#دلنوشته
🌹به نام خدای حسین علیه السلام🌹
5⃣قسمت پنجم
🌷به لطف حق مرکب عوض نمودیم و طریق مولایمان گرفتیم
🌸هر چند ما اولاد ناخلف شرمسار از محضر پدر بودیم و سرافکنده از پرونده خویش لیک کرامت امیر و داغ نوکری دردانه ی رسول خدا بر جبینمان به ما جرأت تشرف به پابوسشان میداد و بس.
🌸انگار مهر کشور دوست بر شامه ی ما اثر گذاشت و حالمان عوض نمود
💝حسی غریب وجودمان را فرا گرفت
💝از یک طرف پوچی و حقارت نفس
💝از یک طرف غنای مطلق نفس
🌸و هر چه به دارالحکومه امیر میرسیدیم این حس فزونی میافت
و آن چیزی نبود جز نور وجود امیر که هیبتشان ما را پوچ و محبتشان غنیمان میساخت.
⚜به لطف حق رسیدیم به شهر عشق
⚜همه خوشحال از قرابت تشرف به محضر مولا
💝لیک کاروان منتظر است از بهر سکنی
💝گزیدن و تجدید قوا برای زیارت
🌸ساربان حیران و ناگه از دور عربی مضطر گویا در پی طفل گمشده ی خویش است به نزدمان آمدو اندم فهمیدیم که آمده است از برای تمنای میزبانی زوار در منزل خویش آن طرف تر نیز جوانی به دنبال زائریست تا منزلش دهد که با خادمی خویش خدمت زوار آبرو بخرد و روسفید گردد.
🌸از کرامت مولا زیارت و وصال حاصل شد. و عبد محضر مولا حاضر
🌸زبان قاصر است از شرح حال عرشیان خاکی وسط بهشت مولا
🌸و باز شاکریم خداوند منان که توفیق حاصل مان شد در آن ازدحام لحظه ای اشک بریزیم و وجودمان از این کیمیا گوهر بسازیم دستی به سینه بکوبیم و غبار از وجود بزدائیم. آری چنین بگوئید به روضه خوان در محضر امیر ز هر روضه ای بخوان اما نخوان ز سینه مجروح مادرم از ضرب دست دشمن دون لااقل نخوان
#الی_الحسین_تفت
#اربعین_حسینی۹۸
➖➖➖➖➖➖➖
🆔
@maktabeyar_ordoo
