🎤 #امام_خامنه_ای(حفظه الله)
🤲 پروردگارا زیارت چهرهی پیامبر در قیامت را نصیب ما بفرما.
🤲 پروردگارا! از تو درخواست میکنیم که ما را از امت پیامبر قرار بده.
🤲 خود میدانی که دلهای ما لبالب از محبت پیامبر است؛ ما را با این محبّتِ نورانی و آسمانی زنده بدار و با همین عشقِ بیپایان، ما را از این دنیا ببر.
🤲 پروردگارا! زیارت چهره پیامبر را در قیامت نصیب ما فرما.
🤲 عمل به احکام پیامبر و تشبه به اخلاق آن بزرگوار را نصیب ما بگردان.
🤲 او را به معنای واقعی کلمه اسوه ما قرار بده و مسلمانان را قدردان آن بزرگوار قرار بده.
📆 ١٣٧٩/٢/٢٣
▪️«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه»▪️
✅ معاونت فرهنگی اجتماعی سیاسی حوزه علمیه خراسان
╭┅┅┅┅❀🍃🖤🍃❀┅┅┅┅╮
🆔 @howzehfarhang🇮🇷
🌐 farhangi.hozehkh.com
╰┅┅┅┅❀🍃🖤🍃❀┅┅┅┅╯
@maktabn
هدایت شده از کانال رسمی پاسخ به شبهات و شایعات
16.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 انقلابیهایی که ضدانقلاب شدند!
چهرههایی که تاریخ آنها را از یاد نخواهد برد
@mobahesegroup
9.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مراسم روضه آخر ماه صفر با رعایت پروتکل های بهداشتی
مراسم روضه آخر ماه صفر ۱۴۴۲
روزشهادت پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم
زیارت عاشورا : آقای عشرتی
@maktabn
برگزاری مراسم روضه آخر ماه صفر با رعایت پروتکل های بهداشتی
مراسم روضه آخر ماه صفر ۱۴۴۲
روز شهادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم
سخنران: حجةالاسلام حاج آقای فرازی نیا
@maktabn
11.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برگزاری مراسم روضه آخر ماه صفر با رعایت پروتکل های بهداشتی
مراسم روضه آخر ماه صفر ۱۴۴۲
روز شهادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم
مداح: آقای عارف
@maktabn
💠 #امام_رضا (علیه السلام) میفرماید:
مَن لم یَقدِرْ على ما یُکَفِّرُ بهِ ذُنوبَهُ فَلْیُکثِرْ مِنَ الصَّلاهِ على محمّدٍ وآلِهِ فإنّها تَهدِمُ الذُّنوبَ هَدماً
هر که نمى تواند کارى کند که به سبب آن گناهانش زدوده شود بر محمّد و خاندان او بسیار صلوات فرستد؛ زیرا صلوات گناهان را ریشه کن مى کند.
(الأمالی للصدوق: ۱۳۱/۱۲۳)
@madrese_amin
@maktabn
#تاریخ_نامه
🔸بخش سوم
هرثمه نقل میکند گریان و نالان از محضر مبارک آن حضرت بیرون آمدم غیر از خدا کسی بر حال من مطلع نبود فردای آن شب مامون(لعنه الله علیه) مرا به نزد خود طلبید و من تا وقت چاشت -میانه روز- نزد او بودم. آنگاه مامون به من گفت: "ای هرثمه نزد امام رضا(ع) برو و سلام مرا برسان و بگو اگر بر شما آسان است به نزد ما بیایید و اگر رخصت می فرماید من خدمت شما بیایم پس اگر آمدن را قبول کرد مبالغه کن تا زودتر بیاید."
چون به خدمت آن وجود مبارک رسیدم پیش از آنکه سخن بگویم حضرت فرمودند:" آیا وصیت های مرا حفظ کرده ای؟" گفتم:" بلی مولای من." آنگاه فرمودند:" میدانم تو را برای چه کاری فرستاده است" پس کفش خود را طلبید و پوشید سپس ردای مبارک خود را بر دوش افکند و از خانه خارج شد.هنگامی که مجلس مامون وارد گردید آن ملعون برخاست و استقبال نمود.دست در گردنش نهاد بر پیشانی نورانی آن حضرت بوسه زد و آن امام همام را بر جای خود نشاند. در هر حال کاملاً محرز بود که همه این حرکات برای تظاهر و پوشاندن عمل زشتیست که قصد انجام آن را داشت. مامون در حالی که از چشمانش خون می بارید و به اندازه ذره ایی هم مهر آن حضرت در دلش وجود نداشت
شروع به سخن گفتن با آن حضرت کرد و ساعتی چند با آن حضرت به صحبت پرداخت آنگاه به یکی از غلامان خود گفت:" انگور و انار را بیاورید!" هرثمه میگوید چون نام انار و انگور را شنیدم سخنان امام بزرگوار را به خاطر آوردم نتوانستم تحمل کنم و لرزه بر اندامم افتاد چون میخواستم مامون متوجه دگرگونی حالت من نشو از مجلس بیرون رفتم و بی تاب در کناری نشستم تا اینکه نزدیک زوال خورشید دیدم که آن حضرت از مجلس آن ملعون بیرون آمدند و به خانه خود تشریف بردند.
بعد از گذشت ساعتی مامون( لعنت الله علیه)دستور داد طبیبان به خانه مبارک آن حضرت بروند علت آن را پرسیدم گفتند آن حضرت مریض شده است .هیچ کس نمی دانست چه پیش آمده است فقط من از همه آنچه که پیش آمده بود مطلع بودم. چون پاسی از شب گذشت صدای شیون و ناله از خانه مبارک امام مظلوم و غریب بلند شد مردم به در خانه آن حضرت شتافتند من نیز به سرعت رفتم دیدم آن ملعون سر خود را برهنه کرد و بندهای خود را گشوده برای تظاهر با صدای بلند گریه می کند! جناب هرثمه میگوید من بی تاب شدم و بر امام از دست رفته ام بسیار گریستم!
صبح مامون داخل خانه آن امام شهید شد و گفت:" اسباب غسل را حاضر کنید که میخواهم او را غسل دهم" چون این سخن را شنیدم طبق فرموده آن امام غریب نزدیک رفته و پیام حضرت را به او رساندم . مامون چون آن تهدید را شنید ترسید و با حقارت از غسل امام دست کشید و تغسیل را به عهده من گذاشت. چون بیرون رفت بعد از ساعتی همانطور که آن حضرت به من وصیت کرده بود خیمه ای برپاشد. من طبق دستور حضرت آن بدن مسموم را به درون خیمه برده و بیرون آمدم و با جماعت دیگر در بیرون خیمه ماندیم.
در آن حال آواز تسبیح و تکبیر و تهلیل و صدای حرکت ظرف ها و ریختن آب از درون خیمه به گوش میرسید بوی خوشی از پس پرده استشمام می شد که هرگز چنین بویی به مشام ما نرسیده بود ناگهان دیدم همانطور که امام فرموده بودند مامون ملعون از بام خانه مرا صدا زد و آنچه را که حضرت از پیش به من خبر داده بود با من گفت. من نیز آنچه را که حضرت فرموده بود به او گفتم. آنگاه دیدم که در خیمه گشوده شد و مولایم را در کفن پیچیده و طاهر و معطر بر روی تابوت گذاشته اند. پس تابوت خوشبوی آن بزرگوار را بیرون آوردم. سپس مامون و جمیع حاضران بر پیکر مبارکش نماز خواندند البته قبل از آن میوه دلش، امام محمد تقی(ع) درون خیمه بر ایشان نماز خوانده بود. سپس تابوت آن حضرت را تا قبّهی هارون (لعنت الله علیه) تشیع کردم.آنجا دیدم که کلنگ داران میخواهند در پشت هارون ملعون برای آن حضرت قبر حفر نمایند اما هر چه کلنگ بر زمین می زنند ذره ای از خاک آن جدا نمیشود. مامون میخواست از این قضیه سوء استفاده کرده و بر علیه آن امام شهید تبلیغ نماید. پس گفت:"میبینی زمین چگونه از حفر قبر او امتناع می نماید!" گفتم :"آن وجود مبارک مرا امر کرده است که یک کلنگ در پیش روی قبر هارون بزنم و خبر داده است قبر ساخته و آماده ظاهر خواهد شد." مامون گفت:" سبحان الله! بسیار عجیب است! اما از امام رضا (علیه السلام) هیچ امری غریب نیست" آنگاه گفت ای هرثمه! به آنچه که امام گفته است عمل کن!"
@maktabn