#شهیدآنه🕊
#شهیدعادل_رضایی🌷
ارادت خیلی زیادی به حضرت آقا داشت و همواره اصرار داشت که باید مطیع امر رهبری باشیم، شعرهایی که با آنها مدیحه سرایی میکرد اغلب حماسی بودند و به صحبتهای رهبری ارتباط داشتند.
آخرین استوری او قبل از شهادتش عکسی از رهبر بود که با عنوان جانان منتشر شده بود؛ وقتی از دیدار رهبری با مداحان مطلع شد، گفت میخواهم با مردم بروم و دیدار رهبر با مردم کرمان را انتخاب کرد و زمانی که از او پرسیدم چرا با وجود آن همه عشق و علاقه او را در ردیفهای اول ندیدهایم میگفت: من آخر نشسته بودم...
🎤راوی: همسر شهید
🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
#شهیدآنه🕊
#شهیدعادل_رضایی🌷
همسرم خادم امام رضا بود، صبح روز سیزدهم دی لباس خادمیاریاش را به تن کرد و با یکدیگر به زیارت مزار حاجقاسم رفتیم و آنجا قطعه شعری را خواند که مضمونش این بود که امام رضا (ع) در لحظات آخر به داد ما میرسد...
در حرم جلساتی را در رواقهای کوچک برگزار میکرد اما بعد از شهادتش هنگام تشییع در حرم امام رضا (ع) مداحی او در حرم پخش کردند.
#شهیدآنه🕊
#شهیدعادل_رضایی🌷
همسرم ارادت زیادی به شهدا داشت. او به عشق شهدا در مراسم و یادواره شهدا در اکثر مناطق و شهرستانهای استان شرکت و مراسمهای شهدا را با شکوه هرچه تمامتر برگزار میکرد.
گاهی من به خاطر طولانیبودن مسیری که برای شرکت در مراسم شهدا طی میکرد، گلایه میکردم و از او ایراد میگرفتم، اما او میگفت: خانم تجلیل از یاد و نام شهید است، برای شهداست.
من دیگر حرفی نمیزدم و سکوت میکردم.
🎤راوی: همسر شهید
#شهیدآنه🕊
#شهیدعادل_رضایی🌷
همیشه عادل میگفت: من فرزند انقلاب هستم. عاشق امام (ره) بود و هر وقت به تهران میرفت، میگفت: حتما باید بروم حرم مرقد امام (ره) را زیارت کنم. من با امام (ره) یک انس دیگری دارم. با زیارت ایشان حالم بهتر میشود.
تا آنجا که به یاد دارم از قدیم تا کنون در خانواده ما مراسم عزاداری اهل بیت (ع) برگزار میشد. سفرههای حضرت زهرا (س)، سفرههای ام البنین (س) و سفرههای اباعبدالله (ع) در خانه ما پهن بود. کل بچههای خانواده قبل از آنکه عادل مداح شود همه قاری قرآن بودند و به جلسات قرآن میرفتند. به خاطر همین همیشه جلسات روضه هفتگی و جلسات قرآنی در خانه ما دایر بود.
🎤راوی: برادر شهید
#شهیدآنه🕊
#شهیدعادل_رضایی🌷
شغل اصلی همسرم طراحی و چاپ بنر و امور تبلیغاتی بود و ۹۰ درصد کارهایی که برای شهدا در استان و شهرستانهای اطراف تهیه و آماده شده، توسط او انجام گرفته است تا شب شهادت همه کارهایش را انجام داد و وقتی ظهر ساعاتی قبل از انفجار به خانه آمد، گفت: دیگر کار نکردهای بر زمین نمانده است.
خیلی به حاجقاسم متوسل میشدیم و رابطه دلی خاصی با حاجی داشت؛ ایام شهادت شهید سلیمانی موکب داشتیم و مرتباً بین گلزار شهدا و منزل در رفتوآمد بودیم؛ یک بار که برای مداحی به بیت الزهرای حاجقاسم دعوت شده بود، پس از اتمام جلسه از حاجقاسم طلب انگشتر میکند که برایش حکم شهادت داشته باشد.
🎤راوی: همسر شهید