🌷🌷🌷❤️🌷🌷🌷
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
دفترچه خاطرات مادر📝
#سیره_شهدا
✅یک شب امد و گفت :مادر مرا د کتر نمی بری؟
گفتم :مادر تو #مرد شدی، من تو را دکتر ببرم؟
گفت :بله همان طور که بقیه را می بری مرا هم ببر دکتر .
گفتم: باشد. وقتی رفتیم، دکتر نگاه می کرد که کدام یک مریض هستیم #محمود شروع کرد و گفت :آقای دکتر این مادر من وقتی راه می رود یک دفعه می خورد زمین .دارویی به ایشان بدهید.
💠تازه متوجه شدم که او به این بهانه می خواست مرا به دکتر ببرد نه من او را. چون هرچه می گفت من دکتر نمی رفتم به این طریق مرا به مطب دکتر کشاند.
#بر_دل_صبور_مادران_شهدا_صلوات
#شهید_محمود_عرب_زاده_یزدانی
🌷🌷🌷❤️🌷🌷🌷
اینجا محفل عاشقان شهداست
🌷🌷🌷❤️🌷🌷🌷