در مکتب ولایت
در محضر رهبر معظم انقلاب
📩 ما مثل مصطفیهای صدرزاده در تمام سرتاسر کشور بسیار داریم
✏️ رهبر انقلاب، در مراسم سی و چهارمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی:
✏️ دشمن سعیاش این است که جوان ایرانی را ناامید کند.
✏️ مشکلات نباید امید را تضعیف کند. ما اگر مشکلات را مشاهده میکنیم باید انگیزهمان تقویت بشود برای پیدا کردن راههای رفع مشکل و کمک به آنهایی که برای رفع آنها دارند تلاش میکنند.
✏️ امروز با وجود همهی این دستگاههای تبلیغاتی شما نگاه کنید ببینید جوان ایرانی چه عظمتی از خود نشان میدهد. نقطهی امیدآفرین این است.
✏️ مجاهدان فداکار، مدافعان حرم، فعالان سختکوش جهاد تبیین، گروههای کمک مؤمنانه، اردوهای جهادی اینها همه جوانهای این کشورند. با وجود اینترنت، با وجود شبکههای اجتماعی، با وجود این همه لغزشگاهها جوانهای ما در این راه دارند حرکت میکنند.
✏️ گاهی اوقات شما میبینید از یک روستا یک شخصیت منور و نورانی برمیخیزد از یک روستای اطراف شهریار یک جوان فداکار و نورانی مثل مصطفی صدرزاده به وجود میآید. ما از این مصطفیهای صدرزاده در تمام سرتاسر کشور بسیار داریم، هزاران داریم اینها همه امیدبخش است.
چنـٰانزندگۍڪن؛
ڪهکسانۍڪهتـورامۍشنـٰاسندو
خدارانمۍشنـٰاسند!
بواسـطهآشنـٰایۍبـٰاتـو
بـٰاخـداآشنـٰاشونـد..!
#سردارشهیدمصطفی چمران🌷
2.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیام شهدا را جدی بگیرید🌹😢👆
بیدارشیم مسئوليم درمقابل خون شهدا
6.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥وعده های رفاقتی شهید مصطفی صدرزاده و شهید مرتضی عطایی درباره شفاعت و شهادت
🌷مصطفی صدرزاده در روز تاسوعا سال٩۴ و مرتضی عطایی در روز عرفه سال٩۵ به فیض شهادت نائل آمدند.
2.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا ما ضعیفیم در مقابل این قدرتها این قدرت قدرت توست
امام در روزهای آخر عمرشان میخواستند بخوابند، به من فرمودند: اگر خوابیدم، برای اول وقت نماز صدایم بزن، گفتم: چشم! دیدم اول وقت شد و امام خوابیده اند!
حیفم آمد صدایشان بزنم. عمل جراحی، سرم به دست، گفتم صدایشان نزنم بهتر است. چند دقیقه ای از اذان گذشت و امام چشم های شان را باز کردند. گفتند: وقت شده؟ گفتم: بله! امام فرمودند: چرا صدایم نزدی؟
گفتم: ده دقیقه بیشتر وقت نگذشته است. گفتند: مگر من به شما نگفتم؟! امام سپس فرزندشان را صدا زدند که: «احمد بیا» و فرمودند: ناراحتم، از اول عمرم تا حالا نمازم را اول وقت خوانده ام، چرا الان که پایم لب گور است، ده دقیقه تأخیر افتد.
🎤راوی: حجة الاسلام والمسلمین انصاری
📚: برگرفته از کتاب حیات عارفانه فرزانگان
🔰زندگی به سبک شهیدسعیدبیاضیزاده
بسیار خنده رو، خونگرم و شوخ طبع بود،
با اینکه طلبه بود اما اینگونه نبود که رفتار خشکی داشته باشد و هر جا که می نشست با هر قشری از خانواده ها مانند قبل از طلبگی برخورد می کرد؛ بسیار شوخ بود و از کارهای خودش برای ما تعریف می کرد.
برادرم همواره به ما تأکید داشتند که به مادیات اهمیت ندهید،
سعید می گفت دلتان را به دنیا نبندید و خودش دلنگران مسائلی که ما همیشه نگران آن هستیم، نبود...
🎤راوی: خواهر شهید
زندگی به سبک شهدا
هرگاه صدای اذان به گوشش می رسید بلافاصله وضو می گرفت و به نماز می ایستاد . این عادت همیشه ی حسین بود.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
یکی از دوستان شهید نیز میگوید: تازه وارد یگان شده بودم که مرا به گردان یکم معرفی کردند. در آن زمان در آسایشگاه شهرستانیها برای اولین بار حسین جمالی را دیدم. شب بود حوالی ساعت ۲:۳۰ از اتاقم بیرون آمدم که بروم آب بخورم در راهرو آسایشگاه بودم که صدای گریهای از نمازخانه شنیدم. تا انتهای آسایشگاه رفتم. وقتی به آنجا رسیدم دیدم حسین سر بر سجده گذاشته و با خداوند متعال راز و نیاز میکند و اشک از چشمانش جاری است. وقتی متوجه حضور من شد گریههایش را قطع کرد و من همان لحظه عقب کشیدم و رفتم آنجا فهمیدم که کجا آمدهام و با چه مردانی هم رزم هستم.
شهید مدافع حرم
#حسین_جمالی🌷