🌻امام رضا علیه السلام:
🌱پس از آن كه نام مردى را برد و گفت: او رياست طلب است ـ فرمود: اگر دو گرگ درنده به گله ای بی چوپان حمله كنند خسارتى كه مى زنند كمتر است از خسارتى كه جاه طلبى به دين مسلمان وارد مى كند.
📚: ميزان الحكمه ج۸ ص۳۰۹
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#چهار_شنبه_های_امام_رضایی
در شمال سوریه منطقهای بود که بچههای فاطمیون در آن مستقر بودند. به مسافت دو کیلومتر و هر صد متر، پشت خاکریزها سنگرهایی با ارتفاع یک و نیم متری با گونی ایجاد شده بود. در یکی از روزها، به بچهها پلاستیکهایی رسیده بود تا سقف سنگرها را با آن بپوشانند.
کسی نمیدانست علت توزیع این پلاستیکها چیست. چند ساعت بعد، باران شروع به باریدن کرد. با یکی از فرماندهان در یکی از سنگرها بودم. دیدیم یک موتوری که چفیه ای بر صورت زده، به سنگرها نزدیک میشود.
چند دقیقهای بعد همان فرد وارد سنگر ما شد. چفیه را که باز کرد دیدیم، حاج قاسم است.
سردار سلیمانی خیلی نگران عقبه بچههای فاطمیون بود و میگفت فشار روی خانوادههای اینها باید کمتر باشد او خودش سنگرها را یکی یکی وارد میشد و بعد از اینکه مطمئن میشد، پلاستیکها به بچهها رسیده و در سنگرها نصب شده، پس از احوالپرسی کوتاهی، به سنگر بعدی میرفت.
آنجا بود که متوجه شدیم این پلاستیکها به دستور سردار به بچههای فاطمیون رسیده است تا از بارانی که قرار بود بیاید، در امان باشند. حاجی بعد از اینکه میدید بچهها سنگرها را خوب درست کرده و پلاستیکها را نصب کردهاند، از آنها تشکر میکرد که از جان خودشان مراقبت میکنند.
او همیشه تاکید داشت که بچههای محور مقاومت و به خصوص فاطمیون باید کمترین آسیب را ببینند. او خیلی نگران عقبه بچههای فاطمیون بود و میگفت فشار روی خانوادههای اینها باید کمتر باشد.
🎤راوی: امیرحسین حیدری
#حاج_قاسم🌷
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
@maktabesardarsoleimani
👆👆👆👆👆👆
با خاطرات و سخنان کوتاه از سبک زندگی شهدا همراه ما باشید.
بعد از شهادت در عالم رویا پسرم را دیدم. شهابی پر از نور به سمت من آمد...
گفت بابا می خواهید همسر من را ببینید؟
پرده ای از نور کنار ما بود. پرده کنار رفت. پشت پرده حوریه ای بسیار زیبا و ظریف بود. تا چشمم به او افتاد از هوش رفتم!...
بعدا ز این که به هوش آمد پسرم گفت: بابا! به مردم بگو این طرف، خدا حتی به اندازه ی یک ذره نوری که می بینید از حق الناس نمی گذره، بهشون بگو حق الناس را جدی بگیرید.
📚: شهیدان زنده اند
شهید سید محسن موسوی🌷
مادر بهش گفت: ابراهیم، سرما اذیتت نمیکنه؟ گفت: نه مادر، هوا خیلی سرد نیست.
هوا خیلی سرد بود، ولی نمیخواست ما را توی خرج بیندازد.
دلم نیامد؛ همان روز رفتم و یک کلاه برایش خریدم. صبح فردا، کلاه را سرش کشید و رفت.
ظهر که برگشت، بدون کلاه بود! گفتم: کلاهت کو؟ گفت: اگه بگم، دعوام نمیکنی؟
گفتم: نه مادر؛ مگه چیکارش کردی؟
گفت: یکی از بچههای مدرسهمون با دمپایی میاد، امروز سرما خورده بود.
دیدم کلاه برای اون واجب تره.
شهید ابراهیم امیرعباسی 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نوبت جهاد به ما هم رسید....
یادتان هست چقدر غبطه میخوردیم که چرا نمیتوانیم مثل شهدای مدافع حرم لباس رزم بپوشیم و در میدان جنگ با دشمنان مبارزه کنیم؟
اکنون تمام جبهه کفر و شیاطین با همه ابزارش به جنگ ما آمده است
بانو🌸 اکنون در وسط میدان نبرد هستیم وسرباز این میدان هم فقط ماییم .همینطور که دارید راه میرویم مبارزه و جهاد میکنیم❤️❗️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پدرم عاشق حاج قاسم بود و دوست داشت پرچم ایران همیشه بالا باشه..
💢 صحبتهای دختر شهید مدافع امنیت نادر بیرامی مسئول اطلاعات سپاه شهرستان صحنه، که ۲۷ آبان بر اثر حمله اغتشاشگران به وی،به درجه رفیع شهادت نائل گردید....🌷🕊
من یکی دوباری پشت سر حاجی نماز خواندم. ایشان با شنیدن صدای اذان، هر کاری که داشتند را متوقف کرده و خود را به نماز میرساندند. تأکید بسیاری به نماز اول وقت داشتند و جلسات را با رسیدن وقت اذان تعطیل میکردند.
یک بار بعد از نماز پشت سر ایشان در صف نشسته بودم، چنان تسبیحات حضرت زهرا (س) را میخواند که گویی اصلاً بر روی زمین نیست. حال حاج قاسم در هنگام ارتباط با خدا و ائمه (ع) اصلاً با زمانهای دیگر قابل مقایسه نبود.
🎤راوی: امیر حسین حیدری
#حاج_قاسم🌷
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
@maktabesardarsoleimani
👆👆👆👆👆👆
با خاطرات و سخنان کوتاه از سبک زندگی شهدا همراه ما باشید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قیامی که سرمنزلش کربلاست
نه سرخورده گردد نه ذلت پذیر
امیری حسین و نعم الامیر ❤️♥️
خلبانی که دعوت آمریکا را رد کرد/ سرتیپ شهید جدیاردبیلی: دوست دارم کفنم پرچم ایران باشد.
او پس از حمله صدام به ایران گفت : «اکنون زمان آن رسیده که جوابگوی خرجی باشم که برای من شده است. میخواهم بجنگم. برایم مهم نیست چه اتفاقی افتاده یا قرار است بیفتد، دینی به مملکتم دارم که باید آن را ادا کنم، درجههایم را هم نمیخواهم فقط میخواهم بجنگم، نمیتوانم دوستانم را تنها بگذارم.»
عادل جدی اردبیلی، شجاعت و میهنپرستی برادرش را با ذکر خاطرهای مربوط به پیش از انقلاب اسلامی اینگونه توصیف کردهاست: «غفور در روز نیروی هوایی آمریکا در حضور زبدهترین خلبانان جهان در نیویورک داوطلبانه برای حضور در خطرناکترین مانور هوایی جهان با نام «چهارراه مرگ» به نمایندگی از ایران اعلام آمادگی میکند. پس از اجرای موفقیتآمیز عملیات، تماشاگران به احترام او از جای خود بلند میشوند و این خلبان ورزیده را تشویق میکنند. به او تقدیرنامه و هدیه میدهند و میگویند که تو میتوانی در آمریکا زندگی کنی، ولی غفور میگوید من عاشق ایران هستم و جای دیگری زندگی نخواهم کرد.»
تو ای بشر،
حق نداری آن چنان
در عشق کسی فرو رَوی
که خدا تحت الشعاع قرار بگیرد...🌱
📚: کتاب نیایشها
شهید مصطفی چمران🌷