🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷
#حق_الناس
✍رضا همرزم ، علی اکبر در سوریه بود.
میگه اکبر علاقه شدیدی به خوردن قهوه داشت ، و کلا جزء عادتاش بود که مرتب میخورد.چند روزی گیر عملیات پاکسازی بودیم ، و گه گداری هم تکفیری ها باهامون درگیر میشدن و تو این مدت علی اکبر بدون قهوه مونده بود.
✍در حین پاکسازی به خونه ای رسیدیم ، که همه وسایل سرو چای و قهوه آماده بود و صاحب خونه وقت نکرده بود جمع کنه.با خوشحالی صدا زدم اکبر بدو بیا اینجا ببین خدا برات جور کرده ، هوا هم خیلی سرد بود.
✍وقتی اومد داخل اتاق ، داشتم یه پتو در می آوردم بندازم رو خودم که شهید با یه حالت خاصی گفت؛آقا رضا ، پتوهای مردم رو دست نزن شاید راضی نباشن ، قهوه شونم بزار ان شاءالله خودشون برمیگردن و کنار هم نوش جون میکنن.من که از شدت سرما داشتم به خودم میلرزیدم مات و مبهوت نگاهش میکردم فقط.من و شما چقدر حق الناس رو رعایت میکنیم؟
#شهید_اکبر_شیرعلی🌷
شادی روحش صلوات
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
همسر شهید می گفت: دقيقا شب #شهادتش تماس گرفت و سفارشهای لازم را كرد. گفت حس و حال خاصی دارم. گويی سبك شدم و آماده #پروازم.
گفتم اين پرواز كردن كار دستت ندهد. گفت شما منظور من را متوجه نميشوی. درباره تولد فرزندمان كه صحبت شد به من گفت اسم پسرم را حتما #سيد_ابوالفضل بگذار. میخواهم مانند صاحب اسمش #با_غيرت تربيت شود و پرورش يابد.
فردای آن روز #سيد_ميثم_حسينی بعد از انجام عمليات و در مسير بازگشت به مقر به كمين تكفيریها خورد و در ۱۹ شهريور ماه ۱۳۹۴ در تدمر سوريه به فيض #شهادت نائل آمد.
پسرم سيد ابوالفضل فردای روز شهادت پدرش در روز ۲۰ شهريور ماه ۱۳۹۴ به دنيا آمد تا جای خالی پدر را در خانهام پر كند.
#شهید_مدافع_حرم_سیدمیثم_حسینی
یادش با صلوات
✳️✳️✳️🌷✳️✳️✳️
در محضر شهدا
راه شهید ، عمل شهید
توی کوچه پیرمردی رو دیدم که روی
زمین سرد خوابیده بود...
سن و سالم کم بود و چیزی نداشتم تا کمکش کنم؛
اون شب رختخواب آزارم
می داد! و خوابم نمیبرد از فکرپیرمرد...
رختخوابم رو جمع کردم و روی زمین سرد خوابیدم می خواستم توی رنج پیرمرد شریک باشم اون شب، سرما توی بدنم نفوذ کرد
و مریض شدم ...
اما روحم شفا پیدا کرد
چه مریضی لذت بخشی ...
#سردارشهید_دکترمصطفی_چمران
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
شادی روحش #صلوات
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
#ولایت_پذیری_شهیدان
🔶ویزای آمریکا...🔶
🌷خیلی مشتاق به ادامه تحصیل
بود.برای ادامه تحصیل درآمریکا
آماده شده بود و حتی ویزا و
بلیط را تهیه کرد . چمدانش را
بست وبا اقوام خداحافظی کرد.
دو روزمانده به پرواز، امام اعلام
کرد:
جوانان ایران وارد عرصه مبارزه
بارژیم شاه شوندودرراهپیماییها
شرکت کنند...
اوهم ازرفتن منصرف شدوگفت:
من نمی روم و فرمان امام را
اطاعت میکنم.
🌹 #شهیدحمیدمعینیان🌹
شادی روحش صلوات
✳️✳️✳️🌷✳️✳️✳️
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
راه شهید ، عمل و کلام شهید
فرمانده بسیج کرمان
باب الحوائج گلزار شهدای کرمان
سردار شهید حاج عبدالمهدی مغفوری
دفترچه خاطرات همسر
#رعایت_بیت_المال
کیلومتر ها با موتورش می رفت و برای جذب جوانان و مردم در جبهه ها برای مردم در روستاهای دور صحبت و سخنرانی میکرد
می گفتم چرا با ماشین سپاه نمی ری
میگفت این موتور شخصیه
ولی اون ماشین متعلق به میلیون ها نفر هست و #بیت_المال
این جوری وجدانم راحت تره
کجایند مردان خوب خدا
کجایند مسئولین بی ادعا
کاش مسئولین الان هم بشوند رهرو راه شهدا
🌷🌷🌷✳️🌷🌷🌷
راه شهید ، عمل شهید
دفترچه خاطرات همسر
یه روز ظهر اومد خونه ، غذام سوخته بود خیلی ناراحت بودم
اومد نشست سر سفره وقتی دید خیلی ناراحتم گفت اینها چیزی نیست که براش ناراحت باشی و غصه بخوری
اگه یه وقت نمازت قضا شد یا غیبت کسی را کردی ناراحت باش که معصیت و نافرمانی خدا را انجام دادی
پس نگران نباش
#سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری
باب الحوائج گلزار شهدای کرمان
کجایند مردان خوب خدا
کاش ما هم بشویم رهرو راه شهدا
🌷🌷🌷✳️🌷🌷🌷
در محضر شهدا
راه شهید ، پیام شهید
#فرازے_از_وصیت_نامہ
✍هر چه كه میكشیم و هر چه كه بر سرمان میآید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد. همواره سعیمان این باشد كه خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یك الگو در نظر داشته باشیم كه شهدا راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند كه در این راه شهید شدند...
#سردارشهيد_حسين_خرازي...🌷
فرمانده لشکر امام حسین علیه السلام
یادش با صلوات
✳️✳️✳️🌷✳️✳️✳️
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
راه شهید ، عمل شهید
💠 یه #صندوق درست کرد. بعد همه رو جمع کرد و از گناه بودن #دروغ و #غیبت گفت. قرار شد هر کس از این به بعد دروغ بگه یا غیبت کنه مبلغی به عنوان #جریمه بندازه توی صندوق تا صرف کمک به جبهه و رزمندهها بشه. این طرح این قدر جالب بود که باعث شد همه اعضای خانواده خودشون از این گناهها دوری کنند و به همدیگه در این مورد #تذکر بدن.
#شهید_علی_اصغر_کلاته
یادش با صلوات
📙 وقت قنوت، ص ۱۴۵
دفترچه خاطرات همسر
#شهید_دستواره
جهت خواندن خطبه عقد خدمت امام راحل رسیدیم
خطبه عقد ما را حضرت امام روح الله خواندند
بعد از جاری شدن عقد با #مهریه۱۴ سکه حضرت امام فرمودند:
#با_هم_خوب_باشید
این سفارش در تمام لحظات زندگی ما بود، اگر اختلافی هم بود،جمله امام را تکرار می کردیم.
یاد یاران سفر کرده بخیر
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
راه شهید ، عمل شهید
سردار بی سر خیبر
#حاج_محمدابراهیم_همت
فرمانده لشکر محمد رسول الله
پوتین هاش را داد به #کفاش
اکبر که متوجه شد یک جفت پوتین نو گرفت و داد به کفاش تا به جای پوتین های کهنه به همت بدهد و بعد هم پوتین های کهنه را از کفاش گرفت و گفت:
«به صاحب این پوتین ها بگو در شان شما نیست، کفش های میرزا نوروزی به پا کنی!»
حاج #همت وقتی آمد خیلی #ناراحت شد.
پوتین های نو را نگرفت و به جای آن دمپایی پا کرد.
اکبر که دید حریف اون نمیشه پوتین های وصله دارش را بهش برگرداند.
حاجی میگفت تا زمانی که بشه از چیزی استفاده کرد اسراف هست که چیزی را بیرون بیندازیم
کجایند مردان خوب خدا
کجایند مسئولین بی ادعا
کاش ما هم بشویم رهرو راه شهدا