بعد شهادت محمود تو سوریه
خیلی دلتنگ می شدم یه شب تو خواب دیدمش
ازش پرسیدم الان کجایی؟
چکار میکنی؟
گفت:
همیشه و همه جا همراه اصحاب و یاران اباعبدالله هستم
#شهیدمحمودرضابیضایی
🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
دفترچه خاطرات دفاع مقدس
#خاطرات_طنز😂
صحبت از شهادت و جدایی بود و اینکه بعضی جنازهها زیر آتش میمانند و یا به نحوی شهید میشوند که قابل شناسایی نیستند. هر کس از خود نشانهای میداد تا شناسایی جنازه ممکن باشد. یکی میگفت: «دست راست من این انگشتری است.»
دیگری میگفت: «من تسبیحم را دور گردنم میاندازم.»
نشانهای که یکی از بچهها داد برای ما بسیار جالب بود. او میگفت: «من در خواب خُر و پُف میکنم، پس اگر شهیدی را دیدید که خُر و پُف میکند، شک نکنید که خودم هستم.»😂😂😂
یاد باد آن روزگاران یاد باد
کجایند مردان بی ادعا
🕊🕊🕊🌷🕊🕊🕊