eitaa logo
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
1هزار دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
7.1هزار ویدیو
31 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».
مشاهده در ایتا
دانلود
نهال! #آقا رو دیدی چےگفتی بهشون؟ گفتم کلاهتُ مامانت برات درست کرده؟ گفت آره گفتم میدی بہ من؟ گفت این مال منه یکی دیگه برات میخرم! گفتم پس #صورتی بخری هـا☺️😊 رهبر هم براش یه کلاه صورتی فرستاد☺️😍 #فرزند_شهید #شهید_مهدی_قاضی_خانی 🌷 🌷🌷🌷
شهید مدافع حرم مهدی قاضی خانی
🌷 💠اخلاص 🌷در باقرآبادورامین، پیرزنی زندگی می‌کرد که سه فرزند داشت، که یکی از پسرانش، جانباز بود؛ از گردن به پایین، قطع نخاع بود و اصلاً نمی‌توانست🚫 تکان بخورد. سقف خانۀ این خانواده🏚، مشکل پیدا کرده و حسابی ترک برداشته بود. 🌷به مهدی گفتم: . بیا یه کار خیری بکنیم، بریم سقف خونۀ این خانوادۀ جانباز رو درست کنیم🛠. مهدی هم بدون تأمل گفت: من همین کارهام😍! کِی بریم⁉️گفتم: روز که من هم بتونم بیام. اما من این مسئله را فراموش کردم🗯. 🌷جمعه ساعت هفت و نیم صبح بود که به من زنگ زد📞. من هم حسابی گیج خواب بودم😴. گفت: کجایی پس، چی شد برنامه⁉️گفتم: کدوم برنامه؟ 🌷گفت: همون که گفتی بریم سقف خونه‌شون رو درست کنیم دیگه. من رفتم گچ گرفتم با یه نفر هم صحبت کردم که بیاد و با هم بریم👌. وقتی این را گفت، تازه یادم افتاد که با مهدی قرار داشتم. 🌷خیلی شرمنده شده بودم😥 و با شرمندگی تمام به مهدی گفتم: حقیقتش من این موضوع رو یادم رفته بود، با خانواده قرار گذاشتم بریم . بدون این‌که ناراحت بشود و یا به روی خودش بیاورد گفت: پس هیچی، اشکالی نداره🚫، من می‌رم خودش رفت و تا عصر هم کارها را تمام کرد✅. 🌷جالب این‌که وقتی کارش تمام شده بود، آن از او خواسته بودند خودش را معرفی کند و از او پرسیده بودند: اسم شما چیه❓ مهدی هم به جای اسم خودش، را گفته بود.تا مدت‌ها، هر کسی به دیدن آن خانوادۀ جانباز می‌رفت، می‌گفتند: آقای اومد این‌جا و سقف خونۀ ما رو درست کرد؛ خدا خیرش بده☺️! 📚بابامهدی، زندگی‌نامه و خاطراتی از 🌹🍃🌹🍃
✋️اول صبح و #سلامی_به_مولا برای من که بهشتم، فقط گدایی توست بهشت را چه شباهت،به یک شب حرمت! أَلسلام عليك يااباعبدالله 🔹صبحتون حسینی🔹
پرده از چشمهایت ڪنار بزن تا خورشید بار دیگر در جغرافیاے من طلوع ڪند صبح من با چشمهاے تو بخیر مےشود اے شهید #روزتون متبرک به نگاه شهدا❤️
💢 تصویر شهید مدافع #سجاد_جرجندی منتشر شد 🔹وی شب گذشته در رودبار جنوب بر اثر درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر به شهادت رسید #روحمان_با_یادش_شاد #شهادت
🌹 #کمی_مثل_شهدا 🌹 گاهی یک حدیث یا جمله ی قشنگ که پیدا می کرد ، با ماژیک می نوشت روی کاغذ و میزد به دیوار ... بعد در موردش با هم حرف میزدیم و هر چه ازش فهمیده بودیم می گفتیم . این جمله هم می ماند روی دیوار و توی ذهنمان ... #شهید_مهدی_زین_الدین 🕊 #سالروز_شهادتشان
روز تشییع، مسجد امام اصفهان از جمعیت پر شده بود. از یکی از روحانیون، که از دوستان شهید میثمی بود، درخواست شد کمی سخنرانی کند. آن برادر روحانی نقل کرد: مانده بودم چطور شروع کنم. تفالی به قرآن زدم. وقتی قرآن را باز کردم، این آیه آمد: «قال انی عبداله اتانی الکتاب و جعلنی نبیا.» ... و این آیه، دقیقا همان آیه ای بود که وقتی به دنیا آمد، پدربزرگش با تفال به قرآن، نام او را عبدالله گذاشته بود. #شهیدعبدالله_میثمی شادی روحشان صلوات
#شهید مقاومت حزب الله #لبنان علاء حسن نجمه 🌹تا روزی که بود دست‌هایش بوی گل سرخ می‌داد از روزی که رفت گل‌های سرخ بوی دست‌های او را می‌دهند.🌹 یادش با صلوات
محمد عباس طلبه بود. اغراق نكنم حدود 2 هزار حدیث را حفظ كرده بود. بچه با تقوایی بود. وقتی صوت قرآن بلند می شد سرتاپا گوش بود و به معانی آیات دقت می كرد و می گریست. خیلی ساده زیست بود، ساده پوش و بی تكبر. آن قدر كه اگر سر سفره دو نوع غذا بود می گفت روا نیست سفره این جور رنگین باشد. محمدعباس من و امثال او همان بچه هایی بودند كه امام وعده داده بود. سرتا پا گوش به فرمان امام بود. شهید محمد عباس سیف الدینی راوی مادر شهید
محمدحسین جانباز شیمیایی بود. در عملیات والفجر 8 به عنوان نیروی رزمی شرکت کرد و همان جا هم شیمیایی شد. پسرهایم همیشه به من می گفتند که اگر شهید یا جانباز شدند ما به بنیاد شهید مراجعه نکنیم و ادعایی نداشته باشیم. برای همین وقتی محمدحسین شیمیایی شد ما برای تشکیل پرونده اقدام نکردیم. حالش خوب نبود دکترها میگفتند باید برای درمان برود خارج از کشور. ناچار شدیم برایش پرونده درست کنیم تا ویزا بگیریم چون دلش راضی به این کار نبود قبل از آماده شدن ویزا شهید شد. دو روز پس از شهادت محمدحسین، ویزایش درست شد. شهادت او شب عید قربان بود و روز عید قربان هم تشییع شد. شهید محمدحسین سیف الدینی مسؤول تبلیغات گردان 410 غواصی در عملیات والفجر 8 شیمیایی شد و پس از تحمل درد و رنج فراوان به همرزمان و برادران شهیدش پیوست  شهید طلبه محمد عباس سیف الدینی متولد1344 در بهار 1363، جبهه طلائیه دعوت حق را لبیک گفت و به کاروان شهدا پیوست. راوی مادر شهیدان سیف الدینی ام البنین استان کرمان
محمد حسن اواخر سال 59 از طرف سپاه پاسداران به كردستان رفت و سرسختانه به مبارزه عليه خود فروختگان برخاست. زمانيكه قصد عزيمت به جبهه را داشت در لحظه خداحافظي مي خواستم روي مرا ببوسد كه محمد حسن با ناراحتي گفت مادر فكر نمي كني در بين ما بچه هايي باشند كه مادر نداشته باشند تا موقع رفتن او را ببوسد. از خصوصيات او هر چه نوشته شد كم است . او رفتن به جبهه را بر خود واجب مي دانست و براي رسيدن به هدف عازم جبهه شد و به همراه ديگر رزمندگان به اهواز اعزام و بالاخره پس از پانزده روز نبرد در تاريخ 1360/7/5 در جريان شكستن حصر آبادان به آرزوي ديرينه خود كه همانا لقاءالله بود رسيد شهید محمد حسن سیف الدینی راوی مادر شهیدان سیف الدینی
شهید علی نوروزی ولادت 1346 محله انصار کوهبنان_ کرمان شهادت 13362 مریوان دفترچه خاطرات مادر مریضی بسیار سختی داشتم و داروها نیز تأثیری چندانی نداشت. بسیار سرفه می کردم و به سختی نفس می کشیدم. یک شب که حالم بسیار بد بود ، خواب رفتم و فرزندم علی را در خواب دیدم. او یک دوای سیاه رنگی در دست داشت، به من گفت: مادر جان! از این دارو بخور، حتماً خوب می شوی. من دارو را از دست او گرفتم و خوردم و وقتی صبح از خواب بیدار شدم بهبود یافتم. و دیگر اثری از مریضی در من وجود نداشت
باید که از این باده به من هم بچشانی در معرکه با خصم مرا هم بکشانی نوشیدن این جام طهورای شهادت هنیئا لک سردار حسین همدانی یادش با صلوات شبتون شهدایی
#کلام_شهدا 🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 #رضای_خدا 🍁اگر برای #خدا جنگ می‌کنید احتیاج ندارد به من و دیگری گزارش کنید. 🌷گزارش را نگه دارید برای #قیامت . اگر کار برای #خداست گفتنش برای چه؟ #شهیدحاج_حسین_خرازی •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
✨💠✨ در مکتب نبوت در محضر رسول الله(ص) 🌷 پیامبر اڪرم(صلی الله علیه و آله) : 💐 زیاد وضو بگیر تا خداوند عمرت را طولانی کند اگر توانستی شب و روز با طهارت باشی این کار را بڪن زیرا اگر در حال طهـارت بمیری شهید خواهی بود. 📚منتخب میزان الحکمه #درس_اخلاق •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
امروزدوشنبه ۲۸ آبان مصادف است با شهادت اصغروصالی (فرمانده گروه دستمال سرخها) ولادت۱۲ اسفند ۱۳۲۹🌷شهادت۲۸آبان۱۳۵۹ گیلانغرب.تنگه حاجیان(روزعاشورا) مزار: بهشت زهرا(س) قطعه۲۴ردیف۵۱شماره۳۳ یادش با #صلوات
🌷🌷💐🌺☘🍀🍀 سردارشهید حاج عباس ورامینی، رئیس ستاد لشکر۲۷. تاریخ ولادت: ۱۳۳۳ تاریخ شهادت: ۲۸ آبان ۱۳۶۲ عملیات والفجر۴ مزار: بهشت زهرا(س) قطعه۲۴ ردیف۷۶۵ شماره۲۵ یادش با #صلوات
🎂 هدیه بسیجی در شب تولد صدام🎂 🔰اگر بنا بود آمریکا را سجده کنیم انقلاب نمی‌کردیم ما بنده خدا هستیم و فقط برای او سجده می‌کنیم سر حرفمان هم ایستاده‌ایم. #سردار_شهید_علی_چیت_‌سازیان
#سید_شهیدان_اهل_قلم ✍بعضی ها ما را سرزنش می کنند کہ چرا دم از کربلا می زنید آنها نمیدانند کہ برای ما کربلا بیش از آنکہ یک شهر باشد یک افق است کہ آن را بہ تعداد شهدایمان فتح کرده ایم.
❄️ #غسل_با_آب_سرد_در_زمستان ❄️ زمستــان بود و هوا خیلـی ســرد ، محمود ( شهید اخلاقی ) چند تڪه مقوا را گذاشت زیر لوله و آتش زد تا یــخ لولـه باز شود . دیدم با آن آب ســرد غســل ڪرد ، وضـو گرفت و مشغول خوانــدن نمــاز شـب شد ... #شهید_محمود_‌اخلاقی 🕊 #نماز_شب
در مکتب شهادت در محضر شهدا راه شهید ، کلام شهید سهل ‌انگارے و سستے در اعمال عبادے تاثیر نامطلوبے در پیروزی‌ ها دارد... #سردارشهید_حسین_خرازی #روزتون_شهدایی🌷
#سند_شهادتم_امضا_شده.... ‌ ✍ به محسن گفتم: تصمیمت واسه رفتن جدیه؟؟؟ با #اطمینان گفت: آره با اون لبخندهای همیشگی نگاهم کرد و گفت: مطمئن باش من شهید میشم منم گفتم: هممون آرزوی #شهادت داریم ولی همه چیز خواست خداست. دوباره گفت: خودم خواب دیدم و میدونم سند #شهادتم_امضاء شده... #عشق_شهادت سراپای وجودش رو گرفته بود و خودش با اطمینان قلبی از شهادتش آگاه بود... #شھید_محسن_قوطاسلو 🌸🍃 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷 اگر میخواهے گناه و معصیت نڪنے،همیشہ با وضو باش چوݧ وضو انساݧ را پاڪ نگہ میدارد و جلوے معصیت را مے گیرد... #شہید_عباس_علے_ڪبیرے🌷
✳️✳️✳️🌷✳️✳️✳️ در مکتب شهادت در محضر شهدا 🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 بوی (عج) ... 🌷خاطرم هست که هفته ای برای عرض ارادت به ، همراه آقا به بهشت زهرا رفته بودیم. 🌟در لابهلای صحبتهای احمد آقا به سر مزار رسیدیم که او را نمیشناختیم. همانجا نشستیم. 🌻 فاتحه ای خواندیم. امّا آقا گویی مزار برادرش را یافته حال پیدا کرد! 🍁در مسیر برگشت آهسته سؤال کردم: آقا آن را میشناختی؟ پاسخ داد: نه! 🍀پرسیدم: پس برای چه سر او آمدیم؟ امّا جوابی نداد. 🌺فهمیدم حتماً یک ماجرایی دارد! اصرار کردم. وقتی پافشاری من را دید آهسته به من گفت: اینجا بوی (عج) را میداد. 🌱 ما قبلاً به کنار مزار این آمده بودند. ❤ منبع:کتاب عارفانه ✳️✳️✳️🌷✳️✳️✳️