۷_ قول احسن:
قول احسن، بهترین و نیکوترین قول در بین دیگر اقوال است. قول احسن، تنها قولی است که شایسته تبعیت مومنین از آن است. ما نمیتوانیم از هر قولی ولو خوب باشد تبعیت کنیم بلکه باید از بهترین و خوبترین قول تبعیت کنیم. خداوند بندگان خاص خود را آزاداندیش و صاحبان خرد میداند. اما این افراد پس از استماع اقوال و تفکرات مختلف باید با تکیه بر عقل و وحی بهترین قول و تفکر را انتخاب و از آن پیروی و تبعیت کنند.
فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَ أُولَئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبَابِ (زمر/۱۸_۱۷، پس بندگان مرا بشارت ده - همان کساني که سخنان را ميشنوند و از نيکوترين آنها پيروي ميکنند، آنان کساني هستند که خدا هدايتشان کرده و آنها خردمندانند). البته قرآن که برای هدایت انسانها آمده است، اولا بهترین قول را قول قرآن و دین میداند، اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَديثِ (زمر/۲۳) و ثانیا بهترین قول را قول کسانی میداند که دارای چهار وصف هستند: دعوت به سوی خدا، عمل صالح، تسلیم در برابر حق و منادی و مبلغ حق هستند. وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صَالِحًا وَ قَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ (فصلت/۳۳، چه کسي نیکو گفتارتر است از آن کس که دعوت به سوي خدا ميکند و عمل صالح انجام ميدهد و ميگويد من از مسلمین هستم).
۸_ قول حق:
قول حق، قولی است که در آن حق و حقیقت بیان میشود و باعث آگاهی و هدایت و دوری از شک و تردید و ضلالت میگردد. خداوند خودش قول حق را میگوید تا انسانها را هدایت کند. ... وَاللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَ هُوَ يَهْدِي السَّبيلَ (احزاب/۴). مومنین هم باید قول حق را بگویند و از کتمان آن خودداری کنند. يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (آل عمران/۷۱، اى اهل كتاب چرا حق را با باطل ميآميزيد و حقيقت را کتمان مىداريد در حالى كه مىدانيد).
۹_ قول ثقیل:
قول ثقیل، قولی سنگین و عظیمالشان و بلند مرتبه است. قول ثقیل، غیر قابل تحمل بر عموم قلوب است و تنها قلوبی تحمل و پذیرش آن را دارند که قبلا آماده و تایید شده باشند. خداوند وحی خود بر پیامبر (ص) را قول ثقیل مینامد. إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيكَ قَوْلًا ثَقِيلًا (مزمل/۵، چرا که ما بزودي سخني سنگين به تو القا خواهيم کرد).
شرح اقوال مذموم
۱_ قول عظیم:
قول عظیم، قولی دروغ و حیرتآور و ناپسند است و از همین رو بزرگ و درشت میباشد. یک نمونه از قول عظیم، پندار مشرکان در دختر دانستن فرشتگان است. أَفَأَصْفَاكُمْ رَبُّكُمْ بِالْبَنِينَ وَاتَّخَذَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ إِنَاثًا إِنَّكُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلًا عَظِيمًا (إسراء/۴۰، آيا پروردگارتان فرزندان پسر را مخصوص شما ساخته و خودش دختراني از فرشتگان برگزيده است. شما سخن بزرگی ميگوييد).
۲_قول زور:
قول زور، قول باطل، بیهوده و دروغ است. مسلما مومنین باید از قول زور بپرهیزند همچنان که در مناسک حج به آن اشاره شده است. فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ (حج/۳۰، از پليديهاي بتها اجتناب کنيد و از سخن باطل بپرهيزيد).
۳_قول اثم:
قول اثم، قول بد و زشت و گناهآلود است. مومنین باید هم قول اثم نداشته باشند و هم دیگران را از قول اثم نهی کنند. قرآن قول اثم را در کنار لقمه حرام قرار داده و به علما نهیب میزند که مردم را از این دو فعل زشت نهی کنید. لَوْلَا ينْهَاهُمُ الرَّبَّانِيونَ وَالْأَحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَصْنَعُونَ (مائدة/۶۳، چرا دانشمندان نصاري و علماي يهود، آنها را از سخنان گناهآميز و خوردن مال حرام نهي نميکنند. چه زشت است عملي که انجام ميدادند).
۴_ لهو الحدیث (قول لهو و لغو):
قول لهو و لغو، سخن پوچ و بیهوده و خرافی است که انسان را سرگرم و از حق غافل میکند. معمولا مجالس لهو، باعث گمراهی انسان از راه خدا و حتی باعث استهزاء آیات الهی میگردد. وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَري لَهْوَ الْحَديثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ ٌ مُهينٌ (لقمان/۶، و بعضى از مردم سخنان بيهوده را مىخرند تا مردم را از روى نادانى از راه خدا گمراه سازند و آيات الهى را به استهزا گيرند. براى آنان عذابى خواركننده است). یکی از خصوصیات بهشت، عدم صدور سخنان لغو توسط بهشتیان ذکر شده است. لايَسْمَعُونَ فيها لَغْواً وَ لا تَأْثيماً (واقعه/۲۵).
۵_ قول جهر بالسوء:
قول جهر بالسوء، قولی است که انسان آشکارا بدیهای دیگران را بگوید. این قول مذموم است مگر برای مظلومی که بخواهد ظلم و ستم و بدی ظالم را به گوش دیگران برساند و ظالم را تقبیح کند و یا از مردم برای احقاق حق خود کمک بطلبد. لايُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ كانَ اللَّهُ سَميعاً عَليماً (نساء/۱۴۸، خداوند دوست ندارد كسى با سخنان خود، بديها را اظهار كند مگر آن كس كه مورد ستم واقع شده باشد. خداوند، شنوا و داناست).
۶_قول مختلف:
قول مختلف، قولی دارای تضاد و تناقض است. این قول ممکن است در اقوال یک نفر یا یک گروه باشد. قول مشرکان در مورد معاد از این نوع میباشد. إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ (ذاريات/۸، شما -درباره قيامت- در گفتاري مختلف و گوناگونيد).
جمع بندی و نتیجه گیری
با توجه به توضیحات فوق تکلیف روشن است و باید مواظب زبان خود باشیم
که حضرت علی علیه السلام می فرماید : اللِّسانُ سَبُعٌ ، إن خُلِّيَ عَنهُ عَقَرَ
امام على عليه السلام : زبان درنده اى است كه اگر رها شود، گاز مى گيرد.
پس دقت بکنید دوستان عزیز
زبان ما حکم وزیر امور خارجه رادارد
همانطور که وزیر امور خارجه زبان گویای یک کشور است زبان ما همگویای کشوری به نام بدن است
ولذا مواضع افراد در مقابل ما بستگی به نوع حرفی است که از زبان ما خارج می شود