مکتبخانه
+ یعنی چی که باید از خدا بترسیم؟ مگه خدا ترس داره؟ _ خب از کی بترسیم پس؟ + مگه حتما باس بترسیم؟ نم
☑️ «ترس» بهمثابه یک «وضعیّتِ وجودی»
🔹 «خُلِقَ الإنسانُ ضعیفاًً» مایهی وجود انسان با «ضعف» تنیده شده است. اساسِ وجود انسان و تمام منافع او -از حیاتیترین تا سطحیترین منافعش- پیوسته در معرضِ تهدید و خطر و نابودی است و انسان از جانب خودش هیچ -دقیقاً هیچ- دستاویزی ندارد تا بتواند با اطمینان این تهدیدها را از خود دور کند و خیالش آسوده باشد که دیگر خطری تهدیدم نمیکند!
🔸 همواره در تمام آناتِ زندگی، این تهدیدها با او همراهند. آیا «احساسِ» این ضعف عمیقِ وجودی و إدراکِ پیوستهی این تهدیدها جز «ترس» برای انسان به ارمغان میآورَد؟!...
🔻 آری؛ وجود انسان در بنیادیتری وجهش با «ترس» آمیخته و درهمتنیده است. او ناگزیر از ترس است و این، سرنوشتِ محتوم اوست. این یعنی ترس یک «وضعیّت وجودی» برای انسان است!
▪️امّا ترس انسان را متزلزل میکند و امکان ایستادن روی زانوان و حرکت کردن را از او میگیرد؛ انگار که حیوانی وحشی او را دنبال کرده باشد و در وسط صحرا روی زمینِ متزلزلِ شنی بخواهد از دستش فرار کند... هرکاری کند نمیتواند! تنها کاری که از انسان برمیآید -و البته آنچه که انسان برای زندگی شاد به آن نیاز دارد- اینست که ترس خویش را «مدیریت» و تا حدّی «مهار» کند. امّا چگونه؟
🔹 اینجاست که معنا و اهمّیت «ترس از عدل الهی» جلوهگر میشود و «توکّل» معنای تازهای مییابد. انسان با #توکل از تمام ترسهای ریز و درشت و متکثّر زندگیاش رها میشود و با #ترس_از_عدل_الهی آن وضعیّت وجودیاش متمرکز میشود در آن چیزی که باید بشود! خدا بنیادِ چیزها است و انسان هرچه در جانِ خویش کنکاش کند، خدا را بیشتر مییابد.
🔹 ترس بهمثابه یک وضعیّت وجودی، زمانی مایهی آرامش و طمأنینهی قلبی میشود که به بنیادِ وجود انسان معطوف شود و در آنجا استقرار یابد. در این صورت است که امکانِ ایستادن بر زمینی بتُنی و حرکت روبهجلو برای انسان فراهم میشود. «توکّل» و «ترس از عدل الهی» دو بال برای مدیریت و مهارِ این وضعیّت وجودی اند.
✍️ علیرضا ملااحمدی
@Maktabkhaaneh