eitaa logo
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
1هزار دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
7.1هزار ویدیو
31 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».
مشاهده در ایتا
دانلود
#تصاویر_ماندگار لحظه هایی که فراموش شد به #مسئولین توصیه میشود این تصویر را قاب بگیرند و در دفتر کارشان نصب کنند تا یادشان نرود چه #بدهی به این #ملت دارند و چه #مسئولیت سنگینی بر #دوش! #شهدا را به یاد بسپاریم به خاک نسپاریم #صبحتان_شهدایی اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌸🌸🌺🌸🌸🌸
در مکتب شهادت یاران خمینی ، عاشقان حسینی راه شهدا ، عمل شهدا #سردارشهیدعبدالمهدی_مغفوری #دفترچه_خاطرات با لندکروزر سپاه از ماموریت میومدم تو خیابون جلو مسجد رسیدم بهش ایستادم و بوقی زدم اومد کنار ماشین شیشه را دادم پایین و گفتم حاجی کجا گفت می رم خونه مادر خانمم گفتم من مسیرم همون طرفه بیا بالا می رسونمت گفت نه شما برو من نمیام گفتم چرا آخه؟ گفت نمیام دیگه میدونستم که حاجی خیلی مراعات میکنه و شاید سوار نشه ولی گفتم این ماشین سپاه هست شما هم که نیروی رسمی و کادر و پاسدار سپاهی مشکل نداره بیا بالا گفت نه من الان در مرخصی به سر می برم و نیروی سپاه محسوب نمیشم نمیتونم سوار ماشین #بیت_المال بشوم اینطوری استفاده شخصی حساب میشه هر کار کردم سوار نشد کجایند مردان خوب خدا کجایید ای شهیدان خدایی روحش شاد و یادش گرامی باد به برکت #صلوات 🌺🌺🌺🕊🌺🌺🌺
در مکتب شهادت در محضر شهدا راه شهید ، عمل شهید #سردارشهید_مجید_زینلی دفترچه خاطرات دفاع مقدس 🌹هر کس میترسد، نیاید...🌹 در جلسه آخر توجيه گردان،گفته بود: راهی كه حالا داريم می‌رويم، برگشت ندارد. قطع پا دارد، قطع دست دارد، شهادت هم دارد. هر كس می‌ترسد، هر كس كار دارد و هر كس نظرش عوض شده برای عمليات نيايد. گفته بود موقع سوار شدن به اتوبوس‌ها آمار نيروها را نگيرند تا اگر كسی نبود، ديگران متوجه نشود. کجایند مردان بی ادعا کجایند مردان خوب خدا شادی روحش #صلوات کانال سبک زندگی شهدا @sabkezendegishohada
با شهدا تا شهدا همراه سردار شهید حاج عبدالمهدی مغفوری، باب الحوائج گلزار شهدای کرمان #دفترچه_خاطرات رفته بود شرکت تعاونی روغن بگیره نوبتش که شده بود مسئول توزیع روغن گفته بود حاجی قابلمه ای که آوردی یه کم کثیف.هست گرد و خاک داره برو ته فروشگاه شیر آب هست بشوی و بیا قابلمه را گرفت و رفت و بعد یه مدت اومد مسئول فروشگاه گفت کجا رفتی این همه وقت گفت رفتم خونه قابلمه را شستم و برگشتم گفته بود مرد حسابی این جا که گفتم شیر آب هست گفته بود بله هست اما فروشگاه شرکت تعاونی هست نه مغازه شخصی آب هم جزو #بیت_المال محسوب میشه نمیشه با آب بیت المال ظرف شخصی را شست کجایند حافظان واقعی بیت المال کجایند مردان بی ادعا شادی روحش #صلوات 🌺🌺🌺🕊🌺🌺🌺
دوست شهید من رفیق شهیدم میگفت "هر وقت صدای «اللّه اکبر» مؤذن به گوشم می رسد، احساس می کنم دنیا در چشمانم رنگ میبازد و بی ارزش می شود و دیگر جز قدرت و عظمت خداوند چیزی را حس نمی کنم." کاش منم بشوم مثل دوست شهیدم یادش بخیر و روحش شاد به برکت 🌷🌷🌷✳️🌷🌷🌷
در محضر دوست شهید من #سیدمجتبی_نواب_صفوی ✍دوست شهیدم نواب صفوی وسط سخنرانی اش گفت؛ برام یه #شمـع بیارین. شمع رو ڪه آوردند، روشن ڪرد و گفت؛ در اتاق رو ڪمی باز ڪنین . در اتاق ڪه باز شد، شعله ی شمع با وزش باد ڪمی خم شد. 🍀دوست شهیـدم گفت؛ #مؤمن مثل این شعله ی شمع است و معصیت و گناه حتی اگه به اندازه ی وزش نسیمی باشه، مؤمن رو به طرف چپ و راست #منحرف ڪرده و از صراط الهی دور میکنه.... کجایی رفیقم که یادت بخیر روحت شاد و یادت گرامی باد به برکت #صلوات 🌺🌺🌺🕊🌺🌺🌺
در محضر برادر شهیدم برادر شهیدمان علی حاجبی درفراق شهیدعلی اکبر شجره میگوید: آري ...اكبر هم رفت ، اكبر شجره آن انسان ولايتی كه تمام وجودش را در اختيار اسلام قرار داده بود و مخلصانه و بی ريا براي خدا كار می كرد و ديروز كه با هم بوديم من در چشمهای او و در نگاههای او می خواندم كه او قلبی و روحی و وجودی عرفانی دارد و اراده اي محكم و آرامش خاطری زياد ...آري برادر اين است دنيا و اين است مزد كسانی كه براي خدا كار می كنند شهادت كه اجری است عظيم و مقامی است والا . .. روحتان شاد و یادتان گرامی باد به برکت #صلوات برادر شهیدم راهت ادامه دارد 🕊🕊🕊🌷🕊🕊🕊
در محضر دوستان شهید دوست شهیدمان مدافع حرم محمود رضا بیضایی 🔖 #کلام_ناب محمود همیشه میگفت: اسـرائیـل، مثل آدمے می‌ماند ڪه #ڪتڪ_خورده و افتاده گوشہ رینگ و نا ندارد از جایش بلند شود، اما مرتب مے‌گوید بلند شوم اِل می ‌ڪنم و بِل می ڪنم!! #شهادت:۹۲/۱۰/۲۹🕊 کجایی رفیقم که یادت بخیر شادی روحش #صلوات 🕊🕊🕊🌷🕊🕊🕊
در محضر یاران الهی رفیق روزهای حماسه جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان حقوقش رو‌گرفت و از سپاه مریوان اومد بیرون. دید یه زن بچه به بغل، کنار خیابون نشسته و داره ‌گریه میکنه.رفت جلو و پرسید: چرا ناراحتی خواهرم؟ زن‌گفت: شوهر بی غیرتم من و بچۀ کوچیکم رو رها کرده و رفته تفنگچی‌کومله شده ، بخدا خیلی وقته یه شکم سیر غذا نخوردیم.حاج احمد بغضش گرفت. دست ‌کرد توی جیبش و همۀ حقوقش رو دو دستی گرفت سمت زن و گفت: بخدا من شرمنده‌ام! این پولِ ناقابل رو بگیرید، هدیه ی مختصریه، فعلا امور خودتون رو با این بگذرونید، آدرس‌تون رو هم بدین به برادر دستواره ؛ از این به بعد خودش مواد خوراکی میاره درِ خونه بهتون تحویل میده... کجایی رفیقم یادت بخیر روحت شاد به برکت #صلوات
در مدرسه عشق تو کلاس شهادت پای درس شهدا مدرس: استاد شهید عبدالمهدی مغفوری عارف بالله، مخلص و معلم اخلاق، اسوه و الگوی عرفان، باب الحوائج گلزار شهدای کرمان،مسئول بسیج استان کرمان #دفترچه_خاطرات رفته بودم خونشون مشغول حساب و کتاب های سپاه بود بهش گفتم دایی شماره تلفن محل کارت را بهم میدی گفت صبر کن الان میام رفت و بعد از چند دقیقه اومد دیدم یه خودکار و یه برگه دستشه شماره را نوشت بهم داد گفتم این همه دفتر و خودکار جلوی شما کجا رفتی؟ گفت: رفتم کاغذ و خودکار خریدم اینا مال بیت المال هست و حساب و کتاب داره نمیشه استفاده شخصی کرد قیامت کی میخواد جواب چند میلیون آدم را بده کجایند مسئولین بی ادعا کجایند مردان خوب خدا کاش ما هم بشویم رهرو راه شهدا 🌺🌺🌺🕊🌺🌺🌺
در محضر سرداران سردار سرلشکر پاسدار حاج قاسم سلیمانی #شوخی_های_زمان_جنگ😁 #یاد_باد_آن_روزگاران در نهر بلامه مشغول تمرین آبی بودیم. حسینیه‌ای بود که بچه‌ها برای اقامه نماز و خواندن ادعیه و عبادات آنجا حاضر می‌شدند. سعید همیشه، گوشه‌ای معیّن از نمازخانه مشغول قرائت قرآن و دعا می‌شد. یک روز، قبل از اینکه در حسینیه حاضر شود حاج قاسم جای او نشسته و سرش روی کتاب دعا خم بود. حاجی چفیه‌ای به رنگ چفیه سعید هم بر سر داشت. شهید شمس‌الدینی که از بچه‌های شوخ طبع تخریب بود به گمان اینکه حاج قاسم، سعید است به شوخی با دست ضربه‌ای به حاج قاسم زد اما بلافاصله پس از این کار متوجه شد که کسی که با او شوخی کرده فرمانده لشکر 41 ثارالله است. حاج قاسم چون فهمید اشتباهی رخ داده حتی سرش را بلند نکرد. پس از این ماجرا شهید حمدالله تا چند روز از خجالت حاجی آفتابی نمی‌شد تا چه رسد به اینکه بخواهد معذرت خواهی کند. سلامتی سردار سلیمانی #صلوات عضویت در کانال سبک زندگی شهدا @sabkezendegishohada
پای صحبت یاران شهید رفیق شهیدمان سرلشکر منصور ستاری یادش بخیر همیشه میگفت: #ناز_پرورده_نباشید اگر کسی در جمهوری اسلامی ایران🇮🇷 بخواهد #مسئولیت داشته باشد؛ نباید #ناز_پرورده باشد. در برابر دنیایی که روبه روی ما قد علم کرده، باید قوی بود. اراده با قوی باشد و جوان ها باید از پیرها بیاموزند و کار بفهمند. در سختی و رنج بزرگ شدن، برای سیستم مدیریتی کشور بسیار مفید است. کجایی رفیق شهیدم یادت بخیر روحت شاد و یادت گرامی باد به برکت #صلوات 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
در فراق یار دفترچه خاطره ها کلام ناب فرمانده شهیدم سردار حاج احمد کاظمی یه روز گفت: آقای امينی جايگاه من توی سپاه چيه؟ سئوال عجيب و غريبی بود! ولی می دانستم بدون حكمت نيست. گفتم: شما فرمانده‌ ی نيروی هوايی سپاه هستين #سردار. به صندلی اش اشاره كرد. گفت: آقای امينی، شما ممكنه هيچ وقت به اين موقعيتی كه من الان دارم، نرسی؛ ولی من كه رسيدم، به شما می گم كه اين جا خبری نيست! گفت: اگر توی پادگانت، دو تا سرباز رو نمازخوان و قرآن خوان كردی، اين برات می مونه؛ از اين #پست‌ها و #درجه‌ها چيزی در نمی آید. کجایی احمد جان یادت بخیر خداوند تو را با ابا عبدالله الحسین علیه السلام محشور کند مرد بی ادعا و مخلص راه خدا روحت شاد و یادت گرامی باد بذکر آسمانی #صلوات 🌷🌷🌷✳️🌷🌷🌷
#عکسهای_ماندگاردوستان_شهیدمان یادش بخیر آن روزگاران #سردارشهیدحاج_حسین_خرازی و #روحانی_شهید_عبدالله_میثمی هر دو در عملیات کربلای پنج _شلمچه از فرش به عرش کبریایی خداوند متعال پرواز کردند🕊🕊 روحشان شاد و یادشان گرامی باد با ذکر ملکوتی #صلوات #صبحتان_منور_به_نگاه_شهدا اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک اللهم عجل لولیک الفرج اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌷🌷🕊🕊🌷🌷
ای تاج سر عالم و آدم زهرا از کودکی ام دل به تو دادم زهرا آن روز که من هستم و تاریکی قبر جان حسنت برس به داد ما زهرا #شهادت_بانوی_دو_عالم_فاطمه_زهرا_س_تسلیت_باد 🏴 هدیه به روح مطهر صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها شفیعه روز جزا #صلوات ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
لاله های فراموش شده برادر شهیدم #احمد_عبداللهی جانشین گردان 408 لشکر ثارالله کرمان بود وقتی وصیت نامه اش را باز کردیم نوشته بود👇 خدايا عامه مردم خواهان عمر طولانی هستند اما چه سود برای کسی که جز عصيان اوامر تو و سنگينی بار گناه ره توشه ای ندارد . خدايا من که در اين چند روز زندگی نتوانستم منشأ اثری باشم ، از درگاه کرمت مسئلت دارم خون ناچيزم را منشأ تحول در خويشان و آشنايان و افرادی قرار دهی که هنوز در خواب غفلت هستند و عظمت و حقانيت اين انقلاب و رهبری پيامبرگونه ی آن را درک نکرده اند و تنها به فکر رفاه طلبی و پرورش جسم خاکی خود می باشند. احمد جان روحت شاد و یادت گرامی باد به برکت #صلوات به امید شفاعت در فردای قیامت 🍃🌺🍃🕊🍃🌺🍃
#پیام_شهدا سفارش برادر شهیدمان احمد عبداللهی بعد از شهادت من مادرم تنها میشود اگر توانستید به خانه ما بروید و به او سر بزنید و سلام مرا به مادرم برسانید باشد که فردای قیامت محبت شما را جبران کنم #مادران_تنها #مادران_شهدا #روزهای_دلتنگی
در مکتب شهادت در محضر دوست شهیدمان #سردارشهیداحمدعبداللهی خاطره ای که از احمد در ذهنم برای همیشه مانده این بود که 👇 شب عروسی، مهمانها نشسته بودند که صدای اذان به گوش رسید .احمد که با لباس دامادی کنار عروس نشسته بود، خیلی مؤدبانه به عروس گفت: با اجازهی شما به مسجد میروم، نمازم میخوانم و برمیگردم. در مقابل چشمان حیرت زدهی مهمانهایی که هنوز ایشان را نمیشناختند، به مسجد رفت وقتی به مجلس عروسی برگشت، نمازش را به جماعت خوانده بود. #راوی_مادر_شهید کجایی احمد جان یادت بخیر روحت شاد و یادت گرامی باد به برکت #صلوات کجایید ای بهترین مردان الهی کجایید ای شهیدان خدایی 🍃🌸🍃🌷🍃🌸🍃
در مکتب شهادت #اخلاق_شهدا #بردار_شهیدمان_احمد_عبداللهی دفترچه خاطرات همسر📋 روز جمعه، وقتی از گُلزار شهداء برگشت، چهره‌اش برافروخته بود. با ناراحتی و عصبانیت در حیاط قدم می‌زد. پرسیدم:چی شده؟ چرا ناراحتی؟  وقتی اصرار کردم، گفت: یکی از همکاران با ماشین مخابرات آمده بود گُلزار شهداء.  بعد هم با ناراحتی و تأسف ادامه داد: نمی‌دانم چرا روز جمعه که مأموریت اداری تعطیل است، از ماشین دولتی #بیت_المال استفاده‌ی شخصی می‌کرد؟! کجایید حافظان واقعی بیت المال بعد شما بیت المال شده مال البیت احمد جان برادر شهیدم #شرمنده_ایم😔 🍃🌺🍃🕊🍃🌺🍃
دفترچه خاطرات دفاع مقدس روزهایی که اخلاص بود و عشق خاطره ای از دوست شهیدم #احمد_عبداللهی هدایای مردمی به تدارکات گردان رسیده بود. در میان آن ها دو نوع خرما وجود داشت.خرمای مرغوب درجه یک و خرمای درجه دو.تدارکاتی ها عموماً هوای فرماندهی را داشتند و هر چه فرماندهان توصیه می کردند که ابتدا بسیجی ها را تامین کنید، باز هم نمی توانستند این خصلت را فراموش کنند. مسئول تدارکات طبق عادت،خرمای مرغوب را به سنگر فرمانده گردان برده بود. روزی بر حسب اتفاق وارد سنگر فرماندهی شدم.کارتن خرما وسط بود . یک خرما برداشتم .به دهان بردم و بدون این که منظوری داشته باشم؛گفتم: به به .. به شما خرمای درجه یک داده اند.مثل ما نیستید که ...وضعتان خوب است.بلافاصله پرسید:مگر به شما خرما نداده اند؟ گفتم:چرا داده اند.ولی این کیفیت را ندارد. ناگهان رگهای گردنش متورم شد.با چهره ی برافروخته دست زیر کارتن های خرما زد.همه را برداشت و به طرف سنگر تدارکات دوید و با عصبانیت فریاد زد: به چه حقی به خودت اجازه داده ای که خرمای درجه ی مرغوب را به سنگر فرماندهی بیاوری؟احمد آقا عبدالهی خرماها را گذاشت ویک کارتن از همان خرمای درجه ی دو برداشت و به سنگر رفت😔
در محضر یاران شهید رفیق شهیدمان سردار شهید #احمد_عبداللهی دفترچه خاطرات📋 #رعایت_بیت_المال احمد حساسیت خاصی نسبت به رعایت بیت المال داشت یادمه یه روز قرار بود به اتفاق به يك ماموريت اداري برويم. صبح ماشين مخابرات همراه راننده مقابل منزل آمد. خانه‌ي من و احمد نزديك هم بود. هر دو سوار شديم. كمي جلوتر پدرم قدم زنان به طرف خانه خودش مي‌رفت ، خانه‌ي پدرم در همان مسير ماموريت ما بود.  پرسيدم: « اشكالي ندارد پدرم را سوار كنيم؟ زشت است اگر بدون توجه به او از كنارش عبور كنيم.» گفت: « اشكالي ندارد.» راننده ايستاد. پدرم را سوار كرد. وي مدتي بعد مقابل خانه‌اش پياده شد . وقتي به پمپ بنزين رسيديم. مبلغي پول به راننده داد و گفت: « اين مبلغ را علاوه بر سهميه‌ي اداره بنزين بزن چون براي سـوار و پيـاده شـدن پـدر قـاسم كمي بنزين بيت المال مصرف شد.»" کجایید حافظان واقعی بیت المال کجایید ای بهترین مردان الهی کجایید ای شهیدان خدایی رفیق شهیدم یادت بخیر به برکت #صلوات شهدا شرمنده ایم😔
#در_محضر_مادران_شهدا مادر رفیق شهیدمان #سردارشهیداحمدعبداللهی #کلام_ناب👇 فاطمه حاج علیزاده مادر سردار شهید احمد عبداللهی میگوید بعضی‌ها مرا سرزنش می‌کنند که چرا گذاشتم احمد برود جبهه از آنجا که احمد تنها پسر من بود، بعضی‌ها مرا سرزنش می‌کردند که چرا اجازه می‌دهم به جبهه برود؟ اما به نظر من او باید می‌رفت. اگر همه می‌خواستند مانع حضور جوانان خود در جنگ شوند، پس چه کسی با دشمن متجاورز می‌جنگید؟ چه کسی از ناموسمان دفاع می‌کرد؟ درود خدا بر مادران شهدا سلامتی مادر شهید احمد عبداللهی #صلوات اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🍃🌷🍃🕊🍃🌷🍃
در مکتب ولایت در محضر روح الله #امام_خمینی(ره) شما خانواده های شهدا چشم و چراغ این ملت هستید 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 در محضر مادران شهدا فاطمه حاج علیزاده مادر سردار شهید احمد عبداللهی #تنها_خواسته_مادر_شهید👇 امروز که گذر عمر مرا ناتوان و خانه نشین کرده؛ حتی به زیارت قبر مطهر احمد هم نمیتوانم بروم و دلخوشم به دیدن دوستان احمد و آشنایانی که به دیدارم میآیند. درب این خانه همیشه به روی دوستان باز است و من هیچ توقع دنیایی ندارم و تنها خواستهی من این است که تنهایی مرا با حضور گرم خود پر کنند #مادران_شهدا #روزهای_تنهایی #روزهای_دلتنگی😢 🍃🌷🍃🕊🍃🌷🍃
همراه با یاران شهید شهید مدافع وطن کمیل صفری تبار رفیق شهیدمان کمیل خیلی به #حضرت_زهـرا(س) علاقه داشت طوری ڪه هر وقت به فڪرش می افتاد و یازهرا می گفت اشڪ از چشمانش جاری میشد.. آقا ڪمیل در مصاحبه بجا مانده از خودش می گوید:گرچه به ڪمتر از شهـادت راضی نیستم؛ ولی از خـدا می خواهم ڪه اگر شهیـد نشدم، #أجـر_شهیـد را به من بدهد. به درخواست کمیل عزیز و بزرگوار مـزارش مانند حضرت مادر #خـاڪی بوده و سنگ مـزار ندارد. کمیل در مورخه ۹۰/۶/۱۳ در کردستان به شهادت رسید و ما را با همه خاطراتش تنها گذاشت کمیل جان روحت شاد و یادت گرامی باد به برکت #صلوات 🍃🌷🍃🕊🍃🌷🍃
#شبهای_عملیات_کربلای_پنج یاد باد آن روزگاران یاد باد این شب ها دلم بیشتر از هر شب بی تاب شماست. درمان این حال خرابم انتهای #راه شماست؛ #شهادت #دنیا با تمام لذت هایش بماند برای اهلش من هم میخواهم مثل شما شهدا اهل دنیا نباشم! دستی برآورید و دستم بگیرید #ای_شهدا عشق من فرمانده من عارف شبهای شلمچه #سردارشهیدمسعودزکی_زاده یادت بخیر رفیق شهیدم😭 #شبتون_شهدایی