🌨🌨🌨🌨🌨 ❄️هواشناسی اسلام اعلام کرد! ابرهای رحمت خدا در #ماه_رجب 24 ساعته ثانیه به ثانیه درحال بارشند! لطفا هرگونه "چترگناه" را از روی سرخود بردارید، تا دل وجانتان خیس باران لطف و رحمت الهی شود. #ماه_رجب🌙 #التماس_دعا

✍صحبت های شهید حاج قاسم سلیمانی درباره شهید علی عابدینی در عملیات کربلای پنج... 🔹شهید عابدینی در عملیات های مختلف زخمی می شد شاید می توان گفت که آبادی ترکش ها بود. 🔸شهید عابدینی در عملیات کربلای پنج دو تا زخم داشت. 🔸گردان ۴۱۰ را نمی‌تونستم حذف کنم چون یکی از امید های ما در عملیات بود. #سردارشهید_علی_عابدینی🌷

ایستگاه حاج قاسم♥️ دفترچه خاطرات📝 اتاق کار حاج قاسم خیلی ساده بود مبل هایش خیلی ساده بود میز و صندلی تشریفاتی نبود مبل‌ها بیشتر از ۲۰ سال عمر کرده بود یک بار با اصرار بچه‌ها فقط اجازه داد روی مبل را عوض کنند دنبال تشریفات و تجملات نبود خیلی از حرف‌هایش را به من می‌زد می‌گفت پسرم می‌خواهد داماد شود وقتی برای خرید رفتیم زیاد پول نداشتم نگران بودم اگر خانواده عروس خواستن چیز گران بخرند چه کار کنم کسی داشت این حرف را می‌زد که اگر اشاره می‌کرد امکانات زیادی برایش فراهم بود حاج قاسم نسبت به تربیت بچه‌ها حساس بود هر عصر جمعه توی خانه‌اش مراسم روضه داشت یک مجلس روضه خانوادگی مخصوص خودش و خانواده اش ، تک و توک رفقا هم میومدن توی این روضه‌ها دنبال تربیت خودش و خانواده‌اش بود خواست حاج قاسم این بود که در روضه و جلسه حتماً آیه‌ای از قرآن تفسیر شود و برای هر موضوع احادیث اهل بیت گفته شود حاج قاسم تلاش می کرد بچه‌ها در فراگیری مسائل عمیق شوند پس از سخنرانی روضه خوانده می‌شد زیبایی آن جلسه توسل به اهل بیت بود چون محفل خصوصی بود هنگام روضه حاج قاسم با صدای بلند گریه می‌کرد و همگی مثل باران اشک می‌ریختند می‌خواست زن و بچه‌اش را با توسل به اهل بیت بار بیاورد 👈 ادامه دارد..............

چقدر قشنگ میگه شهید حسینی که : آن نمازی از تو قبول می شود، که قنوتش دست برداشتن از سرِ دنیا باشد!

‌ "اَللھمَّ‌اشْغلْنابِذِکرِك" خدایاقلبم‌رابہ‌تسبیحِ‌ یادت‌گره‌بزن..!🌱

#شهیدآنه🕊 #شهیدابوالفضل_حقی🌷 در نماز غفلت مکنید و این جهاد یک امتحان است برای آخرت. سعی کنید که در این امتحان موفق باشید. محاسبه کنید خود را قبل از آنکه به حسابتان برسند. نگذارید قرآن غریب بماند. #شبتون_شهدایی🌷

روایت داستانی از شهید زین‌الدین از زبان خواهر شهید 🔹برای شناسایی با موتور به منطقه دشمن وارد شدم. مسافت زیادی را رفته بودم و برای رفع خستگی وارد چادر یک افسر عراقی شدم. در آنجا برای خودم چای هم ریختم. بعد از دقایقی افسر عراقی وارد چادر شد و چون فکر می‌کرد سرباز هستم و بدون اجازه وارد چادرش شده‌ام، سیلی به من زد. من هم احترام نظامی گذاشتم و بدون اینکه او متوجه شود من ایرانی هستم، از چادر بیرون آمدم. 🔹در جریان همان عملیات آن افسر عراقی را اسیر کردیم و او من را شناخت و باورش نمی‌شد فرمانده لشکر توانسته باشد به خاکشان نفوذ کند. 🔹در این حین مادرم به آقا مهدی گفت کاش آن سیلی که افسر عراقی به تو زده بود را تلافی می‌کردی! اما آقا مهدی گفته بود که آن افسر بعثی، اسیر ما بود و ما نباید با اسیر رفتار تندی می‌کردیم. 🔸۴۰ سال پیش شهید مهدی زین‌الدین فرمانده لشکر ۱۷ علی‌ابن ابی‌طالب(ع) به همراه تنها برادرش پس از شناسایی منطقه عملیاتی، عازم سردشت می‌شدند که در کمین ضدانقلاب افتادند و مظلومانه به شهادت رسیدند. روحشان آکنده از عطر گل‌های بهشتی باد

شهید حاج قاسم سلیمانی: ✒️ان‌شاءالله خدا به ما توفیق بدهد که این شناخت را پیدا کنیم که قدر سربازی امام زمان را بدانیم.