❣️عاشقانه_های_شهداء
پسرخاله ام بود، یک روز آمد خانه مان، با یک برگه پر از نوشته، پشت و رو! نشست کنار مادرم. خاله میشه چند دقیقه ما رو تنها بذارید، میخوام شرایطم رو بخونم، ببینم طاهره حاضره با من ازدواج می کنه یا نه؟
❤️ مادرم که رفت، رو به رویم نشست، شرایطش را یکی یکی گفت، من هم چون از صمیم قلب دوستش داشتم! قبول کردم... گفتم: دوست دارم مهریه ام فقط یک جلد کلام الله مجید باشه! گفت: یک جلد قرآن؛ و یک دوره کتب شهید مطهری.
📚 برشی از زندگی شهید حاج یونس زنگی آبادی
جانشین لشکر ثارالله کرمان
📚 منبع: 365 خاطره برای 365 روز، ص 72
🖼 #عکس_نوشته
📌 شکار قلب
👤 حاج حسین یکتا
♥️ چندتا قلب برای امام زمانت شکار کردی؟
چندتامون غصهخور امام زمانیم؟
رفقا تو جنگ چیزی که بین شهدا جا افتاده بود این بود که میگفتند: «امام زمان درد و بلات به جون من!» پای کار امام زمانت باش.
4.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاج حسین خرازی گفته بود تو عملیات خیبر (عملیاتی که از ناحیه دست جانباز شدند) فرشتهها اومدن روح منرو ببرن، من گفتم فعلا میخوام برای خدا بجنگم...
مگه قرآن نفرمود وقتی اَجَل کسی برسه، فرشته مرگ یک لحظه بهش مهلت نمیده؟ پس مجاهد فی سبیلالله به کجا رسیده که به ملکالموت میگه من هنوز تو این دنیا کار دارم؟
راوی: مهدوی بیات
شهید آوینی درباره حاج حسین گفته بود: آن آستین خالی که با باد این سو و آن سو میشود، نشان مردانگیست. گاهی باد باید فقط به افتخار حسین خرازی بوزد تا نامردهای روزگار رسوا شوند.
مدتی بعد از شروع عملیات والفجر هشت، علی به روح آباد برگشت. بعد از دو روز که منزل دوست صمیمی اش بود به خانه برگشت.
ماه رمضان بود. سفره افطار که پهن شد، علی فقط کمی ماست خورد. مادر پرسید: روزه داشتید؟
گفت: بله روزه بودم میل غذا ندارم.
بلند شد و به اتاقش رفت و در را بست. حسن از پنجره سرک کشید...
علی پیراهنش را در آورده بود، به سینه روی زمین خوابیده بود و پنکه را به طرف خودش ثابت کرده بود...
حسن را پشت پنجره دید و در را باز کرد...
هیجده تا بخیه! علی چی شده؟
علی لبخندی زد و گفت:ترکش با کسی شوخی نداره...
علی خواهش کرد به مادر چیزی نگوید...
در یکی از شبها که منتظر بهبود زخم کمرش بود، دوستانش را به خانه دعوت کرد...به هرکدام از دوستانش هدیه ای به عنوان یادگاری بخشید.
گفت دوست دارم اینها پیش شما باشن و همیشه به یاد من باشین.
پسرها تعجب کردند: مگر خودت این وسایل را دوست نداری. برگردی لازمشون داری.
علی در صندوقچه خالی را بست و کناری گذاشت و لبخند زنان گفت: حالا حالاها جبهه هستم و می خوام پیش شما یادگاری داشته باشم. شاید رفتم و شهید شدم...🌷🕊
📚: آینه در آتش
شهید علی عرب🌷
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
@maktabesardarsoleimani
👆👆👆👆👆👆
با خاطرات و سخنان کوتاه از سبک زندگی شهدا همراه ما باشید.
1.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایستگاه بیسیم📞
بیسیمت روشن باشه!
2.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایستگاه حاج قاسم 🌷
شعر خواندن و ناز کردن و دلبری کردن سردار سلیمانی برای مادر
4.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مکتب سردار سلیمانی
توصیه حاج قاسم به همرزمان:
این مصیبت نیست که ، عشقه
مصمم تر باید راهشون رو ادامه بدید!
سر قبر شهید تورجیزاده که رفتیم
دقایقی با این شهید آهسته درد و دل کرد و گفت: آمین بگو؛
من هم دستم را روی قبر شهید گذاشتم
و گفتم هر چی گفته جدی نگیر!
اما همسرم دوباره تاکید کرد تو که میدانی من چه میخواهم،
پس دعا کن تا به خواستهام برسم
جواز شهادتش رو از شهدای غواص گرفت... 🥺🥀
مراسم تشییع شهدای غواص و بازگشت پرستوهای مهاجر به وطن، شهید خیزاب را برای پیوستن به کاروان شهدا هوایی کرده و لحظهشماری میکرد تا به یاران شهیدش بپیوندد...
مدافع حرم
#شهید_مسلم_خیزاب 🕊🌷🕊
به قول شهید احمد مشلب:
اگر نگاه به نامحرم رو کنترل کنیم..
نگاه خدا روزیمون میشه..シ!
#شهیدانه_زیستن
به قول حاج قاسم سلیمانی عزیز که فرمودند: تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند
راسخون یار همیشه همراه21-shahid-toorajizadeh4-www.rasekhoon.net-2.mp3
زمان:
حجم:
10.46M
ایستگاه دعا🙏
#دعای_کمیل📖
🎤 با نوای مداح اهل بیت شهید_محمدرضا_تورجی_زاده🌷
🥀شادی روح امام و شهدا بویژه شهید تورجی زاده صلوات 🥀