#طلبه_لولهکش
به من گفت: میخوام لوله کشی یاد بگیرم! خیلی از مردم #نجف به آی لوله کشی احتیاج دارند و پول ندارند."
کار لوله کشی با دستگاه حرارتی رو یاد گرفت آنچه رو که احتیاج بود از ایران تهیه کرد....
حالا شده بود یه طلبه لوله کش!
دیگه شهریه طلبگی نمی گرفت.
ازش پرسیدم: تو که شهریه نمی گیری
برای کار هم #مزد نمی گیری
پس برای غذا چیکار میکنی؟!
گفت: "بیشتر روزهای خودمو با چای و بیسکویت میگذرونم"...
مزار: نجف_وادیالسلام
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#پسرک_فلافلفروش
#مدافع_حرم
یادش با صلوات
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
💠 راه شهید ، کلام شهید💠
❊⇠ شهیدسعیدرضا عربی
🍁اینڪه دشمڹ لَعیڹ آرماڹ هاے ما را خوب مےشناسد
ولے بعضے از بہ ظاهر خودے ها با آڹ غریبہ هستند
غم انگیزتریڹ اتفاق اسٺ..🍁
#سَر_مَشقِ_ماندِگار
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️
✳️✳️✳️✳️✳️
✳️✳️✳️
✳️
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
#سردارشهیدابراهیم_هادی
#باربری
مبارزه با نفس
🍁🍁🍁
🌿ابراهیم در یکی از مغازه های بازار مشغول کار بود. یک روز ابراهیم دو کارتن بزرگ اجناس را در جلوی یک مغازه روی زمین گذاشت.کارش که تموم شد. رفتم بهش گفتم: «ابراهیم، برای شما زشته، این کار باربرهاست نه شما!» نگاهی به من کرد و گفت:«کار که عیب نیست، بیکاری عیبه، این کاری هم که من انجام میدم برای خودم خوبه، مطمئن میشم که هیچی نیستم. جلوی غرورم را می گیره.» گفتم اگه کسی شما را اینطور ببینه خوب نیست، تو ورزشکاری و... خیلی ها می شناسنت.» ابراهیم خندید و گفت: «ای بابا، همیشه کاری کن که اگه خدا تو رو دید خوشش بیاد، نه مردم.»
🍁🍁🍁
📚کتاب سلام بر ابراهیم ، صفحه 43
کجایند مردان بی ادعا
کاش ما هم بشویم رهرو راه شهدا
✳️
✳️✳️✳️
✳️✳️✳️✳️✳️
✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
مردان بی ادعا
مردی از تبار مکتب حسین(ع)
و از جنس مردم
رییس جمهور واقعی و بی ادعا چه کسی بود👇
ساعت حدود ١٠ صبح جمعه به شهر سنندج رسیدیم.
قرار بود آقای رجایی، همان روز در نمازجمعه برای مردم سخن رانی كند.
وارد شهر كه شدیم، دم یك فشاری آب توقف كردیم تا آبی به صورتمان بزنیم و نفسی بگیریم.
یكی از اهالی، لیوانی آب كرد و داد دست آقای رجایی.
بعد با لهجه كردی رو به آقا گفت: «شما چقدر شبیه آقای رجایی هستید؟»
آقای رجایی خندید و گفت: «من فامیل دور آقای رجایی هستم.»
مرد گفت: «كیه آقای رجایی هستی؟»
گفتم: «پسر عموی باباشه!»
آقای رجایی گفت: «نه آقاجون، من خود رجایی. خادم شما هستم.»
طرف یكهو جا خورد! این پا و آن پا كرد. انگار باورش نشده بود،که خود آقای رجایی هست این قدر ساده و صمیمی و بی تکلف
نیم خنده ای كرد و رجایی را در بغل گرفت و گفت: «خوب، آقا! سلامت باشید...»
و بعد ما هم رفتیم
کجایند مردان خوب خدا
کجایند مردان بی ادعا
یادش با صلوات
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🇮🇷 سبک زندگی شهدا 🇮🇷
راه شهید ، عمل شهید
نماز_اول_وقت
✍دیدم شهید صیاد مدام به ساعتشان نگاه می کردند، علت را پرسیدم ، گفتند : "وقت نماز است " همان لحظه به خلبان اشاره کردند که همین جا فرود بیا تا نماز اول وقت بخوانیم.خلبان گفت : "این منطقه زیاد امن نیست اگر صلاح می دانید تا رسیدن به مقصد صبر کنیم " شهید صیاد گفتند :"هیچ اشکالی ندارد .. ما باید همین جا نمازمان را بخوانیم .. " خلبان اطاعت کرد و هلی کوپتر نشست.با آب قمقمه ای که داشتیم وضو گرفتیم و نماز را به امامت ایشان اقامه کردیم وقتی طلبه های شیراز از آیت الله بهاءالدینی درس اخلاق خواستند ایشان فرمودند : "بروید از صیاد شیرازی درس زندگی بگیرید ، اگر صیاد شیرازی شدید ، هم دنیا را دارید و هم آخرت را .. "
#شهید_علی_صیاد_شیرازی
یادش با صلوات
🌷✳️🌷✳️🌷✳️🌷
خواندنی👌👇👇
چند وقت پیش ﯾﻜﯽ ﺍﺯ ﺑﯿﺖ ﺍﻟﻤﺎﻝ ﺳﻪ ﻫﺰﺍﺭ میلیارد ناقابل برداشت و رفت و دیگه هم برنگشت ..!!!!!!!
و اون یکی دوازده هزار ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ تومن ﮔﺮفت ﻭ ﺭفت ودیگه هم برنگشت!!!!!!
و الان یکی دیگه 94 هزار میلیارد...!!!!!
وهیچکدومشون برنگشتن .....!!!!!
اما...سی ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ، ﭘﺸﺖ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻣﯿﻦ ، ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ میخواستن با جونشون ﻣﻌﺒﺮ ﺑﺎﺯ ﻛﻨﻨﺪ....
یکیشون ﭼﻨﺪ ﻗﺪﻡ ﻛﻪ رفت ﺑﺮﮔﺸﺖ !!!! همه فکر کردن ترسیده !!
ﭘﻮﺗﯿﻦ ﻫﺎﺵ ﺭﻭ درآورد؛ ﺩﺍﺩ زد ﻭ ﮔﻔﺖ :
« ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺯ ﺗﺪﺍﺭﻛﺎﺕ ﮔﺮﻓﺘﻢ ؛ نو حیفه؛ مال بیت الماله» ﺑﻌﺪ ﭘﺎﺑﺮﻫﻨﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ اتفاقا ؛ اونم ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ....!!!!!!!
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
شهید محمد رضا دهقان مدافع حرم
#خاطرات_شهدا 🌷
💠تا آخر بخوانید
#خواهر_شهید
(هو الحَقُّ المُبین)
همیشه روضه شنیده ایم ⚡️اما #دیدنش هم عالمی دارد...
💢صحنه اول:
محمدرضا از #سوریه تماس گرفته☎️؛ پشت تلفن التماس میکند:
-مامان! توروخدا دعا کن #شهید بشم.
+تو #خالص شو، شهید میشی...
-به خدا دیگه خالص شدم. دیگه یه ذره ناخالصی تو دلم نیست🚫.
+پس شهید میشی🕊.
_ حالا که راضی شدی، دعا کن #بی_سر برگردم.
💢صحنه دوم:
مهمان #معراج_شهدا شدیم. قرار است بدنِ پاره جگرمان را تحویل بگیریم و وداع کنیم😢. بعد از #چهل روز دلتنگی، با خودم گفتم محکم در آغوشش می گیرم💞 و التماسش میکنم سلام و ارادت و دلتنگی مرا به #سیدالشهدا برساند. اما...
⇜ به سینه اش دست نزن🚫.
⇜نمی شود در آغوشش بگیری.
⇜صورتش را آرام ببوس و اذیتش نکن.
⇜به #سرش زیاد دست نزن.
مضطر به روی ماهش نگاه کردم و پرسیدم: #برادر! چه کردی با خودت⁉️😭
💢صحنه سوم:
شب قبل از #تشییع است. مادر بی تاب شده، قرار ندارد. دست به دامان شهدای #کهف_الشهدا شدیم . مادر با همرزم 👥محمدرضا در کهف خلوت کرده:
_ بگو محمد چطور شهید شد؟
+بگذرید...
_ خودش گفت دوست دارد بی سر برگردد.
+همانطور که دوست داشت شد؛ #بی_سر و #اربا_اربا...
💢صحنه چهارم:
برای بدرقه اش نشسته ایم کنار منزل جدیدش
#آرام_در_خاک_خفته
بی ترس و بی درد و آرام😌.
متحیر ایستاده و این پا و آن پا می کند،
_ پس چرا #تلقین نمیخوانی⁉️
_ #بازویی نیست که تکان دهم و تلقین بخوانم...
🔸حالا میدانیم
⇜اربا اربا یعنی چه
⇜ #ذبیح یعنی چه،
⇜ #خَدُّ_التَّریب یعنی چه،
⇜ #شکستن_صورت یعنی چه
🔹از تو ممنونیم که به اندازه بال مگسی، #درد سیدالشهدا را به ما چشاندی، گوارای وجودت نازنینم.
🌾آسان و سختِ عشق، سوا كردنى نبود!
🌾ما نيز مهر و قهر تو در هم خريده ايم
#شهید_محمد_رضا_دهقان
🌹🍃🌹🍃
هوالحکیم
👈 اربعینی ها بخوانند
🔹 وقتی امام(ره) ۱۵۰ شهر و روستا را نجات داد...
بعد از پیروزی در عملیات بیت المقدس ۴ و تصرف ارتفاعات شاخ شمیران و شاخ سورمر در روزهای ابتدایی سال ۶۷ ، قرار بر این شد که یک کامیون با چندین تن « تی ان تی » به صورت استشهادی تونل روی سد دربندیخان عراق را منفجر کند.
با اینکار میلیونها متر مکعب آبِ پشت سد، دهها شهر و روستای عراق را از بین میبرد و ما در کمتر از ۲۴ ساعت بر مناطق وسیعی از شمال شرق این کشور مسلط میشدیم. همه چیز برای انفجار بزرگ آماده بود ؛ حتا رانندۀ داوطلب کامیون. بچهها منتظر اجرای عملیات بودند که به یکباره عملیات لغو شد. در آن ایام کسی دربارۀ علت توقف طرح حرفی نزد تا اینکه هشت سال بعد در ارومیه با شهید بزرگوار و مخلص سردار نورعلی شوشتری همسفر شدم. فرصت خوبی بود تا علت به هم خوردن نقشۀ انفجار سد را از زبان ایشان بشنوم.
حاجی با همان لبخند شیرین و معروف اش در پاسخ سوال من گفت: «اطلاعات خوبی داری! شما اون زمان چکاره بودی؟» به ایشان عرض کردم در گردان کمیل لشکر ۲۷ خدمت میکردم.
سردار بعد از ابراز لطف و تفقد با نگاهی که حرفهای زیادی داشت ادامه داد: در آن سال حضرت امام(ره) بعد از شنیدن طرح عملیات پرسیدند، آیا به مردمی که در مسیر سیلاب قرار میگیرند آسیبی میرسد؟ ما جواب دادیم بله! چیزی در حدود یکصد و پنجاه شهر و روستا تخریب میشود و ساکنین آن مناطق هم طبیعتاً آسیب جدی خواهند دید.
بعد از توضیحات فرماندهان، امام(ره) مخالفت صریح و قاطع خود را با این حرکت اعلام نموده و فرمودند: ما برای نجات مردم عراق میجنگیم نه برای کشتن آنها.
🔺 راوی: سردار حاج علی درویش
📚 منبع: کتاب کمیل هنوز زنده است / نشر مجنون
🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷
✍یڪ روز «امیر» بہ یکے از دوستانش ڪہ بہ دلیل اقامت زیاد در جبهہ و نرفتن بہ مرخصے براے خانواده اش اظهار دل تنگے مے ڪرد، گفت: «سعے ڪن همیشه خداوند را در وجودت احساس ڪنے اگرزیاد بہ خانواده ات وابستہ باشی، محبت خداوند دردلت ڪمتر مے شود.
.
باید محبت خداوندرا چون لیوان پر آبے تصورکنے ڪہ محبت بہ خانواده و دوستان مثل ریختن سنگ ریزه در آن است. هر قدرسنگ ریزه در لیوان بیشتر ریختہ شود، آب بیشترے از آن سرازیر مےڪند».
#شهید_امیر_اربابے
🌷 🌷
❤️اربعین❤️
یکی از رزمندگان فاطمی قدیما خواب شهید ابوحامد رو دیده بودند..
از شهید پرسیدند: در چه حالی هستید؟
شهید ابوحامد فرمودند: "داریم با رفقا آماده میشیم اربعین پیاده از نجف بریم کربلا..."
جالب اینجاست که شبیه همچین خوابی هم دررمورد شهید فاتح دیده بودند که شهید در خواب به اون رزمنده فرمودند:
"اگه میخوای مارو ببینی اربعین کربلا باش...!"
🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌹 کلام شهدا 🌹
دوست دارم
همکارهای من افرادی باشند
ڪہ نماز را سر وقت مےخوانند
نمےگفت: نمازت را
سرِوقت خواندی یا نہ؟!
امربہ معروف و نهےاز منکر را غیرمستقیم انجام میداد.
#شهید_مجید_شهریاری
یادش با صلوات
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌻 سبک زندگی شهدا 🌻
بعضی از قوم و خویش هامان که از شهرستان می آمدند؛ رسیده و نرسیده گله می کردند :" آخه این درسته که علی آقا ماشین و راننده داشته باشه؛اون وقت ما از ترمینال با تاکسی بیایم؟ ما که تهران رو خوب بلد نیستیم!؟" اما گوش پدر به این حرف ها بدهکار نبود، می گفت: " طوری نیست؛فوقش دلخور می شن. اونا که نمی خوان جواب بدن. منم که باید جواب بدم. باید جواب بدم با ماشین بیت المال چیکار کردم
#شهید_صیاد_شیرازی
یادش با صلوات
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸