در محضر شهدا
راه شهید ، عمل شهید
از سر کار اومد خونه
گفتم بیا یخچال را جابجا کنیم گفت:
باشه الان میام
رفت تو اطاق و لباسش را عوض کرد
گفتم برای یک متر یخچال را این ور اون ور کردن که لباس عوض کردن
نمی خواست
گفت این لباس سپاه که تن منه
مال بیت الماله
نمیشه با مال بیت المال کار شخصی انجام داد
سردار شهید عبدالمهدی مغفوری
باب الحوائج گلزار شهدای کرمان
کجایند مسئولین بی ادعا
خدایا چگونه می توانیم جواب خون این شهدا را بدهیم😭😭😭
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
راه شهید ، عمل شهید
👈 #پیشــانی_بنــد_یامهــدے
✍هـوا بـارانے بـود .🌧
نیروهاے اعـزامے از پادگان امـام حسیـن(ع) ڪرمان عازم جبهـه بودند .
💎دیدم حاج مهدے خـم شد و از میـان گـل و لای یڪ #پیشـانـے_بنــد رو بـرداشـت و تمیـز شسـت .
💎گفتم حاجے پیشـانـے بنــد زیاد داریم . گفت : نـه، مغفـورے زنـده باشـد و #نـام آقـا #امـام_زمـان ( عج) #زیـر پـا و میـان گـل و لای بـاشـد.😔
#سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری
باب الحوائج گلزار شهدای کرمان
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
راه شهید ، عمل شهید
#هر_جا_ڪه_بود_اذان_میگفت 👌
👈 در دوران دبیرستان یڪ موتور گازی داشت . موقـع اذان هر جا ڪه بـود می رفت بالای موتور و اذان می گفت . اگر در خانہ بود می رفت پشت بام ، همین عملش شور و شوق در بچہ های محلہ انداختہ بود . حتی موقعی ڪه مشغول فوتبال بودیم ، دست از بازی می ڪشید و اذان می گفت .
#سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری
باب الحوائج گلزار شهدای کرمان
🌷🌷🌷
یاد یاران
شهدا را یاد کنید حتی با یک #صلوات
شادی روح امام و شهدا
شهیدان
رییس جمهور محبوب
#محمدعلی_رجایی
و
شهید بی سر مدافع حرم
#محسن_حججی #صلوات
سهم هر نفر یک #صلوات
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
راه شهید ، کلام شهید
✍ امیدوارم در جلسات قرآن بتوانید حق خود را نسبت به امام حسین (ع) و ائمه(ع) ادا کنید.
به قرآن خواندن اهمیت بدهید،
چون امام حسین (ع) برای احیای قرآن شهید شد و بهترین جوانان بنیهاشم را به کربلا برد و در راه قرآن هدیه کرد.
بدانید برای احیای قرآن است که این همه سال در فراق مولایمان امام زمان (عج) میسوزیم و میسازیم.
فقط به خواندن قرآن اکتفا نکنید،
بلکه نسبت به آن تأمل و عمل کنید ...
🔹ولادت: ۱۳۴۹/۰۹/۱۴ تهران
🔸شهادت: ۱۳۶۷/۲/۲۷
🔹عملیات بیت المقدس ۶
🔸مزار: امامزاده علیاکبر چیذر
#شهید_محمدحسین_چیذری
#بسیجی_قاریقرآن
شادی روحش صلوات
🕊🕊❤️🕊🕊
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
در محضر سردار رشید اسلام
اسوه خوبان، معلم اخلاق
مخلص پاک سرشت، محب امام زمان عج ، عاشق واقعی خدا ، عارف بالله،
باب الحوائج گلزار شهدای کرمان
#شهیدحاج_عبدالمهدی_مغفوری
📖دفترچه خاطرات مادر همسر
وقتی پیکرش را آوردند،
حال مساعدی نداشتم، ناگهان
صدایی شنیدم که می گفت:
شهید قرآن می خوانَد...
یکی از روحانیون محل هم که
آنجا بالای سرجنازه بود، قسم
خورد که او هم تلاوت قرآن
شهید را شنیده است. با خود
گفتم:خدایا این چه شهیدی
است ونزدتوچه قرب ومقامی
دارد که این کرامت را به او
عنایت کرده ای و ازجنازه اش
پس ازچند روز که شهید شده،
صدای تلاوت قرآن می آید؟ از
جا بلند شدم که خودم هم از
نزدیک این اعجاز رامشاهده
کنم.وضو گرفتم، بالای سرش
رفتم و روی او را کنار زدم،
رنگش مثل مهتابی نور میدادو
بوی عطر عجیبی از پیکرش به
مشام میرسید.وقتی گوشم را
نزدیک صورت ودهانش نزدیک
کردم،مثل کسی که به او برق
وصل کرده باشند،درجا خشکم زد
چون من هم از او تلاوت قرآن
شنیدم. درست به خاطر دارم در
همان لحظه که گوشم نزدیک
دهان اوبود، شنیدم که این آیه
را می خواند:
انااعطیناک الکوثر ...
پیشانی اش رابوسیدم و از کنار
او برخاستم.
📚 از کتاب لحظه های آسمانی
روحش شاد و یادش گرامی باد
شادی روحش صلوات
در مکتب شهادت
یاد یاران
#پدران_آسمانی
دفترچه خاطرات دختر
🌺عروسک🌺
🌷وقتی می خواست جبهه برود
پاهایش را می گرفتم و از او
می خواستم که نرود.
پدرم میگفت:
باید بروم، میروم صدام را میکُشم
و برایت عروسک می آورم... تو و
برادرت ،مامان را اذیت نکنید.نماز
را اول وقت بخوانید.
سوره های کوچکی را هم که یادت
دادم بخوان و حفظ کن .
ومن خوشحال بودم که پدرم سالم
برخواهدگشت،باهدیه ای برای من.
وقتی ازجبهه بر می گشت،همیشه
با عروسک میآمد،عروسکهای ناز که
زیبایی آنها دنیای بزرگانه ی مرا
هنوز که هنوز است تسخیرکرده .
با آمدنش تفریحات ما آغاز میشد،
اگرچه ازپارک خوشش نمیآمدولی
مابچه ها را برای گردش به پارک
می برد،کلی به ماخوش میگذشت.
یادش بخیر سایه ی پدری که هنوز
درجاری زمان ادامه دارد ...
♦️بمناسبت سالگرد شهادت شهید
حاج محمد شیخ بیگ
🌷راوی:دخترشهید
روحش شاد با ذکر #صلوات
یکبار فاطمه را گذاشت روی اُپن آشپزخانه و به او گفت: #بپر بغل بابا
و فاطمه به #آغوش او پرید.
بعد به من نگاه کرد و گفت: ببین فاطمه چطور به من #اعتماد داشت. او پرید و میدانست که من او را میگیرم، اگر ما اینطور به خدا اعتماد داشتیم همه مشکلاتمان #حل بود.
#توکل واقعی یعنی همین که بدانیم در هر شرایطی خدا #مواظب ما هست.
✍به نقل از همسر شهید
#شهید_صدرزاده
در محضر شهدا
راه شهید ، عمل شهید
#رعایت_حق_الناس
#حاج_حسین_خرازی به شناسایی رفته بود
بعد شناسایی نقشه عملیات را پهن کرد نقطه ای را نشان داد و گفت:
اگر من #شهید شدم اینجا از روی چند خوشه گندم رد شدم. به صاحبش بگویید #راضی باشد..
خوشا بحال شهدا که در همه احوال خدا را در نظر داشتند
کاش ما هم بشویم رهرو راه شهدا
در مکتب شهادت
راه شهدا ، پیام شهدا
پیام شهدا به جا ماندگان از قافله #شهادت
فقط دم زدن از شهدا افتخار نیست
باید زندگیمان، حرفمان، نگاهمان، لقمه هایمان، رفاقتمان، اعمالمان،رفتارمان،
گفتارمان و همه زندگیمان بوی شهدا بگیرد.
باید شهدایی شوید تا شهید شوید
شرط شهادت #اخلاص است و کار برای رضای #خدا
اگه این گونه شدی شک نکن شهید بعدی تویی
✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️
در محضر شهدا
راه شهید ، کلام شهید
👈 ما از #انحراف میترسیم
بخشی از #وصیت_نامه شهید #غلامعلی_پیچک
۲۰ آذر ۶۰ شهادت
جهت مطالعه لطفا تصویر باز شود
در مکتب شهادت
همسر داری شهدا
🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷
💠 اول ازدواج شناخت زیادی از او نداشتم. یک روز، #بشقاب از دستم افتاد و شکست. دست و پایم را گم کردم. تکههای بشقاب را دور ریختم و فکرهای جور واجوری درباره برخورد #ابوالحسن از ذهن گذراندم. این ماجرا را دو ماه پنهان کردم. اما عذاب وجدان داشتم. یک روز با ناراحتی گفتم: "میخوام موضوعی رو بگم اما میترسم ناراحت بشی." دو زانو رو به رویم نشست و گفت: "مگه چی شده؟" گفتم: "فلان روز یک بشقاب از دستم افتاد و شکست." منتظر ادامه حرفم بود، گفت: "خب بعد چی شد؟" با تعجب گفتم: "هیچی دیگه. شکستهها رو ریختم دور که تو نبینی و دعوام کنی." #خندهاش فضای اتاق را پر کرد و گفت: "همين؟! فدای سرت!" نفس راحتی کشیدم. خندهاش را خورد
و با #جدیت گفت: "هر وقت از فرمان #خدا سرپیچی کردی ناراحت باش که چه جوری باید جواب خدا رو بدی."
#شهید_ابوالحسن_نظری
یادش با صلوات