد..↓ و در جواب همسرش ڪہ مگرنہ اینڪہ آنجا نباید لباس سپاه را بپوشد؛ خنده اے کرد و گفت: ¤این دفعہ باید ببرم،این #ڪفن من است.. #شهید_محمد_شیخ_بیگ
°°° ←∞آخرین بارے ڪہ میخواست برود، براے او آینہ و قرآن گرفتم ڪت و شلوار نویـی پوشیده بود، وقتے میخواست برود همسایمان گفت: محمدآقا با کت و شلوار میروے جبهـــہ؟ محمدآقا جواب داد: حالا ڪہ ما داریم میرویم #شهیـــــد بشویم،چرا کت و شلوار نپوشم؟ چرا تمیز نباشیم وقتے پیش خدا میرویم؟....✨ #شهید_محمد_نوروزی_نژاد 🌸🍃
در مکتب ولایت در محضر امام روح الله راه امام ، کلام امام قابل توجه بعضی مسئولین 🔰 از خود بگذر و به فکر #ملت باش 🔺باید جوانان ما بدانند تا معنویت و عقیده به توحید و معاد در کسی نباشد، محال است از خود بگذرد و در فکر امت باشد 📅امام خمینی (ره) | ۲۴ بهمن ۱۳۵۶
در مکتب ولایت در محضر امام روح الله راه امام ، کلام امام 🔰 #بودجه را برای پایین شهری‌ها خرج کنید 💢برای این «هیچ ندارها» یک فکری بکنید،بیت المال متعلق به همه مردم است هی ننشینید دعوا بکنید، هی هم دنبال این نروید که همان طوری که در طاغوت می‌کرد، شهرها را خیلی مزین کنید و شهرها را خیلی بزرگ بکنید و همه همّ دولت و همه #بودجه مملکت خرج شهرها بشود و خرج شمال شهر بشود که باز همان طاغوتیها از آن استفاده بکنند. - حکومت اسلام است برای این پایین شهریها، برای این بیچاره‌ها برای اینها فکر بکنید. 📅 امام خمینی (ره) | ۲۰ شهریور ۱۳۵۹
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ۵۶ 💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ✍هر،باید تنگی اتاق را به جان می خریدیم. یک اتاق سه در چهار، با کلی کوله پشتی و اسلحه و بخاری، چسب محسن می خوابیدم. 💢نمی دانم چطور نصفه پا می شد می رفت بیرون که من بیدار نمی شدم. که از اتاق می زدم بیرون یا ایستاده بود به یا گوشه ای با چراغ قوه اش می خواند. 🍀راوی:ابراهیم نصیری،همرزم شهید 📚 فصل ۵ ص ۲۲ هدیه نثار روح این بزرگوار 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺  🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 اینجا محفل دلدادگان شهداست 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#تلنگر شهیدی که رهبر به مزارش میرود !! #شهیدطالب_طاهری طالب ۱۷ سال بیشتر نداشت که توسط منافقین ، زنده زنده ، گوش و بینی اش را بریدند و یک چشمش را از حدقه درآوردند ؛ با اُتو کل بدن طالب را داغ کردند و آب جوش روی تمام بدنش ریختند ، با شیشه خرده پوستش را جدا کردند و در آخر هم گفته شده زنده به گورش کردند!!! خواهر شهید می‌گویند : مادرم از وقتی فهمید که طالب را با اتو بدنش را داغ کردند و سوزاندند بیشتر از ۳۰ سال است که دست به اتو نزده😭 👈 اولین گام پاسخگوی شهدا بودن ، بصیرت است.... 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 اینجا محفل دلدادگان شهداست 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
در محضر شهدا دلدادگی 🎆ڪمپرسے ها صف به صف، منتظر حرڪت به سوے خط بودند.. و بچه ها با تجهيزات ڪامل، در انتظار صدور فرمان حرڪت! قرار بر این بود فرماندهان گردان و گروهان براے راهنمايے راننده، روے صندلے جلو بنشينند.💢 ميدانستم احمد حاضر نيست بچه ها را عقب ڪمپرسے تنها بگذارد و صندلے جلو را براے نشستن انتخاب ڪند. از دور او را یافتم ؛همانطورڪـه پيش بينے ڪرده بودم، عقب ڪمپرسے ڪنار بچه هاے گردان نشست و دستور حرڪت داد.✌️🎆 #شهید_احمد_عبدالهی #فرمانده‌ِ_بے‌ریا👌💫 اینجا محفل عاشقان شهادت است