بسم رب المهدی...♡ روزی که زیر خاک تن ما نهان شود وانها که کرده‌ایم یکایک عیان شود یارب به فضل خویش ببخشای بنده را آن دم که عازم سفر آن جهان شود 🍃موضوع: معادشناسی و مرگ آگاهی در زندگی #جلسه_دوم : #علت_ترس_ازمرگ

یک چیز عمومی است که همه افراد یک ترس و وحشتی از مرگ دارند. حتی برخی از افراد از نام مرگ هم فراری هستند. دو نوع ترس از مرگ داریم: 1. ترس بی ارزش و بدون تقدس  2. ترس مقدس

1. ترس های بی ارزش و بدون تقدس منشا برخی از ترس ها به دلیل بی ایمانی، جهالت و ضعف و نقصی است که  در درون انسان وجود دارد. در روایت داریم که امام هادی(ع) به بالین یکی از دوستان خود که درحال احتضار  بود رفتند. او خیلی گریه میکرد و می ترسید. یکی از افراد از حضرت سوال کرد که چرا ما اینقدر از مرگ میترسیم؟ امام فرمودند: از مرگ میترسیم چون نمیدانیم چیست و آن را نمیشناسیم. امام هادی(ع) در ادامه فرمودند: اگر به فرض چرک و کثافتی بدن تورا گرفته باشد در عین حال مریضی های پوستی و زخم هایی نیز به بدن تو وارد شده باشد. اگر همه این هارا با یک حمام رفتن شستشو دهید پاک می شوید و از رنج رهایی پیدا می کنید. آیا در این صورت باز هم می ترسید حمام  بروید و از آن بدتان می آید؟  گفتند: نه.   امام ادامه دادند مرگ نیز چنین است برای کسی که آلودگی هایی برجان او مانده و در دنیا پاک نشده به وسیله مرگ شستشو پیدا کرده و از رنج خلاصی پیدا می کند.  و آن شخص با آرامش به استقبال مرگ رفت. بسیاری از دلایل ترس از مرگ جهالت است. در روایتی امام جواد(ع) فرمودند: مانند بچه ای است که چون خاصیت دارویی را نمی داند از آن فراری است. اما آن کسی که عاقل است و می فهمد که آن دارو او را از رنج خلاص می کند به استقبال آن می رود.

گاهی اوقات سبب آن تعلقات شدید به دنیاست. انسان بعضی مواقع نسبت به امور مختلف دنیا تعلقات شدید پیدا کرده و مانند هزاران زنجیر به جان او وابسته شده است طبیعتا دل کندن از آنها و به سمت مرگ رفتن یعنی دور شدن شخص از علایق و دل بستگی هایش. یکی دیگر از علل ترس از مرگ که خیلی شیوع دارد گناهان، ظلم ها و آلودگی هایی است که در وجود انسان است. همه ما میدانیم که پس از مرگ مهمان سفره خو هستیم و دست پخت خودمان را می خوریم. در رورایتی از پیامبر اکرم(ص)  که می فرمایند: همان ظلم های که می کنیم ظلمت های روز قیامت می شود و گرنه اگر اعمال ما سالم باشد کاری با ما ندارند و دلیلی ندارد که خداوند بخواهد کسی را در فشار قرار دهد.

امام مجتبی(ع) یک دوستی داشتند که بسیار شوخ بود. چند روزی بود حضرت اورا ندیده بودند. بعد از چند روز که دیدند گفتند چطور هستید؟ گفت آقا یک جور زندگی می کنم که نه خدا راضی است، نه شیطان راضی است و نه خودم. حضرت لبخندی زدند و گفتند چطور؟ گفت خدا راضی نیست به این خاطر که می خواهد از او اطاعت کنم و معصیتی انجام ندهم. شیطان از من راضی نیست چون می خواهد دائم معصیت کنم  و هیچ اطاعتی از خداوند نداشته باشم که آن هم نیستم. خودم هم راضی نیستم چون دوست دارم که تا آخر بمانم و هیچ گاه نمیرم که این طور هم نیست. همان موقع یک نفر که کناری ایستاده بود گفت چرا ما از مرگ مبدمان می آید و هر گاه حرف می زنیم میگوییم نمی خواهیم بمیریم.  حضرت فرمودند: چون شما خرابکاری کرده اید آن دنیا را خراب و اینجا را آباد کرده اید و می ترسید که از یک جایی که آباد شده به یک جای خراب بروید. 🌿🥀

یکی از بهترین چیزهایی که می تواند جلوی گناهانی را که به عادت تبدیل شده و همچنین محبت به دنیا را بگیرد همین یاد مرگ بودن و شنیدن موعظه ها در رابطه با مرگ است. همچنین برخی از دعاها که مارا یاد مرگ بیاندازد. و یک پیشنهاد در این زمینه مناجات حضرت علی(ع) در مسجد کوفه.

2. ترس مقدس ✨✨ و اما یک ترسی هم هست که اولیای خدا داشته اند. این ترس، ترس مقدسی است. مومن باید خوف و رجا داشته باشد. ترسی که مومن دارد جنس ان متفاوت است. ترسی که ناشی از ایمان و معرفت بالاست. گاهی اوقات می ترسیدند به این خاطر که می دانستند بعد از مرگ بر چه عظیمی وارد میشوند. مثلا وقتی شما بر شخصی وارد می شوید که به معرفت او واقف هستید با اینکه می دانید شمارا اذیت نمی کند و آدم خوبی است اما خود به خود یک ابهتی در دل شما ایجاد می کند.

زمانی امام مجتبی(ع) گریه می کردند. بعضی افراد به ایشان گفتند که چرا گریه میکنید شما که فرزند رسول خدا هستید. کسی هستید که بیست سفر پیاده از مدینه به مکه رفته اید. کسی هستید کع سه بار تمام اموال خود را با فقرا تقسیم کرده اید. شما چرا گریه می کنید؟  حضرت فرمودند: بخاطر دو چیز گریه میکنم: ☔️اول بخاطر این که دوستان خدایی را ترک میکنم و ☔️دوم از حول و هراس ورود به عالمی که حجاب ها برداشته می شود . ایشان عظمت خدارا می دانند.

یا گاهی اوقات فرو مومن است و اعمال زیادی هم دارد اما از کم و کیف اعمال خود می ترسد که لیاقت نداشته باشد. مبادا این اعمال برای سفر ابدی او کم باشد. یا آن قدر خالص نباشد که لایق درگاه خدا باشد. چگونه سر ز خجالت برآرم بر دوست که خدمتی به سزا بر نیامد از دستم..

و در پایان... این ترس ها از روی معرفت و ایمان است این ترس مقدس است و از فرد جدا نمی شود. سازنده است و اثر مثبت دارد. اثر مثبت آن هم این است که فرد مدام عمل خود را ببشتر و خالص تر خواهد کرد. 🌸🌸🌸