هدایت شده از ریحانه
🕌 💗 حرمخانهی دل
🌷 رهبر انقلاب اسلامی پیش از شروع ماه رمضان امسال فرمودند: «در غیاب جلسات عمومی ماه رمضان، از عبادت و تضرّع و خشوع در تنهایی غفلت نشود؛ ما میتوانیم در اتاق خودمان، در خلوت خودمان، در میان خانواده و فرزندان خودمان، همین توجّه را به وجود بیاوریم.» ۱۳۹۹/۰۱/۲۱
❣️ @Khamenei_Reyhaneh
🔴بازی ابر قدرت ها
۱-هیچ کدام از تانکرهای نفتی ایران به مقصد ونزوئلا سامانه جیپیاس خود را خاموش نکرده است. این پیام روشنی دارد.
همه میدانند که ایرانیها بازیگران قهاری هستند، پس بدون پیشبینی حرکت بعدی آمریکا دست به این کار نزدهاند!
ایران میخواد یک بار برای همیشه تکلیف تحریمهای یکجانبه آمریکا را مشخص کند.
تکلیف انگلیس هنگام توقیف نفتکش ایرانی مشخص شد، حالا نوبت آمریکاست.
به قول ایرانیها:
هم شترسواری دولا دولا نمیشود؛ و هم مرگ یک بار شیون یک بار!
ایران شروع به بازی در قد و قوارههای یک #ابرقدرت کرده است!
امیر صالحی
✍️بیداری ملت
@bidariymelat
*لطفا" به این هشدار مهم توجه فرمایید*
بشر نباید اشتباه سال ۱۹۱۸ را تکرار کند
شدیدترین پاندمی تاریخ
آنفولانزای اسپانیایی بود
که در ۱۹۱۸ اتفاق افتاد
این پاندمی به مدت ۲ سال طول کشید
و ۳ موج یا پیک داشت
۵۰۰ میلیون نفر آلوده شدند
و ۵۰ میلیون نفر مردند
بیشترین مرگ ومیر در موج دوم اتفاق افتاد.!
مردم بعد از موج اول
از قرنطینه و فاصله گذاری اجتماعی
خسته شده بودند
و با خوشحالی بدون رعایت کامل
به خیابان ها ریختند
بعد از چند هفته
دومین موج بیماری اتفاق افتاد
و ده ها میلیون نفر کشته شدند
جالبه که برای این بیماری
هیچ دارویی کشف نشد
و بیماری خود به خود پایان یافت
ما باید از تاریخ درس بگیریم
دقیقا همون اتفاق الان داره میافته
و جالب این که
ما داریم همون اشتباه رو
دوباره تکرار میکنیم.
قوم یهود یا دین یهود
دین یهود یا آئین موسی علیه السلام یک دین و آئین است و فی نفسه مثل همه ادیان فاقد وطن ، درست است که حضرت موسی از میان قوم بنی اسرائیل بر خواسته ، چنانچه حضرت محمد سلام الله علیه از میان اعراب و طایفه قریش بر خواسته است ، اما آئین او یک آیین جهانی و فرا ملیتی و فرا قومیتی است و هیچ ربطی به اعراب و یا قریش ندارد و جالب اینکه بیشترین مخالفت ها با اسلام هم از میان همین طایفه صورت گرفته ، آیین اسلام در همه جای دنیا گسترش یافت و در میان ملل و اقوام مختلف پیروانی پیدا کرد ،کسانی که در عین تعلق به ملت و قوم متعین مسلمان خوانده می شوند و از این رو در طول تاریخ واژه و مفهومی با عنوان قوم اسلام تا بحال استعمال نشده است ،امت اسلامی چرا ؟ استعمال شده و می شود ولی هیچکسی واژه امت اسلامی را مترادف با قوم اسلام به کار نبرده است ، داستان مسیحیت هم همینگونه است ، حضرت مسیح علیه السلام هم از فلسطین بر خواسته ولی آیینش در میان رومی ها و ساکنان غرب و شمال مدیترانه گسترش یافت لذا تا بحال کسی از قوم مسیحیت یا قوم عیسوی سخنی به میان نیاورده است ، داستان یهودیت هم اینچنین است ، یهودیت به عنوان یک آئین در کل جهان بویژه در خاور میانه و نیز سرزمین رومیان پیروانی پیدا کرده است و این ها در عین تعلق قومی متعین خویش مسلک بهودی دارند ، بهودی های عرب و بین النهرین ، یهودی های آفریقایی ،یهودی های ایرانی و رومی و غیره همه در عین تعلق به قومیت و ملیت معین یهودی هم هستند ؛ بنابراین سخن از وطن یهودی ،سخن بی ربطی است ، هم چنانکه سخن از وطن اسلامی و یا مسیحی سخن نسنجیده ای است ، شالوده رژیم صهیونیستی و اسرائیل بر وطن یهود مبتنی است ، آن ها از قوم یهود حرف می زنند و می گویند یهودیان عالم همه شان متعلق به قوم یهود است !! و وطن قوم یهود هم فلسطین است !! اگر مبنای سخن آنها ا ز قوم این باشد که همه یهودی های عالم در اصل متعلق به قوم بنی اسرائیل هستند که سخن نادرستی است ، در این صورت موطن اصلی شان می شود مصر و افریقا نه فلسطین ، بنی اسراییل را موسی علیه السلام از مصر خارج کرد ، شرایطی پیش آمد که مجبور شدند از مصر خارج بشوند و کوچ دسته جمعی نمایند ، نه از فلسطین ، فلسطین مبداء خروجشان نبود ، پس از خروج از مصر بعد از مدت ها سرگردانی وارد فلسطین شدند و به صورت یک اقلیت در فلسطین و در میان فلسطینیان بومی و ساکنان و صاحبان اصلی آن سرزمین به عنوان میهمان زندگی کردند و صاحبان اصلی فلسصین هم رسم میزبانی را به جا آوردند و پذیرایشان شدند ، هر چند در آن ایام هم نمک خورده و نمکدان شکستند و در فرصت های مختلف به میزبان خیانت کردند ، کوتاه سخن اینکه این ادعا که فلسطین وطن تاریخی قوم یهود است ادعای بی ربطی است نه مبنای تاریخی دارد و نه مبنای عقلی ، چنانچه ا
شاره شد سخن آن ها در مورد موطن یهودی به این می ماند که بعد از سال ها افغانی هایی که امروز از جور زمانه به ایران پناه آورده و ایرانیان نیز از باب نوعدوستی پذیرایشان شده اند مدعی شوند که ایران وطن مااست و ....؟!!!
پس ماجرا چیه ؟ ماجرا این است که یهودیان بر اساس رفتار و کردارشان در سراسر تاریخ در میان رومیان مورد تنفر بودند ، بر عکس تاریخ ساختگی که ریشه تنفر از یهودیها و یهودی ستیزی را به هیلتر و نژاد پرستی آلمان نازی نسبت می دهند ، تنفر از یهودی ها در بین رومیان بسیار ریشه دار تر از این حرف ها است ، ویل دورانت در تاریخ تمدن می گوید ادیان روم باستان اجنه را موجواتی شریر می دانستند و از این روی به موجود ات وحتی انسانهای شرور نیز لقب جن می دادند ، او اشاره می کند که رومیان یهودی ها را هم جزء اجنه می شمردند و بدین وسیله نهایت اشمئزاز خود به یهودی ها را نشان می دادند ، وی می گوید در ادوار بعدی که مسیحیت در روم مورد پذیرش قرار گرفت و رومیان از دشمنی یهودی ها با عیسی مسیح و مصلوب کردن او بدست یهودی ها آگاه شدند ؛ کینه و نفرت رومیان از یهودی ها دو چندان شد و ... لذا رفتاری که هیتلر با یهودی ها کرد بر گرفته از یک تنفر تاریخی و سنتی بود که عوامل دیگری مانند جاسوسی یا اتهام جاسوسی، آن تنفر سنتی را شعله ور کرد ، این تنفر منحصر به هیلتر تن ها نبود، یک احساس عمومی در میان اروپائیان بود ، از این روی عموم غربیان مترصد فرصتی بودند که جوامع غربی را از شر یهودی ها رها بکنند و آن ها را به شکل عامه پسندی از اطراف و اکناف غرب جمع آوری و در یک جا گرد آورند ، عواقب جنگ اول و فروپاشی عثمانی و بلاصاحب شدن سرزمین های تحت تسلط عثمانی و نیز قیمومیت انگلیسی ها بر فلسطین این فرصت را فراهم کرد که آن ایده قدیمی را با فلسفه بافی های موهوم اجرایی کنند و اول ایده ی تعلق همه یهودیان به یک قوم را جا انداختند و دین یهود را به قوم یهود تقلیل دادند بعد فلسطین را چنانچه یا د آوری شد به عنوان موطن تاریخی این قوم مطرح کردند البته این
معنی زمینه هایی هم داشت آنگاه طرح بازگشت به موطن یهود را عملیاتی کردند ، این ماجرای ساختگی را در اوایل با تبلیغات در بین یهودی ها ی عالم جا انداختند ، اما در گذر زمان یهودی های اغفال شده به خود آمده و پوچی این ایده را ملتفت شده و هر روز ملتفت تر می شوند ، یهودی های گرد آمده در فلسطین بویژ جوانتر هایشان پوچی این معنی را بیشتر در می یابند و این معنی امروزه به یکی از مشکلات اساسی رژیم صهیونیستی تبدیل شده است و رژیم صهیونیستی را با چالش هویتی مواجه کرده است ، امروزه مسئله هویت مسئله اساسی ساکنان اجباری فلسطین است ، داستان های ساختگی به میزانی که دیروز می توانست نسل قدیم را قانع کند از عهده اقناع نسل جدید بر نمی آید و رژیم اسرائیل از درون در حال فروپاشی است و این فرو پاشی زودتر از آنی که فکرش را بتوان کرد اتفاق خواهد افتاد ان شاء الله
آیا جمهوری اسلامی برتون وودز را احیا می کند؟
" علیرضا تقوی نیا "
در سال ۱۹۴۴ با قطعی شدن شکست متحدین در جنگ جهانی ۶۰ کشور عمدتا بلوک غرب در برتون وودز آمریکا گرد آمدند و یک نظام پولی جدید را پایه گذاری کردند .
در این سیستم طلا مبنای تجارت جهانی بود ولی آمریکا که خود را بعد از جنگ یکه تاز عرصه بین الملل می دانست و در تلاش بود تا پس از تضعیف قدرت های جهانی مانند ژاپن ، شوروی و اروپا ابرقدرت اقتصادی جهان نام بگیرد تلاش کرد تا علاوه بر طلا ، دلار نیز مبنای تجارت جهانی باشد.
به همین علت فدرال رزرو که تعیین کننده سیاست گذاری اقتصادی ایالات متحده بود ارزش هر اونس طلا را ۳۵ دلار تعیین کرد؛ یعنی هر شخص ، شرکت یا دولتی میتوانست به راحتی با مراجعه به این بانک در ازای هر ۳۵ دلار یک اونس طلا دریافت کند .
به همین دلیل دلار هم ارزی بسیار با ثبات و مطمئن بود و هم فدرال رزرو نمی توانست بی حساب و کتاب دلار چاپ کند چرا که به هر میزان که دلار چاپ می کرد باید طلا نیز به خزانه اضافه نماید. در آن دوران آمریکا حدود ۶۵ درصد ذخایر طلای جهان را در اختیار داشت و از این بابت خیالش راحت بود .
اما پس از اتمام جنگ جهانی دوم اتفاقات مهمی افتاد از جمله جنگ سرد آمریکا با شوروی که مسبب صرف هزینه های بسیار بالا بود و همچنین رشد اقتصادی سریع ژاپن و اروپای غربی که تراز تجاری آمریکا را دچار چالش کرده بود .
بنابراین این کشورها صاحب ثروت ( دلار ) زیادی شدند و اگر همزمان در ازای دلارهایشان از فدرال رزرو ( بانک مرکزی آمریکا ) طلا درخواست می کردند خزانه آمریکا به شدت از طلا تهی می شد و طلای جهان از آمریکا به نقاطی دیگر منتقل می گشت و توان تاثیر گذاری ایالات متحده در اقتصاد جهانی کاهش می یافت.
به همین علت نیکسون رئیس جمهور آمریکا در سال ۱۹۷۱ در اقدامی که به شوک نیکسون معروف است با نقض اصل اساسی برتون وودز ، پشتوانه طلا را از دلار برداشت و اتکای دلار صرفا قدرت اقتصادی ، نظامی و تکنولوژیک آمریکا شد؛ به عبارت دیگر دلار یک کاغذ بود که اعتبارش از نام آمریکا نشات می گرفت .
از آن سال به بعد نظام نرخ ارز شناور در دنیا رواج یافت ولی آمریکا برای آن که دلار را پر قدرت و تاثیر گذارکند به کشورهای تولید کننده اصلی نفت در خلیج فارس وعده داد در صورتی که نفتشان را صرفا در ازای دلار بفروشند از امنیت و حمایت ایالات متحده برخوردار خواهند شد.
فلذا کشورها مجبور بودند برای خرید نفت دلار از آمریکا تهیه کنند و دلار ذخیره اصلی بانکهای مرکزی کشورها شد و آمریکا عملا دلار بدون پشتوانه چاپ می کرد تا آنجا که امروز هر اونس طلا بیش از ۱۷۰۰ دلار قیمت دارد.
با وابسته شدن اقتصاد کشورها به دلار ، آمریکا عملا سلطه اقتصادی خود را بر جهان حفظ کرد و هر کشوری که سعی داشت دلار را از معاملاتش حذف کند به شدت تنبیه می شد.
صدام حسین بعد از تحریم های شدید ناشی از اشغال کویت، از سال ۲۰۰۰ تلاش کرد تا نفتش را در ازای یورو بفروشد که ۳ سال بعد به بهانه سلاح های شیمیایی که هیچوقت هم پیدا نشد به حکومتش خاتمه دادند.
همین طور قذافی در تلاش بود تا با پشتوانه طلاهای بی انتهایی که داشت پول واحد اتحادیه آفریقا را ایجاد نماید و به سلطه دلار و یورو پایان دهد که توسط جنگنده های ناتو در یک انقلاب مردمی !!! سرنگون شد.
پس به طور کلی آمریکا هیچگاه اجازه نمی داد کشوری با طلا یا ارزی غیر از دلار معاملاتش را انجام دهد خصوصا خرید و فروش نفت .
اما پس از تحریم های همه جانبه و کمرشکن اقتصادی ترامپ علیه ایران در سال ۲۰۱۸، جمهوری اسلامی که در برابر تلاطمات شدید ناشی این تحریم ها تاب آورده ، با احیای اصل اصلی معاهده برتون وودز به پشتوانه قدرت نظامی و ژئوپلتیک خود که با مقاومت اقتصادی مردمش نیز همراه بوده ، در حال فروش علنی نفت خود به ونزوئلا در ازای طلاست و اگر این اتفاق به عنوان یک رویه در کشورهای مخالف آمریکا در دنیا رواج یابد علنا سلطه دلار که یکی از پایه های ابرقدرتی آمریکاست فرو خواهد پاشید .
یادمان نرود ایران مدت هاست که در مناطق اطرافش ابرقدرتی نظامی آمریکا را نیز به مبازه طلبیده است و مجموع این تحولات همزمان با چالش هایی که چین ، روسیه و کشورهای بریکس برای آمریکا ایجاد کرده اند ، می توانند پایان ابرقدرتی همه جانبه آمریکا را رقم بزند .
https://t.me/Agahiyesiasi
🔴در دنیای ۵/۵ قرن اخیر، چند پدیده تاریخی، موجب جابجایی قدرت در دنیا و تغییر معادلات حاکم بر دنیا شده است:
☑️۱- حرکت کشتیهای پرتغال و اسپانیا به سمت اقیانوسها و ابرقدرت شدن این دو کشور در قرن ۱۵میلادی
☑️۲-تسلط بریتانیا بر تنگه جبلالطارق و کانال سوئز در قرون ۱۸ و ۱۹
☑️۳-اعلام دکترین مونروئه مبنی بر حیاط خلوت بودن آمریکای جنوبی برای ایالات متحده که موجب سد نفوذ اروپا بر این منطقه شد.
‼️البته در تاریخ معاصر جهان (پسا رنسانس) وقایع مهم دیگری هم وجود دارد، اما آنچه که مربوط به بحث ماست، این سه پدیده است.
‼️این سه پدیده هر کدام موجب تولید و یا بازتولید قدرت برای چهار امپراطوری مذکور و بسط قدرت آنها در دنیای معاصر شد.
✅چند روزی است که نفتکشهای ایرانی حامل بنزین، عازم ونزوئلا هستند و امروز که مصادف با عید سعید فطر است، اولین نفتکش به سواحل ونزوئلا رسیده است.
🔹توجه ژئوپلیتیک به حرکت این نفتکشها بسیار حائز اهمیت است. حرکت این نفتکشها اولین بار ایران را به سمت ماوراءبحار و اقیانوسها کشانده است؛ آنچه که موجب تولید قدرت جهانی برای امپراطوری پرتغال و اسپانیا شد.
🔶این نفتکشها از کانال سوئز و تنگه جبلالطارق که حوزه نفوذ بریتانیا هستند عبور کردند و انگلیس نتوانست واکنشی به این عبور داشته باشد.
مقصد این نفتکشها به سمت ونزوئلا و آمریکای جنوبی است که حدود ۱/۵ قرن، مطابق #دکترین_مونروئه، حوزه نفوذ ایالات متحده و موجب ایجاد قدرتی عظیم برای این امپراطوری بوده است.
🔹مطابق مطالب پیشگفته میتوان گفت حرکت این نفتکشها فصل جدیدی از معادلات قدرت در دنیا را گشودهاست و باید گفت ابرقدرتی جدید، خارج از پارادایم نظام اومانیسم، در دنیا ظهور کردهاست که جنس آن با ابرقدرتهای ۵/۵ قرن اخیر متفاوت است.
🔶مؤید این تفاوت جنس این است که حرکت کشتیهای تمام ابرقدرتهای قرون اخیر در جهت استعمار واستثمار کشورهای هدف بوده است، اما حرکت نفتکشهای ایرانی مبتنی بر یک داد و ستد عزتمندانه برای طرفین میباشد.
sapp.ir/janbaz_khuzestan
ارسال شده از سروش+:
⚫️#تحریف_پیام_مراجع_قم در صفحه رسمی #علی_لاریجانی!
🔳 موارد تحریف:
1⃣ عبارت «مرقومه جنابعالی واصل گردید» به طور کامل #حذف شده است!
2⃣ عبارت «هر زمان» در جمله «شکی نیست هر زمان که مجلس شورای اسلامی با هدایتهای جنابعالی در مسیر تحقق منویات مقام معظم رهبری و ... توانسته است باری را از دوش نظام و ملت کم کند و ...» #حذف شده است!
#توضیح_تحریف: در عبارت متن اصلی پیام آیت الله علوی گرگانی، «برداشتن بار از دوش نظام و ملت» و «خدمت صادقانه» منوط و مشروط شده به «هر زمان که مجلس شورای اسلامی با هدایتهای جنابعالی در مسیر تحقق منویات مقام معظم رهبری و حل دغدغه های مردم شریف ایران گام برداشته» لذا با #تحریف صفحه رسمی لاریجانی، این جمله شرطیه به جمله #خبریه تبدیل شده و این معنای #غلط را القا می کند که مجلس دهم در تمام دوران، با مدیریت لاریجانی در جهت منویات رهبری و دغدغه مردم حرکت کرده و لذا توانسته خدمت صادقانه انجام دهد و باری از دوش نظام کم کند!
توضیح دیگر آنکه نامه مراجع در #جواب #نامه_لاریجانی نوشته شده است لذا صفحه آقای لاریجانی احتمالا برای #پنهان_کاری در این موضوع، به حذف عبارت زیرکانه آیت الله علوی مبنی بر جوابیه بودن پیام ایشان، دست زده است!
▪️وقتی از #دروغ_پردازی #برجامیان_عاشق_آمریکا سخن می گوئیم، منظورمان دقیقا همین چیزهاست!
▪️انتظار می رود صفحه رسمی لاریجانی در اسرع وقت نسبت به اصلاح این اقدام غلط و خطرناک اقدام کند و شخص آقای لاریجانی برای جبران این اقدام غلط که مصداق #خدعه_رسانه_ای است، از عموم مراجع عظام و حوزویان و عموم مردم ایران عذرخواهی نماید.
┄══✼🍃🌺🍃✼══┄
🇮🇷 به یا ثارالله بپیوندید 🙏
🌹 @yasarall
صدای پای ایران در حیاط خلوت آمریکا
۰۶ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۳:۱۳کد خبر : ۷۳۶۷۸۲۱
گروه : وبگردی » وبگردی
ماجرای حضور ناگهانی حاج قاسم در منطقه ممنوعه داعش/ نخست وزیر اسبق عراق: سردار مانند شبح وارد میدان میشد!
نوری المالکی، نخست وزیر اسبق عراق درباره تلاشهای شهید سلیمانی در مقابله با بحران داعش توضیحاتی ارائه داد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، دکتر نوری المالکی، معاون اول رئیس جمهور عراق و رهبر حزب اسلامی دعوه این کشور؛ سیاستمداری است که ایران را به خوبی می شناسد. او که طی سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۵ نخست وزیر عراق بود؛ ارتباط مستمری با ایران و حاج قاسم سلیمانی داشت. با او به گفتگو نشسته ایم تا درباره ورود داعش به عراق و نقش حاج قاسم در شکل دهی حشد الشعبی عراق و کمک به نجات عراق از دست داعش صحبت کنیم، او از روزهای سخت شکل گیری حشدالشعبی تا عملیاتهای مهم این نیرو علیه داعش به همراه حاج قاسم سلیمانی گفتنیهای زیادی داشت. وی با «ویژه نامه مکتب حاج قاسم» گفتگویی مطول که بخشهای تازه و شنیده نشده ای برای مخاطب دارد.
بحران داعش چه زمانی شروع شد و چگونه وارد عراق شد؟
بسم الله الرحمن الرحیم، خدا رحمت کند دو شهید بزرگ و عزیز حاج قاسم سلیمانی و حاج ابومهدی المهندس، شهادت به عنوان پایان جهاد، خدمات، تلاش و استقامت شان شایسته آنهاست. در کنار آنها زمانهای دشواری را سپری کردیم ولی زیبا بود زیرا پر از ایمان و اعتماد به خدا و عشق رویارویی با خارج شدگان از دین، نظام و پر از عشق رویارویی با قانون شکنان بود.
موضوع داعش قبل از آن که موضوعی امنیتی باشد در واقع موضوعی سیاسی است. داعش نتیجه موضع گیریها و نتیجه نزاع ها و بحران هایی است که منطقه در آنها به سر برد، میان ما به عنوان عراقی و جمهوری اسلامی و گسترهای که حق داریم آن را گستره مقاومت بنامیم، مقاومت با تمام شاخ و برگهایش و مرکز فعال و پویای قوی آن یعنی جمهوری اسلامی که از مدتها پیش با اراده های دیگر چه منطقه ای باشند مانند عربستان سعودی و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس و چه بین المللی مانند اراده آمریکایی، درگیر شد. آمریکا تمایل داشت بر اساس خواست و منفعت خود اصلاحات یا تغییراتی را در منطقه عربی و اسلامی انجام دهد به همین دلیل رویکردی را در پیش گرفت که بر اساس این رویکرد فرایندی را برای احاطه کردن و تحمیل محاصره و تحریم علیه ایران به انجام برساند، سپس به عملیات قطع بازوهای ایران در منطقه روی آورد تا به نفع اسرائیل مقاومت را تضعیف کند. اسرائیل از تبلور محور مقاومت به شکل کشورها و جنبشهای قوی از جمله در عراق، مانند الحشدالشعبی، در لبنان، در سوریه، در فلسطین و در یمن می ترسید.
پس زمینه و پشت پرده عواملی که داعش را به وجود آورد این بود و می توانم بگویم: موضع گیری آمریکا در قبال عراق در دشمنی و ضدیت با این کشور متبلور شد، که بنابر چندین عامل بود از جمله: اخراج نیروهای آمریکایی از عراق، اخراجشان از عراق. در پایان سال ۲۰۱۱ را زخمی بر کرامت و غرور آمریکا میدانستند، زیرا آمریکا اگر وارد یک کشور شود هرگز از آن بیرون نمی رود به جز عراق که از آن بیرون رفت. نظامیان آمریکایی بیشتر از سیاستمداران از مساله خروج از عراق ناراحت و ناراضی بودند و به صراحت می گفتند که باید به عراق بازگردند و به دنبال بهانهای برای بازگشت بودند.

مساله دیگری که به نزاع دامن زد و مقدمات پیدایش داعش را به وجود آورد مساله سوریه بود. به دلیل آن که موضع ما کاملا روشن و صریح بود و آن را در واشنگتن و در کنفرانس مطبوعاتی مشترک من و اوباما گفتم. این موضع گیری را در نشست مهمی که با حضور هیلاری کلینتون (وزیر خارجه وقت) و شماری دیگر برگزار شد هم گفتم و به آنها گفتم: «من به شما نصیحت می کنم که نظام بشار اسد سقوط نمیکند و این اشتباه است که سقوط کند و ما هرگز اجازه نمیدهیم سقوط کند زیرا سوریه لیبی نیست، سوریه با کشورهای زیادی احاطه شده و در منطقه ای حساس در جهان واقع شده است و در مرزهایش رژیم جعلی اسرائیل، ترکیه، عراق، اردن و لبنان واقع شدهاند.
گفتند که نظام بشار اسد در سه ماه سقوط می کند، به آنها گفتم که حتی در سه سال هم سقوط نمیکند. با هم مجادله کردیم و به آنها گفتم که «خلاصه به شما می گویم که مساله سوریه گلوله برف است، داخلی و طایفه ای شروع می شود، سپس به نزاعی منطقه ای تبدیل می شود و بعد از آن هم تبدیل به نزاعی بین المللی میشود، بنابراین سقوط سوریه ممنوع است.» گفتند: تو از سوریه شکایت داشتی زیرا آنها از تروریسم علیه شما حمایت می کنند! به آنها گفتم که اکنون ما (سوریه و عراق) در برابر یک خطر قرار گرفته ایم و اگر تروریسم بر سوریه سیطره پیدا کند...بغداد سقوط میکند، لبنان سقوط میکند، اردن سقوط میکند و به اسرائیل نیز کشیده می شود.»
در هر صورت به شدت با آنها دچار اختلاف شدم. آنها می خو
استند که محاصره سوریه را کامل کنند. سوریه را هوایی و زمینی و دریایی محاصره کردند و فقط یک درز باقی ماند که از آن تغذیه می کرد و آن هم عراق بود. فشار بر من برای تکمیل محاصره سوریه بسیار شدید بود اما من رد کردم! به این فشارها تن ندادم و پروازهای رفت و برگشت به سوریه را متوقف نکردم و رفت و آمد افرادی که برای دفاع از حضرت زینب(س) به سوریه میرفتند را متوقف نکردم.
داعشی ها و آمریکایی ها از این موضع گیری به شدت ناراحت شدند و بالاخره گفتند: همانطور که وزیر خارجه آمریکا به هوشیار زیباری گفت «مالکی طرحها و پروژههای ما را در منطقه ناکام کرد» زیرا من اجازه ندادم نظام سوریه سقوط کند. حتی در یکی از تماسهای بایدن با من زمانی که معاون اوباما رئیس جمهور آمریکا بود، به او گفتم: «چه می خواهی؟ آیا چیزی به جز تکمیل محاصره سوریه می خواهید؟ من با محاصره حتی علیه کوبا مخالفم... پس چگونه سوریه را محاصره کنم؟! و رک و پوست کنده به تو بگویم: اگر احساس کنم که نظام بشار اسد سقوط می کند، ارتش عراق را بر می دارم و می روم در سوریه می جنگم تا آن که دیگر به من اصرار نکنید و فشار نیاورید».
به همین دلیل کینه و نفرت آمریکایی ها علیه من برانگیخته شد و از همان جا عملیات تشکیل جنبش مخالف ما در عراق و حمایت از تروریست ها و حمایت از سازمانهای تروریستی و ایستادن آمریکا در کنار جنبش تحصن ها که در الانبار به راه افتاد، آغاز شد. آمریکا با این تحصن ها موافق بود در حالی که تحصن ها جاده بین المللی را قطع می کرد ولی آمریکا که درباره هر چیز جزئی در جهان حرف میزند؛ یک کلمه هم نگفت و - در حالی که با هواپیماهایش که مراکز را به تصویر کشید- اجازه داد اردوگاه ها در مرزهای عراق و سوریه در صحرا بسازند.
داخل مرزهای عراق؟
داخل مرزهای عراق. از آنها خواستیم که دو هواپیمای اف ۱۶ قدیمی به ما بدهند تا از آنها استفاده کنیم، زیرا ما هواپیما نداریم و به جای آن هواپیماهای جدیدی که از خودتان خریدیم را میدهیم، قبول نکردند!
یک سال تمام به ما وعده می دادند که این اردوگاه ها را بمباران می کنند ولی دروغ گفتند و به آنها حمله نکردند...گفتند از اردن به آنها حمله می کنیم ما به آنها گفتیم که با اردن توافقنامه نداریم و این یک مشکل با پارلمان است و انجام چنین کاری امکان پذیر نیست! این یک مساله حاکمیتی است. در هر صورت موضع گیری آنها منفی بود و زمانی که تحصن ها به راه افتاد این تحصن ها از پوشش و استقبال آمریکایی ها برخوردار شد و پوششی برای ادب کردن عراق بود که نیروهای آنها را بیرون کرد و در کنار سوریه ایستاد.

انتظار میرفت که این فشارها برگه برندهای برای بازسازی پیکره نیروهای آمریکایی(در عراق) و برگشت آنها پس از بیرون کردن شان از عراق باشد؟ درست است؟
برای مجازات عراق...آنها نمی توانستند برگردند ولی در نهایت مشخص شد که وقتی من از دولت کنار کشیدم بر دولتی که بعد از ما روی کار آمد فشار آوردند و نیروهای خود را به عراق برگرداندند و به شکل گستردهای تحت عنوان ائتلاف بین المللی به عراق وارد شدند. این مساله به ما این اطمینان را میدهد که فشارهایی که وجود داشت برای بازگشت بود، حتی اگر هم فرصتی بود اگر من روی کار بودم به آنها اجازه بازگشت نمی دادم زیرا ما آنها را از عراق بیرون کردیم به دلیل آن که قانون اساسی عراق اجازه وجود پایگاههای نظامی خارجی را نمی دهد.
وقتی تحصن ها به راه افتاد و مدت آنها یک سال طول کشید، در این زمان بود که داعش تأسیس شد. داعش در چادرهای تحصن کنندگان در الانبار تشکیل شد. داعش قبل از تحصن ها در عراق وجود نداشت، القاعده وجود داشت ولی یک جماعت از القاعده جدا شد و داعش را شکل داد و ما به مرحله پایان تحصن ها رسیدیم. در عمل وقتی چادرهای تحصن کنندگان را برچیدیم داعش در صحرا آماده بود و از کشورهای منطقه ای و از آمریکا هم به شکل مستقیم و به شکل بسیار گستردهای مورد حمایت بود. آن چه اتفاق افتاد این بود که داعش در مناطق مختلف پیشروی کرد. داعش بخشی از مساله طایفه ای- سیاسی بود که بخشی از رهبران سیاسی عراق که در کنار عملیات سقوط موصل و سقوط صلاح الدین ایستادند، روی آن کار کردند. داعش در چنین فضایی که چند دولت منطقه ای با حمایت و دستور و هزینه آمریکا آن را مهیا کردند، تأسیس شد و شکل گرفت.
اگر به مساله ظهور داعش و اشغال برخی از مناطق بپردازیم، باید بگوییم که در اینجا بحث ما را به موضع آمریکا وقتی با داعش درگیر شدیم و به نقطه تأسیس الحشد الشعبی که عملیات رویارویی را به عهده گرفت می کشاند.
پرسش بعدی مربوط به تشکیل سازمان الحشدالشعبی است؛ تشکیل سازمان الحشد الشعبی از کجا شروع شد؟ روایت های متناقض زیادی وجود دارد که گاها میگوید که الحشد الشعبی به شیوه و با نامهای مختلفی شکل گرفت. چه بسا ناظر به آن دوران یا آن مرحله زمانی، تأثیر بزرگ در تشکیل سازمان ا
لحشدالشعبی را آغازش دعوت شما برای ارتش عقیدهای که از حرمها و مقدسات دفاع کند را بدانند، دوست داریم درباره این موضع بپرسیم و از شما بخواهیم کمی درباره جزئیات برایمان بگویید...
وقتی تحصن ها را پایان دادیم و داعش به پا خاست و درگیری رخ داد نشستی با شورای وزیران داشتیم و فهمیدم که ارتش و پلیس با تأسف شدید در این مناطق غربی با پس زمینه های سیاسی و طایفه ای و اطلاعاتی که دارد توان مقاومت ندارد و ارتش شکست می خورد و عقبنشینی می کند؛ همانطور در موصل رخ داد؛ در موصل جنگی رخ نداد بلکه عقب نشینی ارتش، پلیس، افسران و فرماندهان آنها با دستورات سیاسی طرفها و تشکیلاتی رخ داد که منتسب به آنها بودند؛ با آقایان وزرا در کنفرانسی داخل کاخ ریاست جمهوری صحبت و سخنرانی کردم و از تجربه هایی که ملت داشتند استفاده بردم،
تجربه هایی که ما هم داشتیم. وقتی کشور در این مرحله قرار بگیرد دولتمردان به ملت روی می آورند و همت ملت را تحریک می کنند، ایران از کمیته ها کمک گرفت، کمیته های مردمی یا همان بسیج، روسیه در انقلاب روسیه از کمیته های مردمی کمک گرفت، الجزایر هم همینطور. بنابراین جایگزین ارتش که به این شکست داخلی در نتیجه اوضاع طایف های داخل آن تن داد، این است.
هیچ راهی پیش روی من نبود جز اینکه با حضور وزرایی که در کنارم ایستاده بودند از ملت عراق بخواهم که ضرورت دارد سلاح به دست گرفته و از کشور دفاع کنند، در این جا بود که گروه های مقاومت حرکت خود را آغاز کردند.
که در عمل وجود داشتند؟
بله در عمل وجود داشتند و برخی از سلاح هایی که داشتند را حفظ کرده بودند. از آنها خواستم که ضرورت دارد به مراکز رویارویی با داعش بروند در جرف الصخر، در مرزهای بین بغداد و الانبار، در مرزهای فرودگاه و در منطقه التاجی. در ابتدا میخواستیم از بغداد حمایت کنیم. از گروههای مقاومت دعوت کردم و در عمل نیز همه آنها سلاحهایی که داشتند را برداشتند و به جبهه ها رفتند.
در هنگها و لشکرهای موجود در جبهه ها دیدیم که تعداد بسیار کمی نیرو حضور داشتند بنابراین اولین کاری که کردم این بود که این برادران گروههای مسلح را وارد هنگها و لشکرها کردم تا تثبیتشان کنند تا آن که بتوانند ایستادگی کنند و در عمل نیز ایستادگی کردند و عشایر این مناطق هم در کنار آنها ایستادند عشایری مانند: تمیم، آلبو عامر و عشایر دیگر. همه این عشایر را مسلح کردم و آنها در کنار گروههای مسلح قرار گرفتند و در کنار باقی مانده ارتش و پلیس قرار گرفتند و دیوار حمایت کننده بغداد را شکل دادند و داعش را که هدفش وارد شدن به بغداد بود به عقب راندند.
در ابتدا گروههای مسلح به جبهه ها پیوستند و این گروههای مسلح تا مدتی طولانی یعنی تا چند ماه جنگیدند و فتوای مرجعیت به این کار مردمی پوشش ملی و روح معنوی داد و باعث شد مردم به شکل گستردهای به جبهه ها و به شکل فوج فوج که بعدا آنها را الحشد الشعبی(نیروهای مردمی) نامیدیم ملحق شوند.
قبل از آن که سازمان الحشد الشعبی به وجود بیاید در این مکان (خانه آقای المالکی) می نشستیم و نقشه ها وجود داشت و حاج قاسم، خدا رحمتش کند، و ابومهدی حضور داشتند و نقشه ها را و چگونگی تحرک و مقاومت را بررسی می کردیم؛ چه در جبهه سامرا، چه در بغداد، چه در جرف الصخر یا حتی برای حمایت از کربلاء. تقریبا هر روز اینجا مینشستیم و تصمیم میگرفتیم و برنامه می ریخیتم و به بخشهای نظامی و گروههای مقاومت که به جبهه های جنگ ملحق شدند دستورات لازم را می دادیم.
این همان ابتدای تأسیس الحشد الشعبی بود. الحشد الشعبی قبل از آن که فتوا صادر شود تأسیس شد و فتوا حمایت و کمکی قوی به نقش گروه های مسلح داد. با فتوا کار از گروههای مسلح و سازماندهی شده به کار مردمی تبدیل شد به همین دلیل آن را الحشد الشعبی نامیدیم و سازمان الحشد الشعبی تشکیل شد و فرمان آن صادر شد و صاحب رئیس و معاونان شد. در پی آن پیکره های الحشد الشعبی شروع به شکل گرفتن کرد. الحشد الشعبی در ابتدا پیکره بندی نداشت بلکه عملیاتی بود که آن را معمولا انتفاضه مردمی می نامیم؛ یعنی هر کس میتوانست سلاح به دست بگیرد به مواضع رویارویی رفت و نقش ما و برادران دیگر در گروه ها هدایت، پذیرش و بسیج توانایی های شان به سمت آن دیوارکشی ها برای حمایت از بغداد، سامرا و کربلا و محاصره آنها (داعشی ها) در صحرا بود.
قبل از آن که همه اتفاقات بیفتد برایم مثل روز روشن بود که این اتفاقات میافتد. در سال ۲۰۱۲ به آنها گفتم که بادهای سیاه از سوریه پس از حوادث در سوریه به سمت ما می آیند و استانهایی سقوط میکنند و ارتش عراق منحل میشود و ما مجبور میشویم که از آدمهای نیک و خیر ملت بخواهیم که با وضعیت خطرناکی که عراق در معرض آن قرار گرفته رویارویی کنند.
در عمل هم آن چه پیش بینی کرده بودم رخ داد و الحشد الشعبی هم ابعاد تشکیلاتی، سازماندهی، فرماندهی به خود گرفت