مکتب_سردار_سلیمانی
در محضر شهدا
راه شهدا ، عمل شهدا
وسط کلاس دختر دانشجو که سر و وضع مناسبی نداشت شروع کرد به انتقاد از حجاب و تمجید از برهنگی فرهنگ غرب
و استاد هم از او دفاع می کرد
محمد علی بلند شد و اعتراض کرد
گفت این خانم فریب خورده و مزخرف میگوید و شما هم از او حمایت میکنید اینجا رقاص خانه هست یا دانش سرا
و به نشانه اعتراض از کلاس زد بیرون
رییس جمهور محبوب
شهید محمد علی رجایی
یاد عزیزش با صلوات
🕊
🕊
🕊
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
راه شهید ، عمل شهید
شهید سید محمد شعاعی
..........................
حق الناس!
برای سیدمحمد خاکشیردرست کردم.
گفت این از کجاست؟
گفتم رفته بودم بیضا از کنار مزرعه گندم چیدم!
نخورد.گفت صبح برو ازصاحب مزرعه حلالیت بطلب.
گفتم چرا، خاکشیر که خودروه!
گفت:وقتی برای چیدن رفتی، وقتی میچیدی،وقتی برمیگشتی ممکن است یک شاخه گندم زیرپایت رفته باشد وحق اورا ضایع کرده باشی!
هدیه به شهید سید محمد شعاعی صلوات
🕊
🕊
راه شهدا ، عمل شهدا
شهید ابراهیم امیر عباسی
زنهای همسایه حرصشون در اومده بود
می گفتن این ابراهیم خیلی خودش را میگیره
وقتی از سر کوچه رد می شد و می دید که زنها سر کوچه ایستادن
سرش را می انداخت پایین تا نگاهش به اونها نیفته
خواهر ابراهیم هم بهشون گفته بود
ابراهیم بین خودش و نامحرم یه خط قرمز کشیده
توی فامیل و آشنا هم رعایت میکرد
راوی: خواهر شهید
کجایند مردان خوب خدا
کاش ما هم بشویم رهرو راه شهدا
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
سردار شهید محسن اسحاقی
پيش از تولد محسن ،مادرش که به گفته خود هميشه رو به قبله می خوابيد شبی در خواب ديد که خانمی با پوشش سياه و روسری سفيد به همراه آقايي بالای سر او نشسته اند و او را به جای آوردن دو رکعت نماز شکر و همچنين خواندن چند سوره از قرآن نظير کوثر ترغيب می کنند .
…………………………………
وی پيش از عمليات فاو و پيش از آخرين اعزام به جبهه به خانواده اش گفته بود در خواب ديدم چند روز ديگر مهمان شما هستم و در حالی که می خنديد به آنان گفت :« اين چند روز از من خوب محافظت کنيد .»
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
نحوه شهادت سردار شهید اسحاقی
درجريان حمله عراق به فاو در سال 1367 که منجر به از دست رفتن اين شهر شد ،اسحاقی برای آخرين بار به جبهه رفت و فرماندهی يگان دریایی لشکر 25 کربلا را به عهده گرفت ،دو روز از آخرين اعزام نگذشته بود که خبر مفقود شدن وی به خانواده اش ابلاغ شد .او به همراه يکی از همرزمان خود به نام اباذری در جبهه فاو حضور داشتند که بانزديک شدن نيروهای عراقی، اباذری با داشتن جليقه نجات موفق به عبور از اروند شد اما او به اسارت نيروهای عراقی در آمد .محسن اسحاقی بعد از گذشت پنج روز الی ده روز اسارت دوازده نفر از اسرای ايرانی را آماده فرار کرد .آنان شبانه نگهبان عراقی را به قتل رساندند و از بصره به مرز شلمچه رسيدند ،اما در اين مکان بار ديگر به اسارت نيروهای بعثی در آمدند .نيروهای عراقی با ضربه تفنگ ،سر ،جمجمه و دندانهای وی را شکستند و پای راست او را قطع کردند و پس از شکنجه بسيار در تاريخ 28 فروردين 1367 گلولة خلاص را بر قلب او شليک کردند و او را به شهادت رساندند.
یاد یاران سفر کرده بخیر
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
نحوه شناسایی و خاکسپاری سردار شهید اسحاقی👇
هفت ماه پس از شهادت محسن اسحاقی ،گردان انصار پيکر او را در مرز شلمچه در تاريخ 23 آبان 1367 کشف کرد در شرايطی که قابل شناسايي نبود .چون جنازه قابل شناسايي نبود می خواستند آن را جزء شهدای گمنام ثبت کنند که ناگهان همسر او به خاطر آورد که شلوار اسحاقی سه دکمه داشت و دکمة وسطی را به هنگام عزيمت او به فاو از پيراهن خود کنده و به شلوار شوهر دوخته است . به اين ترتيب همين دکمه باعث شناسايي پيکر شهيد محسن اسحاقی گرديد .
پیکر سردار شهيد "محسن اسحاقی" پس از سی و پنج ماه و چهار روز حضور در جبهه در گلزار شهيد بهشتی شهرستان "فريدونکنار" به خاک سپرده شد. از شهيد "اسحاقی "دو فرزند به نام های "معظمه" و" محمد حسن" بر جای مانده است .
یاد و نامش آکنده از شمیم عطر
گل های بهشتی باد
یادش با صلوات
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🕊🕊🕊🌷🕊🕊🕊
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
راه شهید ، عمل شهید
سردار شهید سید محمد جهان آرا
فرمانده سپاه خرمشهر
✍ فرماندهای که در میدان جنگ هم درسِ اخلاق میدهد
سید محمد علی جهانآرا با یکی از رزمنده ها رفته بود شناسایی. همین طور که داشت با دوربین منطقه رو بررسی میکرد ، ناگهان رزمنده گفت: عـراقی های پدر سوخته ...
آقا سید چشم از دوربین برداشت ، نگاهش کرد و گفت: فحش نده! رزمندهی اسلام نباید توهین کنه ، امام علی(ع) می فرماید : اصلاً به دشمنتون هم فحش ندهید...
📚منبع: یادگاران 20 « کتاب جهانآرا » ، صفحه 93
کاش ما هم بشویم رهرو راه شهدا
🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷