eitaa logo
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
1هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
7.3هزار ویدیو
31 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منطقه ای به شعاع ۲۵ کیلومتری به نام تنف بین سوریه و عراق بود که آمریکایی‌ها آنجا را منطقه پرواز ممنوع اعلام کردند و قصد داشتند ۲۵ کیلومتردیگر به آن اضافه کنند. خبر با حاج قاسم رسید.گفت: آمریکایی‌ها الان کجان؟ دوستان اعلام کردند الان پهپاد ما بالا سر آنهاست. حاج قاسم گفت: اونجا را بزنین. پهباد آنجا را زدند و آمریکایی‌ها از تصمیمشان منصرف شد. یک افسر روسی هم بین ما بود که اشک هایش با دیدن این صحنه جاری شد.مترجم از او پرسید چرا گریه می‌کنی؟! گفت:به شجاعت و نترسی فرمانده غبطه می‌خورم. ما برای روبرو شدن با آمریکایی‌ها باید از کاخ کرملین اجازه بگیریم؛ولی ایشون بدون هیچ ترسی باهاشون روبرو میشه و اونها رو میزنه. من دوست دارم یک روز هم که شده توی زندگیم سربازی ایشون باشم. 📚: ابر قدرت خداست 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در مکتب سردار سلیمانی در محضر مردانی از جنس نور شهید محمدعلی رجایی🌷 آقای رجایی خیلی رعایت همسایه‌ها را می‌کرد و عملا به ما می‌آموخت که احترام آن‌ها را نگهداریم. او می‌گفت: ما باید طوری با همسایگان برخورد کنیم که اذیت و آزاری از ما نبینند. مثلا می‌گفت سطل خاکروبه را در کوچه نگذارید و... ایشان به خصوص با اهل محل که به مسجد می‌رفتند، ملاطفت و نظر خاصی داشت و حتی با بچه‌های آن‌ها با گرمی و صمیمیت برخورد می‌کرد. ایشان خیلی مهمان‌دوست بود و با اینکه حقوق یک معلم ساده را داشت؛ اما سالی چندبار مهمان دعوت می‌کرد، مخصوصا چون مرحوم پدرشان در 28 ماه رمضان فوت کرده بود هر سال به یاد ایشان به فامیل افطاری می‌داد که این رسم تا آخر عمرشان ادامه داشت. 🎤راوی: همسر شهید 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
در مکتب سردار سلیمانی در محضر مردانی از جنس نور شهید محمدعلی رجایی🌷 در ساعت سه عصر، صدای انفجار مهیبی از ساختمان نخست‌وزیری برخاست. كاركنان به طرف محل انفجار دویدند. جمعیت زیادی از راه رسید. همه نگران رجایی و باهنر بودند. رجایی از چند روز قبل به فرمان حضرت امام خانواده‌اش را در یكی از واحدهای مسكونی نهاد ریاست‌جمهوری ساكن كرده بود تا دیگر مجبور به رفت‌وآمد به خانه‌اش نباشد. كمال، پسر سیزده ساله رجایی از دور شاهد شعله‌های آتش بود. او با حالی آشفته به مادرش تلفن كرد و ماجرا را با او در میان گذاشت تا همسر شهید رجایی خودش را برساند پیكرهای خونین و سوخته رجایی و باهنر را به بیمارستان منتقل كردند. شدت انفجار به حدی بود كه ابتدا هیچ‌كس نتوانست كشته‌شدگان را شناسایی كند. جنازه‌ها را به بیمارستان انقلاب منتقل كرده و پیكر شهیدرجایی را در سردخانه قراردادند. هیچ‌كس نمی‌دانست كه این پیكر سوخته، بدن شهیدرجایی است. به فكر یكی از اطرافیان او رسید كه از روی دندان‌ها می‌توان فهمید كه پیكر سوخته، بدن شهیدرجایی است یا خیر؟ اما سوختگی آن‌چنان بود كه دهان رجایی به سادگی باز نمی‌شد. لحظاتی بعد یكی از پزشكان از راه رسید و پس از شستن لب‌ها با آب اكسیژنه، دهان را باز كرد و دندان‌ها دیده‌ شد، اما باز هم كسی او را نشناخت. همسر شهید رجایی به بیمارستان آمد و در سردخانه پیكر سوخته شهید‌رجایی را شناسایی كرد.... 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
یکی از محافظ های سردار به من گفت: قبل از اینکه وارد همدان بشیم،حاجی گفت:ماشین را نگه دارین. راننده ماشین را متوقف کرد و حاجی ادامه داد:حواستون باشه که شما یک پاسدار رو جابجا می کنین. نه یک شاه رو! ما پاسدار مردمیم. باید رفتارتون با مردم خوب باشه. چند نفر از بچه‌های بسیج و مردم عادی آمده بودند باغ بهشت؛ چون احتمال می دادند سردار را آنجا ببینند. چند پاکبان هم در محوطه مشغول نظافت بودند. سردار به محض اینکه از ماشین پیاده شد و شروع کرد به دست دادن و دیده بوسی. یکی از بچه‌های صدا و سیما برای مصاحبه آمد پیش سردار. ایشان گفت: دوربین را بردارین. من اهل مصاحبه نیستم. من اسلحه ی کلت به کمر بسته بودم و کت و شلوار پوشیده بودم. سردار پورجعفری به من گفت:حاج آقا ناراحت میشه اگه کسی اسلحه شما را ببینه. سر مزار شهید علی خوش لفظ و سردار همدانی، سنگ مزار را بوسید و فاتحه خواند. بلند شد و رفت مزار علمای بزرگ همدان و سایر شهدا و شهدای مدافع حرم. پارکبان ها تا او را دیدن خودشان را رسانده و با آنها روبوسی کرد. 📚: ابرقدرت خداست 🌷 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
در محضر شهدا🕊 شهیدناصر کاظمی🌷 يك روز شهيد رجائي تشريف آورد به پاوه. آن روز مصادف با عمليات مهم شمشير بود كه تعدادي از نيروهاي عراقي به اسارت درآمدند. اسرا در زندان بودند. به ناصر كاظمي در آن عمليات خبر دادند كه آقاي رجائي به پاوه آمده است. من به زبان عربي آشنا بودم. رفتم پيش اسيران. شهيد رجائي سؤالهايي مي كرد و من هم ترجمه مي كردم. در اين اثنا ، ناصر كاظمي با شلوار كردي و يك بلوز ورزشي و يك كلاه كاموا وارد شد. در نگاه اول حالتي داشت كه بچه ها نگاه كه به او كردند ، به گريه افتادند. گريه براي سادگي و خلوص يك فرمانده سپاه . 🎤راوی:علي احدی 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
درمکتب سردار سلیمانی درمحضر مردانی از جنس نور شهید محمد جواد باهنر 🌷 برخوردش با من خیلی خوب بود. یک موقع می‌آمد و می‌گفت خیلی خسته شده‌ای، حالا چه کار داری تا من کمک کنم؟ هر وقت میهمان داشتم، ظرف‌ها را می‌شست. در برنامه نظافت کمک می‌کرد. گاهی ساعت نیم بعد از نصف شب می‌آمد، خسته بود، میثم ما سه ساله بود، بیدار بود، روی سر و کولش می‌افتاد، او هم با او حرف می‌زد و می‌خندید. برخوردش با بچه‌ها خیلی خوب بود. هیچ‌وقت با بچه‌ها دعوا نداشت، در دوران زندگی، از او عصبانیتی ندیدم. نصیحتش بیشتر با رفتار خوش بود. هرچه می‌گفت؛ خودش عمل می‌کرد. 🎤راوی: همسر شهید 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
در محضر بزرگان آیت الله ناصری(ره): 💢 اگر حالش را داری، نماز شب بخوان. هر طور توانستی بخوان. خدا درستش می کند. من شکسته تحویل می دهم، ولی او درست قبول می کند. 📚: کتاب رسم زندگي
*﷽* 💌 📝 🌻امام علی علیه السلام: 🌱 هر زمامدارى كه از نيازمندى‌هاى مردم، خود را پنهان سازد، خداوند از او و خواسته‌هايش در رستاخيز، پنهان شود و اگر زمامدار، هديه بپذيرد، خيانتكار باشد و اگر رشوه قبول كند، پس او مشرك است.🖇 📚: ثواب الأعمال ، ۳۱۰ ح ۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تاثیر حاج قاسم بر تمدن‌ها به روایت دکتر عبدالله بلم، فعال بین‌المللی آفریقایی... 💢فقط جنبه نظامی حاج قاسم سلیمانی نیست که مورد توجه ماست ... 🌷 🌷 لینک مکتب سردار سلیمانی در پیام رسان ایتا👇 https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani پیک و رسانه شهدا باشید و مبلغ آنها لطفا جهت زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدای عزیز و ترویج فرهنگ شهید و شهادت لینک کانال سردار سلیمانی عزیز را به همه معرفی کنید و در گروه هایی که هستید نشر بدهید اجرکم عندالله و عندالشهدا
راه شهید، کلام شهید🕊 شهید محمد علی رجایی: 💢 شما باید هر وقت من را می بینید، بپرسی چه میکنی؟ و حتی سر من فریاد بکشید؛ البته فریادی برادرانه و همچون اعضای یک خانواده که برای مستضعفان چه کرده ای؟ 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷 شهید محمد جوادباهنر: 💢 ملت ما با ضربه های دشمن مقاوم تر می شود حجت الاسلام دکترباهنر:به نظر من روحیه ملت ماطوری است که با ضربه هامقاوم تر می شود. بنابراین هرچه دشمن نیش خودش را بیشتربازکند، احساس ملت ما برانگیخته تر می شود وسرسختی و مقاومتشان بیشتر درگذشته هم ملت امتحانش را پس داد که هرچه رژیم شاهنشاهی دشمنی بیشتر می کرد، ضربه بیشتر می زد، ملت ما سرسختی اش بیشتر می شد. (جمهوری اسلامی، ۲۷ فروردین ۱۳۵۸) 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷 هشتم شهریور سالروز شهادت دو یار صدیق حضرت امام(ره) خدمتگزاران واقعی به مردم، دشمنان سرسخت استکبار شهیدان رجایی وباهنر گرامیباد...🌷🕊 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
حاجی وقتی روحانی می دید به او انگشتر می داد و به شوخی می گفت: خودت شاید ارزش نداشته باشی؛ اما عمامه ات با ارزشه! می گفت: روحانی باید مرتب باشه. حاجی از من پرسید: برای شهادت که سوریه نیومدی؟ می دانستم اگر بگویم آمده ام شهید بشوم از همانجا برم می گرداند. در جواب گفتم: من برای جهاد و ادای تکلیف اومده ام و هر چی صلاح و اراده ی خدا باشه همون میشه. خبر داشتم که به روحانی ها انگشتر هدیه می دهد. گفتم: حاج آقا! آخوند که مفتی خوشگل نمیشه. به من هم انگشتر بده. دورو برش شلوغ بود...گفت: به پورجعفری می گم بهت انگشتر بده... یک بار حاجی برای سرکشی به خط مقدم رفته بود و بعد از برگشت در خواست جلسه کرد و برای فردای همان روز، عملیات طراحی شد. حاج قاسم در پایان صحبت هایش گفت: ان شاالله فردا پیروزی با شماست. همین اتفاق هم افتاد و یکی از عوامل پیروزی ما، ترس داعشی ها از شنیدن اسم سردار در منطقه بود. 📚: ابر قدرت خداست 🌷 🌷 لینک مکتب سردار سلیمانی در پیام رسان ایتا👇 https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani پیک و رسانه شهدا باشید و مبلغ آنها لطفا جهت زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدای عزیز و ترویج فرهنگ شهید و شهادت لینک کانال سردار سلیمانی عزیز را به همه معرفی کنید و در گروه هایی که هستید نشر بدهید اجرکم عندالله و عندالشهدا
در این فکر بودم که حاج قاسم با ابهت خاص نظامی و تیم حفاظتی مجهزی وارد حسینیه می شود که صدای صلوات مردم از بيرون حسینیه بلند شد و او با یک سمند بدون تشریفات خاصی از ماشین پیاده شد و جلوی در ورودی حسینیه ایستاد تا قاری مراسم، قرآن خواندن را تمام کند و بعد داخل حسینیه شد. مردم به سمت سردار هجوم آوردند تا رو بوسی کنند. هر کسی از هر طرف که می شد سردار را می بوسید.... به سمت خانواده ی شهدا رفت و بچه های شهدا رو بوسید و گفت: جای بچه های شهدا رو بگذارین جلو، درست که ما مسئولیم، اما مسئولین اصلی فرزندان شهدا هستند... بعد از این که با مسئولین خوش و بش کرد و روبروی جایگاه پشت به مردم نشست؛ بلافاصله گفت: اینجا نمی تونم بنشینم. باید روبروی مردم باشم. از آنجا بلند شد و رفت روبه روی مردم نشست. 📚: ابر قدرت خداست 🌷 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
درمکتب سردار سلیمانی در محضر مردانی از جنس نور شهید سید حمید طباطبایی🌷 به هر شکلي متوسل مي شد تا شهادت قسمتش شود. در نيمه هاي شب خيلي زود براي نماز شب بيدار مي شد. من ساعت را کوک مي کردم. قبل از آن يکي دو ساعت زودتر بيدار مي شد. مي گفتم چه خبر است بخواب که فردا مي خواهي بروي سرکار، خسته اي! مي گفت: خدا گدا می خواهد و من باید گیرهایم را برطرف کنم. تا خداوند توفیق خدمت خالصانه و رزق شهادت را نصیب من کند. گاهی اوقات با صداي گريه ايشان بيدار مي شدم. 🎤راوی: همسر شهید 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
*﷽* 💌 📝 🌻امام حسین (علیه السلام): 🌱ای مردم ! در تحصیل ارزشهای انسانی ، رقابت کنید و در راه بدست آوردن گنجینه های پر ارزش معنوی از همدیگر پیشی بگیرید.🖇 📚: بحارالانوار،ج ۷۸، ص ۱۲۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در دیداری که با خانواده ی شهدای مدافع حرم همدان داشت، فرزندان شهدا را به آغوش می کشید و می گفت: ما شرمنده شما هستیم. ان شاالله عاقبت بخیر بشین. ان شاالله شهدای شما دست ما را بگیرن. اون ها در مسیر حق و پیروی از ولايت گام برداشتن و در این مسیر پیروز و سربلند شدن. و این باعث افتخار شماست و بعد از شهدا، شما هستین که باید رهرو اون ها باشین. برایم مشکلی پیش آمده بود. در این دیدار به سردار گفتم. از آقای پورجعفری خواست که شماره ام را یادداشت کند. چند روز نگذشته بود که آقای پور جعفر تماس گرفت و پیگیر کارم شد. 🎤راوی: لیلا ابراهیم خانی 📚: ابر قدرت خداست 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
🔰ایران والعراق لایمکن الفراق 💢به کوری چشـم سـعـودی و صهیونیست پاسدار مـیـراث‌تـان خـواهـیـم بـود ... 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
درمکتب سردار سلیمانی در محضر مردانی از جنس نور شهید داریوش درستی🌷 همسرم همیشه دنبال این بود که سرباز خوبی برای حضرت آقا باشد. او هیچ وقت از درجه نظامی خود حرفی نمی‌زد و اگر کسی از او درباره درجه و پست نظامی‌اش می‌پرسید، می‌گفت: من سرباز صفر حضرت آقا هستم. ایشان حساسیت خاصی به بیت‌المال داشت؛ با اینکه در محل کار مسؤولیت خرید با او نبود و می‌توانست این کار را به دیگران بسپارد، ولی از وقت خود می‌گذاشت تا هزینه‌ها درست و به اندازه خرج شود. او وسایل مورد نیاز کارش را خودش تهیه می‌کرد و به این شکل اگر مبالغی اضافه می‌ماند، برای استفاده در موارد دیگر ذخیره می‌شد. 🎤راوی: همسر شهید 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 💢من یھ کربلا میخوام... 🎧 🏴 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷 🔰عشق و ارادت شهید حیدر بیدخام به امام رضا (ع)🌷 💢 آخرین باری که آمد مرخصی، قصد داشت برود زیارت امام رضا (ع). آماده رفتن شده بود که از پایگاه خبر دادند که زودتر باید برگردد منطقه. در همان عملیات هم شهید شد. خیلی دلم برایش سوخت که نتوانسته بود زیارت امام رضا (ع) برود. بعد از شهادت آمد به خوابم. خیلی سرحال  و خوشحال بود. گفت: مادر جان! ناراحت نباش. من به یک چشم بر هم زدن رفتم مشهد؛ زیارت امام رضا (ع). 📚:کتاب خط عاشقی ۳ 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
درمکتب سردار سلیمانی درمحضر مردانی از جنس نور شهیدمحمد علی رجائی🌷 وقتی که نخست وزیر بود صبح روزی جهت دیدار و رساندن پیامی وارد همان خانه تاریخی (کلنگی ) وی شدم.از مشاهده صحنه ای قلبم به درد آمد. هوا کمی گرم بود. او خیلی ساده با یک زیر پیراهن که چند جای آن سوراخ بود و در گوشه حیاط خانه اش نشسته بود و داشت با دو ـ سه دانه خرما و یک لیوان شیر صبحانه می خورد! بعد از سلام و احوالپرسی و تعارف به صبحانه گفتم : ای عزیز! این چه وضعی است که شما دارید چرا به خود نمی رسید و این قدر زندگی را به خود سخت گرفته اید از شما توقع نداریم مانند نخست وزیران دوره ستم شاهی باشید لااقل یک زیر پیراهن درست و حسابی به تن کنید! مثل این که شما نخست وزیرید! آهی کشید و نکته ای گفت که سوز دل و نفوذ کلام از دل بر آمده اش همواره در خاطرم جاودان مانده است. او گفت: جانم ! از این حالم نگران نباش ! نگران آن روزم باش که میز و مسئولیت مرا بگیرد و من گذشته خویش را فراموش کنم. خدا نکند روزی بر من بیاید که یادم برود چه وظیفه سنگینی در قبال خدا و خلق دارم . از شما می خواهم در حق من دعا کنید. من تحت تاثیر این سخن از دل بر آمده اش بی اختیار از جایم برخاستم و پیشانی اش را بوسه دادم . 🎤راوی : پسر خواهرشهید 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
در مکتب سردار سلیمانی در کلاس درس شهید شهید مرتضی عطایی 🌷 قبل از سال۸۳ و ۸۴ به حج عمره مشرف شده بودم اما توفیق حج تمتع نصیبم نشده بود. خیلی دلم می خواست حج تمتع بروم اما به سختی نوبت حج تمتع به افراد می رسید. یک روز یکی از همسفرهای مکه به من گفت: اگر گذرنامه افغانی داشته باشی، می توانی به راحتی ویزای حج تمتع بگیری.... چون در تاسیسات ساختمان کار می کردم، تعدادی از بچه های افغانستانی را می شناختم. به یکی از آنها به نام سید محمد گفتم: می توانی برایم یک گذرنامه افغانی جور کنی؟... گفت: ۱۰۰تومان پول و یک عکس بده تا برایت بیاورم. من پول و عکس دادم، اما اصلا فکر نمی کردم کارم درست می شود. دیگر از آن پول دل کندم اما دو روز بعد گذرنامه را برای من آورد...‌ دودوتا چهارتا کردم و بعد به حرم امام رضا(ع) رفتم و گفتم: آقاجان اگر قرار است که حواله کنید و ما به حج برویم، بالاخره این شما و گذرنامه ی ما‌. به دلم بد افتاد و با خودم گفتم: اولا با حق حساب این گذرنامه را گرفتم و بعد هم با هویت دیگر و به نام یک افغانستانی قرار است به حج بروم و سهمیه چند نفر پایمال می شود...این چه حج واجبی است که با این همه تضییع حق همراه باشد؟! خلاصه منصرف شدم. 📚: ابوعلی کجاست زندگی نامه ی خود گفته ی شهید مرتضی عطایی 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
*﷽* 💌 📝 ✅صلواتی عالی برای اهل قبور 🌻 از امام رضا علیه السلام روایت شده: 🌱هر کس داخل قبرستان مسلمین شود و این صلوات را بخواند، خداوند متعال تا ده سال عذاب از اهل آن بردارد. و اگر دو بار بخواند تا چهل سال واگر سه بار بخواند هرگز خداوند آن قبرستان را عذاب نکند و هر کس بر سر قبر پدر و مادر بخواند چنان باشد که حقوق ایشان را ادا کرده باشد. 🌿 اَللّهَّم َصَّل عَلی مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ ما دامَتِ الصَلَواتِ وَ َصَّل عَلی مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ ما دامَتِ البَرَکاتِ وَ َصَّل عَلی مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ ما دامَتِ الرَّحَمهِ ، اَللّهَّم َصَّل عَلی رُوحِ مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ فِی الاَرواحِ وَ َصَّل عَلی جَسَدِ مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ فِی الاَجسادِ وَ َصَّل عَلی قَبرِ مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ فِی القُبُورِ وَ َصَّل عَلی صُورَۃِ مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ فِی الصُّوَرِ وَ َصَّل عَلی تُربَهِ مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ فِی التُّرابِ وَ َصَّل عَلی نُورِ مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ فِی الاَنوارِ بِرَحمَتِکَ یا اَرَحمَ الرّاحِمینْ. 📚: مصباح الهدی ص 279